شناسهٔ خبر: 65149 - سرویس دیگر رسانه ها

جغرافیای سفر تاریخی و سیاسی امام هشتم/ از مدینه تا خراسان بر امام رضا(ع) چه گذشت؟

سفر امام رضا (ع) به ایران و استقرار ایشان در مرکز خلافت، یعنی مرو(خراسان) در جایگاه ولایتعهدی از جمله رویدادهای مهمی است که در تاریخ ایران از جایگاه والایی برخوردار است. به همین دلیل جغرافیای تاریخی، سیاسی و اجتماعی شهرهایی امام رضا (ع) که به دستور مأمون از آن جا عبور کرده و یا در آن جا توقف داشته مهم به نظر می‌رسد.

فرهنگ امروز: تاریخ‌پژوهان بر این باورند که مبدأ خط سیر جغرافیای سفر تاریخی و سیاسی امام رضا(ع) از مدینه و مقصد آن مرو بود. مسیری که مأمون تاکید داشت حضرت رضا را از آن عبور دهد یکی از راه‌های متداول آن زمان به شمار می‌رفت و آن از مدینه به بصره و از طریق سوق الاهواز(اهواز) به فارس و سپس از راه کویر و بیابان میان ایالت‌های فارس و خراسان می‌گذشت و به مرو ختم می‌شد. 

راه دیگری که در آن زمان متداول بود از مدینه به سمت کوفه و مدینه الاسلام (بغداد) می‌رفت و سپس از آن جا به سمت ری، قم و خراسان و بالاخره به مرو منتهی می‌شد. ولی در نقد مسیر دوم می‌توان به این مطلب اشاره کرد: عبور از سه شهر کوفه، بغداد و قم؛ از این سه شهر کوفه و قم مرکز تجمع شیعیان در آغاز قرن سوم اسلامی بود و عبور امام رضا (ع) از این دو شهر می‌توانست به قدرتمندی شیعیان این نواحی و شورش احتمالی آنان بیانجامد و شهر سوم یعنی بغداد و مرکز تجمع و قدرت عباسیان که از ولایت عهدی امام رضا (ع) خشمگین بودند و آن را انتقال قدرت از آل عباس به آل علی (ع) قلمداد می‌کردند، پس در هر دو صورت این مسیر و انتخاب آن به زیان مأمون بوده است.

سفر امام رضا (ع) از مدینه تا مرو
بنابراین، دلایل عقلی و منطقی علاوه بر دلایل و مستندات تاریخی بر مسیر اول مرتبت است. از این رو مسیری که مأمون برای انتقال امام رضا (ع) از مدینه به مرو انتخاب کرده بود از دیدگاه جغرافیای طبیعی، اجتماعی، سیاسی و مذهبی بسیار حساب شده و زیرکانه بود. سفر امام رضا (ع) از مدینه تا مرو را در ۵ بخش زیر می‌توان دسته بندی کرد:
۱. از مدینه تا بصره
۲. از بصره تا فارس
۳. از فارس تا یزد
۴. از یزد تا خراسان
۵. امام (ع) در خراسان

۱. از مدینه تا بصره: دو تن از ماموران مأمون به نام‌های «رجاء بن ابی ضحاک» و «یاسر خادم» به همراه نامه‌ای مامور انتقال امام از مدینه به مقر حکومت وی بودند. آنها به منزل امام رفتند و نامه مأمون را به حضرت تسلیم کردند. امام با فرستادگان مأمون سخنی نگفت و با کراهت نامه را خواند و به ناچار پیشنهاد مأمون را پذیرفت و آماده سفر شد.

منابع اولیه و سایر تواریخ معتبر آغاز حرکت امام رضا (ع) را از مدینه به سوی بصره ذکر کرده‌اند. اما برخی از منابع به خصوص تذکره‌های متاخر می‌نویسند: حضرت، ابتدا به مکه رفته و در این سفر امام جواد (ع) نیز همراه ایشان بوده است، امام (ع) با خانه خدا وداع کرده و سپس از مکه به سفر ادامه داده‌اند. برخی امام جواد را همراه پدر بزرگوارشان علیهما السلام در مکه دیده‌اند، برخی نامه‌ای از امام رضا در مکه دریافت داشته برای امام جواد (ع) به مدینه برده‌اند.

این گونه اقوال از نامشخص و متناقص بودن سفر امام رضا (ع) به مکه حکایت دارد. علاوه بر این، اوضاع مکه در آن زمان چندان آرام نبود. بنابراین، سفر امام رضا (ع) به مکه به لحاظ سیاسی مغایر سیاست مأمون و دستور وی به فرستادگانش است. به همین دلیل نمی‌توان سفر امام رضا (ع) از مدینه به مکه و سپس به مرو را داری حجت‌های آشکار تاریخی دانست و به احتمال زیاد باید بر این باور بود که در سفر از مدینه به مرو امام رضا (ع) به مکه سفر نکرده‌اند.

باید متذکر شد که امام را به سمت شهر بصره می‌بردند که از قدیم طرفدار عثمان بودند و از اینجا ماهیت دعوت مأمون و از اینکه این راه را انتخاب کرده بر ما مشخص می‌شود و امام و مأموران مأمون پس از گذر از بیابان‌های عربستان خود را به "نباج" می‌رسانند و در نباج که در۶ منزلی بصره است توقف می‌کنند و پس از استقبال شیعیان آن منطقه عازم بصره می‌شوند.

۲. از بصره تا فارس: ۲-۱. ازبصره تا سوق الأهواز: از دیار عرب (عراق) تا خوزستان دو راه وجود دارد، یکی از بغداد به واسط و از واسط به خوزستان و راه دیگر از بصره به خوزستان که کوتاهترین راه و فاصله میان ایران و عراق آن روز محسوب می‌شد.

راه بصره- اهواز در آن زمان ۹ منزل و سی و شش فرسنگ بود. امام رضا (ع) از بصره به اهواز حرکت کرد ولی از جزئیات مسیر حرکت امام و منزل‌گاه‌هایی که حضرت در آن توقف فرمود منابع هیچ گزارشی ارائه نکرده‌اند. امام (ع) هنگام ورود به اهواز مریض می‌شوند. منابع دلیل بیماری امام (ع) را هوای بسیار گرم و مرطوب این شهر بیان می‌کنند. امام (ع) در زمان بیماری طبیبی می‌خواهند. با آمدن طبیب، حضرت، از وی گیاهی را همراه با نیشکر طلب می‌کند. با توجه به اینکه فصل نیشکر نبوده طبیب می‌گوید هر دو یافت نمی‌شود چون نیشکر زمستان درو می‌شود ولی امام می‌گوید بگردید هر دو یافت می‌شود پس از قدری گشتن و با راهنمایی خود امام (ع) هر دو را می‌یابند.

۲-۲. از اهواز تا فارس: درباره خروج امام (ع) از اهواز خبر دقیقی وجود دارد که امام (ع) از پل اربق یا اربک عبور کرده‌اند. در ادامه مسیر پل اربک (اربق) در شهر ارجان قدیم (بهبهان) قدمگاهی است موسوم به قدمگاه امام رضا (ع). وجود این قدمگاه در این مکان مسیر امام (ع) را روشن می‌کند. قدمگاه بعدی که در منابع تاریخ محلی به تناوب از آن یاد شده شهر ابرقو یا ابرکوه است که در منتهی الیه جاده شمالی شیراز به شهر یزد قرار دارد. منابع تاریخی اطلاع می‌دهند که امام رضا (ع) از اهواز و از طریق فارس و نه شهر شیراز به سمت خراسان رفته‌اند.

۳. از فارس تا یزد: «ابن بلخی» منازل شیراز به یزد را ۹ منزل و مسافت میان این دو شهر را ۵۴ فرسنگ یاد کرده است. در آن روزگار یزد نه شهر مهمی به قاعده امروز بلکه از توابع شهر اصطخر و نام قدیم آن، "کثه" بوده است. در این منطقه چند قدمگاه و بنای یادبود امام رضا (ع) وجود دارد: از جمله قدمگاه "خرانق" (مشهدک) و قدمگاه "ده شیر فراشاه" که نامش را احتمالاً از شیرکوه گرفته است.

برخی بر این باورند که امام رضا (ع) در طی مسیر، وارد شهر قم شده و در منزل یکی از اهالی این شهر منزل کرده‌اند که این مکان امروزه به مدرسه رضویه یا ماموریه شهرت یافته است. ولی باید اذعان کرد که مأمون گذر امام از شهرهای محل تجمع شیعیان را ممنوع کرده بود. بنابراین، حضور امام (ع) در این شهر سند محکم ندارد.

۴. از یزد تا خراسان: برخی معتقدند که امام (ع) از رباط پشت بادام به دامغان سپس به نیشابور رفته (مسیر آبی و سپس زرد رنگ) و برخی منابع معتقدند که امام (ع) با گذر از جناح شرقی کویر لوت به نیشابور وارد شده‌اند. از آن جا که دامغان به لحاظ جغرافیایی در خط سیر حرکت حضرت رضا (ع) واقع شده، گذر آن حضرت از این منطقه محتمل به نظر می‌رسد.

۵. امام در خراسان: از ورود امام رضا به نیشابور گزارش‌های متعدد و مستندی وجود دارد به ویژه حدیث "سلسله الذهب" که امام در این شهر ایراد فرموده‌اند خود به قوت گزارش‌های ورود امام به نیشابور افزوده است. در مورد چگونگی ادای حدیث سلسله الذهب گفته شده است که چند تن از عالمان شهر گرد آن حضرت جمع شدند و از ایشان خواستند تا حدیثی از پدران بزرگوارش بیان کنند.

حضرت پس از فراخواندن حضار به سکوت، حدیثی خواندند و اسناد آن را از امام موسی کاظم (ع) تا رسول خدا (ص) متصل کردند. ایشان از قول خداوند متعال فرمود: کلمه لا اله الا الله دژ من است. هرکس به دژ من وارد شود از عذاب من در امان خواهد بود. پس از آن مرکب امام به حرکت در آمد. حضرت سر مبارکشان را از کجاوه بیرون آورد و خطاب به مردم فرمودند: بِشُروطِها و أنا مِن شُروطِها (البته شروطی دارد که من از شروط آن هستم.

گفته شده که امام هنگام ورود به نیشابور در محله «فرد»، فرود آمدند که در آنجا چشمه‌ای معروف به چشمه "کهلان" جاری است. امام در آن چشمه غسل کرده و در کنار حوض آن به نماز ایستاده‌اند. مردم تا به امروز به آن چشمه می‌روند و به آب آن چشمه استشفا می‌کنند؛ بنابر آنچه مورخان معاصر ذکر کرده‌اند این چشمه بعد از مدتی به حمام رضا (ع) معروف شد و همچنان در شهر نیشابور وجود دارد.
 



طلب روزی برای سنگ‌های ده سرخ
همچنین قدمگاه نیشابور در ۲۶ کیلومتری آن شهر یکی از یادگاری‌های مستند و مستدل حضور امام رضا در این شهراست. پس از حرکت از نیشابور در راه به چشمه آبی رسیدند و در کنار آن چشمه تخته سنگی بود که امام بر روی آن ایستاد و نماز خواند، که بعدها بر روی ان بنای یادبودی ساختند که تا به امروز وجود دارد. امام رضا (ع) پس از نیشابور به طوس، ده سرخ و کوه سنگی سفر کرده‌اند که داستان‌های مشهور بین مردم این ناحیه خود گویای حضور ایشان در این منطقه است.

در ده سرخ، امام (ع) به منظور دستیابی به آب جهت وضو زمین را به دست خویش ‌اندکی حفر کرده، چشمه‌ای می‌جوشد که تاکنون موجود است. در کوه سنگی، امام برکت سنگ‌های این ناحیه را که از آن دیگ‌ها و ظروف سنگی می‌تراشیدند طلب می‌کنند که تا امروز نیز همچنان این شغل در این ناحیه برجاست.

نماز خواندن حضرت در مکانی که بعدها به خاک سپرده شدند
بعد از کوه سنگی مقصد بعدی طوس بود. ایشان هنگامی که وارد طوس شدند و در قریه سناباد از ناحیه نوقان که از مستملکات حمید بن قحطبة طایی به شمار می‌رفت و در آن منزل و باغ داشت، اقامت کردند. مقبره هارون الرشید نیز در آن باغ قرار داشت. این همان مکانی بود که امام پیش از این بارها گفته بود که در آن محل به خاک سپرده خواهند شد. حضرت در آن مکان نماز خواندند.

مسیر سفر بعد از طوس به سرخس منتهی می‌شد. در هنگام ورود امام به سرخس بنا به دستور مأمون ایشان را زندانی می‌کنند، این خود گواه است که ولایتعهدی امام تحمیلی بود که مأمون انجام داده بود. مأمون بنا به دو دلیل دستور حبس امام را در شهر سرخس داد. یک با بیان حدیث سلسله الذهب در واقع هم حقانیت خود و خاندانش را در برابر سلطه عباسیان به مردم گوشزد کرد و شرط ورود به دژ امن خداوند متعال را امامت و ولایت خود و خاندانش خواند و موضوع خلافت و زعامت عباسیان را زیر سؤال برد.

تهمتی که مأمون به امام رضا زد و ایشان را زندانی کرد
دلیل دوم استقبال گرم مردم نیشابور بود. مأمون مسیر سفر امام را طوری طراحی کرده بود که با شیعیان ارتباط برقرار نکند و بی سر و صدا به مرو برسد که عملاً چنین نشد و وقتی محبت مردم را نسبت به امام رضا (ع) دید بر خود لرزید. از این رو، مأمون دستور به حبس امام در سرخس داد و شایع کرد که امام رضا (ع) ادعای الوهیت کرده و به همین خاطر وی را زندانی کرده است تا شاید از این طریق تماس امام با مردم را غیرممکن سازد.

سرخس آخرین شهر پیش از مرو بود. امام رضا (ع) در شهر مرو با وجود سلطه آشکار مأمون مورد استقبال مردم و اهالی آن شهر قرار می‌گیرند و در همین شهر است که به ناچار ولایت عهدی مأمون را می‌پذیرند. اتفاقی که سرانجامی جز شهادت به دست خاندان سیاه جامه و سیاه دل بنی عباس نداشت.