فرهنگ امروز :«سازمان ملّی فولکلور» نهادی بود که در خردادماه ۱۳۴۶ در تهران افتتاح شد اما بعدها که تعطیل شد چیزی جایگزینش نشد.
حالا هم فرهنگ و ادبیات عامّه، موسیقی و رقصهای محلی با بیسامانی مواجهاند و بسیاری از آثار ادبی و شنیدهها و قصّهها در گذر روزگار محو میشوند.
در همین راستا، حسن ذوالفقاری، استاد دانشگاه و پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی به ایسنا میگوید: وجود چنین نهادی، به چند دلیل و برای چند کار حتماً لازم است؛ اول اینکه سیاستها، برنامههای کلان و رویکردها در آنجا پیشبینی شده و فرهنگ عامّه مطالعه و تقویت شود. از اینرو، رشته تحصیلی «ادبیات عامّه» تأسیس شد. برنامه این رشته را خودِ من نگاشتم و وزارت علوم تصویب کرد و هماکنون در دانشگاهها، کارشناسیارشد زبان و ادبیات عامّه تدریس میشود. در حال حاضر، در دانشگاه تربیتمدرس، پنجمین دوره این رشته در حال اجراست. تأسیس مجله اقدام دیگری بود که ما مجله علمی-پژوهشی «فرهنگ و ادبیات عامّه» را تاسیس کردیم(https://cfl.modares.ac.ir) که جایگاه خوبی در مجلات دارد. همچنین دانشنامه فرهنگ مردم ایران تدوین شد که تاکنون شش جلد از آن منتشر شدهاست. هرکدام از این کارها، اقدامی موثر در توسعه علمی مباحث ادبیات عامّه است. در انجمن ترویج زبان فارسی هم کارگروه فرهنگ و ادبیات عامّه مشغول به فعالیت است که برنامهها و نشستهایی در این زمینه برگزار میکند. همه این فعالیتها مستلزم این است که در یک انجمن واحد تجمیع شود و سیاستگذاری، برنامهریزی، جمعآوری، گردآوری و از همه مهمتر، آرشیو کردن در آنجا ساماندهی شود.
او در ادامه تاکید دارد: بسیاری از مباحث فرهنگ عامّه در خطر نابودی هستند. اگر انجمنی توان و پشتوانه مالی نداشته باشد، نمیتواند از این وظیفه خطیر پشتیبانی کند. نهادهایی مانند میراث فرهنگی که بودجههای مخصوص برای این امور دارند، باید این کارها را انجام دهند. نهادهای مستقل هم میتوانند و باید اتاق فکر و بازوهایی باشند برای گردآوری سامانه جامع و منسجم مواد فولکلوریک. دوره کاربرگ و فیشنویسی و... گذشته و همه دادههای ما باید الکترونیک و نرمافزاری باشد. افراد زیادی هستند که علاقهمندند تا در شهرها و مناطقِ خودشان، مواد فولکلوریک مانند رسوم، مثلها، رقص، موسیقی، داستان، شعر، ترانه، افسانه، چیستان و غیره را جمعآوری کنند و در این بانک اطلاعاتی ثبت کنند. در درسنامه رشته ادبیات عامّه نحوه جمعآوری اطلاعات فولکلوریک نیز آموزش دادهمیشود.
تأسیس سازمانی برای حفظ مواد فولکلوریک بسیار مهم است
ذوالفقاری میگوید: تا پنج دهه قبل، اقدامات خوبی در این زمینه صورت گرفت و آرشیوهایی به جا ماند. اما شوربختانه بخش اعظمی از این آرشیوها اکنون گم شده و معلوم نیست کجاست! تمام دادههای تاریخی ما نیازمند سازمانی است که تنها این وظیفه را بر عهده داشته باشد و بهصورت کاملاً اختصاصی، به رویدادهای فرهنگ عامه بپردازد. وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی میتواند به این حوزه نزدیک باشد، اما از آنجاییکه هزاران دستورکار دارد و احیای سنّتهای فولکلوریک، در آخرین ردهها قرار میگیرد و جزو اولویتهای نخستین نیست، بودجهای به آن نمیرسد.
استاد دانشگاه تربیت مدرس توضیح میدهد: به مقوله فرهنگ و هنر قومی، خصوصاً رقص و آواز و موسیقی، بیاعتنایی میشود. ما تاکنون تعداد زیادی از نوازندههای محلی را از دست دادهایم. اگر بنا باشد تا به اندک افراد باقیمانده بیتوجهی شود و ناشناخته بمانند و آثارشان ضبط نشود، این هنرها از دست میروند. در گذشته، هنرمندان میراث هنری خود را به فرزندانشان میسپردند تا حفظ شود، اما امروزه و بهدلیل شرایط نابسامان اقتصادی چنین کاری ممکن نیست زیرا اکثر این هنرمندان در فقر و فاقّه زندگی میکنند و درآمدی ندارند. اغلب نوازندگانِ محلّی ما در ایران با تنگدستی و بیماری روزگار میگذرانند و حتی از ضمانت بیمه نیز بهرهمند نیستند؛ بزرگانی که به اروپا رفتهاند، مدال گرفتهاند و در جهان شناختهشدهاند اما در ایران کسی به آنها توجهی نکرده است. ما از این هنرمندان کم نداریم؛ دهها گروه نوازنده محلّی در ایران هستند که کاملاً حرفهای عمل میکنند ولی حمایت نمیشوند. اگر تنها بخشی از ابزار و آلات موسیقی مقامی و سنتی را در سراسر ایران بهعنوان نمونه در یک مجموعه گردآوری کنیم، موزه بزرگ و ارزندهای از آلات موسیقی خاص ایران گردآوردهایم؛ با نامها و کارکردهای خاص. رقصهای محلی هم از گزند این آسیبها در امان نماندهاند و رقصهای جدید جایشان را گرفتهاند. پیش از این در مجالس بزم و شادی بیشتر رقصهای محلّی رایج بود و حالا دیگر نیست. بنده در شعر عامه نیز تاکنون بیش از ۷۰۰ نوع و گونه و آواز محلی، بهصورت شفاهی، یافتهام که اغلب ناشناختهاند. به رغم تلاشهای گذشتگان در گردآوری افسانهها و متلها و اسطورهها، هنوز بسیاری از روایتها ضبط و طبقهبندی علمی نشدهاند. بنده با وجود گردآوری صدهزار مَثَل و انتشار آن هنوز معتقدم همین مقدار مثل زنده در زبان مردم هست و این گنجینه بینظیر ایرانی انتها ندارد. در حوزه هنرهای قومی همین مشکل وجود دارد و این یعنی این رشته سرِ دراز دارد که اگر اینها گردآوری و شناسنامهدار بشوند و مطالعات علمی روی آنها انجام گیرد و بهطور دقیق ریشهیابی شوند، میتوان گفت کمی به غنای فرهنگ شفاهی نزدیک شدهایم. تنوع فرهنگی، هنری و اقلیمیِ ایران میراثِ ارزنده و نایابیست که به دهها دلیل به آن بیتوجه بودهایم. وارد هر مقولهای بشویم، همینقدر درازا دارد. پس بایستی یک سازمان بزرگ با بودجهای کافی و وافی از این پروژهها حمایت کند. این نهاد نمیتواند و نباید دولتی باشد. بخش خصوصی با حمایت دولت قادر به این کار است.
او ادامه میدهد: یکی از مشکلات این است که انجمنهایی که میتوانند در زمینه احیای هنرهای فولکلوریک شکل بگیرند، یا میتوانند انجمنهای علمی باشند، از وزارت علوم مجوز میگیرند. ما در حال حاضر تعداد زیادی از این انجمنها داریم، مثل انجمن استادان زبان و ادبیات، انجمن نقد ادبی و... که اغلب در حوزه ادبیات فعالیت میکنند. بخشی از کار «انجمن انسانشناسی» نیز به این حوزه مربوط میشود. بخش دیگر انجمنها و نهادهای خودجوشی مانند NGOها هستند که فعالیت این بخش مهمتر از دیگر نهادهاست و تمرکز و تکیه بیشتری میطلبد، وگرنه انجمنهای دولتی با رفتن یا آمدنهای متعدد مسئولان و تغییر سیاستها و مشکلات اداری که میدانید و میدانیم، نمیتوانند موثر باشند. بههرترتیب، نهاد حمایتگرِ فرهنگ عامّه باید از دلِ عامّه مردم بلند شود و گردانندگانش باید از دلِ همین فرهنگ باشند. انجمن فولکلورِ ایران میبایست زیر نظر بخش خصوصی باشد.
حسن ذوالفقاری میگوید: بنده با جمعی از اهالی فرهنگ عامه و متخصصان حدوداً ۲۰ سال پیش اساسنامهای را هم تنظیم کردیم، اما این نهاد مکان و اعتباری میخواهد، از وزارت ارشاد و میراث فرهنگی پاسخگوی ما نبودند و ما امیدواریم افرادی که به مبحث فولکلور علاقهمندند، از چنین مجموعهای حمایت کنند.