فرهنگ امروز: رمضان و موسم عاشقی
عظیم محمودآبادی: و إِذا سألک عِبادِی عنِّی فإِنِّی قرِیبٌ اُجِیبُ دعْوة الدّاعِ إِذا دعانِ فلْیسْتجِیبُوا لِی ولْیومِنُوا بیلعلّهُمْ یرْشُدُون: و هرگاه بندگان من از تو درباره من بپرسند [بگو] من نزدیکم و دعای دعاکننده را به هنگامی که مرا بخواند اجابت میکنم پس [آنان] باید فرمان مرا گردن نهند و به من ایمان آورند باشد که راه یابند.» (1)
آیه فوق درست در میانه آیاتی آمده که به فریضه روزه و احکام آن در ماه مبارک رمضان پرداخته است. چنانکه گفتهاند این آیه، یکی از اساسیترین و پراستنادترین آیات قرآن درباره نزدیکی خداوند به ما آدمیان و واقعیتِ دوسویگی، میان ندای انسان به درگاه خداوند و پاسخ او است. (2)
روزهداری و قرب الهی
هرچند قرآن، سالها پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) جمعآوری و تدوین شده اما برخی پژوهشهای قرآنی با استناد به روایاتی نشان میدهد که نظر شخص پیامبر در مورد ترتیب آیات قرآنی به نوعی اعلام و اعمال شده است. به این معنی که گاه وقتی آیهای نازل میشد و پیامبر آن را قرائت میکردند و کاتبان مینوشتند، ایشان خود اشاره میکردند که این آیه را به آیات مربوط به فلان مساله اضافه کنید یا آیه دیگر را میگفتند در ابتدا یا انتهای فلان سوره قرار دهید. به هر ترتیب هستند پژوهشگرانی که با استناد به تاریخ قرآن، معتقدند مصحفی که امروز نزد ما است نه فقط گزارهها و آیات آن، بلکه کمو بیش ترتیب قرار گرفتن آیات و حتی در مواردی سورهها نیز به نوعی برآمده از چیدمان موردنظر پیامبر اسلام صلیالله علیه وآله وسلم است. حال اگر آیهای که بر صدر این نوشته نشسته است نیز، از چنین ویژگیای برخوردار باشد، میتواند نشاندهنده معنای معنوی عمیق و متعالی روزهداری و اهمیت آن درخصوص قربِ الهی باشد. چنانکه در آیات 183 و 184 سوره بقره به فریضه روزه، وجوب آن و احکام ذیل آن نظیر حکم مسافر و مریض پرداخته و در آیه بعدی (185 بقره) به اهمیت ماه رمضان و تنزیل قرآن در آن و همچنین ادامه احکام مریض و مسافر در رمضان پرداخته و در عین حال تاکید کرده است که خداوند [با مقرر داشتن روزه] بنای آن را ندارد که بندگان خود را در رنج و مشقت اندازد؛ «یرِیدُالله بِکُمُ الْیسْر و لا یرِیدُ بِکُمُ الْعُسْر؛ خدا برای شما آسانی میخواهد و برای شما دشواری نمیخواهد.» (3)
در انتهای همین آیه نیز سفارش شده که خداوند را به واسطه آنکه رهنمودتان کرده است، شاکر باشید؛ «ولِتُکْمِلُوا الْعِدّة ولِتُکبِّرُواالله علی ما هداکُمْ ولعلّکُمْ تشْکُرُون.» (4) پس از بیان این نکات است که خداوند بلافاصله مساله نزدیکی خویش به بندگانش را مطرح و تاکید میکند زمانی که آنها من را بخوانند و به درگاهم دعا کنند، اجابت میکنم.(5)
ترتیب ظاهری این آیات طوری است که گویی نزدیکی خداوند به بندگانش و اجابت دعایشان، ارتباطی ظریف اما وثیق با روزهداری آن هم روزه ماه رمضان دارد!
روزهداری؛ تخلق به خلقی از اخلاق تعالی
چنانکه ابوحامد محمد غزالی معتقد بود اساسا مقصود از روزه، تخلق به خلقی از اخلاق تعالی است که آن اخلاق همانا «صمدیت» ذات ربوبی است و اقتدا به فرشتگان در باز بودن از شهوتها تا آن اندازه که امکانش وجود داشته باشد، چراکه ملائکه از انواع شهوات منزه و مبرایند. غزالی در ربعِ عبادات -در فصل اسرار و مهمات روزه- کتاب مهم و مفصل خود «احیاءعلومالدین» مینویسد: «مرتبه آدمی فوق بهایم است، بدانچه قدرت آن دارد که شهوت خود را به نور عقل بشکند و دون مرتبه فریشتگان، بدانچه شهوتها بر وی مستولی است و او به مجاهده آن مبتلی. پس هرکه در شهوتها مولع باشد به اسفلالسافلین رسد و همطویله ستوران شود و هرکه شهوتها را قهر کند به اعلیعلیین ترقی نماید و به افق ملایکه بپیوندد. و فریشتگان مقربان خدایند و کسی که به ایشان اقتدا کند و به اخلاق ایشان تشبّه نماید، به نزدیکی ایشان به حقتعالی نزدیک شود و مانندِ نزدیک، نزدیک بود و این نزدیکی به مکان نیست، بل به صفت است.» (6)
آری غزالی هرچند آدمیان را از سایر جانوران بالاتر میداند اما معتقد است که آنان، دون مقام ملائکه هستند لذا روزه و رمضان را برای ابنای بشر فرصتی میداند که از این مقام و منزل نیز فراتر روند و در رتبه و مرتبه فرشتگان درآیند.
همان که شاگرد مکتب او جلالالدین رومی نیز در مثنوی معنویاش میگوید: «گر تو این انبان زِ نان خالی کنی/ پر ز گوهرهای اجلالی کنی.» (7)
این نکته نیز لازم به تذکر است که هرچند امثال غزالی و مولوی مقام آدمی را دون فرشتگان میدانند اما هستند عرفا و صاحبنظرانی که به عکس این قاعده باور دارند و مقام آدمی را بالاتر از ملائکه دانستهاند. شاید مشهورترین آنها حافظ باشد که میگفت: «فرشته عشق نداند که چیست قصه مخوان»! (8)
رازی که خداوند سربسته با ملائکه در میان نهاد
آری این گروه از عارفان، صاحب اختیار بودن آدمی را موجب آن میدانند که نسبت به ذات ربوبی عشق بورزد! حال آنکه سرشت ملائکه به گونهای است که مجبور به پرستش و نیایش پروردگارند و در آنچه هستند اختیاری از خود ندارند. اما آدمیان در حالی که این اختیار به آنها داده شده که پشت به حقیقت کنند و از بندگی خداوند روی بگردانند اما آنها که در شمار مومنان آیند به حق، اولی از فرشتگانند؛ چه ملائکه اساسا معنای «عشق» را نمیفهمند، چراکه هیچگاه در مقام فراغ و جدایی از معشوق ابدی و ازلی نبودهاند. بنابراین لحظهای بر آنان نمیگذرد که دلتنگ یار باشند زیرا آنها از آغاز تا همیشه در پیشگاه کبریایی و محضر مبارک باری تعالی بودهاند و آنچه در دل آدمیان مومن نسبت به محبوبشان میگذرد را نه میدانند و نه میفهمند. مومنی که گاه با کرده و کردار ناصواب خویش و تمرد و نافرمانی از ربّش خود را مستوجب ملامت و دوری از حبیبش مییابد و در همان لحظه احساس سراپا شرم توام با شوق، چنان تمام وجودش را احاطه میکند که ملائکه با هزاران سال عبادت حقتعالی چنین شور و شعفی را تجربه نکردهاند!
ایبسا بتوان همین نکته را از جمله رموز آن آیهای دانست که خداوند در کلام خود به اشاره خطاب به همین ملائکه فرموده است؛ زمانی که آنها در اظهاری شاید ناسنجیده نسبت به خلقت آدم، با لحنی که بیبهره از طعن و کنایه نیز نبود تصمیم ذات ربوبی را به پرسش گرفتند و خداوند اما پاسخشان را چنان سربسته داد که گویی اساسا آنها را یارای درک حاق مطلب نبوده است: «وإِذْ قال ربُّک لِلْملائِکةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأرْضِ خلِیفةً قالُوا أتجْعلُ فِیها منْ یفْسِدُ فِیها و یسْفِکُ الدِّماء و نحْنُ نُسبِّحُ بِحمْدِک و نُقدِّسُ لک قال إِنِّی أعْلمُ ما لا تعْلمُون: و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت من در زمین جانشینی خواهم گماشت [فرشتگان] گفتند آیا در آن کسی را میگماری که در آن فساد انگیزد و خونها بریزد و حال آنکه ما با ستایش تو [تو را] تنزیه میکنیم و به تقدیست میپردازیم، فرمود من چیزی میدانم که شما نمیدانید.» (9)
آری ای بسا آن رازی که ملائکه ندانستند و درنیافتند - و اساسا نمیتوانسته و نمیتوانند دریابند- همان رمزی باشد که لسانالغیب با زیرکی خاص خود بدان اشاره کرده است. او خوب این نکته را دریافته بود که ملائکه با تمام مقام قدسیشان از عاشقی کردن با معشوق ازلی و ابدی عاجزند و ناتوان! آنها نه غم فراغ را میدانند و نه شوق وصال را میفهمند. همانها که بیخبر از حال و احوال بندگان گناهکاری هستند که عذر به درگاه خدای میآورند. ولی ایشان به دلیل ذات فرشتگیشان که لاجرم عادت به عبادت دارند، شاید آنچنان که باید هیچگاه در نیافته باشند که عبادتی که سزاوار خداوندیاش باشد اساسا شدنی نیست لذا «بنده همان به که ز تقصیر خویش / عذر به درگاه خدای آورد / ورنه سزاوار خداوندیاش/ کس نتواند که به جای آورد.»(10)
حال بحث ما بر سر روزه بود و رمضان. آری تمام این عشقورزیهای بندهوار را اگر بهاری باشد، بیتردید آن بهارِ مبارک، رمضان است. روزهایی که روزهداران -علیقدر مراتبهم- خود را در مرتبهای از مراتب وصال مییابند و گویی یک ضیافت بزرگ از سوی سفرهداری کریم و محتشم ترتیب دادهاند و همه دعوت شدهاند. همه آنهایی که نامی یا نشانی از مسلمانی دارند میتوانند مهمان این سفره باشند. این ضیافت آنقدر باشکوه و گسترده است که هرکه را عزمش باشد هیچ آدابی و ترتیبی نمیجوید و هیچ عیب و نقصی را مانع از رسیدن خود به این ضیافت پر جلال و جبروت نمیداند.
اما این لطف خداوندی تنها مخصوص مسلمانان نیست بلکه به تصریح قرآن، امتهای پیشین نیز بینصیب و بهره از این مهمانیها و ضیافتهای کریمانه نبودهاند.
تشریع روزه پس از جنگ بدر
هرچند حکم روزه در اسلام به لحاظ زمانی به حوالی جنگ بدر در سال دوم هجری برمیگردد اما اعراب پیش از اسلام نیز به واسطه اهل کتاب و بهویژه یهودیان حجاز با این فریضه عبادی آشنا بودند. چنانکه برخی مورخان نظیر طبری آوردهاند روزه رمضان اندکی پیش از جنگ بدر، واجب شد. (11) اما برخی منابع دیگر تشریع این فریضه را مربوط به پس از وقوع غزوه بدر - یا دستکم تا پیش از ماه رجب سال سوم هجری- میدانند. (12)
البته پیش از تشریع حکم روزه، مسلمانان با روزه یهودیان در روز عاشورا (دهم محرم) آشنا شده بودند و زمانی که علت آن را پرسیدند، یهودیان به رهاییشان از فرعون اشاره کرده بودند که در این روز از دریای سرخ به سلامت گذشتند و فرعونیان به هلاکت رسیدند. اکنون نیز با وقوع غزوه بدر بزرگترین پیروزی مسلمانان پس از سالها مورد تعقیب و آزار مشرکین قرار گرفتن، رقم خورده بود و حکم به روزهداریشان - هرچند با تفاوتهایی نسبت به این حکم در میان اهل کتاب- تشریع شده بود. روزه مسلمین نیز پس از ظفرمندی بزرگی مقرر شده بود که در اهمیت و معجزهآسا بودنش بیشباهت با عبور توام با سلامت و عافیت بنیاسراییل از آب نبود. جنگی که لشکر مسلمانان معادل یکسوم از سپاه مشرکین بود اما به اذن و اراده خداوند به پیروزی بزرگی دست یافته بودند.
سابقه روزه در پیش از اسلام
روزه هرچند چنانکه اشاره شد قبل از اسلام در جزیرهالعرب و به ویژه در میان اهل کتاب رواج داشته است اما هم در شکل و هم در زمان آن در سال، دارای تفاوتهایی با این فریضه در اسلام بوده است. فراموش نکنیم که مذهب اهل حجاز هرچند آلوده به شرک و کفر بود اما در عین حال آیین ابراهیم خلیل نیز در آن دیار پایه و مایهای داشت. آیین حنیف ابراهیم (ع) ولو در طول زمان آلوده به شرک شده بود اما برخی سنتهای دین او از قبیل غسل، حج، روزه و... به نوعی التقاطی و آمیخته با مناسک جاهلی همچنان اجرایی میشد.
ظاهرا روزهداری پیش از اسلام، بیشتر در ایام ماه رجب و روز عاشورا (دهم محرم) رواج داشته است. روز عاشورا، نخستین روز حضور پیامبر در مدینه پس از هجرت ایشان از مکه است.
چنانکه رسول خدا در آخرین روز ماه ذیالحجه در سال سیزدهم بعثت موطن خود را به سمت یثرب ترک کردند و ورود ایشان به شهری که بعدها «مدینهالنبی» خوانندش، مقارن بود با دهم محرم سال اول هجری. روزی که در تقویم یهودی، یوم «کیپور» - روز دهم ماه نخست تقویم یهودی تیشری- نامیده شده است و یهودیان آن را روزه میگرفتند. (13)
عاشورا؛ روزی که پیامبر وارد یثرب شدند مقارن بود با روزی که یهودیان با انجام مناسکی طاقتفرسا -یعنی روزهداری تمام شبانهروز و تلاوتهای عبادی- جشن گرفته بودند. این مساله توجه مسلمانان تازهوارد را جلب کرد و چون از یهودیان درباره معنای این مراسم پرسیدند آنها به رهایی بنیاسراییل از دست فرعون اشاره کردند. (14) روزی که موسی (ع) با قوم خویش به امر خداوند از دریای سرخ عبور کردند و فرعونیان تعقیبکننده آنها به هلاکت رسیدند.
در برخی منابع آمده است وقتی پیامبر(ص) به مدینه رسیدند مسلمانان در هر ماه، سه روز روزه میگرفتند و آن سال دستور دادند که مسلمین روز عاشورا را نیز روزهدار باشند و فرمودند: «مسلمانان برای گرامی داشتن موسی(ع) شایستهتر از یهودیانند.» (15)
برخی گزارشهای تاریخی حکایت از آن دارد که ابتدا روزه داشتن در سه روز از هر ماه واجب بوده هرچند طبری آن را رد میکند. (16)
روزه قبل از رمضان
اما اگر واجب بودن این حکم قطعی نبوده باشد، دستکم گزارشهای مختلف نشان میدهد که روزهداری در سه روز سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم که اصطلاحا به «ایامالبیض» مشهورند در اسلام تا قبل از نزول آیاتِ مربوط به روزه و رمضان در سوره بقره رواج داشته است: «سه روز روزهداری در ماه، از جمله مستحبات اسلامی بوده است که بسیاری از مسلمانان متدین به تقلید از پیامبر(ص) بهجا میآوردهاند و هنوز هم این سنت ادامه دارد. این سهروز معمولا روزهای سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم یا روزهای ماه کامل یا به اعتقاد برخی روزهای آغاز، میانه و پایان هر ماه قمری است. میتوان گفت پیش از واجب شدن روزه ماه رمضان، مسلمانان این سه روز را روزه میگرفتهاند اما نه در حکم روزه واجب و پس از واجب شدن روزه ماه رمضان، همچنان روزه آن سه روز نیز در حکم روزه مستحبی ادامه یافت.» (17)
اما چنانکه اشاره شد روزه ماه رجب -بهرغم تشریع روزه رمضان- به عنوان یک سنّت عبادی مستحب در سالهای پس از اسلام و حتی بعد از رحلت پیامبر همچنان باقی ماند. برخی گزارشهای تاریخی - از جمله طرطوشی (ابن ابیرندقه ابوبکر محمد بن ولید فهری طرطوشی) فقیه مالکی در کتاب «الحوادث و البدع» از رواج آن به نوعی گزارش کردهاند که موجب حساسیت خلفای اول و دوم شد تا جایی که برای آن تنبیه در نظر گرفتند: «روزه ماه رجب چنان در دوره خلافت ابوبکر و عمر رواج پیدا کرده بود که آنها، «رجبیون» را به سبب اینکه رجب را تبدیل به رمضان کرده بودند، سرزنش و تنبیه میکردند»!!(18)
غزالی نیز این نکته را به نوعی تایید میکند که خلفا ظاهرا روزه ماه رجب را چندان خوش نمیداشتند و برنمیتافتند: «... و بعضی صحابه از روزه کلّ رجب کراهیت داشتهاند تا مانند رمضان نباشد.» (19)
حکم روزه رمضان در 3 مرحله
اما تشریع روزه ماه رمضان را بهطور کلی میتوان در 3 مرحله صورتبندی کرد:
1- مرحله نخست مرحلهای است که زمینهساز نزول این آیه بود؛ «یا أیها الّذِین آمنُوا کُتِب علیکُمُ الصِّیامُ کما کُتِب علی الّذِین مِنْ قبْلِکُمْ لعلّکُمْ تتّقُون: ای کسانی که ایمان آوردهاید روزه بر شما مقرر شده است همانگونه که بر کسانی که پیش از شما [بودند] مقرر شده بود، باشد که پرهیزگاری کنید.» (20)
در این آیه بهطور کلی سخن از وجوب روزه (کتب علیکم) رفته و در عین حال این نکته را نیز تذکار داده است که این عبادت مختص شما (مسلمانان) نبوده بلکه در امتهای پیش از شما نیز این سنت وجود داشته است.
2- مرحله دوم روزه در این آیات مقرر شده است؛ «أیامًا معْدُوداتٍ فمنْ کان مِنْکُمْ مرِیضًا أوْ علی سفرٍ فعِدّةٌ مِنْ أیامٍ أُخر و علی الّذِین یطِیقُونهُ فِدْیةٌ طعامُ مِسْکِینٍ فمنْ تطوّع خیرًا فهُو خیرٌ لهُ و أنْ تصُومُوا خیرٌ لکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تعْلمُون: [روزه در] روزهای معدودی [بر شما مقرر شده است] [ولی] هر کس از شما بیمار یا در سفر باشد [به همان شماره] تعدادی از روزهای دیگر [را روزه بدارد] و بر کسانی که [روزه] طاقتفرساست کفارهای است که خوراک دادن به بینوایی است و هر کس به میل خود بیشتر نیکی کند پس آن برای او بهتر است و اگر بدانید روزه گرفتن برای شما بهتر است.» (21)
این آیه در واقع درصدد بیان احکام روزه است. مدت آن، تعیین شرایط کسانی که معاف از روزهداری هستند و طریقه جبران آن و .... از موارد مصرح در آیه فوق است.
چنانکه نوشتهاند تاریخ این آیات به زمانی درست قبل از تغییر قبله برمیگردد که در آن زمان روابط با یهودیان وخیم شده بود. (22)
شاید پس از این باشد که حکم روزه در عاشورا نیز منتفی شد. براساس احادیث شیعی، هرچند اهل سنت همچنان باور به استحباب روزه عاشورا دارند اما تقریبا همزمان با تغییر قبله، روزه عاشورا نیز از سوی پیامبر نهی شد و مومنان از آن پس این روز را روزه نمیگرفتند.
چنانکه در آیات مورد اشاره نیز البته روزهای «نو» مدنظر است؛ اشاره به «کسانی که پیش از شما بودند» نیز شاید به نوعی یادآوری روزه کوتاهمدت در روز عاشورا باشد.
البته در چند آیه بعدتر، نشانههایی وجود دارد مبنی بر اینکه روزه ماهرمضان در ابتدا سختتر از آنچه بوده است که امروز ما آن را میشناسیم؛ «أُحِلّ لکُمْ لیله الصِّیامِ الرّفثُ إِلی نِسائِکُمْ هُنّ لِباسٌ لکُمْ و أنْتُمْ لِباسٌ لهُنّ علِمالله أنّکُمْ کُنْتُمْ تخْتانُون أنْفُسکُمْ فتاب علیکُمْ و عفا عنْکُمْ فالْآن باشِرُوهُنّ وابْتغُوا ما کتبالله لکُمْ وکُلُوا واشْربُوا حتّی یتبین لکُمُ الْخیطُ الْأبْیضُ مِن الْخیطِ الْأسْودِ مِن الْفجْرِ ثُمّ أتِمُّوا الصِّیام إِلی اللّیلِ ولا تُباشِرُوهُنّ و أنْتُمْ عاکِفُون فِی الْمساجِدِ تِلْک حُدُودُالله فلا تقْربُوها کذلِک یبینُالله آیاتِهِ لِلنّاسِ لعلّهُمْ یتّقُون: در شبهای روزه همخوابگی با زنانتان بر شما حلال شده است. آنان برای شما لباسی هستند و شما برای آنان لباسی هستید. خدا میدانست که شما با خودتان ناراستی میکردید پس توبه شما را پذیرفت و از شما درگذشت پس اکنون [در شبهای ماه رمضان میتوانید] با آنان همخوابگی کنید و آنچه را خدا برای شما مقرر داشته طلب کنید و بخورید و بیاشامید تا رشته سپید بامداد از رشته سیاه [شب] بر شما نمودار شود سپس روزه را تا [فرا رسیدن] شب به اتمام رسانید و درحالیکه در مساجد معتکف هستید [با زنان] درنیامیزید این است حدود احکام الهی پس [زنهار به قصد گناه] بدان نزدیک نشوید اینگونه خداوند آیات خود را برای مردم بیان میکند، باشد که پروا پیشه کنند.» (23)
در این آیه باتوجه به مجاز بودن ارتباط زناشویی در شبهای رمضان، نشان میدهد پیش از نزول این آیه چنین مسالهای در ماه رمضان چه در روز و چه در شب بهطور کلی برای روزهداران ممنوع بوده است. بنابراین پس از نزول این آیه، نزدیکی با همسران نیز مثل خوردن و آشامیدن در همه شبهای روزهداری حلال شد. (24)
3- مرحله سوم و آخرین حکم تشریع روزه سرایت یافتن آن به کل یک ماه، یعنی تمام ماه رمضان بود. ظاهرا تا پیش از آن روزه واجب محدود به بخشی از ماه رمضان (ایاما معدودات) بوده است. اما نهایتا یکسوم آخر ماه نیز به دو دهه نخست آن در وجوب روزه افزوده میشود. ضمن اینکه در این مرحله آیه 185 سوره بقره، آیه پیش از آن در این سوره را نسخ کرده است. به این معنا که اشخاص سالم دیگر اجازه ندارند از روزه گرفتن خودداری کنند؛ آن تردید اولیه برطرف شده است؛ افزایش روزهای روزه با آسانگیریهای مربوط به شبها متعادل میشود. (25)
گذشته از تاریخ و روند تشریع حکم روزه اما امروز، قرنها است که رمضان برای روزهداران و حتی غیر روزهداران و افراد کمتر مذهبی در جوامع مسلمان به فرهنگی معنوی - و البته نسبتا عمومی - تبدیل شده است که به چشم برخی مستشرقان نظیر جان اسپوزیتو به شکل نوعی فعالیت خانوادگی و اجتماعی درآمده است: «برای مسلمانان ماه رمضان زمانی برای تربیت روح و جسم، کنترل امیال، انجام کارهای خوب برای فقرا و افراد نه چندان خوشبخت، وقف زمان و توجه بیشتر به نیایش و تعمق در ضعف و وابستگی انسان به خدا است. به طرز تعجببرانگیزی حتی بسیاری از مسلمانان که بهطور خاص در طول بقیه سال به لحاظ مذهبی مقید نیستند، در این روزه همگانی شرکت میکنند. رمضان یک فعالیت خانوادگی و اجتماعی است. هنگام غروب آفتاب خانواده و دوستان دور هم جمع میشوند تا روزهشان را با شریک شدن در «افطاری» باز کنند.» (26)
ای بسا کسانی که امکان روزهداری ندارند یا اساسا اهل آن نیستند اما به نوعی خود را در کنار روزهداران قرار میدهند و همراه ایشان بر سر سفرههای افطار حاضر میشوند. رمضان ماهی است که غیر روزهداران نیز خود را بر سر سفره معنوی رمضان دعوت شده میدانند و آنها نیز به اندازه رزق خود از این ضیافت توشهای برمیدارند.
آری در رمضان آدمی احساس نزدیکی بیشتری با خداوند میکند؛ چه خداوند آیهای که بیشترین قرب و نزدیکی را در آن با بندگانش اعلام کرده درست در میانه آیاتی قرار داده که سخن از رمضان و روزه رفته است: «و إِذا سألک عِبادِی عنِّی فإِنِّی قرِیبٌ أُجِیبُ دعْوه الدّاعِ إِذا دعانِ فلْیسْتجِیبُوا لِی ولْیومِنُوا بیلعلّهُمْ یرْشُدُون: و هرگاه بندگان من از تو درباره من بپرسند [بگو] من نزدیکم و دعای دعاکننده را هنگامی که مرا بخواند اجابت میکنم پس [آنان] باید فرمان مرا گردن نهند و به من ایمان آورند باشد که راه یابند.» (27)
گویی آن مقامی که آدمیان را از فرشتگان متمایز میکند در رمضان جلوه و جبروت بیشتری دارد. همان مقام عاشقی که ملائکه نیز عاجز از درک و فهمش بودند.
فهرست ارجاعات
1- قرآن کریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند، سوره بقره، آیه 186
2- تفسیر معاصرانه قرآن کریم، سرویراستار؛ سیدحسین نصر، جلد اول، چاپ اول؛ 1399، ص348
3- قرآن کریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند، سوره بقره، آیه 185
4- همان
5- قرآن کریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند، سوره بقره، آیه 186
6- احیاء علومالدین، ربع یکم، عبادات، محمدبن محمد غزالی، ترجمه مویدالدین خوارزمی، به کوشش حسین خدیوجم، انتشارات علمی- فرهنگی، چاپ هشتم؛ 1392، ص518
7- مثنوی معنوی، مولانا جلالالدین رومی، دفتر اول، بخش 88؛ تعظیم ساحران مر موسی را ...، بیت25
8- دیوان حافظ، غزلیات، غزل شماره 266، مطلع «دلم رمیده لولیوشی است شورانگیز»، بیت چهارم
9- قرآن کریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند، سوره بقره، آیه30
10- گلستان سعدی، تصحیح و توضیح غلامحسین یوسفی، انتشارات خوارزمی، چاپ چهاردهم، آبان1398، ص49
11- تفسیر معاصرانه قرآن کریم، سرویراستار؛ سیدحسین نصر، جلد اول، چاپ اول؛ 1399، ص342
12- دائرهالمعارف قرآن، سرویراستار؛ جین دمن مکاولیف، ترجمه حسین خندقآبادی و دیگران، انتشارات حکمت، جلد سوم؛ چاپ اول؛ 1394، ص170
13- همان، ص138
14- همان
15- تفسیر معاصرانه قرآن کریم، سرویراستار؛ سیدحسین نصر، جلد اول، چاپ اول؛ 1399، ص343
16- همان
17- همان
18- احیاء علومالدین، ربع یکم، عبادات، محمدبن محمد غزالی، ترجمه مویدالدین خوارزمی، به کوشش حسین خدیوجم، انتشارات علمی- فرهنگی، چاپ هشتم؛ 1392، ص520
19- تفسیر معاصرانه قرآن کریم، سرویراستار؛ سیدحسین نصر، جلد اول، چاپ اول؛ 1399، ص169
20- قرآن کریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند، سوره بقره، آیه 183
21- همان، آیه 184
22- دائرهالمعارف قرآن، سرویراستار؛ جین دمن مکاولیف، ترجمه حسین خندقآبادی و دیگران، انتشارات حکمت، جلد سوم؛ چاپ اول؛ 1394، ص168
23- قرآن کریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند، سوره بقره، آیه 187
24- دائرهالمعارف قرآن، سرویراستار؛ جین دمن مکاولیف، ترجمه حسین خندقآبادی و دیگران، انتشارات حکمت، جلد سوم؛ چاپ اول؛ 1394، ص168
25- همان، ص169
26- آینده اسلام، جان اسپوزیتو، نشر ثالث، چاپ دوم؛ 1398، ص90
27- قرآن کریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند، سوره بقره، آیه 186