چند رمان از ویلیام فاکنر را بهتر بشناسید و بخوانید.
اگر اهل مطالعه و خواندن رمان های معروف هستید و بخصوص از طرفداران کتاب های ویلیام فاکنر هستید پس با ما همراه باشید ، ما قصد داریم در این مقاله دربارهی چند مورد از رمان های معروف این نویسنده صحبت کنیم همچنین چکیدهای از زندگینامهاش برای شما در این مطلب قرار دادهایم ، امیدواریم از این مقاله استفاده لازم را کرده باشید.
ویلیام کاتبرت فاکنر متولد 1897، از نیو آلبانی ، ایالت میسی سی پی میباشد ، در سال ۱۹۰۲ همراه با خانوادهاش به آکسفورد مرکز دانشگاهی می سی سی پی نقل مکان کرد.
وی به علت کم وزن بودن و کوتاهی قد در ارتش ایالات متحده پذیرفته نشد اما به عنوان دانشجوی دانشگاه افسری در یگان پرواز سلطنتی در تورنتوی کانادا اسم نویسی کرد و در ۲ دسامبر ۱۹۱۸ به عنوان افتخاری ستوان دومی نایل شد.
او در سال ۱۹۲۴ از دانشگاه انصراف داد و در سال ۱۹۲۵ همراه با دوستش با یک کشتی باربری به ایتالیا رفت و از آنجا با پای پیاده راهی آلمان و فرانسه شد.
فاکنر یکی از مهمترین نویسندگان ادبیات آمریکا و همچنین ادبیات جنوب آمریکاست. با اینکه اولین آثار فاکنر از سال ۱۹۱۹، و بیشترشان در دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ منتشر شده بود، وی تا هنگام دریافت جایزهٔ نوبل در سال ۱۹۴۹ نسبتاً ناشناخته مانده بود. حکایت و رمان آخر او چپاولگران برندهٔ جایزه پولیتزر داستان شدند.
در ژوئن سال ۱۹۲۹ با استل اولدم ازدواج کرد او در سفرهایی که به هالیوود و نیویورک داشت و در همان فاصله چندین فیلمنامه و نمایشنامه نوشت ، مطالعات حجدی در مورد او در سال ۱۹۴۶ توسط ملکم کاوی آغاز شد.
فاکنر در بازه زمانی اوایل دهه بیست میلادی تا شروع جنگ جهانی دوم، که به کالیفرنیا نقل مکان کرد، ۱۳ رمان و تعداد زیادی داستان کوتاه منتشر کرد که مجموعه این آثار سبب شهرت او شد و در نهایت موفق به دریافت جایزه نوبل در سن ۵۲ سالگی شد. این مجموعهٔ مفصل، که محرک اصلیاش نیاز یک نویسندهٔ ناشناخته به پول بود، مشهورترین آثار او را دربردارد: خشم و هیاهو (۱۹۲۹)، گوربهگور (۱۹۳۰)، روشنایی در ماه اوت (۱۹۳۲) و آبشالوم، آبشالوم! (۱۹۳۶). همچنین او در این دوره تعداد زیادی داستان کوتاه هم نوشت.
” ویلیام فاکنر مخالف سرسخت برده داری بود و از آنها که هنوز از سیاهان به عنوان برده استفاده میکردند، خشمگین و آزرده دل بود.”
از اولین مجموعه داستان کوتاه او این ۱۳ تا شامل بسیاری از داستانهای خارقالعادهای مانند یک گل سرخ برای امیلی، سرخپوست میرود، خورشید آن عصر، و سپتامبر بیباران بود. بسیاری از رمانها و داستانهای کوتاه فاکنر در یوکناپاتافا روی میدهند که از نظر جغرافیایی تقریباً برابر بخش لافایت است که آکسفورد میسیسیپی، شهر محل تولد او، در مرکز آن است. فاکنر یوکناپاتافا را همچون تمبر پستی مخصوص خود میدانست و بسیاری از منتقدان مجموعه آثاری که آن را به نمایش میگذارد عظیمترین و بزرگترین آفرینش خیالی در ادبیات میدانند. سه رمان، هملت، شهر، و عمارت که با هم به عنوان سهگانه اسنوپس خوانده میشوند جزئیات شهر جفرسن و محیط آن را تعریف میکند که خانوادهای به سرپرستی فلم اسنوپس خود را در زندگی و روح و روان مردم محل وارد میکنند.
شهرت فاکنر به سبک تجربی او و نگاه دقیقش به شیوه و سبک بیان و آهنگ نوشتار است. ویلیام فاکنر برخلاف شیوهٔ مینیمالیستی ارنست همینگوی، نویسندهٔ معاصرش، در نوشتههایش مکرراً از جریان سیال ذهن استفاده میبرد و غالباً داستانهایی عمیقاً عاطفی، ظریف، پیچیده، و گاه گوتیک با شخصیتهای گوناگون شامل بردههای آزادشده، یا اعقاب بردهها، سفیدپوستان تهیدست، جنوبیهای طبقه کارگر یا اعیان مینوشت. از رمان های وی میتوان به این ها اشاره کرد.
مواجب بخور و نمیر (۱۹۲۶)
پشهها (۱۹۲۷)
سارتوریس (۱۹۲۹)
خشم و هیاهو (۱۹۲۹)
گوربهگور (۱۹۳۰)
حریم (۱۹۳۱)
روشنایی ماه اوت (۱۹۳۲)
دو دکل (۱۹۳۵)
ابشالوم، ابشالوم! (۱۹۳۶)
شکستناپذیر (۱۹۳۸)
نخلهای وحشی (۱۹۳۹)
دهکده (۱۹۴۰)
برخیز ای موسی (۱۹۴۲)
مزاحم در خاک (۱۹۴۸)
مرثیه برای راهب (۱۹۵۱)
حکایت (۱۹۵۴)
شهر (۱۹۵۷)
عمارت (۱۹۵۷)
چپاولگران (۱۹۶۲)
چند رمان معروف ویلیام فاکنر
خشم و هیاهو چهارمین رمان و اولین شاهکار واقعی فاکنر است ، صدا و خشم نیز از موارد مورد علاقه او از بین همه آثار منتشر شده او بود. این رمان روایتگر مخرب و ویرانگر آغاز حماسه کامپسون است که در آن شاهد از بین رفتن خانواده اشرافی خواهید بود. این کتاب به چهار بخش تقسیم شده است که از چهار دیدگاه مختلف گفته شده است ، هر دو یک کتاب مشهور طاقت فرسا و ناراحت کننده است ، که روایت اغلب گمراه کننده آن نیاز به صبر و استقامت دارد و موضوع آن با موضوعات دردناکی روبرو می شود ، که در بین آنها زندگی با محارم و خودکشی است. یک داستان واقعی از استقامت و رنج آدمی است که برای مدت طولانی خوانندگان را محو خود خواهد کرد و تا مدت ها در ذهن میماند.
گور به گور فاکنر این رمان را در سال ۱۹۳۰ یعنی یک سال پس از کتاب خشم و هیاهو نوشته است. این رمان روایتی از مرگ مادر یک خانواده است و با تکنیک جریان سیال ذهن نوشته شده است.
این رمان را بسیاری از منتقدان سادهترین و در عین حال کاملترین رمان فاکنر میدانند.
روشنایی ماه اوت رمان روشنائی ماه اوت، یک تراژدی ای تمام عیار در برابر مقاومتی امیدوارانه در مواجهه با مرگ را به تصویر می کشد که برخی از به یاد ماندنی ترین شخصیت های ویلیام فاکنر را به مخاطبین معرفی می کند. از نمونه های ترجمه شده این کتاب را می توانید در سایت نشر نیلوفر مشاهده نمایید.
رز برای امیلی داستان زندگی امیلی را بیان میکند. او نماد آخرین جنوبیهای متمول بعد از جنگ داخلی آمریکاست. فاکنر دربارهی انتخاب نام این کتاب گفته زندگی امیلی آنقدر غمانگیز است که خودش هم میخواهد برای جبران این غم به او شاخهی رزی تقدیم کند برخلاف بقیه رمانهای فاکنر این داستان بسیار سبک است.