فرهنگ امروز/زهرا رستگار: محمد اسحاقی معاون برنامهریزی شورای عالی انقلاب فرهنگی و رئیس کارگروه مطالعات زنان در شورای تحول علوم انسانی است. شورای عالی انقلاب فرهنگی در راستای تحقق فرمایشات مقام معظم رهبری در خصوص مهندسی فرهنگی، تدوین و نگارش نقشه مهندسی کشور را از سال ۱۳۸۶ به عنوان یکی از اولویتهای اصلی خود قرار داده است. همچنین شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورایی را با عنوان «شورای مهندسی فرهنگی» متشکل از صاحبنظران، نخبگان و مسئولان تشکیل داده است که این شورا در ذیل خود، کارگروههای متعددی را برای تدوین و نگارش سند مهندسی فرهنگی تشکیل داده است. به مناسبت روز تشکیل شورای عالی انقلاب فرهنگی با دکتر اسحاقی پیرامون فلسفه وجودی شورا و و برخی ابهامات حول عملکرد شورا به گفتوگو پرداختیم.
برای بسیاری ممکن است این سوال پیش آید که با وجود مجلس شورای اسلامی و کمیسیون فرهنگی آن و شان قانونگذاری مجلس شورای اسلامی در قانون اساسی، شورای عالی انقلاب فرهنگی برای چه بوجود آمده است. آیا نمیتوان این حضور این دو نهاد در کنار یکدیگر را موازی کاری دانست؟
در خصوص فلسفه تشکیل شورای عالی انقلاب فرهنگی باید به اصل اهداف و رسالتهای انقلاب اسلامی مردم ایران در سال ۵۷ بپردازیم. اساسا این انقلاب با رویکرد فرهنگی بوده و خاستگاه، اهداف، آرمانهای فرهنگی داشته است به همین دلیل انقلاب رخ داد. پس از انقلاب اسلامی نیز نهادهای انقلابی برای رفع نیازها و مأموریتهای ویژه پس از انقلاب به وجود آمد که یکی از این نهادها در عرصه فرهنگ بود. شورای عالی انقلاب فرهنگی که در آن زمان تحت عنوان ستاد انقلاب فرهنگی بود. ستاد انقلاب فرهنگی با مجموعهای از اهداف و وظایف، مأموریتهایی که امام (ره) امر فرمودند، به وجود میآید. بیشتر برای مقابله با فرهنگ غربی کشور و نهادهای علمی، دانشگاهها، مقابله با اعمال نفوذ فرهنگی-سیاسی بیگانگان، قطع هرگونه وابستگی به اجانب، حاکمیت ارزشهای ملی بر ارزشهای وارداتی که بر تار و پود کشور تنیده شده بود. همچنین گسترش همه جانبه اخلاق اسلامی، ایجاد روحیه خودباوری و فرهنگ خوداتکایی و استقلال که کشورها و همه ملتها به آن احتیاج دارند. تبدیل یک کشور و نهادهای وابسته به کشورهای خوداتکا، افزایش سلامت فکری و روحی، تقویت معنویت و ایمان و توسعه علمی، خودکفایی در همه عرصههای علمی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و تبدیل شدن به یک کشور و ملت مستقل و یکپارچه از اهداف اصلی بوده که در حوزه علم و فرهنگ برای انقلاب اسلامی ما در نظر گرفته شده بود و لازم بود که در ایران این عرصه به طور ویژه برنامهریزی و پیگیری شود تا بتوان با حضور یک نهادی که بتواند در قله برنامهریزی و هدفگذاریهای کلان علم و فرهنگ قرار بگیرد و بتواند خارج از معادلات سیاسی موجود و آمد و شد دولت؛ در یک نگاه بلندمدت هدفگذاریهایی برای حوزه علم و فرهنگ را تولید کند.خطمشیها و تصمیمگیریهای کلان را به وجود بیاورد و بتواند هدایت و راهبری دستگاه را داشته باشد. وضعیت علمی و فرهنگی جامعه را رصد کند و نیازها و فوریتها و اولویتها و اورژانسهای هر عرصه از علم و فرهنگ را شناسایی کند و به موقع برای آنها تصمیم بگیرد در صورتی که نیاز به نهاد و دستگاهی است، آنها را ایجاد کند و ضوابط مورد نیاز را تدوین کند، به تصویب برساند، ابلاغ کند، در حقیقت یک شورای عالی در عرصه علم و فرهنگ، که بتواند راهبری علم و فرهنگ کشور را در سطح کشور داشته باشد و این راهبری، رساندن کشور به جایگاههای رفیع علمی و فرهنگی اقتصادهای دانش بنیان و رسوخ فرهنگ اسلامی و ایرانی و اتکا به نیروهای خودی در عرصههای علم و فناوری از مأموریتها و نیازهای اساسی کشور بود، که با تدبیر امام (ره) این ستاد تشکیل میشود.
ابتدا در حوزه دانشگاه این ستاد مأموریت پیدا میکند. به دلیل فوریتها و نیازهای بعد از انقلاب اسلامی بود که دانشگاههای ما، وابسته بودند، رشتهها محدود برای رفع نیازها، طراحی نشده بودند کارایی و کارآمدی آنها برای حل مسائل کشور کم بود و به این دلیل لازم بود که دانشگاهها به عنوان مبداء تحولات جامعه، و انتظاراتی هم که مردم داشتند از مراکز علمی، که مراکز علم، پژوهش، اخلاق باشد، فاصلهای که داشت. در اوایل انقلاب این ستاد برای این امر مأموریتهای ویژهای پیدا میکند و بعد از آن هم از شهریور ۶۳ به شورای عالی انقلاب فرهنگی تبدیل میشود. این شورا دارای شرح وظایف و دارای دستگاههای مرتبط با علم و فرهنگ است که عضو میپذیرد، بخشی از اعضای حقیقی نیز دانشمندان و نخبگان، حوزوی و دانشگاهی هستند. تاکنون هم عملکردی که شورای عالی داشته است، توانسته آن نیازهای اساسی که در عرصه علم و فرهنگ بوده در سطح راهبردی و کلان و در رده استراتژیک برطرف کند.
در این سه دهه چه فعالیتهایی را انجام دادید و تا چه حد به اهداف از پیش تعیین شده نزدیک شدید؟
شورای عالی توانسته است بخش اعظمی از مأموریتهای خود را که در عرصه علم و فرهنگ بوده است؛ براساس نیازهای متراکم انجام دهد. بخشی از آنها زیرساختهای حوزه علم و فرهنگ بودهاند. این توسعهای که شما در آموزش عالی میبینید، از این دست اقدامات است. درحقیقت، تصور کنید زمانی ما ۱۵۰ نفر دانشجو بیشتر نداشتیم آن هم در رشتههای محدود مقاطع پایین و رشتههایی که کمتر پیشرفته بودند. بیش از ۴.۵ میلیون دانشجو در رشتههای متعدد در مقاطع مهم و مقاطع تحصیلات تکمیلی، حجم رشتهها، گرایشها، دانشگاهها، پژوهشگاهها، مراکز علم و فناوری، برخی از مراجع علمی مانند فرهنگستانها و مراجعی که در حوزه دانشگاهها تصمیمگیری میکنند، چه رشتههایی ایجاد شود، چه دانشگاههایی به چه ترتیبی، در حوزه تولید محتوا و انجمنها یا مراجعی که به تربیت نخبگان میپردازند، نسبت به نگهداشت و جذب آنها اقدام کنند، تأسیس برخی از مراکز علمی ویژه در دستور کار قرا گرفته است. سیاستها و ضوابط نهادهای فرهنگی و علمی، برخی از مأموریتها بوده است که به انجام رسیده است و تأسیس مراکز تحقیقاتی را اشاره کردم که همه پژوهشها مراکز علمی، همه دانشگاهها و مراکز آموزشی که شما میبینید در کشور فعالیت میکنند؛ براساس نقشه راه و چارچوب، برنامه، ضوابط و مصوباتی بوده که شورای عالی انقلاب فرهنگی داشته است و عمل میکند.هم اکنون نیز این نهادهای علمی براساس ضوابط ابلاغی شورای عالی انقلاب فرهنگی شکل میگیرند و فعالیت میکنند. این مجموعه فعالیتها از سوی هیچ مرجعیت دیگری امکانپذیر نبود. مرجع اختصاصی با ترکیب خاص که روسای قوا در آن حضور دارند و وزرا و مسئولین دستگاهها دولتی و غیردولتی مرتبط در آن حضور دارند. شخصیتها دانشگاهی و حوزوی در آن حضور پیدا میکنند و در این چارچوب در حقیقت، برخی از سیاستگذاریها در حوزه فرهنگ شورای عالی انقلاب فرهنگی بوده است. در خصوص مدیران و استادان، معلمان، دانشجویان و نحوهی تربیت و به کارگیری آنها جزو وظایف شورای عالی انقلاب فرهنگی بوده است که در این خصوص توانسته است؛ سیاستهای مورد نیاز را به تصویب برساند. در خصوص توجه به حوزه علم، پژوهش و فناوری و نیازهای روزافزون با توجه به پیشرفتهای علم و فناوری که در جامعه وجود دارد، میتوان گفت که شورای عالی انقلاب فرهنگی به وجود آورده و در رسالتی که برای آن تعیین شده بود تا حدی موفق شده است.
در حوزه فرهنگ نیز در طول سالیان گذشته بر اساس نیازهای مختلفی فرهنگی و اجتماعی مصوبات شورای عالی، آینه و نقشه راه فعالیتهای فرهنگی مختلفی بوده است. در عرصههای هنر، در عرصههای مختلف دین و عرصههای مربوط به رسانهها وهمچنین فرهنگ ملی و فرهنگ عمومی، فرهنگ بومی و فعالیتهای فرهنگی بینالمللی، از مجموعه مصوبات شورای عالی بود که میتوان گفت اهداف فرهنگی در فراروی دستگاهها و نهادهای مختلف بوده است که ساماندهی فعالیت فرهنگی را نیز تا حد زیادی براساس مصوبات شورای عالی شکل گرفته است. فعالیتهایی که هماکنون در حال صورت گرفتن است، توسط مجموعه دستگاههای فرهنگی که بیش از ۷۰ دستگاه اصلی فرهنگی داریم؛ در چارچوب مصوبات شورای عالی و شرح وظایف و مأموریتهایی که در نظام فرهنگی تعیین شده است، درحال فعالیت هستند. با این حال نیازهای فزاینده در حوزه فرهنگ و تغییرات این عرصه لزوم فعالیت بیشتر بازآفرینی و تولید فکر بیشتر در عرصه فرهنگ را میبرد.
در چند سال اخیر برای ایجاد تحول عظیم علمی و تحول فرهنگی با توجه به خاستگاه انقلاب اسلامی و مأموریتهایی که شورای عالی انقلاب فرهنگی داشته است، موضوع نقشه جامع علمی و نقشه مهندسی فرهنگی، ایجاد شد، اولی در عرصه علم، دومی در عرصه فرهنگ. با بهرهگیری از صاحب نظران، نخبگان، خبرگان و ظرفیتهای دانشگاه و حوزه. نقشه کلان، پیش روی ما است، برای سالها و دهههای آینده هم صورت گرفته است. میتوان گفت که در حال حاضر اسناد راهبردی مورد نیاز در عرصه علم و فرهنگ را که بر اساس آنها باید برنامههای ۵ ساله، بودجههای سالیانه و فعالیت دستگاهها، شکل بگیرد به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسیده است و تصویب نیز شده است. در حال حاضر در حال طی کردن روندها و فعالیتهای اجرایی است. از این جهت میتوان گفت که شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان یک مرجع عالی سیاستگذار، و تعیینکننده خطمشیهای دستگاهها و نهادهای علمی و فرهنگی، هدفگذاریها و تعیین راهبردهای کلان، اقدامات کلان ملی که باید صورت بگیرد را به خوبی توانسته است به سرانجام برساند.
خلاءی از نظر سیاستگذاری و هدفگذاری در عرصه علم و فرهنگ نداریم. گام بعدی این است که این سیاستها تبدیل به یک برنامه شوند. یعنی سیاستها راهبردها، اهداف باید به زبان برنامه ترجمه شوند و برنامه عملیاتی که در آن اقدامات، فعالیت دستگاهها و اعتبار و بودجه و زمانبندی آن باید استخراج شود. در مرحله دوم تبدیل این سیاستها به برنامههای عملیاتی است که این امر از وظایف دستگاههای اجرایی است. البته با هماهنگی و مدیریت کلان است که باید یک نهاد فراقوهای و فرابخشی مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی در عرصه علم و فرهنگ آنها را انجام دهد. در بخش علم این کار در حال انجام شدن است. بحث علمی تمام دستگاههای مسئول در کنار هم مأموریتهایی که به صورت مشترک است و به صورت یک دستگاه خاص در حال انجام طرحها و برنامهریزیهای عملیاتی است. در عرصه فرهنگ نقشه جامع مهندسی فرهنگی تصویب شد و به ابلاغ هم رسید، اما در مرحله رسیدن به برنامههای عملیاتی دستگاههای اجرایی هستیم.
مرحله اول سیاستگذاریها بود که برای خود روندی طولانی مدت دارد تا شما به یک سیاست برسید، بخش اول این است که شما تحلیل وضعیت داشته باشید و به یک شناخت برسید از وضع موجود فرصتها، تهدیدها، نقاط ضعف و قوت را بیرون بیاورید، حرکت رقبا و کشورهای دیگر را در عرصه خود و توان خود را بدانید و براساس مطالعات، جامعه مخاطب، جامعه هدف، فرآیند طولانی دارد تا شما بتوانید پیشنهادها را تعیین کنید. پیشنهادها در یک فرآیندی باید پخته شود، بررسی و تکمیل شود تا تبدیل به یک متن مورد وفاق شود. مرحله بعد به تصویب باید برسد. یعنی اعتباربخشی از نظر قانونی، قابلیت اجرا پیدا کند. اینها تماما مربوط به مرحله اول سیاستگذاری است که در دنیا علمی است. بحث سیاستگذاری در حوزه فرهنگ نیز مطرح است. سیاستگذاری رسانهای، شعبه دیگری از آن است. ما به صورت کلان میگوییم سیاستگذاری فرهنگی، سیاستگذاری علمی، فناوری، نوآوری، هر کدام از این واژههایی که به کار میبریم مانند اینکه میگوییم، سیاستگذاری فناوری، یا نوآوری، چون کاملا تخصصی و علمی است روشهای آن کاملا با یکدیگر متفاوت است. البته با نگاه کلان و کلی که در حوزه سیاستگذاری بخواهید، داشته باشید.
مرحله بعد برنامهریزی است چون آن هم مراحل خاص خود را دارد. زمانی که میخواهیم طرح را تبدیل به یک برنامه کنیم که یک دستگاه و فعالیت مشخصی برای آن دستگاه خاص استخراج کند که بتواند تحقق بخش آن سیاست نیز باشد؛ آن هم برای خود مراحل خاصی دارد و به همین سادگی تبدیل به برنامه نمیشود. یک ماشین مکانیکی نیست که سیاست از یک طرف وارد شود و خروجی یک برنامه باشد. پس از فرآیند برنامه که ویژگیها و سختیهای خاص خود را دارد، مرحله بعد از برنامه اجراست و شما باید این نسخه نوشته شده را اجرا کنید. در اجرا؛ زمان، مکان، چه کسی، برای چه گروهی، در چه زمانی به چه ترتیبی، تقدم و تأخر این موارد، که تماما ویژگیهایی است که در زمان اجرا باید رعایت شود. از لحاظ جغرافیایی باید به تمام مناطق توجه کنید، مشارکت مردم، صنوف، گروههای مختلف به پای میز کار بیایند. نوآوری، خلاقیت، نیاز به نیازسنجیهایی که در اجرا باید داشته باشیم. در نهایت در بحث اجرا باید تحقیق در عمل نیز داشته باشید. تحقیق در عمل یک فن و یک علمی است که شما در حالیکه دارید سیاستی را اجرا میکنید، باید مطالعه هم داشته باشید که بدانید آیا این سیاست، این برنامه، این اقدام پاسخگوی نیاز شما است یا خیر. در زمان اجرا هم باید گروهی اثربخشی شما را ببینند، و اگر لازم بود آن را تغییر دهند به این تحقیق در عمل میگویند. مرحله بعد از اجرا، مرحله بازخوردگیری یا ارزشیابی، یا ارزیابی اثربخشی این مجموعه فعالیتهاست. این مرحله مهمی است. شورای عالی انقلاب فرهنگی و نهادهای ستادی و استراتژیک بعد از اینکه سیاستها را تدوین و ادغام میکنند، دستگاهها را کنار هم میآورند برای تدوین برنامه، سپس دستگاهها برای اجرا میروند و آن نظارت عالی را بین دستگاهها دارند.
مرحله بعدی اثربخشی این موارد است. ارزیابی داشتن از همان سیاستها، از برنامهها، نحوه عمل دستگاهها که مرحله مهمی است که ممکن است شما سیاستهایتان هم انجام شده باشد. خوب هم اجرا شده باشد، اما آن نتیجهای که مد نظر شما است حاکم نشود. حال بر اساس چه شاخصها، مؤلفهها و سنجههایی شما میتوانید بگویید که وضع نظارت و ارزیابی و سنجش و رصد علمی خوب است و در کنار علم فن و مهارت است و شما بتوانید اثر بخشی فعالیت دستگاهها را هم بسنجید، عملکرد آنها خوب بوده یا نبوده است. به طور کلی آیا داریم به سمت اهداف تعیین شده میرویم یا خیر؟ اگر داریم میرویم سرعت ما خوب است یا خیر؟ اگر انحراف داریم علل و عوامل آن چیست؟ اینجا باید همیشه یک نهاد بیدار و هشدار در کنار فعالیتها حضور داشته باشد. تمام اثر بخشی این موارد را بتواند سنجش کند، و به موقع هشدار لازم را بدهد و اصلاح لازم را انجام دهد. به خصوص این مسئله در عرصه فرهنگ پیچیدهتر و سختتر است تا عرصه علم وفناوری. شما در عرصه علم میگوید؛ به طور مثال عرصه علم ارتباطات، دانشگاههای آن در مقاطع تحصیلات تکمیلی محدود است. بسیاری از گرایشها را نداریم، هدفگذاری میکنید و ۵ درصد دانشجویان ما در حوزه فلان گرایش علمی باید کار کنند. اعداد و ارقام آن را بیرون میآورید و به دانشگاه مأموریت میدهید که بروند رشتههای جدید را تدوین کنند؛ دانشجو میپذیرند، این کمی است و قابلیت سنجش آن وجود دارد و انجام دادن آن نیز به راحتی صورت میگیرد. اما هنگامی که در مسائل کیفی فرهنگی میروید،متوجه خواهید شد؛ باید از نظر شاخص اعتماد به نفس در جوانانمان به این شاخص برسیم. از نظر خود باوری و اعتماد به نفس و اعتماد به نیروهای خودی و آشنایی با فرهنگ ملی با و اخلاقحرفهای، اخلاقاسلامی، روابطخانوادگی، چگونه میخواهیم دست یابیم؟ابتدا باید شناسایی کنید، چه وضعیتی دارید. با چه برنامههایی میتوانید مداخله کنید و آن را تقویت کنید. با چه شاخصهایی میتوانید اندازهگیری کنید که میزان اعتماد به نفس در میان جوانان ما چهقدر است؟ هویت ملی چند درصد بوده است؟ با این فعالیتها چند درصد افزایش پیدا میکند؟ اگر کاهش پیدا میکند، به چه ترتیب است که هر کدام پیچیدگیهای خود را دارند؟
در مورد عملکرد شورا، از طرف افرادی هم در درون شورا نظیر آقایان کچویان و رحیمپور و هم از بیرون شورا نظیر اقایان سعید زیباکلام و ابراهیم فیاض و... نسبت به عملکرد شورای عالی انقلاب فرهنگی انتقاداتی وارد شده و میشود، ه عنوان یکی از مدیران ارشد شورا این انتقادات رو میپذیرید؟
هر کدام از آنها قابل ارزیابی است که از چه منظری به مسائل نگاه میکنند. یکی از فعالیتهایی که در دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی صورت میگیرد، شناسایی نقاط ضعف و مشکلاتی است که وجود دارد. گژکرداریهایی که وجود دارد. برخی از عوامل برای شناسایی و رفع این موارد است. انتقادات و مسائلی که بیان میشود باید در چارچوب روشمندی، طرح و بررسی شود. اتفاقا از اینگونه مسائل در دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی فرصتهای زیادی داریم. صحبت صاحبنظران، نخبگان در عرصههای علمی، فرهنگی، تربیتی، فناوری، برنامهها و سیاستها، مطرح و اصلاح میشود. اما به طور کلی مطالب را گفتن، نمیتوان از آن بهرهوری داشت.
قطعا مواردی وجود دارد که انتقاداتی صورت میگیرد، میتوانیم از آن انتقادات در راه اصلاح استفاده کنیم، اینطور نیست؟
برای آن انتقادات پاسخهایی وجود دارد. نکاتی است که ممکن است برخی از این انتقادات به خاطر عدم اطلاع باشد و برخی از آنها شفاف نباشد، بنابراین هر محوری را به خوبی بررسی کنیم و آنهایی را که خوب نیست باید علل و عوامل را بدانیم، و بدانیم چه کسی انجام داده است. یکی از نکاتی که اخیرا مطرح میشود، این است که شورای عالی به موقع در تحولات فرهنگی حضور پیدا نمیکند، یا سیاستهای آن متأخر است. ممکن است چندین نمونه بیاورید. اما هنگامی که بررسی میکنیم به مجموعه مداخلات و سیاستگذاریهایی که شورای عالی انقلاب فرهنگی نوشته است، بسیار هم پیشینی است و نه پسینی.
یعنی اتفاقی بیفتد و ما برویم مداخله کنیم، ممکن است این موارد هم داشته باشیم. اما موارد متعددی است که از برنامهریزیهای پیشینی و آیندهنگری که در تصمیمات شورای عالی انقلاب فرهنگی وجود دارد و ممکن است افراد آگاه به مسائل پیرامون آن نباشند. باید اطلاعات خود را افزایش دهند، به مراکز اطلاعرسانی که وجود دارد مراجعه کنند تا مشخص شود که آیا فعالیت پیشینی دارد یا ندارد؟ مثلا در حوزه فضای مجازی، شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال ۷۵ و ۷۴ پیش از اینکه بحث شبکههای اطلاعرسانی و اینترنت در کشور ما به صورت مصرف عمومی مانند حال باشد، و یا اینترنت به صورت گسترده وجود نداشت، مصرف عمومی نبود، برخی از مراجع علمی با سرعت پایین از آن استفاده میکردند. مجموعه سیاستها، راهکارهایی که به تصویب رسید و ابلاغ شد که باید عمل میشد و در اینجا دستگاههای اجرایی مسئول، به دلیل، عدم شناخت مسئله نتوانستند فعالیتهای به هنگامی داشته باشند؛ تا شما با هجمههای رسانهای پیدرپی در این مسئله مواجهه نشوید.
در عرصه بازیهای رایانهای باز هم از موضوعاتی بود که شورای عالی انقلاب فرهنگی از مدتها قبل بررسیها و رصدهایی که داشته است، نیاز به پرداختن بازیهای رایانهای در عرصهی اوقات فراغت و رسانهها را مورد توجه قرار داده است. مطالعات و تصمیمگیری آن را انجام داده است و شما میتوانید ببینید که چند سال پیش شاید یکی دو بازی ایرانی داشتیم که از نظر محتوا و جذابیت و از نظر جذابیتهای هنری و بصری و هم جذابیتهای بازی و محتوای آن را در گذشته نداشتیم. اما در حال حاضر بیش از صد - صد و پنجاه بازی و صدها شرکت خصوصی برای ساخت بازیها در این عرصه داریم که در حال کار کردن هستند. این نیز از آن دسته از فعالیتهایی است که در گذشته انجام شده بود، یعنی از اقدامات پیشینی بود.
بحث جمعیت را اگر ملاحظه کنید، همان نگاه به آینده است. مسئله امروز نیست و ۲۰ سال دیگر کشور را با مشکلاتی مواجه میکند و ۴۰ سال دیگر با بحران مواجه میکند. اما کدام دستگاه را شما میتوانید مشاهده کنید که در این حوزه هم توانسته مسئله را شناسایی کند و هم برای مسئله تدبیر بیاندیشد و برای حل آن پیشبینیهای لازم را انجام دهد. بنابراین این نکات در جای خود باید بررسی مورد به مورد شود. اتفاقا ما هم از نظرات صاحبنظران و نخبگان استقبال میکنیم. اهمیت هر فرهنگ را نشان میدهد و نیز جایگاه شورای عالی انقلاب فرهنگی را نشان میدهد که حتما باید به این مسائل پرداخته شود. ما هم مبادی مختلفی برای این اطلاعگیری داریم و عموما این مسیر باز است و ارتباطی که با دانشگاهها داریم. مثلا در بحث نقشه جامع علمی، تقریبا ظرفیتهای موجود در کشور چه حوزوی و چه دانشگاهی، آن مراکز پژوهشی که میتوانستند کمک کنند، از طرق مختلف سعی شد که نظراتشان مندرج شود. بیش از ۲۰۰۰ نفر به صورت مستقیم در تدوین سند راهبردی در حوزه علم مرتبط بودند. در حوزه فرهنگ و نقشه مهندسی فرهنگی نیز به همان صورت، و مسیرهایی گوناگونی هست به دلیل اینکه بشود؛ صاحبنظران نقدها و اشکالات و دیدگاهها و پیشنهادات و ایدههای خود را بگویند، ما اخذ کنیم و نسبت به آنها بهرهبرداری هم صورت بگیرد. اما صرفا بیان کلیات دردی را دوا نمیکند. برخی از همین دوستان و برادرانی که نکاتی دارند، صحبت میکنند و نظرشان اصلاح میشود.
همهی این نکاتی که میفرمایید محل تامل است و شاید توجیهگر انتقادات بیرون شورا باشد. ولی آیا افراد درون شورا و خود اعضا هم از درون شورا و مسایلی را که شما میفرمایید بیاطلاعند که این انتقادات رو مطرح میکنند؟
به هر دلیل طرح مسئله است. باید دید موضوع چیست؟ بله بررسی میکنیم. برخی از این موارد ممکن است ارتباطی پیدا نکند و برخی ممکن است ارتباط پیدا کند و پاسخی داشته باشد. یا نگاهی که شما به مسئله دارید به گونهای است که آنگونه مسائل را ارزیابی یا طرح میکنید.
در بحثهای خود به بازیهای رایانهای اشاره کردید، فضای مجازی و شبکهی پر سرعت اینترنتی و دیگر موارد. مطرح کردید که سیاستگذاری برای آنها صورت گرفته است، برنامهریزی، تصویب و اجرا شده است. حال شما تصور میکنید با این جنس اقدامات صورت گرفته انقلاب فرهنگی به معنای واقعی کلمه رخ داده است؟
اولا هدفگذاریهایی که میکنید نشان دهنده این است که آیا شما به اهداف خود رسیدهاید یا خیر؟ هدفها نیز چند مرحلهای هستند. وگرنه آن اهداف کلانی که در قانون اساسی آمده و در فرهنگ دینی داریم، مسلما طولانی است. اما مهم این است که در مسیر صحیح و حرکت رو به جلو باشیم. ممکن است سرعت کند باشد اما اگر در مسیر صحیح قرار بگیریم و حرکت رو به جلو و رو به رشد داشته باشیم، این نقطه مثبتی است و من معتقدم ما در عرصهی فرهنگی و رسالتهایی که انقلاب اسلامی داشته، در مسیر درست اصلاح امور هستیم. اما این حرکتها کند است و معارضاتی هم دارد. بزرگترین تحولی که در عرصهی فرهنگی رخ داده است به نظر من و آن هم از برکت انقلاب اسلامی است؛ این است که نوع نگاه به مسائل جامعه و کشور در بین جوانان و زنان و در بین مردم عوض شده است، این امر یک تحول فرهنگی بوده است.
فرهنگ خوداتکایی و اینکه ما میتوانیم، فرهنگ مراجعه به فرهنگ خود، داشتههای خود، فرهنگ مقابله با استبداد و استکبار، اینها مواردی بوده است که در گذشته وجود نداشته است. فرهنگ بیداری و فرهنگ فعالیت و نشاطی که در بین جوانان است. فرهنگ رفتن به سمت علم و آگاهی بیشتر. این موارد تحولاتی است که اتفاق افتاده است و روز به روز هم فزاینده است. با این حال شما ممکن است ارزیابی هایی کنید از برخی از شاخصهای فرهنگی در جامعه که مطلوب نباشد، البته در هیچ صورتی وضعیت فرهنگی ما قابل مقایسه با کشورهای دیگر حتی کشورهای اسلامی و کشورهای اسلامی همسایه ما نیست. فرهنگ ما بسیار مطلوبتر است در مقایسه با آنها. اما هرگز خود را با آنها مقایسه نمی کنیم. ما خودمان را با خودمان مقایسه میکنیم. بله از این جهت آن ظرفیت مطلوبی که ما در تحول فرهنگی میتوانستیم داشته باشیم محقق نشده است و آن تحول فرهنگی و اصلاح فرهنگی که باید اتفاق میافتاد، رخ نداده است.
با این حال دست آوردهای خوبی در عرصه فرهنگ داریم. از نظر دیدگاههای فرهنگی، نگرشهای فرهنگی مردم،آگاهیها، گرایشهاست؛ یک بعد رفتارها را هم داریم. آن چیزی که در حال حاضر وجود دارد بین نگرشها و گرایشها و آگاهیها با رفتارهاست. معمولا فاصله وجود دار.د آن چیزی که من میخواهم با آن چیزی که انجام میدهم، آن چیزی که فکر میکنم با آن چیزی که انجام میدهم، این فاصله وجود دارد. در حقیقت بین بعد درونی با بعد بیرونی فاصله وجود دارد.
به عنوان یکی از مسئولین ارشد شورا چه اقدامات مهمی در شورا صورت گرفته است؟
در مورد تحول علومانسانی، شورای تخصصی است که در حال کار است و کارگروههای مختلفی تشکیل شده است با حضور اساتید دانشگاهها و آنهایی که با مسئله آشنا هستند و همانهایی که باید به کار بگیریم. یعنی افراد جدایی از جریان علمی کشور در این مجموعه نیامدند، بلکه کسانی آمدند که مسئله را میشناسند و دغدغه دارند و میتوانند این کار را به سر انجام برسانند. برنامهای که آماده شده است این است که نیازهای فوری مربوط به تحول این رشتهها و موضوعات را استخراج کند. تقریبا تمام کارگروهها، توانستند این مرحله را به انجام برسانند، آسیبشناسی شده است و نیازها در حوزهی سر فصلها، اساتید، متون، دانشجویان، ژورنالها و مجلات علمی که در ۶ محور این کارگروهها در حال فعالیت هستند. وضع فعلی و رشتههای فعلی را بازخوانی کردند و نسبت به اصلاح آنها اقدام شده است. کارگروه مطالعات زنان هم مقاطع تحصیلی ارشد و دکترا را که داشتیم سرفصلهای آنها با مشارکت اساتید گروههای مختلف بررسی و اصلاح شده است. تحولات مورد نیاز انجام گرفته است. مرحله دوم، در رابطه با تولید علم و نظریه علمی در چارچوب نظریه اسلامی و بومی است که کمی کار سختتری است.
برای اینکه شما بتوانید زمینهای را برای تولید نظریه فراهم کنید. تولید نظریه با یک سال و دو سال و ده سال و ۲۰ سال صورت نمیگیرد. باید فضایی فراهم شود که اندیشمندان در طول فضای علمی خود بتوانند محصول تمام یافتهها و بررسیهای خود را به صورت نظریه ارائه دهند و این فرآیند یک روزه نیست. اگر به اندیشمندان غربی و داخلی هم نگاه کنیم، میبینیم یک صاحبنظر در طول دوران علمی خود، یک حرف جدید را مطرح میکند. افرادی که نظریهپرداز باشند و بتوانند حرفی را مطرح کنند که جهت علمی را تعیین کند و افراد را به آن سمت ببرند، کم هستند. این زمینه بایدفراهم شود، دستوری و بخش نامهای و فوری نیست. این امر یک ظرفیت طبیعی دارد که باید طی شود. زمینه طراحی این مسیر و لوازم این کار و مسیری که باید طی شود. کار سخت و مشکلی است که در حال انجام است. در کارگروه مطالعات زنان و خانواده، زمینه هماندیشیهایی را فراهم کردیم و تاکنون نزدیک به ۵ هماندیشی در دانشگاههای مختلف کشور برگزار کردیم که با موضوعات زنان و خانواده در عرصههای مختلف صورت گرفته تا کمی خود را به لایههای عمیقتری از تحول علومانسانی بر مبنای علوماسلامی و بومی بتوانیم نزدیک کنیم. مشکلات رشته مطالعات زنان و خانواده مشکلات رشته خود است. همانطور که اشاره کردید چون یک تک رشته است، تدام و گسترش پیدا نکرده است و از نظر ساختاری در دانشگاه با مشکل مواجهه است. برخی از رشتهها در گروه علوم اجتماعی برخی در گروه جامعهشناسی و برخی در رشته حقوق است. یعنی مدلهای مختلفی داریم. از نظر تأمین اساتید چون تعداد دانشجویان کم است اعضای هیأت علمی ویژه این رشته را نداریم. اساسا تا کنون اساتیدی نداریم که در این رشته تربیت شده باشند که بتوانند عضو هیأت علمی شوند. معمولا از رشتههای دیگر هستند و رشته مستقری که دارای ساختار، گروه و گرایشهای متنوع و سپس اعضای هیأت علمی باشد نشده است. از برنامههای کار گروه مطالعات زنان و خانواده، یکی در بحث ساختار این رشته است که ایجاد یک گروه مستقل آموزشی برای آن در دستور کار است و تجمیع رشتههای مرتبط با زنان و خانواده در این رشته و تقویت حوزه اساتید و پژوهشگران این رشته، و در نهایت این گرایش و موضوعات علمی زنان و خانواده به یک جریان علمی در کشور، با توجه به نیازهای فزایندهای که در حوزه خانواده داریم، تبدیل شود.
شما به عنوان معاون برنامهریزی شورای عالی انقلاب فرهنگی کدام افتخار ویژه مدیریتی در عرصه فرهنگ را ازآن شورا میدانید؟ آیا اصلا موضوعی برای تفاخر وجود دارد؟
می توان گفت که پیشرفتهایی که در عرصه علمی داریم و تاکنون داشتیم و حداقل در نزدیک به ده عرصه علمی و فناوری را ببینید که ایران در رتبه اول تا سوم است، به علت یک دوره مدیریت عالی در عرصه علم و فناوری بوده است. مطمئنا آینده درخشانتری را با اجرای نقشه جامع علمی کشور در عرصه علم و فناوری خواهیم داشت. در عین حال در عرصه فرهنگی هم باز نمونههای متعددی را میتوان یافت که شورای عالی انقلاب فرهنگی با حضور خود در جایگاه استراتژیک توانسته نیازهای کشور و خلاءهای آن را برطرف کند. نظام دانشگاهی ما براساس مصوبات شورای عالی درحال فعالیت است. برخی از موارد اشکالاتی دارد باید این اشکالات برطرف شود یا نظام فرهنگی ما در چارچوب اهداف و راهبردها و وظایفی که شورا برای آنها تعیین کرده است در حال فعالیت هستند. در عین حال ممکن است ما مشکلات فرهنگی داشته باشیم، نارساییهای فرهنگی داشته باشیم که برای رفع آنها اقدام خواهیم کرد. اگر این مجموعه مصوبات و اقدامات شورای عالی نبود مسلما بدانید که هیچ نهاد دیگری نمیتوانست به صورت متمرکز به این موارد بپردازد. به همین دلیل میتوان گفت که این رهاوردها محصول آیندهنگری در تأسیس شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان نهاد عالی سیاستگذار و خطمش و تهیهکننده حوزه علم و فناوری بوده است. از این جهت میتوان گفت که قابلیت افتخار کردن را مجموعه نظام دارد که میتواند بگوید اسناد راهبردی حوزه علم و فرهنگ را شورای عالی که قابلیت اجرا دارد؛ روی میز گذاشته است تا برای ۵۰ سال آینده چه اهداف متعالی و چشمانداز بهتری را برای کشور و ملت ایران ترسیم کرده است. بنابراین به صورت محوری میتوان گفت که داشتن اسناد راهبردی چشمانداز آیندهای که دستگاهها و نهادهای علم و فرهنگ را به پیش میبرد. اگر خوب جلو رود اقتصاد نیز فرهنگ پایه و دانشبنیان میشود چراکه نیازی داریم اقتصادمان فرهنگ بنیان و فرهنگ محور باشد. سیاست نیز براساس فرهنگ صحیح و دانشبنیان باشد. حوزه اجتماعی و مسائل حوزه اجتماعی و پدیدههای اجتماعی، آسیبهای اجتماعی هم براساس این فرهنگ شکل بگیرد. حوزه قضایی، مالی و اقتصادی و دیگر حوزهها در چارچوب فرهنگ اصیل شکل بگیرند؛ جز این نیست که این دو سند راهبردی نه تنها حوزه علم و فرهنگ را متحول میکند، بلکه حوزه اقتصاد و سیاست و اجتماع و سایر زیرنظامهای آنها را هم شدید تحت تأثیر قرار خواهد داد.