فرهنگ امروز/ بابک احمدی
همنام کارگردان محبوب سینهفیلهای (cinefile) ایرانی جوزپه تورناتوره خالق «سینما پارادیزو» است. چوزپه پرونه، سفیر ایتالیا در تهران تقریبا به همان اندازه شیفته فرهنگ و هنر به نظر میرسد. همین که بدانید ظرف یک سال به زبان فارسی مسلط شده و درباره ادبیات، تاریخ و سینمای ایران صحبت میکند در اثبات علاقهاش کافی است. البته خواهید گفت این ابتداییترین کاری است که یک سفیر هوشمند باید انجام دهد ولی در سوی دیگر او تنها سفیر یک کشور خارجی در ایران بود که سال 99 با وجود شیوع ویروس عالمگیر کرونا برای تولید مشترک هنری بین هنرمندان دو کشور کوشید، بنابراین روی نظر خودم پافشاری میکنم.
بلافاصله پس از همهگیر شدن کرونا و تعطیلی فعالیتهای فرهنگی- اجتماعی، سفارت ایتالیا در تهران پروژهای کلید زد با عنوان کلی «فراتر از مرز».
هدف پروژه که علی شمس و دانیال خیریخواه از ایران و نیکولا پیانزولا و آنا دورا دورنا از ایتالیا در آن با یکدیگر همکاری داشتند، بهره گرفتن از ظرفیت هنر برای روحیه بخشیدن به مردم دو کشور و ارسال این پیام بود که «زندگی» هنوز در جریان است. هنرمندان 8 ویدیوپرفورمنس ساختند که به یک مفهوم توجه داشت:«کووید ۱۹ چگونه زندگی ما را در چند اپیزود تغییر داد؟»
درباره تجربه سال کرونا، آشنایی با ایران و این پروژه که شبیه مارکوپولو در جاده ابریشم مجازی سفر کرده و بین جمع زیادی از هنردوستان ایرانی و ایتالیایی دیده شده با سفیر گفتوگویی انجام دادهام که در ادامه میخوانید.
به واسطه پروژههای فرهنگی یک سال اخیر سفارت در نظر من شما فرهنگدوستترین سفیر یک کشور خارجی در ایران هستید. پیش از آنکه برای انجام ماموریت به تهران بیایید، چقدر با فرهنگ ما آشنا بودید و این شناخت چطور به دست آمد؟
پیش از آمدن به تهران برای انجام وظیفه در مقام سفیر ایتالیا، چندین بار به ایران سفر کردم، به همین خاطر دانش اولیهای از این کشور و فرهنگ بسیار غنی و اهمیت تمدنش داشتم. با این حال زمانی که در مقام سفیر ایتالیا به این کشور آمدم، توانستم دانش خود را گسترش دهم و اعماق بیشتری از تاریخ ایران را به واسطه آثار فرهنگی و هنریاش همچنین زندگی روزمره ایرانیان تجربه کنم. من شیفته زبان و ادبیات فارسی شدم و تمام تلاشم را کردهام تا بتوانم وقت بگذارم و بیشتر با آن آشنا شوم.
در جریان شیوع کووید19 از تولید مشترک 8 ½ بین هنرمندان ایتالیایی و ایرانی حمایت کردید. این پروژه چه هدفی را دنبال میکرد؟ آیا برنامههای دیگری در راه است؟
«مجموعه ویدیوکلیپهای گروه تئاتر 8 ½. پاندمی کووید 19 چطور زندگی ما را تغییر داد» اثر تجربی خاص سفارت ایتالیا در تهران و همکاری کمپانیهای تئاتر «InstabiliVaganti» از ایتالیا و گروه تئاتر «دُن کیشوت» از ایران است. این دو کمپانی قسمتهای این مجموعه را از راه دور تهیه کردهاند و روز انتشارشان در صفحه شبکه اجتماعی سفارت ایتالیا و در باغ سفارت ایتالیا برای حضار به نمایش درآمد. حسن ختام این مجموعه مصاحبه ویژهای بود که در تاریخ 15 مارس با حضور تهیهکنندگان، بازیگران و منتقدان ایتالیایی و ایرانی پیرامون وضعیت تئاتر در دوران پاندمی و چشماندازهای آتی آن برگزار کردیم.
هدف این پروژه گردهم آوردن هنرمندان ایرانی و ایتالیایی در یک تجربه هنری مشترک بود تا اشتراکات سبک زندگی و مشکلات کنونیمان را به نمایش بگذارند. ما میخواستیم نشان دهیم که تاثیر پاندمی بر کشورهای ما مشابه است و مردم ما هم به همین منوال با آن دست و پنجه نرم میکنند. قسمت آخر مجموعه «روزنه امید» را نشان میدهد، آغاز فرآیند واکسیناسیون در دنیا و امید تازه برای آیندهای روشنتر برای تمام اشکال هنر.
ما با این ذهنیت به تازگی مجموعه ویدیویی تازهای با عنوان «از تهران تا رم. سفری از دریچه هنر» را آغاز کردهایم که به هنرهای زیبا اختصاص دارد و 7 هنرمند برجسته ایرانی و ایتالیایی در آن شرکت میکنند؛ هنرمندانی که پیشینه و رشد آنها در هر دو کشور شکل گرفته است و نمایندگان پل ارتباطی فرهنگی هستند که ما را به هم پیوند میدهد.
برنامه مهم دیگری که به تازگی شروع کردهایم در رابطه با موسیقی کلاسیک است و در آن مجموعهای از کنسرتها با اجرای نوازندگان هر دو کشور و یک رپرتوار با محوریت بهترین آهنگسازان ایتالیا در سفارت ایتالیا در فرمانیه برگزار میشود. کنسرت اول را زوج هنری دی پالما (ویولن)- فراتا (پیانو) از ایتالیا اجرا کردند در حالی که کنسرت دوم حاصل همکاری مشترک دی پالما و ارکستر «ایستگاه» از ایران بود که اواخر ماه فوریه اجرا شدند.
پیش از انقلاب ایران، هنرمندان و روشنفکران ایتالیایی به کشور ما سفر کردند مثل برناردو برتولوچی، کارگردان مشهور سینمای ایتالیا که زمانی برای مصاحبه با فروغ فرخزاد شاعر ایرانی به کشور ما آمد. در سالهای اخیر برخی فرهنگدوستان دو کشور در جهت ارتباطات فرهنگی اقداماتی صورت دادهاند مثل برگزاری مراسمهایی برای «آشنایی ایرانیان با اندیشههای ماکیاولی» یا «شبهای بخارا» به کوشش علی دهباشی. آیا این تلاش دو طرفه است؟ به این معنی که در ایتالیا نیز کسانی یا انجمنهایی در جهت معرفی فرهنگ و هنر ایرانی به ایتالیاییها میکوشند؟
حق با شماست، این فرآیند متقابل است. ما معتقدیم که رسالت ما تنها معرفی ایتالیا و فرهنگ آن به مردم ایران نیست بلکه ترویج تعامل عمیقتر میان کشورهای مان در ادامه قرنها تبادل فرهنگی و تاثیرگذاری بین این دو تمدن بزرگ نیز در شمار ماموریتهای ما قرار دارد.
سفارت ایتالیا در ایران به همراه همتایان ایرانی از جمله مجله بخارای علی دهباشی، خستگیناپذیر تلاش کرده است تا میراث فرهنگی، هنر و زبان ایتالیا را اشاعه دهد. یکی از نمونههای متاخر چنین همکاریهایی «شب بخارا» است که در ماه ژانویه و به یاد «آنا وانزان» برگزار شد؛ پژوهشگر مشهور ایتالیایی در زبان و ادبیات فارسی همچنین ایران معاصر که چند ماه پیش درگذشت. اما همزمان با پروژههای مبتکرانهمان تلاش کردهایم گفتوگویی عمیقتر و تعامل قویتری میان هنرمندان و در نهایت میان مردممان ایجاد کنیم.
متوجه شدم که زبان فارسی را به سرعت آموختهاید و به خوبی صحبت میکنید. شما به کدام مشخصه فرهنگی ما بیشتر علاقهمند هستید؟
بله، من از زمانی که به اینجا آمدم در حال یادگیری زبان فارسی هستم. فارسی زبانی است که آن را بسیار زیبا و شعرگونه میدانم و برای همین وقتی که به چیزی علاقه دارید آن را راحتتر میآموزید.
من همیشه معتقد بودهام که یادگیری زبان جایی که در آن زندگی میکنید، فرصتهای بسیار زیادی برای شناخت بهتر آنجا و مردمی که ملاقات میکنید در اختیار شما قرار میدهد. با عنایت به این عقیده، تمام تلاشم را کردهام تا دانش و فهم خود از این کشور شگفتانگیز را عمیقتر کنم و امیدوارم به محض اتمام پاندمی بتوانم سفر کنم و بیشتر بدانم.
این عقیده در ایران پررنگ است که بین فرهنگ ایران و ایتالیا قرابتهایی وجود دارد. به نظر شما که به فرهنگ علاقهمند هستید، دو کشور در چه زمینههایی با یکدیگر نقاط مشترک دارند؟
برشمردن تمام شباهتهای این دو کشور دشوار است. سبک زندگی ما و ارزشهای انسانی و خانوادگی ما بسیار به هم شباهت دارد. اما مهمتر از همه باید به میراث فرهنگی شگرفی که دو کشور ساختهاند و توانستهاند از دوران باستان تا به امروز از آن محافظت کنند و به آن پر و بال دهند، اشاره کنم. با این حال نباید تنها به گذشته توجه کنیم بلکه باید زمان حاضر را مغتنم شماریم و برای آینده با هم همکاری کنیم. معتقدم اگر به زمان حاضر نگاه کنیم، شباهتهای تازهای در عرصه بسیار پویای هنر دو کشور به چشم میخورد که فرصت بسیار خوبی برای محکم و عمیقتر کردن روابطمان است.
اجرای آندریا بوچلی (Andrea Bocelli) چهره شناخته شده موسیقی ایتالیا در کلیسای جامع شهر میلان که در ماههای نخست شیوع پاندمی از طریق فضای مجازی و به صورت رایگان برای مردم سراسر جهان به نمایش درآمد بسیار دلگرمکننده بود. به نظر شما هنر چه اندازه موفق شد چنین دلگرمکننده برای مردم جوامع مختلف عمل کنند؟
مثالی که زدید نمونه بسیار مناسبی است. اجرای انفرادی آندریا بوچلی در کلیسای جامع میلان که در حضور مخاطبان آنلاین اجرا شد، تجربهای بسیار احساسی بود که بسیاری از افراد را در سراسر جهان فارغ از نژاد، دین یا ملیت تحت تاثیر قرار داد. ایتالیا همانند ایران در سال گذشته از شیوع ویروس کرونا بسیار لطمه خورد و امسال نیز در تلاش برای کنترل آن است. در تاریکترین زمان پاندمی، برنامههای هنری و فرهنگی جدید که مروج کنار هم بودن و روحیه جمعی بودند، مرهمی بر زخمهای ایتالیاییها و ایرانیها شدند. به نظرم یکی از درسهایی که هنر در دوران پاندمی به ما داد، آگاهی از این امر است که زیست اجتماعی ما موهبت بسیار ارزشمند و از مشخصههای اصلی تجربه انسانی ماست.
تجربه خاص شما در این دوران چه بود؟ چیزی که فکر میکنید وقتی پاندمی پایان یابد هم از آن تجربه استفاده خواهید کرد.
به نظرم دورهای که پشت سر میگذاریم برای همه سخت اما در عین حال بسیار آموزنده بوده است. ما فعالیتهای خود را با هنجارهای تازهای که کرونا وضع کرده است، سازگار کردهایم. تمرکزمان به سمت تولیدات آنلاین رفته است، شبکههای اجتماعی را گسترش دادهایم و فرمتهای تازهای از رویدادها را به وجود آوردهایم که در آنها افراد محدودتری حاضرند اما امکان قرار گرفتن در دسترس مخاطبان بیشتر و متنوعتری به وجود آمده است. با این تدابیر، تعداد دنبالکنندگان خود و ایرانیانی که به فعالیتهای ما علاقهمند هستند را افزایش دادهایم. این افراد میتوانند هر روز نکات تازه و شاید غیرمنتظرهای در مورد ما بدانند و همزمان کمک کنند تا ما نیز بیشتر در مورد آنها بدانیم و این یکی از ارزشمندترین شناختهایی است که از ماموریتم در ایران و به واسطه شیوع ویروس کرونا به دست آوردهام.
روزنامه اعتماد