فرهنگ امروز: در این نشست حسن بلخاری رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، مهدی محقق رئیس هیأت مدیره انجمن، سید محمد کاظم موسوی بجنوردی رئیس دائره المعارف بزرگ اسلامی، حسین عبدالمحمدی مدیرگروه تاریخ اهل بیت جامعه المصطفی العالمیه، سید احمد رضا خضری استاد دانشگاه تهران، سعید طاوسی استاد دانشگاه علامه طباطبائی، عباس احمدوند استاد دانشگاه شهید بهشتی و محمد جواد یاوری عضو هیأت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) به ایراد سخن خواهند پرداخت.
حسن بلخاری رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در ابتدای این برنامه گفت: بر بنیاد بند «ب» ماده ۲ اساسنامه انجمن آثار و مفاخر فرهنگی مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی یکی از وظایف مهم انجمن برگزاری کنگره های تحقیقی و پژوهشی است تا در کنار آیین بزرگداشت مفاخر، درباره کسانی که در باب ایران و اسلام کار کرده اند نیز کنگره های تحقیقی برگزار شود. به همین دلیل ما این مجلس را اختصاص دادیم به آیین تبیین و نقد آراء «مادلونگ» تا یادی کرده باشیم از یکی از کسانی که عمر خود را در قلمرو شیعه شناسی و اسلام شناسی گذاشت و کتاب جانشینی حضرت محمد (ص) را نوشت (این کتاب در ایران جایزه کتاب سال را اخذ کرد و جزء آثاری است که با تمامی آثار مستشرقان تمایز دارد که در آن، مسئله جانشینی پیامبر(ص) را عالمانه بررسی نموده و حق را به شیعه داده است) و هم حاکی از احترام و قدرشناسی ما ایرانیان باشد برای تجلیل از زحمات دانشمندانی که برای فرهنگ ما زحمت کشیده اند و در شناسایی ایران، اسلام و شیعه فعالیت نموده اند. همچنین به عنوان یک آیین تحقیقی، اندیشه های این افراد مورد نقد و بررسی قرار بگیرد.
استاد دانشگاه تهران ادامه داد: استشراق، مستشرقان و شرق شناسی همچنین اسلام شناسی وشیعه شناسی بحث مهم، پیچیده و فوق العاده حساسی است و در هر حال باید بپذیریم و آنها هم باید بپذیرند که خارج از میدان و قلمرو و عرصه یک امر تحقیقی به تحقیق درباره آن مسئله می پردازند. قطعاً در حوزه فلسفه علم این نکته به شدت مورد توجه و تأمل است که کسانی می توانند پرده های یک متن را بگشایند و اسرار آن را باز کنند و به حقیقت متن واقف شوند که بومی قلمرو آن متن باشند. کسانی که از خارج حوزه متن، سخن می گویند مانند کسانی که از اهالی این متن و بومی این قلمرو اند، نمی توانند به تمامی منابع و به همه فضای روانشناسانه ای که در تحلیل و نقد حقایق و وقایع وجوددارد، اشراف داشته باشند.
او تصریح کرد: واقعیت قضیه این است که ضمن احترام به زحمات و کوشش کسانی که صادقانه در این قلمرو کار می کنند، ضرورت دارد که در این موضوع خاص و در این قلمرو به صورت دقیقتر وارد شویم. البته مستشرقان، اسلام شناسان و شرق شناسانی را هم داریم که صادقانه بنابر نگاه علمی به این ماجراها نگاه میکنند و در آن بحث مینمایند و آثاری را میآفرینند. اما وقتی با نقدهای صادقانه و عالمانه آشنا شوند به جان و دل آن را می پذیرند. ما یقین داریم که حقیقت علم این منطق روشن را در جان خود دارد که عالمان صادق این عرصه به نقدهای دقیق احترام می گذارند و استفاده می کنند و در مواردی که بدانند مطلبی را ناقص بیان کردهاند آن را اصلاح می نمایند. اما آن کسانی که مغرضانه به مسئله نگاه کردهاند، تکلیف آنان جداست و خارج از عرصه مقدس علم و آگاهی و فرزانگی اند، به همین دلیل روی سخن ما با آنها نیست.
بلخاری در ادامه سخنان خود گفت: ما در نقد و بررسی صادقانه و عالمانه مستشرقان در باب اسلام و ایران و شیعه به یک مسئله بنیادین رسیدهایم و آن این که علیرغم تلاش ها و کوشش های بعضاً صادقانه این محققین، نفس تحقیقات شرق شناسی و اسلام شناسی در قلمرو غرب، دربردارنده دو مسئله اساسی یا دو اشکال اساسی است. یکی نگاه سیاسی که در این قلمرو وجود دارد و جناب ادوارد سعید در کتاب مهم شرق شناسی خود به تفصیل و به جامعیت آن را بحث کرده و معتقد است که غرب در دامن خود شرقی را شناسانده و پرورانده که این شرقِ غرب است و شرقِ شرق نیست. وی بحث فوق العاده مهمی دارد که علاقه مندان می توانند به آن کتاب مراجعه کنند. از دل این نقد و نگاه شرق شناسان، کمدی الهی دانته بیرون می آید که در فصل دوزخ خود سخنان نادرستی درباره پیامبر اسلام و حضرت امیرالمومنین بیان کرده است. در حقیقت ما بعد از جنگ های صلیبی مواجهه با تخریب و ترور شخصیت اسلام، قرآن، پیامبر و بزرگان اسلام بوده ایم و ادوارد سعید هم نمونه های فوق العاده مستندی را در این قلمرو عرضه میکند. بنابراین به شدت مایه تأسف است که یک تمدن به خود اجازه دهد که فرهنگ رقیب خود را بنا بر روایت شخصی، آن هم به نحو آلوده، به جهان معرفی نماید.
او ادامه داد: وجه دومی که بر تحقیقات مستشرقان حاکم است مسئله جهل یا عدم آگاهی و تسلط کامل بر تمامی منابع یک موضوع یا مسئله است که در قلمرو تحقیق این مستشرقان و اسلام شناسان قرار می گیرد. مطلب را با یک مثال توضیح می دهم: «ریچارد اتینگهاوزن» و «الگ گرابار» دو تن از محققان برجسته حوزه تاریخ هنر و معماری اسلامی کتابی به نام هنر و معماری اسلامی دارند که توسط دکتر آژند ترجمه شده است. در مقدمه این اثر بین پیامبر اسلام، حضرت عیسی(ع) و بودا بررسی تطبیقی شده است. ماحصل کلام نویسندگان – که بنده در مقاله ای مفصل آن را نقد و بررسی کرده ام – این است که اگر عیسی و بودا را با پیامبر اسلام مقایسه کنید، زندگی بودا سراسر رنج است. نوع تولد و حیات و خروج او از قصر و نه سال زیر درخت نشستن او و … همه سراسر رنج و راز و اسرار آمیز است که از دیدگاه نویسندگان می تواند منبع الهامات و القائات شمایل نگارانه و بعد ترویج و رشد و ارتقای هنر های تجسمی در «بودیسم» شود. در مورد عیسی(ع) هم همین نظر را دارند. نوع تولد و حیات حضرت عیسی به همین صورت است. نوع حیات و نوع رسالت این دو می توانست عاملی برای الهامات شمایل نگارانه و یا همان هنرهای تجسمی باشد. ولی پیامبر اسلام به این صورت نیست و بسیار صاف، ساده و مشخص است. بر این بنیاد نتیجه گرفته اند که فقدان هنرهای تجسمیِ برجسته و شمایل نگاری در تمدن اسلامی محصول زندگی متفاوت پیامبر اسلام در قیاس با عیسی(ع) و بودا است.
بلخاری تأکید کرد: این حرف در ظاهر درست است ولی به عمق ماجرا که بنگریم، خیر! خیلی هم درست نیست. چرا به معراج پیامبر توجه نکرده اند؟! من در آن مقاله در این رابطه به تفصیل آورده ام که زندگی پیامبر اسلام دو وجه دارد. یک جا مقام شب است و مقام رویت، مقام باطن و مقام خفی و خفا، مقام معراج و مقام مفاهیم عرفانی و یک جا هم مسأله سیاست است. اتفاقا کمال در جمع شب و روز است. کمال در جمع تشبیه و تنزیه است. کمال در جمع رسالت معنوی در درون و تجلی حقیقت در بطن پیامبر است و در جایی ظهور این مسأله در زندگی سیاسی و اجتماعی. حاصل کلام اینکه عدم اشراف بر حیات پیامبر(ص) سبب می شود که برخی احکام توسط مستشرقان ارائه شود که وقتی در این قلمرو با حقایق سنجیده می شوند؛ به ویژه وقتی توسط کسانی که بومی این قلمرو و تحقیق هستند، آن زمان، نقض ها و نقائص آن مشخص می شود. این مسأله ای است که باید به صورت جدی در بحث نقد شرق شناسی به آن توجه کرد.
رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ادامه داد: در این میان «مادلونگ» تلاش کرده است که عالمانه و محققانه به مسائل نگاه کند. البته آن چنانکه که دو تن از فضلای حوزه علمیه قم در برنامه امروز بیان کردهاند نگاه او نگاه برون مذهبی است و ما نمی توانیم از ایشان انتظار داشته باشیم که به عنوان یک معتقدِ وفادار به حضرت امیرالمومنین علیه السلام به جریانات صدر اسلام نگاه کند. لذا در مواردی در مقایسه با اعتقادات ما نسبت به حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام تفاوت هایی دارد.
او افزود: مثلاً ما حضرت علی علیه السلام را در قلمرو «عصمت» تحلیل می کنیم و به آن باور داریم و متعهد به پیروی از آن حضرت هستیم. ما مسئله «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی» یا مسئله « من کنت مولاه فهذا علی مولاه » را داریم که بسیار مهم اند. لذا زاویه نگاه ما از این مسیر است و دیدگاه ما متفاوت است با کسانی که بیرون از این قلمرو بر پایه استدلالات علمی نگاه میکنند و چنین نگاه عارفانه و عاشقانه ای ندارند. طبیعی است که در مواردی جملات وبیان آنان به گونه دیگری است. البته ما از این تحقیقات و تألیفات این نگاه عاشقانه و عارفانه خودمان را نمی خواهیم و چنین توقعی نداریم اما در حوزه علم این توقع وجود دارد که صادقانه، عالمانه و جامع به مسائل توجه شود.
استاد دانشگاه تهران در ادامه سخنان خود گفت: مادلونگ انصافاً در این قلمرو تلاش کرده است که صادقانه و جامع به مسئله نگاه کند اما مشکلاتی نیز وجود دارد. مانند ابن خلدون که درباره حضرت سیدالشهدا(ع) می گوید که من متوجه منطق ایشان نمی شوم چرا ۷۲ نفر را مقابل ۱۲۴ هزار نفر قرار داده است! چون با متد تاریخی و عقلی به ماجرا نگاه می کند در حالی که حقیقت ماجرا از دیدگاه شیعه چیز دیگری بوده است. این نگره ها در تحقیقات مستشرقان نیز وجود دارد. مادلونگ هم در مواردی این چنین مسائلی را دارد . البته این نقد مهم هم به کتاب جانشینی محمد(ص ) او وارد است که وقتی به بخش منابع رجوع می کنیم بیشتر از منابع اهل سنت استفاده شده و در مواردی محدود از منابع شیعه بهره برده است.
رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در پایان سخنان خود گفت: استانداردهای علمی ایجاب می کرد که مادلونگ در این مسئله آراء شیعه را بیشتر از این که دیده است، ببیند. البته این نقد را بر خودمان هم داشته باشیم که شیعه کوشش وسیعی که دیگر فرق اسلامی در نگارش تاریخ نگاری داشته اند به ویژه درباب قرون اولیه، نداشته است! از اینرو طبیعی است، کسانی که به فضای درون متنی ما اشراف ندارند، تصور میکنند که غیر از منابع فرق دیگر، منابع جامعی وجود ندارد. بنابراین بخشی از ماجرا بازمیگردد به کمکاری جهان تشیع در نگارش تاریخ های برجسته و قوی ای که بتواند در سطح جهان اسلام به عنوان وزنه علمی مطرح شود. البته در مواردی هم اجازه نداده اند! اما در مواردی کم کاری ما هم در این مسئله دخیل بوده است.
اهمیت آثار مادلونگ درباره تشیع
در ادامه مهدی محقق رئیس هیأت مدیره انجمن طی سخنان کوتاهی گفت: آشنایی من با پرفسور مادلونگ به سال هایی باز می گردد که با هم در موسسه مطالعات اسماعیلیه لندن به تدریس می پرداختیم، همانجا بود که با اندیشه های ایشان بیشتر آشنا شدم و ازآثار علمی شان استفاده کردم. البته به مناسبت های مختلف در کنگره های بین المللی هم این استاد محترم را می دیدم و باهم مراودات علمی داشتیم.
او تأکید کرد: از سابقه آشنایی من و پرفسور مادلونگ بیست سال می گذرد و هنوز هم آثار و مقالات او محل توجه بنده است به خصوص آنچه که درباره اسلام، تشیع امامیه و تشیع اسماعیلیه به رشته تحریر درآورده است.
مادلونگ به مثابه یک متکلم
سید محمد کاظم موسوی بجنوردی رئیس مرکز دائرۀ المعارف بزرگ اسلامی دیگر سخنران این برنامه بود. اوبیان کرد: جناب مادلونگ سرویراستار ترجمه انگلیسی دائرۀ المعارف اسلامیکا است و از سال ۲۰۰۳ میلادی تا کنون در معیت جناب آقای دفتری سرویراستار این اثر عظیم با دائرۀ المعارف بزرگ اسلامی همکاری می کند.
اوافزود: آقای مادلونگ در کارهای علمی خود دقت و وسواس فراوانی به خرج می دهد که کتاب ها و مقالات ایشان شاهدی بر این مدعاست. همچنین معمولا به منابعی ارجاع می دهد که برای نخستین بار به آنها توجه شده است. لذا ب هدلیل دامنه گسترده پژوهش های او در شناخت مذاهب اسلامی به خصوص شیعه شناسی و اسماعیلیه شناسی، این دانش وسعت پیدا کرده است. حتی اقدامات او باعث شده که به موازات تألیفات و پژوهش های ایشان آثار مستقل و آثار متأثر از اندیشه های او نیز در دنیا به رشته تحریر درآیند.
بجنوردی تأکید کرد: مادلونگ در بحث شیعه شناسی به مثابه یک متکلم، صاحب نظر و دیدگاه هایش قابل تأمل و استفاده است. از این رو ما در دائرۀ المعارف بزرگ اسلامی از مقالات و نوشته های ایشان کمال استفاده را می بریم.
رئیس مرکز دائرۀ المعارف بزرگ اسلامی در پایان سخنان خود گفت: پژوهش ها و فعالیت های علمی مادلونگ در اقصی نقاط دنیا نشانگر توجه ویژه او به علم، عالم و تحقیق و پژوهش است.
نقدی بر کتاب «جانشینی حضرت محمد (ص)»
حسین عبدالمحمدی مدیرگروه تاریخ اهل بیت جامعه المصطفی العالمیه نیز در این برنامه گفت: از میان شرق شناسان در حوزه مطالعات تاریخی جهان اسلام، پرفسور ویلفرد مادلونگ یکی از چهره های شاخص به شمار می آید که به رعایت انصاف و بی طرفی مشهور است. وی آثار متعددی در حوزه تاریخ و معارف اسلامی پدید آورده است که یکی از مهم ترین آنها کتابی است با عنوان «جانشینی حضرت محمد (ص)». این کتاب که با روش تاریخی مسأله جانشینی پیامبر اکرم (ص) و حوادث دوران خلفا تا زمان معاویه را بررسیده است، در مواردی تحلیل های ارزشمندی را ارائه داده و نسبت به دیگر آثار خاورپژوهان منصفانه تر و عالمانه تر تدوین شده است، اما با این وجود، خلأها و کاستی های بسیاری در آن به چشم می آید.
او افزود: مادلونگ در مقدمه کتاب جانشینی حضرت محمد (ص) نظر خودش را در باره مسأله جانشینی حضرت محمد (ص) چنین ابراز می دارد: «…قرآن به طوری که همه میدانند، هیچ پیشبینی و یا حتی اشارهای به جانشینی محمد صلّی اللّه علیه و آله نکرده و به همین علت مورخان غیر اسلامی در این مورد تقریبا از آن چشم پوشیدهاند ».
در بررسی این ادعا باید گفت که چنین اظهارنظری، ناشی از تحمیل پیش فرض های ذهنی بر قرآن است؛ زیرا قرآن کریم درآیات متعددی جانشین پیامبر اسلام را با صفات و ویژگی ها، معرفی کرده است، گرچه به دلایل مشخصی از فرد خاصی به عنوان جانشین حضرت، اسم نبرده است. تحلیل محتوایی این دسته آیات و روایات فراوانی که از پیامبر اکرم (ص) در توضیح آن ها، نقل شده است تردیدی در این امر باقی نمی گذارد. برخی از این آیات عبارتند از: آیه ولایت، آیه اولی الامر، آیه تبلیغ و آیه اکمال دین. در این جا به دلیل ضیق مجال، بررسی این آیات و روایاتی که مرتبط با این آیات است، میسور نیست و ناگزیریم به آثار مستقلی که دانشمندان شیعه در این زمینه، پدیدآورده اند، ارجاع دهیم. در این آثار شواهد و حتی دلایل بسیاری از آیات مربوطه نسبت به جانشینی رسول(ص) ارائه شده است.
او تأکید کرد: از آن جا که پیش فرض مادلونگ مبنی بر عدم وجود آیه ای از قرآن در مسأله جانشینی و عدم تعیین جانشین از سوی پیامبر اکرم (ص)، شکل گرفته است، سعی دارد این پیش فرض های خود را بر تاریخ و گزاره ها و شواهد تاریخی تحمیل کند. وی برهمین اساس، مدعی است همان گونه که قرآن اشاره به مسأله جانشینی نداشته است، پیامبر اکرم (ص) نیز هیچ برنامه ای برای این مسأله نداشته است. در ارزیابی این ادعا می توان گفت که نویسنده، نداشتن برنامه از سوی پیامبر (ص) برای جانشینی اش را مفروض گرفته و در صدد یافتن دلایل آن بر آمده است؛ در حالی که هم مفروض و هم توجیهات او، مردود و بر خلاف دلایل عقلی و نقلی است.
تحلیل تاریخ بر مبنای قرآن کریم
درادامه سید احمد رضا خضری استاد دانشگاه تهران سخنرانی کرد و گفت: مادلونگ را میتوان در میان اسلام شناسانی که در سده اخیر در دنیا ظهور پیدا کرده و به فعالیتهای علمی و پژوهشی پرداختند به صورت ویژه و با یک نگاه مخصوص مورد بررسی قرار داد. دلیل آن هم این است که اولاً یک اسلام شناس درس خوانده است و خاستگاه اسلام شناسی او از تحصیلات و پژوهش هایی که در این عرصه انجام داده، برآمده است. در واقع خاستگاه اسلام شناسی او برآمده از رویکردهای سیاسی یا کانون های سیاسی خاص نبوده است.
اوادامه داد: افزون بر این، مادلونگ دارای تحصیلات عالی مرتبط و دقیقاً منطبق با حوزه اسلام شناسی، تاریخ اسلام و موضوعات مختلف مرتبط با موضوعات فرهنگ و تمدن اسلامی است. او هم در دانشگاه قاهره درس خوانده و هم در دانشگاه های آلمان و همه تحصیلات خود را با مرتبط با حوزه کاری اش انجام داده است.
استاد دانشگاه تهران در بخش دیگری از سخنان خود گفت: مادلونگ با پرداختن موضوع جانشینی پیامبر اکرم (ص)، شهامت و شجاعت خاصی از خود نشان داده است. موضوع جانشینی پیامبر(ص) یکی از مهمترین، بلکه مهمترین رویداد پس از بعثت پیامبر در تاریخ اسلام است. جانشینی پیامبر(ص) به دلیل حساسیتی که درآغاز کار در آن وجود داشته و نقش و تأثیری که در تعیین مسیر تاریخ اسلام در ادامه داشته است، مهم ترین و تأثیرگذارترین موضوع در تاریخ اسلام بعد از بعثت و هجرت آن حضرت به شمار می رود.
اواضافه کرد: بحث جانشینی پیامبر(ص) چنان تأثیری گذاشته که تمام مباحث و موضوعاتی که در طول تاریخ اسلام در باب اختلافات و نزاع های فرقهای از ابتدا تاکنون داریم و خواهیم داشت به گونهای به این موضوع باز می گردد. بنابراین وارد شدن به این بحث و پرداختن به آن، شجاعت خاصی میخواهد که شخص، هم آن را درست مطرح کند، هم بتواند از آن، نهایتاً پیروزمندانه با شاکله فکری مشخص و ارائه الگویی معین بیرون بیاید که به نظر من مادلونگ تا حد زیادی در این کار موفق بوده است.
او با اشاره برخی از ویژه گی های کتاب جانشینی محمد(ص) اثر مادلونگ گفت: از ویژگی های برجسته این کتاب این است که یک رویکرد تحلیلی و نقادانه نسبت به تمام مباحث این ماجرا دارد و اساساً از دریچه تحلیل و با نگاه انتقادی وارد این بحث شده است. بنابراین میتوانیم بگوییم که از همان آغاز مادلونگ با یک نگاه یورشگرانه، به تمامی اندیشه ها ، افکار و دیدگاه های موجود در این زمینه که در گذشته وجود داشته وارد می شود تا بتواند خود را نسبت به این مسائل جدی نشان دهد.
خضری تأکیدکرد: یکی از مهمترین ویژگیهای کتاب جانشینی محمد (ص) این است که مادلونگ با بهره گیری تحلیلی از قرآن کریم مباحث خود را بیان کرده که این همان چیزی است که میتوان گفت از یک پژوهشگر انتظار داشت تا قرآن کریم را در تحلیل رویدادهای تاریخی مورد استفاده قرار دهد.
ژرف نگری در قرآن
سعید طاوسی استاد دانشگاه علامه طباطبائی ششمین استادی بود که در این برنامه سخنرانی کرد. او گفت: مهم ترین اثر مادلونگ در ارتباط با تشیع، کتاب جانشینی حضرت محمد صلی الله علیه و آله (کمبریج، ۱۹۹۷) است زیرا مولف با بازنگری و نقد آثار خاورشناسان و با استناد به متون کلاسیک نویسندگان و مورخان مسلمان، پژوهش جدیدی درباره مسأله جانشینی پیامبر (ص) ارائه کرده است.
اوافزود: مادلونگ در مقدمه کتاب، با ژرف نگری در قرآن معتقد است که حتی اگر پیامبر صلی الله علیه و آله جانشینی هم تعیین نکرده بود، در نظر نداشت و راضی نبود که ابوبکر جانشین ایشان شود. به نظر او محروم کردن خاندان نبوت از حق مشروع خود، مقدمات حکومت نامشروع و خودکامه اموی را فراهم آورده است. گفتنی است این کتاب در سال ۱۳۷۷ ﻫ.ش در ششمین دوره اعطای جایزه جهانی کتاب سال جمهوری اسلامی ایران جایزه بهترین کتاب را دریافت کرده است.
استاد دانشگاه علامه طباطبائی در بخش دیگری از سخنان خود که به بررسی آثار شیعه پژوهانه مادلونگ اختصاص داشت، به مقاله نسبتاً مبسوطی از وی که تحت عنوان «تشیع» در دائرهالمعارف دین به چاپ رسیده اشاره کرد و این مقاله و دیگر آثار مادلونگ را گواهی بر اطلاع او از جنبه های متنوعی از تشیع مانند نزاع اخباری – اصولی و نیز فرق شیعه مانند زیدیه دانست.
او در پایان دو ویژگی مهم آثار اسلام پژوهانه و شیعه پژوهانه مادلونگ را استناد به قرآن به عنوان یک متن منسجم و یک سند تاریخی و نیز استناد به احادیث دانست در حالی که بسیاری از مستشرقان پیش از او، چندان اعتباری برای آیات و احادیث قائل نبودند. اما مادلونگ نشان داد که احادیث نیز مانند گزارش های تاریخی قابل اعتبارسنجی است و پس از اعتبارسنجی می توان در تاریخ به آن ها استناد کرد.
خاورشناس برجسته آلمانی
نشست با سخنان عباس احمدوند استاد دانشگاه شهید بهشتی ادامه پیدا کرد. او طی سخنانی گفت: ویلفرد مادلونگ،خاورشناس شهیر و مُعمّر آلمانی را باید از جمله دانشمندانی به شمار آورد که فرصت فراوانی در دست زدن به انواع پژوهش های بعضاً ناهمگون یافته اند.نگارش،ترجمه و تصحیح بیش از ۲۰۰ کتاب و مقاله در موضوعات گوناگون فلسفه سیاسی اسلام،جنبش ها و جریان های فکری و مذهبی،زیدیه،اسماعیلیه،اخلاق، حنفی گری و چالش های آن با شافعیان،تاریخ صدر اسلام و زندگانی رسول خدا(ص)،تاریخ اسلام در ایران و یمن و… از جمله حیطه هایی است که مادلونگ در هر یک، اثر یا آثاری را تولید کرده و به نوعی رد پای او در آثار به وجود آمده پس از وی قابل مشاهده است.
او افزود: با این همه، نکته ای که باید در شناسایی دقیق آثار و آراء مادلونگ در نظر داشت،آن است که به رغم تنوع موضوعی و مضمونی آثار علمی او و نبودن ظاهراً نظمی منطقی در میان آنها،این آثار در عین تعلق به حیطه های گوناگونی از خاورشناسی به معنای عام یا ایران شناسی و یا شیعه شناسی به معنای خاص،از وحدتی منطقی و معنادار،هم در بعد رهیافت و بینش و هم روش برخوردار است.
استاد دانشگاه شهید بهشتی تأکید کرد: مادلونگ را باید جزو آن دسته از خاورشناسانی به شمار آورد که پس از جنگ جهانی دوم(۱۹۳۹-۱۹۴۵) در غرب بالیدند. دوران پسا جنگ،دورانی از جنبش های فکری، آزادی خواهی،تأسیس دولت های گوناگون در جهان اسلام از یک سو و دوران کوشش برای کسب آگاهی از میراث دینی،علمی و فرهنگی در میان مسلمانان عرب،فارس،ترک،هندی و….بود.طبیعتاً مسلمانان فرهیخته و دردمند این دوران،در جریان کوشش های علمی خود در تصحیح و تألیف و نشر آثار علمی،با حجم فراوانی از آثار تولید شده خاورشناسان اروپامحور دوره های پیشین مواجه شدند که فی المثل در سندیت قرآن کریم طعن می زد، حدیث را یکسره برساخته دوره های بعد می دانست، شعر جاهلی عرب را از جعلیات دوران بنی امیه می شمرد و در گزارش حوادث گوناگون تاریخ اسلام توجه اندکی به منابع غیر سنی، نظیر آثار و منابع شیعی داشت.در این بحبوحه بود که دانشمندانی به اصطلاح تجدید نظر طلب در میان خاورشناسان برخاستند که بسیاری از پارادایم های رایج پیشین را به چالش کشیدند و در معرض بازبینی و بازخوانی قرار دادند.
او در پایان گفت: مادلونگ را باید به پاس شجاعت های علمی و سنت شکنی اش و نیز تلاش های خستگی ناپذیرش از جوانی تا کهنسالی ستود و از او تجلیل کرد که ستایش از او، در واقع ستایش از تلاش های علمی صورت گرفته در تجدید نظر در پارادایم های بعضاً ناصواب و نارسا در عرصه مطالعات خاورشناسی است.
نقدی بر نظر مادلونگ درباب امامت و ولایت
درپایان این برنامه نیز محمد جواد یاوری عضو هیأت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) به ایراد سخن پرداخت و گفت: ویلفرد مادلونگ، خاورپژوه آلمانی، مسئله جانشینی پیامبر اکرم (ص) را در کتاب «جانشینی محمد(ص)» بررسی کرده است. دیدگاه وی نسبت به دیگر خاورپژوهان، اگرچه منصفانه و عالمانه است، اما با نگاهی برون دینی و با تکیه بر منابع و روش اهل سنت و دیگر مستشرقان، به بررسی ابعاد شخصیت و رفتارهای سیاسی و اجتماعی امیر مؤمنان علی (ع) در بستر تاریخی آن پرداخته و دیدگاه هایی ارائه کرده که با مبانی اعتقادی و گزاره های تاریخ تشیع و اهل بیت(ع) سازگاری ندارد.
اوافزود: بررسی عملکرد مدیریتی – سیاسی حضرت علی (ع) در مواجه با رویدادهای تاریخی، از محورهای قابل توجه مادلونگ بوده و در این باره، عمدتا با تکیه بر منابع تاریخی عامه، بر این باور است که حضرت علی(ع) در فهم مسائل سیاسی و مدیریت بحران های سیاسی، اجتماعی جامعه اسلامی، دارای نقاط ضعفی بوده؛ زیرا از منظر وی، نگاه قدسی به معصومان قابل توجیه تاریخی نیست.
عضو هیأت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) در پایان تصریح کرد: مادلونگ پس از ارائه تحلیلی تاریخی از موضوع امامت و ولایت علی بن ابی طالب (ع) و تاریخ خلفای سه گانه، در فصل سوم کتاب، به حکومت حضرت علی ، بیعت با آن حضرت و تحولات سیاسی عصر ایشان می پردازد؛ اما به سبب نگاه برون دینی، زاویه دید ناشی از سیاسی انگاری اندیشه خلافت الهی و تأکید بر منابع، روش و گزینش داده های تاریخی عامه، گاهی دچار لغزش شده و نتوانسته است تحلیل روشن و درستی مبتنی بر منابع تاریخی و حدیثی فریقین درباره آنها ارائه دهد. او تأکید کرد: ضعف عمکرد مدیریتی و سیاسی امیرمؤمنان علی (ع) در عصر حاکمیت، ناتوانی درمدیریت اجرایی، ستایش علی بن ابی طالب از خلفا و ارائه تصویری ضعیف از قدرت و شخصیت ایشان، از تحلیل ها و برداشت های شخصی و موضوعاتی است که مادلونگ در کتاب جانشینی محمد(ص) آن را مطرح کرده است. بیان این دیدگاه ها اگرچه اظهارنظر علمی مادلونگ به حساب می آید، اما به سبب آنکه این امور موجب ایجاد تردید در باورهای شیعیان نسبت به مسئله بنیادین «امامت و ولایت الهی» است، ضرورت دارد تا برتکیه بر منابع تاریخی و حدیثی فریقین پاسخ مناسبی به آنها داده شود.
منبع: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی