به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ آیین اختتامیه جایزه کتاب تاریخ انقلاب اسلامی روز گذشته برگزار و کتاب «مفتون و فیروزه»، اثر سعید تشکری به عنوان اثر برگزیده در این دوره معرفی شد.
سعید تشکری در گفتوگو با ایبنا در توضیح این اثر گفت: رمان «مفتون و فیروزه»، در حقیقت جستوجویی است درباره هنر انقلابی در سالهای قبل از وقوع انقلاب اسلامی؛ یعنی دو پدیده هنر آریامهری و هنر انقلابی در یک صفآرایی نزد هنرمندان و نه سیاسیون مورد ارزیابی قرار گرفته است. رمان یک نگاه عاشقانه نیز به یک رابطه شمسوار دارد.
وی ادامه داد: کلمه مفتون از بخشیهای شمال خراسان میآید. نام فیروزه نیز از روستای فیروزه میآید که قبل از مشروطه به عنوان مالیات به روسیه تزاری واگذار شد. یعنی دو اسم در کنار واقعی بودن، استعاری هم هستند. کشاکش رمان در دو شهر قوچان و مشهد رویداد انقلاب اسلامی را مورد ارزیابی قرار میدهد؛ ارزیابی در دل یک رمان عاشقانه.
این نویسنده در توضیح داستان اثر گفت: داستان در سالهای 55 و 56 که اوج مبارزات مردمی انقلاب صورت میگیرد، روایت میشود و در آن مردم و هنر مورد ارزیابی قرار میگیرد. در واقع آنهایی که هنر غیرآریامهری را جستوجو میکردند؛ با توده مردم در ارتباط بودند؛ برخلاف هنر آریامهری که در جشنوارهها و این طرف آن طرف شکل میگرفت. این اثر در مجموع به هنر انقلاب اسلامی میپردازد.
تشکری با اشاره به شخصیتهای داستان گفت: شخصیت اصلی این کتاب که مفتون نام دارد در حال گذراندن طرح پایاننامه پزشکی است؛ او یک آرتیست است و آثاری بدون مفهوم، بدون اعتقاد به آثاری که شبه انقلابی است تولید میکند و دلباخته معلم خودش به نام فیروزه مردانی است.
وی ادامه داد: این دو 10 سال اختلاف سنی با هم دارند؛ اما دلداده همدیگر هستند. مفتون به دلیل علاقهای که به فیروزه دارد در جریان فکری او قرار میگیرد و به زندان میرود. او در زندان دچار استحاله عمیق روحی میشود و زمانی که برمیگردد میبیند که شهرش کاملا پوست انداخته است. ماجرای رمان و نخ اصلی آن ماجرای دلدادگی است.
این نویسنده در توضیح رمان تاریخی گفت: ما اصلا رمان تاریخی به آن مفهومی که دوستان میگویند، نداریم. تاریخ در حقیقت یک روایت است. در واقع ما از سالی که در آن قرار داریم درباره یک واقعهای که در گذشته اتفاق افتاده مینویسیم. بطور مثال در سال 1399 هستیم و واقعه سال 55-56 را مینویسیم این میشود یک رمان تاریخی؛ اما اگر نویسنده شرایطی را ایجاد کند که رمان به جای اینکه از سال 99 به موضوع نگاه کند، از همان سال 55 نگاه کند و آدمها از حالت پلاستیکی خودشان خارج شوند و روایی نباشند و قهرمان باشند و لوکیشنهای واقعی داشته باشند، دیگر رمان تاریخی نیست و رمان کانسپچوال یا هنر ترکیبی است.
وی افزود: من از این نگاه در این رمان و سایر آثارم استفاده کردم. تکنیکی در ادبیات دنیا وجود دارد که در ایران نرسیده یا اگر رسیده ناقص رسیده به نام ادبیاتسینما. چیزی مانند مارگریت دوراس و دیگرانی که از این تکنیک استفاده میکنند. یعنی ادبیاتی که تولید میکنند، به واقع یک نوع سینمای کلمه است که مبنای تصویری دارد. این مبنای تصویری باعث میشود که به لوکیشن وفادار باشیم. فقدان لوکیشن در ادبیات باعث میشود که ما ادبیات شبه تاریخی یا شبه فلسفی یا هرچیزی که هست داشته باشیم. یعنی خودش نباشد.
تشکری با اشاره به اینکه با نگاه فرهنگی و نه سیاسی به این اثر نگاه کرده است، اظهار کرد: یک سری جرمهایی وجود دارد که ما برای نظام ستمشاهی مورد توافقمان است. مثل فاصله طبقات اجتماعی، استثمار مردم، عقبماندگی اجتماعی. این لایه اجتماعی نظام پهلوی در 50 سال عمر خود است؛ حالا وقتی ما میخواهیم به قهرمانانمان نگاه کنیم، میبینیم که این قهرمانان یا درون یک کوچه یا خونه این شبه مدرنیته را پس زدند، یا به آن اعتقادی ندارند یا در چنبره آن دچار فروپاشی خانوادگی شدهاند. این نوع نگاه، فرهنگی است. وقتی این لایه اجتماعی باز میشود، نیازمند تحلیل نیست، نیازمند حادثه است. یعنی قهرمانان ما باید حادثهمند باشند، نه توضیحمحور.
وی ادامه داد: رمان تاریخی توضیحمحور است؛ به خاطر همین خواننده فکر میکند که این مربوط به گذشته است و دیگر اهمیتی ندارد؛ اما وقتی از تاریخ فاصله میگیرم و از روایت تاریخ به شکل مردمی استفاده میکنیم، آن بخش فرهنگی جامعه مورد ارزیابی قرار میگیرد. برای مثال درباره هنر تئاتر میتوان گفت که قبل از انقلاب اسلامی بزرگترین چهرههای سیاسی کنونی ما تئاتر میدیدند. مثلا شهید هاشمینژاد یا حضرت آقا. یعنی تئاتر شکل مردمی داشت؛ اما در حال حاضر چه اتفاقی رخ داده است که هیچ کدام از این بزرگان تئاتر نمیبینند؟ دلیل این است که تئاتر از حالت مردمی خارج شده است و زمانی که شما به سالن تئاتر میروید با تئاتر موضوعی یا پرخاشگر یا فرم طرف هستید؛ در صورتی که تئاتر قبل انقلاب (در ماهیت مردمیاش) به شدت پرسشگر بود.
تشکری در توضیح تئاتر و هنر مردمی گفت: نمونه ساده آن نمایشنامه «ابوذر» نوشته دکتر علی شریعتی است. این نمایشنامه زمانی که در مشهد اجرا شد، حداقل 10 هزار نفر دیدند. این اتفاق در همان فضای سیاه پهلوی اتفاق افتاد. با همه این تفاسیر، در حوزه کتابهای انقلابی چیزی که ما کم داریم، خاطرات سیاسی است.