شناسهٔ خبر: 6596 - سرویس دیگر رسانه ها

روش تحقیق دراخلاق کاربردى

از آنجایی که اخلاق کاربردى مأموریت خود را در حل مشکلات و معضلات اخلاقى در عرصه هاى خاص تعریف مى کند، میان پژوهش گران این رشته در این باره اختلاف است که آیا راه حل چنین مشکلاتى را با تأکید بر اصول و نظریه هاى اخلاق هنجارى موجود باید جست جو کرد؟

به گزارش «فرهنگ امروز» به نقل از ایسکا؛ حجت الاسلام محمد تقی اسلامی  با اشاره به این مسئله که نقطه پایان فرایندی را که در آن باورهای خود به چیزی را بررسی و بازنگری می کنیم توازن متفکرانه می گویند بیان نمود: با اطلاق این اصطلاح برخود فرایند یا روش، به آن «روش توازن متفکرانه» گفته می شود.

وی تشریح کرد: این روش عبارت است از عملیات رفت و برگشت میان داوری های ما درباره موضوعات و مصادیق خاص، اصولی که بر آنها حاکم است، و ملاحظاتی نظری که بر پذیرفتن این داوری ها یا اصول اثر می گذارد، و بازنگری هر کدام از این عناصر هر کجا که لازم باشد به منظور نیل به انسجامی مقبول در میان آنها. وقتی به چنین انسجامی رسیدیم توازن متفکرانه انجام داده ایم. انسجام به این معنا که باورهای ما نه تنها با هم توافق دارند، که یکدیگر را تأیید کرده و توضیح می دهند.

اسلامی خاطر نشان کرد: در این  حالت است که این باورها به بهترین وجهی پذیرفتنی اند و دیگر در صدد بازنگری آنها بر نمی آییم.

 عضو هیئت علمی مرکز اخلاق و تربیت اسلامی اذعان داشت: از روش توازن متفکرانه در حوزه های پژوهشی مختلفی مانند منطق استقرائی و قیاسی، اخلاق، و فلسفه سیاسی به این دلیل حمایت شده که انسجام، حاکی از توجیه است. به این معنی که در این دیدگاه اصل اخلاقی یا داوری در موضوعی خاص یا یک قاعده استنباطی یا استنتاجی خاص، در صورتی موجه است که در پی تأمل کافی و بازنگر های مناسب در سراسر نظام باورهای ما با عقاید دیگر ما درباره فعل صحیح (یا استنباط درست) هماهنگ باشد.

وی افزود: این رویکرد به توجیه قواعد در منطق استقرائی توسط هنری نلسون گودمن، فیلسوف، منطق دان و فیلسوف تحلیلی معاصر آمریکایی اهل ایالت ماساچوست، مطرح شد.

اسلامی ادامه داد: جان رالز در کتاب نظریه ای درباره عدالت با الهام از این رویکرد اظهار داشته، که اصول عدالتی که اندیشمندان خِردگرا در وضعیت قرار داد اجتماعی او گزینش می کنند، بایستی در توازن متفکرانه- منطقی با قضاوت های ما درباره عدالت قرار گیرند. او همچنین پیشنهاد می کند که باید قیود گزینش در آن وضعیت را آنقدر اصلاح کنیم که اصولی را به بار آورد که در توازن منطقی- متفکرانه با قضاوت های مورد نظر ما باشند. از این رو روش توازن متفکرانه هم در ساخت و هم در توجیه نظریه عدالت رالز دارای نقش است.

وی خاطر نشان کرد: از زمان این پیشنهاد تا کنون ادبیات قابل توجهی له و علیه مدعیات توجیهی او درباره این روش و نیز له و علیه کاربرد آن در سایر حیطه های تحقیقی پدید آمده است.

این پژوهشگر حوزه اخلاق با بیان اینکه امروزه بسیارى تأکید مى کنند که ارتباط میان هنجارهاى کلى و تجربیات جزئى دو جانبه است نه یک جانبه گفت: باورهاى اخلاقى، هم از تعمیم تجربیات جزئى و موردها ظهور مى کنند و هم از صدور حکم در موقعیت هاى خاص با توسل به قواعد کلى. و مفهوم موازنه متفکرانه که ابداع جان راولز است، مؤثرترین شیوه در معرفى چنین رخدادى است.

وی تشریح کرد: نظریه موازنه متفکرانه میان احکام اخلاقى در موارد عینى و تعهدات ما به اصول، ارتباطى دیالکتیکى (جدلى) قائل است. تأمل در اصول گاه حکم مورد نظر را ملغى مى کند و گاه حکم مورد نظر، بازنگرى اصول ما را قوت مى بخشد. بر این پایه آن چه در هر تفکر اخلاقىِ نظام مند باید دنبال شود، عبارت است از یک تلفیق منسجم و متوازن میان اصول عام و احکام خاص.

اسلامی ادامه داد: بدین ترتیب توسل به قواعد هنجارى عام حتى در سطح متوسط قواعد، هرگز به معناى نادیده گرفتن حکم حاصل از مورد نیست. در مقابل، تعارض میان یک قاعده کاربردى و ملاحظه ژرف کاوانه "مورد"ها همواره به بازنگرى و اصلاح در تفسیر مضمون قاعده منتهى مى شود.