شناسهٔ خبر: 66054 - سرویس سایر حوزه‌ها

اسطوره آرش در شعر کسرایی

منیژه پورعلی، اسطوره‌شناس و پژوهشگر ادبیات معاصر گفت: سیاوش کسرایی تنها شاعری است که مستقیم به اسطوره آرش کمانگیر اشاره کرده که نماد کنش برتر در زمان انفعال جامعه است.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا:

با اشاره به اینکه اسطوره‌ها بر خلاف افسانه‌ها ریشه در واقعیت دارند و به نوعی قصه شهریاران و قهرمانانی هستند که با آب و تاب و غلو به آنها پرداخته شده، توضیح داد: اسطوره‌ها نمی‌میرند و همواره در حال زایش و بازیابی هستند. اساطیر در زمان‌ها و فرهنگ‌های مختلف دارای کهن الگوهایی هستند که تکرار می‌شوند و در ضمیر ناخودآگاه بشری جای می‌گیرند.

این پژوهشگر و نویسنده ادبیات معاصر با بیان اینکه اسطوره‌ها کارکردهای مختلفی دارند، افزود: یکی از این کارکردها، کیهان‌شناختی است که به تکوین و پیدایش هرچیز برمی‌گردد، برخی کارکرد جامعه‌شناختی دارند که به اقلیم‌ها و پادشاهان اشاره می‌کند. برخی ماورایی هستند که به تقدیرهای ناگزیر بشر اشاره دارند و برخی نیز تعلیمی‌اند که قهرمان و ضد قهرمان اسطوره و دانای کل آموزه‌هایی را منتقل می‌کنند.

وی تاکید کرد: سیاوش کسرایی از برجسته‌ترین شاعران معاصر است که به اسطوره‌های ایرانی توجه خاص داشته؛ و هیچ شاعری چون او به طور مستقیم و این گونه زیبا در قالب یک شعر حماسی نو به اسطوره آرش نپرداخته است. اسطوره آرش متعلق به دوران پادشاهی منوچهر است که جامعه در نوعی انفعال قرار داشته و با پرواز یک تیر قرار است مرز ایران زمین مشخص شود «وین خبر را هر دهانی زیر گوشی بازگو می‌کرد / آخرین فرمان آخرین تحقیر / مرز را پرواز تیری می‌دهد سامان / گر به نزدیکی فرود آید / خانه‌هامان تنگ / آرزومان کور / ور بپرد دور / تا کجا؟ تا چند؟ / آه کو بازوی پولادین و کو سر پنجه ایمان؟ هر دهانی این خبر را بازگو می کرد» در این شعر به کارکرد ماورایی یعنی سرنوشت و تقدیر در اسطوره پرداخته شده است. آرش تمام عشق و غیرتش به ایران زمین را تا پای جان خرج می‌کند و با قدرت جاودانه روحش مرز مام میهن را گسترش می‌دهد.

پورعلی با بیان اینکه اسطوره آرش در شعر سیاوش کسرایی نماد کنش برتر در زمان انفعال جامعه است، گفت: در این داستان جایی که قدرت جنگ نیست، تدبیر و فداکاری به کار می‌آید؛ آرش روحش را در چله کمان می‌دمد تا جامعه منفعل و خسته دوباره پویا و امیدوارشود «منم آرش / چنین آغاز کرد آن مرد با دشمن / منم آرش سپاهی مردی آزاده / به تنها تیر ترکش آزمون تلختان را / اینک آماده / مجوییدم نسب / فرزند رنج و کار / گریزان چون شهاب از شب / چو صبح آماده دیدار / مبارک باد آن جامه که اندر رزم پوشندش / گوارا باد آن باده که اندر فتح نوشندش / شما را باده و جامه / گوارا و مبارک باد / دلم را در میان دست می‌گیرم / و می‌افشارمش در چنگ / دل این جام پر از کین پر از خون را / دل این بی‌تاب خشم آهنگ / که تا نوشم به نام فتحتان در بزم / که تا کوبم به جام قلبتان در رزم / که جام کینه از سنگ است / به بزم ما و رزم ما سبو و سنگ را جنگ است / در این پیکار / در این کار / دل خلقی است در مشتم / امید مردمی خاموش هم پشتم / کمان کهکشان در دست / کمانداری کمانگیرم»

این پژوهشگر ادبیات معاصر عنوان کرد: سیاوش کسرایی در زمانی این شعر را سرود که پس از کودتای ۲۸ مرداد جامعه در فضایی ناامیدکننده به سرمی‌برد و شاعران روشنفکر از اشعار نمادین و سمبلیک برای رساندن پیام خود استفاده می‌کردند. شعر آرش کمانگیر نیز مانند «زمستان» اخوان ثالث و آثاری از دیگر شاعران آن دوره وسیله‌ای برای آگاهی بخشی به جامعه بود.