شناسهٔ خبر: 65475 - سرویس سایر حوزه‌ها

هیچ‌گونه تفکیکی بین حکمت نظری و حکمت عملی وجود ندارد

اجلاسیه نهایی کرسی نوآوری «رویکردی تازه به عقلانیت سیاسی در اسلام» با ارائه حجت‌الاسلام رضا غلامی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، به صورت حضوری و مجازی برگزار شد.

فرهنگ امروز:  اجلاسیه نهایی کرسی نوآوری «رویکردی تازه به عقلانیت سیاسی در اسلام» با ارائه حجت‌الاسلام رضا غلامی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، به صورت حضوری و مجازی برگزار شد و غلامی ضمن طرح اصلاحیه‌های نظریه خود به دفاع از آن پرداختند.

اجلاسیه نهایی کرسی نوآوری «رویکردی تازه به عقلانیت سیاسی در اسلام» با ارائه رضا غلامی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، صبح امروز یکشنبه ۶ شهریور ساعت ۱۰ به صورت حضوری و مجازی برگزار شد.

در این کرسی، حجت الاسلام نجف لک‌زایی، محسن رضوانی و علیرضا صدرا به عنوان داور و شریف لک‌زایی، احمدرضا یزدانی و مجتبی زارعی به عنوان ناقد شرکت داشتند.

در این نشست غلامی، پیش از هر چیز به تببین مفهوم عقلانیت و به طور مشخص عقل نظری و عقل عملی پرداختند. ایشان همچنین به مرزبندی منظور خود از عقلانیت با عقلانیت مدرن اشاره داشتند تا تأکید کرده باشند که به هیچ وجه غرب‌گرایی دنبال نشده است. وی افزود که در کتاب خود به تفصیل کارکردهای عقلانیت فرامعرفتی را توضیح داده اند.

حجت الاسلام غلامی در تشریح نسبت بحث خود با سیاست، سیاسی بودن را به معنای معماری سیاسی و نظام بخشی سیاسی دانسته و از کاربرد مباحث خود در حوزه‌های نظارت همگانی، شفافیت، رصد اجتماعی، امر به معروف از نهی منکر و … سخن به میان آوردند. به باور ایشان ایده‌های وی می‌تواند در سایر حوزه‌های فرهنگی و اقتصادی نیز تأثیرگذار باشد؛ چراکه جامعه‌ای که شکل می‌گیرد تا زمانی که در سیاست سامان نیابد، نمی‌تواند در حوزه فرهنگی یا اقتصادی کاری از پیش برد.

به باور غلامی، با صرف اتکا به دیدگاه‌های فارابی، خواجه نصیر، و … نمی‌توان در حوزه عقل عملی و کاربرد آن، بویژه در رقابت با دنیای مدرن غرب، قدم بزرگی برداشت. چراکه امثال فارابی در یک زمینه و زمانه خاصی سخن می‌گفتند. حتی ملاصدرا که باب‌های جدیدی را در حوزه حکمت عملی گشوده ولی نیاز به به روز رسانی و نوآوری‌های فراوانی دارد.

به همین جهت، به اعتقاد غلامی، تحول در علوم انسانی تنها با رجوع و اتکا به بزرگان متقدم فلسفه سیاسی و عقلانیت اسلامی ممکن نیست.

در ادامه این نشست، مجتبی زارعی به نقد اثر دکتر غلامی پرداخت. به باور ایشان، موضوع و موضع نوآوری نویسنده منقح و روشن نبوده و نمی‌توان با آن ارتباط و نسبتی برقرار کرد. مضاف بر اینکه می‌بایست حکمت عملی بیشتر در اثر نویسنده پرداخته شود. توجه داشته باشیم که در فلسفه اسلامی هم بین حکمت نظری و عملی هیچ‌گونه جدایی‌ای مفروض نبوده است، چنانکه درامام خمینی نیز با رویکردی صدرایی شاه جمع میان این دو هستیم.

شریف لک زایی نیز به عنوان ناقد، به دو نکته مهم اشاره داشتند. اول اینکه بنا به ظاهر امر، بستر بحث نوعی بستر صدرایی تلقی می‌شود، حال این سوال به ذهن می‌رسد که از کجای این متن صدرایی بودن را می‌توان استنباط کرد. بنظر این موضوع نیاز به تأمل بیشتری داشته و جا دارد تا مباحثی چون حرکت جوهری یا اسفار اربعه به متن افزوده شود تا در تبیین عقلانیت سیاسی اسلام بکار برده شود.

نکته دیگر اینکه باید روشن شود که تلقی و انتظار ما از مفهوم حکمت چیست؟ بنظر در آثار ملاصدرا این نگاه ارسطویی پذیرفته شده است و هیچ‌گونه تفکیکی بین حکمت نظری و حکمت عملی وجود ندارد. همچنین، نیاز است تا در خصوص رابطه وحی و فلسفه اسلامی نیز بحث بیشتر و اتخاذ موضع صورت گیرد.

به اعتقاد لک زایی، البته پیشرفت کار آقای غلامی در اینجاست که ایشان خواسته اند بحث‌های فوق را در حوزه‌ای تمدنی به کار برند. و از این جهت به لحاظ ایجاد یک زمینه نظری و بستر بحث و گفتگو قابل توجه است.

احمدرضا یزدانی هم به عنوان دیگر ناقد، ضمن بیان اینکه در این معنای گسترده، می‌توان از عقل در اداره کشور نیز بهره برد، بیان داشتند که همین ایده و نظر در کارها و آثارفارابی نیز دیده می‌شود. به طوری که فارابی می‌گوید برای اداره یک جامعه و کشور، علاوه بر حکمت نظری، به یک حکمت عملی نیز نیاز داریم. چنانکه در آثار آیت الله جوادی آملی نیز به مفهوم عقل جمعی و تجربی برمی خوریم که به اعتقاد ایشان چنانچه ملتی تصمیم گیرد که بایستی مثلاً نظام جمهوری بر سر کار آید، به لحاظ عقلی هم حکم این است که چنین نظامی باید برقرار گردد.

در نتیجه به باور حجت الاسلام یزدانی، می‌توان از میراث فیلسوف فارابی و استاد جوادی آملی نیز بهره بُرد. البته بحث جدی و نکته کلیدی در پیاده کردن و عملیاتی کردن این اهداف و ایده‌های خوبِ نظری است.

در ادامه، داوران این نشست نیز به بیان نقطه نظرات خود پرداختند. دکتر علیرضا صدرا، بحثِ نسبتِ بین عقل عملی و نظری را از جمله مهمترین مباحث و چالشهای فلسفی دانستند که متفکرین بزرگی چون کانت نیز درگیر آن بوده اند. در فلسفه اسلامی نیز حتی در ملاصدرا صحبت نهایتاً صرفاً از تجمیع میان آن دو است و تنها درحضرت امام است که عقل و عشق یکی شده و فطرت عقلی و فطرت قلبی واحد است. در واقع امام بُعد عملی عقلانیت را بسط داده و به جمع آن دو تحقّق می بخشد.

حال، به اعتقاد صدرا، مسئله این است که بنا به چه سازوکاری عقل عملی و عقل نظری به یکدیگر ارتباط پیدا کرده و نزدیک می‌شوند؟ بنظر در اثر دکتر غلامی در این خصوص تلاش‌هایی صورت پذیرفته ولی قطعاً ابهامات و ایراداتی وجود دارد. ایشان افزودند که البته درخود بحث هم که سهل و ممتنع بنظر می‌رسد، مشکلاتی وجود دارد.

در پایان نیز محسن رضوانی، به عنوان داور، اظهار داشتند که کار آقای غلامی در دو وجه همچنان ابهام دارد؛ یکی در نسبت میان عقلانیت سیاسی اسلامی با عقلانیت سیاسی متعارف غربی و دیگری در نسبت کار ایشان با تراث و سنت فلسفه اسلامی و متفکرانی چون فارابی، ابوعلی سینا، خواجه نصیر و …. در واقع با وجود ظرفیت‌های فراوانی که در فیلسوفان برجسته ای چون فارابی نهفته است ولی کُدهای مشخصی از ایشان در اثر دکتر غلامی دیده نمی‌شود.

در پایان، داوران با اجماع این نظریه را واجد نوآوری تشخیص داده و مورد تأیید قرار دادند.