به گزارش «فرهنگ امروز» به نقل از مهر؛ ریچارد رورتی فیلسوف آمریکایی معتقد است فلسفه نردبانی است که غرب از آن بالا رفت و بعد آن را کنار گذاشت. یعنی فلاسفه غربی در برهه ای برای دفاع از دستاوردهای مدرنیته به فلسفه پناه بردند، زیرا هنوز نهادهای مدرن تحقق پیدا نکرده بود. اما در حال حاضر برای دفاع از آزادی و علم نیازی به فلسفه و معرفت شناسی نیست.
دکتر محمد فنایی اشکوری عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) درمورد اینکه آیا در حال حاضر از فلسفه و متافیزیک بی نیاز هستیم به خبرنگار مهر گفت: به چند نکته در اینباره لازم است توجه داشته باشیم. نکته اول این است که یک سخن ممکن است در یک متن و ظرف خاص بیان شده باشد و منظور ویژه ای از آن مد نظر باشد، نه اینکه در فضایی دیگر و بطور کلی و مطلق درست باشد.
وی افزود: دوم اینکه خود ریچارد رورتی یک فیلسوف معاصر بود و به فلسفه ورزی می پرداخت. این بدین معناست که از نظر او نیاز به فلسفه باقی است. نوع مسائل فلسفی ممکن است در مواردی تغییر کند، اما این به معنای بی نیازی از فلسفه نیست..
استاد گروه فلسفه مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) تصریح کرد: سوم اینکه تحولات اجتماعی ممکن است فلسفه های مرتبط با آن تحولات را نیز دچار تحول کند. ممکن است طرح یک مسئله در زمانی اولویت داشته باشد و در زمان دیگر ضرورتی نداشته باشد.
وی تصریح کرد: مثلا پیش از انقلاب اسلامی ایران طرح بحث سیئات نظام سلطنتی مطرح و لازم بود، اما اکنون که نظام سلنطتی وجود ندارد، طرح آن مسئله بی وجه است. یا در گذشته بدلیل رواج و تأثیر گذاری مارکسیزم، نقد مارکسیزم اهمیت داشت؛ ولی اکنون که این تفکر زوال یافته چنین بحثی اولویت ندارد. از این مطلب نمی توان نتیجه گرفت که ما دیگر به فلسفه سیاسی یا فلسفه بطور کلی نیازی نداریم.
فنایی ادامه داد: چهار اینکه باید توجه داشت که رورتی از فیلسوفان پراگماتیست آمریکائی است. پراگماتیست ها در تعریف حقیقت پای سود و فایده را به میان می آورند. حتی با این نگاه نیز ما از فلسفه بی نیاز نیستیم. اگر برای رسیدن به آزادی و علم به فلسفه نیاز بود، برای حفظ آن نیز به فلسفه نیاز است. اتفاقا مسائل فلسفی درباره علم و آزادی روز به روز در غرب رو به افزایش است.
وی افزود: پنج اینکه فلسفه فقط برای تثبیت نهادهای مدرنیته نیست. به گواهی تاریخ، نیاز به فلسفه نیازی فراتاریخی است و در همه زمان ها بشر به فلسفه پرداخته است. حوزه فلسفه بسی گسترده تر از مباحث مدرنیته است. فلسفه با پرسشهای بنیادی و وجودی انسان سرو کار دارد که زمان و مکان نمی شناسد. برخلاف تفکر اگوست کنتی، فلسفه و علم رقیب یا جایگزین یکدیگر نیستند تا با پیشرفت علم از فلسفه بی نیاز باشیم یا بالعکس.
این استاد دانشگاه در پایان افزود: نوع پرسشهای فلسفی متفاوت با پرسشهای علمی است و هریک در جایگاه خود ضروری است. فلسفه ورزی به کارگیری ظرفیت عقلانی بشر است. به عبارت دیگر، فلسفه تفکر عقلی روشمند و نظام مند در هر موضوعی است. پایان فلسفه مرگ عقلانیت و تفکر است. انسان را حیوان ناطق یعنی اندیشه ورز تعریف کرده اند، بنابراین تا انسان هست تفکر و فلسفه باقی است.