با یاد روشن «محمّدحسن گنجی» که ٢٨ تیر، دهمین سالگرد درگذشتِ اوست
فرهنگ امروز: دکتر محمّدحسن گنجی در ٢١ خرداد ١٢٩١ در بیرجند چشم به جهان گشود و در ٢٨ تیر ١٣٩١ در تهران بر اثر حادثهای دیده از جهان فروبست. وی در طول صد سال زندگی خود بهسانِ رود هرکجا که روان میگشت سرچشمۀ خیر و برکت بود و نزد بستگان و دوستان و به نیکنفسی و خیرخواهی شهره بود و هرکس در دیدار نخست با او تحت تأثیر سجای اخلاقی وی قرار میگرفت.
از برکات وجودی او یکی آنکه پس از پایان تحصیلات عالی خود در مقطع فوق لیسانس در رشتۀ جغرافیا و علوم وابستۀ آن در دانشگاه ویکتوریای منچستر و بازگشت به ایران، نخستینکسی بود که سرفصلهای رشتۀ جغرافیا را برای تدریس در دانشگاه به شیوۀ نوین و علمی تنظیم کرد و از این رو سپستر به پدر علم جغرافیای ایران ملقب گشت.
او ١۴ سال پس از تدریس دروس جغرافیا در دانشگاههای ایران برای ادامۀ تحصیل به آمریکا رفت و در دانشگاه کلارک در شهر ورستر در ایالت ماساچوست از رسالۀ دکتری خود با موضوع آب و هوای ایران دفاع کرد و موفق به اخذ درجۀ دکتری در رشتۀ جغرافیا شد و در سال ١٣٣٣ به ایران بازگشت و بار دیگر به تدریس در دانشگاههای ایران پرداخت.
از دیگر برکات وجودی وی بنیاد نهاد سازمان هواشناسی در ایران منطبق با اصول علمی بود. وی در سال ١٣٣۵ به ریاست سازمان نوبنیاد هواشناسی ایران منصوب شد و تا سال ١٣۴٧ در این سمت باقی بود و این نهاد را به یکی از معتبرترین مراکز هواشناسی درآسیا بدل ساخت و از این رو از سوی سازمان جهانی هواشناسی بهمدت پنج سال به سمت رئیس هواشناسی قارۀ آسیا و عضو کمیتۀ اجرایی سازمان جهانی هواشناسی برگزیده شد.
از دیگر کارهای ماندگار او بنیادگذاری مؤسسۀ آموزش عالی امیر شوکتالملک علم در واپسین سالهای پیش از انقلاب اسلامی ایران بود که امروزه دانشگاه بیرجند خوانده میشود. وی در طول زمان فعالیتهای علمی خود چندینکتاب و صدها مقالۀ علمی معتبر در زمینۀ جغرافیای ایران و جهان از خود به یادگار گذاشته است.
افزون بر کارهای علمی، آن چیز که او را به چهرهای ماندگار نزد دوستارانش بدل ساخته بود، منش پسندیدۀ او بود. او مردی با آرامش و شادی درونی بود که ناشی از دریافتهای او از زندگانی پرفراز و نشیبش بود. کسانی که با آشنایی داشتند، هیچگاه او را مضطرب و دلافسرده از روزگار ندیدند. او که در طول زندگی زناشویی خود صاحب فرزندی نگردیده بود، کوچکترین شکایتی از مسببان آن نداشت و برای پر کردن جای خالی فرزندان خویش در زندگی، سرپرستی ١۵-١۶ کودک بیسرپرست و یا بدسرپرست را بر عهده گرفته بود و با تأمین هزینههای زندگی و تحصیل آنان، هرکدام راکه به سن رشد میرسید، برای تحصیلات عالیه راهی دانشگاههای اروپایی و آمریکایی میکرد و به آنان همچون فرزندان خود مِهر میورزید و از کامیابیهای آنان خشنود بود.
دکتر گنجی که از همسر خود همیشه به نیکی یاد میکرد و او را یکی از اصلیترین عوامل موفقیتهای خود در زندگی میدانست، هنگامی که همسرش در پیری دچار ناتوانی و فراموشی شده بود و پزشکان معالجش از درمان او و بستگانش از نگهداری از او عاجز بودند، به تنهایی و عاشقانه پرستاری کرد و این رفتار او درسی بود از وفاداری و عشق برای آشنایانش. روانش شاد و بهشت برین آشیانش بادا.
منبع: مجلۀ تجربۀ، شمارۀ ٩، تیر ١۴٠١، صفحۀ ١۵۶