فرهنگ امروز: نشست «اتواتنوگرافی؛ خود مردم نگاری» عصر روز گذشته (27 مهر ماه) با سخنرانی نعمتالله فاضلی استاد مطالعات فرهنگی، انسانشناسی و مردم شناسی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
هدف مرکزی گفتمان مردم شناسانه، توجه به «خود» است
نعمت الله فاضلی در ابتدای سخنرانی خود بحث مردم نگاری را بسیار با اهمیت و توجه دانست و گفت: خود مردم نگاری (اتواتنوگرافی) به مثابهی یک رویکرد روش شناسانه در مطالعات حوزهی علوم انسانی، علوم اجتماعی و علوم فرهنگی است که هدف مرکزی گفتمان آن، مطالعه و توجه به «خود» است. این توجه به خود ابعاد گوناگونی دارد و منظور محقق است. محققی که میتواند متخصص در هر حوزهای باشد.
این استاد پزوهشگاه علوم انسانی در ادامه افزود: به تعبیر گافمن در کتاب «نمایش خود در زندگی روزمره» تجربههای شخصی و زندگی ما، به مثابه داده برای فهم فرهنگ و زندگی اجتماعی به کار گرفته میشود. تجربههایی که به عنوان شهروند کسب میکنیم و نقشهای اجتماعی که در زندگی خود ایفا میکنیم، این تجربهها را به عنوان داده برای تولید دانش به خدمت بگیریم.
وی درباره اهمیت پرداختن بدین حوزه گفت: اهمیت بحث من به عنوان یک رویکرد روششناسانه در علم و مطالعات انسانی- اجتماعی، در این واقعیت نهفته است که عمده روشهای علوم انسانی مبتنی بر نوعی حذف، نادیدهانگاری، انکار و نفی «خود» است و بعضا بر اساس ستیز با «خود» شکل گرفتهاند. در رویکردهای خیلی کلاسیک ارتدکسی پوزیتویست یا تعصبگرایی این موضوع یعنی حذف خود آن قدر مشخص است که احتیاج به توضیح ندارد. پیشفرض پوزیتویست تعصبگرایی این بود که دانش باید به شیوهی عینی به دست بیاید. مفهوم عینیت در واقع مفهومی بود که موجب میشد تا فرد تا آنجایی که ممکن است از خود فاصله بگیرد.
پرهیز از تعصبات با حذف «خود» در سوژههای مطالعاتی محقق
فاضلی یادآور شد: برای پرهیز از ارزشداوری و دخالت احساسی یا عاطفی، تعصب و اشکال جانبداریهای ایدئولوژیک و به منظور ایجاد یک تمایز بنیادین بین دانش جدید که علم جدید تولید میکند با تمام آن چیزی که در گذشته تاریخی بشر تولید شده بود به عنوان علم پیشامدرن، یکی از مهمترین کارها این بود که محقق بین خودش با سوژهی مطالعاتیاش یک فاصله ایجاد کند و آن فاصله، در واقع همان حذف خودش بود.
این محقق مردمشناس با بیان اینکه نخستین شکل بارز این حذف خود در آکادمیهای مدرن این بود که من فاعلی هنگام نوشتن باید سرکوب میشد، اظهار داشت: در نثر آکادمی مرسوم پوزیتویستی ما باید بگوییم «گفته میشود که» به جای فعل «میگویند». باید به زبان مجهول صحبت شود. در واقع یک دستگاه مکانیکی به نام روش دارد به جای من صحبت میکند و میخواهد همهی حقیقت را برملا کند و مهمترین کاری که یک دانشگاهی میتوانست بکند حذف I یعنی «من» از تمام نوشتههایش بود. این حذف، یک حذف خشونتبار در حوزهی تاریخ علم است، افزود: این تنها «من» نیستم که حذف میشود بلکه تمام تجربیات من و یک قوم انکار میشد. «من» به عنوان یک تجربهی گروهی و اجتماعی حذف میشود و تمام آن ارزشها و هنجارهایی که گروه من تولید کرده است باید حذف شود که این موضوع منجر به بحران علم میشود، چیزی که از آن به عنوان روشمالی نام برده میشود.
روشزدگی، بحران علم مدرن است
فاضلی در مورد بحران روشزدگی توضیح داد: این بحران همهی بحران مدرنیته است که در کشورهایی مثل کشور ما، بیشتر خود را نشان میدهد. یکی از آسیبهای علم مدرن روشزدگی یا روش مالی است که به خاطر حذف I یا من از درون چارچوب علم ایجاد میشود. این بحران در جامعهی ما به روشنی دیده میشود که چندین وجه دارد. یک وجه آن همان چیزی است که همهی ما از آن ناراحت هستیم که چرا علوم انسانی- اجتماعی به حد کافی توان برای توضیح، توصیف و تشریح وضعیت زندگی اجتماعی ما را ندارد و اگر دارد چرا این توضیح، توصیف و تشریح به اندازهی کافی نیست.
استاد علوم اجتماعی پزوهشگاه علوم انسانی در مورد مشکلات علوم انسانی- اجتماعی گفت: مشکل دیگر تمایزات ایدئولوژیکی است که منتقدان ایدئولوژیک علوم انسانی و علوم اجتماعی مطرح میکنند این که علوم انسانی- اجتماعی، به نوعی سازگارهای معرفت شناسانه با دستگاه فکری، تاریخی ،فرهنگی کشورهای غیر غربی را ندارند. اگر این ادعا پذیرفته شود قطعا یک دلیلش این است که «من» فاعل شناسا در تحقیقات انسانی- اجتماعی حذف شده است.
از جمله اشتباهات در حذف منِ مسوول، اشتباهات ایدئولوژیکی است
او با بیان اینکه وقتی «من» حذف میشود هر چیز یاوهای گفته میشود، افزود: چرا که «من» مسئول نیستم. وقتی قرار نیست من پاسخگو باشم، مجاز هستم هر اشتباهی انجام دهم و از جمله اشتباهات، اشتباهات ایدئولوژیکی است. نتیجهاش این است که کتابها و مقالههای میانتهی تولید میشود و کسی نمیتواند معترض هیچ نویسندهای شود، زیرا «من» شناسا مسئول نیست.
فاضلی با اشاره به اینکه رویکردهای کیفی، بیش از آن که در پاسخ به یک نیاز علمی محض در آکادمیها شکل گرفته باشند، واکنشی به بحرانهای شکل گرفته توسط علم انسانی- اجتماعی جدید هستند، یادآور شد: البته این رویکردهای کیفی، رویکردها و روشهای مبتنی بر "من" یا "خود"، واکنش انتقادی اجتماع علمی، در برابر بحرانهای خودش است و علم میخواهد مسئولانهتر در مقابل جامعه عمل کند. به همین دلیل از سالهای 60 و 70 به این سمت، ما شاهد تحولات وسیع در تمام رشتههای علوم انسانی و علوم اجتماعی هستیم که یکی از محورهای این تحول، ظهور "خود" و "من" شناسای محقق در تحقیقات علمی است. این واکنش به آن بحرانها یعنی بحرانهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و بحران فرهنگی علم است.
خودمردم نگاری عامل مهیج در روند فعالیت علمی است
در ادامهی بحث نعمت ا... فاضلی به معرفی ابعاد مختلف خود مردمنگار پرداخت و گفت: اتواتنوگرافی به لحاظ فنی چند امتیاز دارد. یکی این که ابزار مهیجی برای بیان خود است. شاهد هستیم که دانشجویان، اساتید و محققان از این علم لذت نمیبرند. اتواتنوگرافی یک رویکرد مهیج است و معجزه میکند. به ما کمک میکند از نوشتههای خود لذت ببریم و در واقع مانع ایجاد بحران در نویسنده و محقق میشود. رولان بارت در کتاب «لذت متن» به این میپردازد که متن باید به نوعی لذت تولید کند. همهی آثار بزرگ دربرگیرنده نوعی از لذت هستند. اتواتنوگرافی برای لذت بخش کردن متن است. نوشتن مقاله خیلی سخت است و هیجان ندارد، این بحران بزرگی است در حالی که لذت بردن، بخشی از هویت انسان است.
معجزه خودمردم نگاری؛ پیوند خود فردی و خود جمعی است
این عضو هیات علمی پژوهشگاه با تأکید بر اینکه معتقد است علم باید لذتبخش ایجاد کند و هر چیزی که با انسان است باید زیبا و لذت بخش باشد، اظهار داشت: اتواتنوگرافی به ما کمک میکند خود را بیان کنیم. انسانهای امروز میخواهند بیش از هر روز تاریخ، خود را بیان کنند. حتی علم ریاضیات هم باید در خدمت لذت و بیان بودن من فردی و جمعی باشد. تحصیل علم، کار طاقتفرسایی است مگر کسی که بتواند بین خود و علم پیوند بزند و این کار، پیوند زدن خود فردی و خود جمعی معجزهی اتواتنوگرافی است.
مرز پررنگ هنر و علوم انسانی به عقیم شدن علم انجامید
محقق انسانشناسی تصریح کرد: بحران علوم انسانی و اجتماعی کلاسیک در این است که این علوم به کمک روش نتوانستند بین فردیت ما و هویت جمعی ما پیوند لازم را بر قرار کنند. برای همین، این علوم کمکم در تمام رشتهها عقیم و ناتوان شدند. دیگر بحران بزرگ علوم انسانی- اجتماعی که در همان ابتدای پیدایش بذرش کاشته شد پررنگی مرز بین هنر و ادبیات با علوم انسانی- اجتماعی بود. این مرز در قرن 19 قابل فهم بود چرا که میخواست مرز خود را بسازد و خود را اثبات کند و برای خود ماهیتی جداگانه به وجود بیاورد. به مرور زمان این مرز تبدیل به بحران شدچرا که باعث عقیم شدن علم شد.
او با بیان اینکه گسترش علم آمار و رویکردهای کمی آن، یکی از کشندهترین آسیبهای اندیشهای است که انسان آن را تجربه می کند، افزود: چند سرطان مرگزا در حوزه علوم انسانی و اجتماعی است که سرطان آمار و کمینگری یکی از آنها است. آمار به مثابه یک رویکرد وقتی بر اندیشهی انسانی سیطره پیدا میکند، باعث بحران و سرطان میشود. بشر به کمک آمار، هنر و ادبیات را از اندیشهی انسانی جدا کرد. اتواتنوگرافی با تلطیف رویکردهای ادبی مثل سفرنامه و اشکال گوناگون روایت این امکان را به محقق میدهد که بین تمام تجربههای زیباشناسانه و غیرزیباشناسانه تفاوت بگذارد. روش اتواتنوگرافی به خاطر روش زیباشناسانهی خود بیش از روشهای دیگر محبوبیت و عمومیت مییابد.
جدایی از مردم عامل دیگر بحران های علو م انسانی ـ اجتماعی است
او ادامه داد؛ یکی از بحرانهای علوم انسانی- اجتماعی جدا شدن از عموم مردم است. کاری که انجام میشود بیش از آن که برای مردم باشد جدا از مردم است. این موضوع تا صد سال پیش قابل قبول بود چون میخواست برای خود هویت پیدا کند اما در فضای پسامدرن مردمگرایی این پذیرفته نیست.
وی در ادامه بحث خود درباره خودمردم نگاری توضیحاتی داد و گفت: اتواتنوگرافی ویژگیها و کاربردهای وسیعی دارد و در واقع رسانه نگارشی تاثیرگذاری برای تولید و آگاهی جمعی در جامعه کتابخوان و اصل مطالعه است. آن نیز سبک نگارشی موفقی برای بروز خلاقیتهای فردی است. انسان اجتماعی نمیتواند خود را از این موضوع جدا کند. فقط سیاستمداران نیستند که باید دمکراتیک عمل کنند باید محقق و اندیشمند هم دموکراتیک عمل کند. اتو اتنوگرافی این خاصیت را دارد که عدهی وسیعتری از مردم را دور هم جمع کند.
خلاقیت کشی؛ بلای انسانی قرن جدید
فاضلی یادآور شد: اتواتنوگرافی یک روش خلاق است. یکی از بلاهای انسانی و اجتماعی در عصر جدید خلاقیتکشی ما است. ما قادر نیستیم با علم جدید به شکل خلاقانهای بیندیشیم. زیرا خلاقیت حاصل تامل درونیات ما است. در حالی که علم انسانی و اجتماعی دانشجو را وادار میکند که حفظ کند. او گفت: روشهای تحقیق در دانشگاه و سازمانها به صورت یک امر غیرخلاق درآمده است. در حالی که پژوهش قاعده ندارد.
وی در ادامه گفت: در چارچوب مدل، پژوهشها خلاقانه نیست. اتواتنوگرافی کمک میکند تا مثل ادیب و نقاش احساس خودشکوفایی کنیم، اینکه حقیقتاً منظم بنویسیم.
فاضلی عنوان کرد: از من پرسیدند فوت پژوهشگری چیست، و من پاسخ دادم؛ از نظر من فوت پژوهشگری خلاقانه نوشتن است. نباید بر مبنای قاعده، نوشتهای را نوشت. اگر که میخواهید بیندیشید، به تجربهی خود تکیه کنید. مواظب روشدانها باشیم. اگر کسی عمیقا و اصالتا بیندیشد نباید در چارچوب روششناسانه علم مدرن حرکت کند. آنها نمیخواهند علم جدید مطالعه کنند بلکه میخواهند علم را بازنمایی کنند.
ما از بافت بومی خود فاصله گرفتهایم
او در ادامهی بحث از ویژگیهای اتواتنوگرافی بیان کرد: کم کردن مشکل بیگانگی فرهنگی روشنفکران و تحصیلکردگان دانشگاهی از دیگر ویژگیهای این رویکرد است. اتواتنوگرافی مشکل بیگانگی فرهنگی را حل میکند. یک واقعیت بزرگ در فضای علمی دانشگاهی ما این است که ما از بافت بومی خود فاصله گرفتهایم که به آن بیگانگی تحصیلی اطلاق میشود. اگر دانشجویی مطلبی را از گیدنز بیاورد برای همه شناخته شده است اما اگر صحبت و مطلبی از علامه جعفری بیاورد برای حداکثر اساتید ناآشنا خواهد بود. یا حتی اگر دانشجو شعری در پایاننامه و تحقیق خود بیاورد به او گوشزد میشود یا حذف کند یا به پیوست و زیرنویس منتقل کند. پس اگر میخواهیم علم تولید کنیم نباید از "خود" چیزی بیاوریم. برای همین شریعتی یک اسم مستعار درست کرده بود به نام شاندل که هر گاه میخواست حرفی از خودش بگوید از قول شاندل میگفت. این نشان از ذهن از خود بیگانه شدهی ما دارد که باید شخصیتی ذهنی برای بیان حرفهای خود درست کنیم. در واقع آمادگی نداریم تجربهی خود را مبنا قرار دهیم. اتواتنوگرافی درمانی است که ما را از این بحران بیرون میکشد.
استاد پژوهشگاه علوم انسانی همچنین عنوان داشت: محقق میتواند «تأثیرگذاری و نقش عاملیت» و فردیت خود را در جریان تحقیق مشاهده کند. در واقع نقش اتواتنوگرافی در بیان عریان عاملیت و فردیت محقق است. در روشهای کمی و پوزیتیویستی ادعا میشود که کسی مقاله مینویسد و یا چیزی بیان میکند. ولی باید گفت، مولف و محقق کتاب و مقاله مینویسند تا ارتقا بگیرند و در واقع تحت الزامات بیرونی است که این کار صورت میگیرد و جای پای "خود" نویسنده و محقق نیست و این نوشته برای او ارزش ندارد و به کتاب و مقالهی خود هم ارادتی ندارد. چرا، چون عاملیت "خود" نیست. دانش اصیل دانشی است که از تجربهی اصیل ما برخاسته باشد در اینجا نیز اتواتنوگرافی به ما کمک میکند تا این دانش را تولید کنیم.
وی ادامه داد؛ اتواتنوگرافی «رویکردی بین رشتهای» است. آن را میتوان به نوعی زاده بسط رویکرد بین رشتهای در مطالعه جامعه، انسان و فرهنگ دانست. این رویکرد بینرشتهای و بینشی تاریخی است. یکی از ارزشهای مهم اتواتنوگرافی این است که در طرحهای آن ما نمیتوانیم مثل روشهای کمی در یک زمان محدود صحبت کنیم. بلکه در یک تاریخ 40 یا 50 ساله صحبت میکنیم. من محقق از دل جریانهایی تاریخی عبور کردهام. تجربهی من، تجربهای آنی و لحظهای نیست بلکه تجربهی تمام نسلهایی است که محقق در درون خود دارد. اتواتنوگرافی همواره یک بینش تاریخی به ما میدهد و کمک میکند سطوح خرد و کلان را به هم پیوند بزنیم. یعنی تجربهی خرد خود را با ساختار کلان اجتماعی پیوند بزنیم. کار اتواتنوگرافی ظهور این خلاقیت است و این معجزه او است که من فردیت را با کلان اجتماعی پیوند میدهد.
فاضلی از دیگر ویژگیهای اتواتنوگرافی به چند صدایی بودن آن اشاره کرد و گفت: روشهای کمی مونولوگ هستند. من در اتواتنوگرافی برای تولید علم نمیتوانم خانواده، دوستان و ... را حذف کنم. همهی صداها به نحوهای اجتنابناپذیر حضور دارند. روش آماری نیست که مردم را حذف کرد و تنها را گذاشت که چه تعدادی هستند. اتواتنوگرافی صدایی را سرکوب نمیکند، بلکه دموکراتیکترین روش برای تولید علم است.
بر ای علم باید برنامه داشت نه نقشه
فاضلی گفت: استفاده از مدل ادبي داستان، شعر يا ابتكاري اتوبيوگرافيك یکی دیگر از ویژگیهای این رویکرد جدید است که استفاده از قالبهای ادبی و روایت میباشد. چه کسی گفته است علم باید فرمول و نقشه داشته باشد. برای علم باید برنامه داشت نه نقشه. نگارشهای کمی و آماری و تفکر پوزیتیویستی نقشه است که دروغ محض را برای ما جا انداختهاند. در امریکا 13 رسالهی دکتری به صورت شعر بیان شده است. اتواتنوگرافی کمک میکند شعر نیز در تحقیقات آورده شود که اگر این امر در ایران اتفاق میافتاد، حتما رد شده بود.
در نهایت نعمت ا... فاضلی به قابلیت توصیف و تحلیل کنش ها، تجربه ها و پدیده های انسانی و اجتماعی در بافت جامعه «چند فرهنگی» اشاره کرد و گفت: هر انسانی نمایندهی فرهنگی است که در آن رشد کرده است. در اتواتنوگرافی پیش فرض، فرهنگ است که فرماندهی میکند. زیرا آن چیزی که درونی میشود، دیگر "من" نیست "ما جمعی" و "تجربهی گروهی" است. در اینجا باید گفت، فاعلشناسا، فرهنگ و تاریخ است.