شناسهٔ خبر: 64462 - سرویس دیگر رسانه ها

دانشمند ذوالفنون/ نگاهی به اندیشه‌های ابوریحان بیرونی

  

فرهنگ امروز/ غلامرضا اعوانی

بحث درباره یکی از بزرگ‌ترین دانشمندان ایران در قرن چهارم و پنجم است، ابوریحان بیرونی که بحق باید او را یکی از بزرگ‌ترین دانشمندان ایران و جهان دانست. این نه گفته بنده بلکه گفته کسی است مثل جورج سارتن است که از بزرگ‌ترین مورخان تاریخ علم بوده است، وقتی این فلاسفه را باهم مقایسه می‌کنند، می‌گویند در قرن چهارم و پنجم درست است بزرگانی بوده‌اند و خیلی‌ها را نام می‌برند ولی بزرگ‌ترین آنها یکی ابوریحان بیرونی بود و دیگری ابن‌سینا و از جهاتی ابوریحان بیرونی را به ابن‌سینا ترجیح می‌دهند البته نه در فلسفه بلکه در علوم و می‌گویند که نه تنها او یکی از  بزرگ‌ترین دانشمندان اسلامی است بلکه باید گفت یکی از بزرگ‌ترین دانشمندان تمام اعصار و قرون است. این حرف من نیست حرف سارتن است و درست هم همین‌طور هست. به جهت اینکه تمام آن خصوصیاتی را که باید یک دانشمند دقیق داشته باشد و امروزه برای دانشمندان فرض می‌کنند، در او جمع بوده است آن هم نه در یک رشته بلکه در رشته‌های بسیار فراوانی مانند نجوم، جغرافیا، ملل و نحل و.... کتاب «آثار الباقیه عن القرون الخالیه» ابوریحان مربوط به ایران و ادیان مختلف است و تمام ابعاد فرهنگی را از ملل مختلف مسیحی، یهود، زرتشتی، مانوی و مزدکی، تمام اعیاد و تواریخ و عادات و ... را با مدارک بسیار دقیق ثبت کرده است و مدارکی داشته که الان در اختیار ما نیست؛ همچنین در رشته‌های دیگر در معرفت جواهر، مخصوصا در فلکیات و نجوم و ... آثاری داشته است. 
مهم این است که او نژاد ایرانی داشته و در حدود هفت سال هم در ایران بوده است؛ یعنی از سال 387 ه.ق که در آنجا اوضاع سیاسی مشوش می‌شود و به ری می‌آید و مدتی در ری و با دانشمندان آن زمان بوده و بعد به طبرستان رفته و مدتی در طبرستان مازندران نزد مرزبان بن رستم که همان مولف کتاب «مرزبان نامه» باشد، مانده که خیلی از او به نیکی یاد می‌کنند و کتاب «مقالید علم الهیئه» را که درباره مثلثات اجرام سماوی است می‌نویسد. بعدها مدتی (4، 5 سال) نزد قابوس بن وشمگیر آمده و در سال 391 ه.ق کتاب آثار الباقیه را برای او که یکی از کتاب‌های بسیار ذی قیمت و درباره فرهنگ‌های گذشته هست، تالیف کرده است. 
هر جا که می‌رفته کتاب‌هایی را تالیف می‌کرده و در واقع درباره احوال نجومی و فلکی و همچنین طول و عرض جغرافیایی و .... تالیفاتی داشته است. 
ابوریحان مدت 14 سال در زمان سلطنت سلطان محمود غزنوی و تا آخر عمرش 14 سال دیگر یعنی 28 سال در سلطنت پسرش مسعود و نوه او مودود بن مسعود تا سال 440 ه.ق در غزنه بوده اما در این مدت بیشترش در هند بوده است. ولی واقعا خیلی کارهای عظیمی کرده است؛ یعنی سانسکریت را یاد گرفته و در آنجا با تمام دانشمندان بوده و تمام کتاب‌های آنها را خوانده است. طبق گزارشی که در مقاله استاد مجتبایی می‌خواندم و ایشان خیلی در این باره تحقیق کرده‌اند، ابوریحان 33 کتاب درباره هند داشته که یا ترجمه بوده یا تالیف که از این 33 تنها 4 عدد مانده است. مثلا همین رساله پاتانجل ترجمه ایشان است که باقی است. آقای پورجوادی تعریف می‌کردند که وقتی به دانشگاه لندن رفته بودند، در آنجا ایزوتسو کتاب پاتانجل او را درس می‌داده است و آن را با سانسکریت مقایسه می‌کرده که ببیند چقدر درست است. گاهی چیزهایی که مناسب‌تر باشد تغییر داده است. بهترین چاپ کتاب ماللهند چاپ حیدرآباد دکن هند است که این حیدرآباد دکن در طول صد، صد و پنج سال خدمات زیادی کرده و خیلی کتاب‌ها را چاپ کرده مثلا قانون مسعودی را که کتاب نجوم است و به اسم سلطان مسعود نوشته، یا کتاب‌های دیگر را چاپ کرده است. 
این کتاب شامل هشتاد فصل است و هر فصل بخش‌هایی دارد. به‌طور خیلی موجز تقریبا می‌شود گفت هشتاد وجه از تاریخ فرهنگ هند را نمایش داده است. 
از آثار دیگر ابوریحان سه جلد کتاب القانون‌المسعودی یکی از کتاب‌های معتبر در علم نجوم است. کتابی دارد با نام الصیدنه فی الطب که درباره داروشناسی است. ابوریحان مکاتباتی با ابن‌سینا داشته است که استاد محترم جناب دکتر مهدی محقق و دکتر نصر تصحیحش کرده‌اند و خیلی هم روی این تصحیح مقاله نوشته‌اند. 
یکی از کارهای مهم او که در تاریخ مانده جمع‌آوری آثار زکریای رازی است. چون رازی مخالف نبوت بوده تمام کتاب‌هایش از بین رفته ولی بیرونی چون به روش او اعتقاد داشته و او را یک دانشمند بزرگ می‌دانسته، تمام آثار او را ضبط کرده است. 
بنده حدود 47 سال پیش وقتی دانشجوی دکتری بودم دو فصل کتاب تحقیق ماللهند را ترجمه کردم که در مجله جاویدان خرد در 15 صفحه منتشر شد. البته خیلی زحمت دارد و کتاب دشواری است. ولی خب کارهای دیگری پیش آمد و بازماندم اما خوشبختانه دوست بسیار عزیز ما جناب منوچهر صدوقی سها به ترجمه این کتاب پرداخته‌اند و این کتاب یک‌بار در سال 1361 و 62 شمسی چاپ شد و تمام این مدت را از سال 57 تا 61 مشغول ترجمه بوده‌اند؛ چون واقعا کتاب دشواری است و شاید تحقیق در مورد صدها لغات و اصطلاح سانسکریت داشته‌اند. واقعا وقتی می‌گویند 5 سال برای این کتاب وقت صرف کرده‌اند، اغراق نیست؛ یعنی اگر کسی بخواهد این کار را انجام دهد، بسیار دشوار است. ترجمه کارهای بزرگ مثل کشف یک قاره است و جرات می‌خواهد ولی خب کریستف کلمب امریکا را گرفت ولی لازم نیست همه امریکا را بگیرند ولی بعدها همه آمدند و در واقع او راه را نشان داد. معمولا وقتی یک کار علمی می‌شود دیگران و دیگران هم می‌آیند و این کار را را ادامه می‌دهند ولی فضل تقدم با ایشان است که آمده و 5 سال زحمت کشیده و این کار را ترجمه کرده و شایسته است که دیگران بیایند و این کتاب‌ها را کار کنند، چنانچه در غرب هم بارها ترجمه شده است ولی آن کسی که جرات می‌کند و می‌رود و زحمت می‌کشد و چند سالی این کار را انجام می‌دهد- این هم بخشی از کتاب است و همه کتاب نیست- به نظرم کار خیلی خوبی است و امیدوارم این کار را ادامه دهد و یک سرمشقی برای دیگران باشد.  و البته باید یادی کنیم از کسان دیگری که کار کردند. از دو نفر دیگر هم نام ببریم یکی مرحوم استاد احمد آرام است که ایشان هم مرد بسیار دانشمندی بود. ولی متاسفانه اینها فراموش می‌شوند و آثارشان چاپ نمی‌شود. ایشان خدمات ذی‌قیمتی هم در ترجمه و هم در تصحیح انجام داده است. آمده کتاب «تحدید نهایات الاماکن لتصحیح مسافات المساکن» را ترجمه کرده و در دانشگاه تهران به طرز زیبایی چاپ شده است و برای این کتاب هم خیلی زحمت کشیده است. حتی نسخه‌هایی پیدا کرده و بر خود مترجمان غربی هم ایراد گرفته است.  کتاب دیگری که ترجمه شده، «آثار الباقیه عن القرون الخالیه» ابوریحان بیرونی است که ترجمه علی‌اکبر داناسرشت متخلص به صیرفی که او هم زحمت کشیده و این را چاپ کرده است. ترجمه این کتاب‌ها آسان نیست آن هم در آن زمان و با نبودن امکانات. این کتاب بار دیگر هم تجدید چاپ شده با تصحیح خود داناسرشت که کتاب علم‌النفس ابن‌سینا را هم به فارسی ترجمه کرده است. ترجمه 30 فصل کتاب تحقیق ماللهند چهار - پنج سال وقت از جناب منوچهرصدوقی سها گرفته است. البته کتاب‌های زیادی به قلم ایشان درآمده و کتاب‌های زیادی درخواهد آمد، برای ایشان آرزوی موفقیت و کامیابی دارم.
رییس سابق موسسه پژوهشی حکمت  
و فلسفه ایران