فرهنگ امروز: کریم مجتهدی عضو هیات علمی گروه فلسفه پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی؛ با بیان اینکه استفاده از کلمهی مضاف برای فلسفه جایز نیست، گفت: کلمهی مضاف به معنای آلودگی است و به طور مثال میگویند آب مضاف است یعنی آب آلودگی دارد. وقتی این واژه را برای فلسفه به کار میبریم گویا میگوییم فلسفه آلودگی دارد. کسانی که آن را به کار میبرند در واقع میخواهند فلسفه را به علومی دیگر نزدیک کنند. مثلا فلسفه تاریخ که فلسفه با تاریخ همراه است؛ یا همین طور فلسفه جامعهشناسی.
این محقق فلسفه ادامه داد؛ من مضاف را برای این نوع علوم نمیپذیرم و به نظر من باید از اصطلاح «میانرشتهای» استفاده کرد. این اصطلاح تمیزتر و مناسبتر است؛ فلسفه و تاریخ، فلسفه و علم، فلسفه و زیستشناسی. در علوم تجربی، بیوشیمی را داریم که یک علم میانرشتهای است. از یک طرف بیولوژی و زیستشناسی است و از طرف دیگر شیمی است. استفاده از اصطلاحات، اینکه درست و مناسب انتخاب شوند، در ادبیات بسیار مهم است.
وی هدف از این علوم جدید تعمق بیشتر دانست و گفت: میانرشتهای منظور نزدیکسازی یک رشته مثل فلسفه با رشتهای دیگر است. مثل بیوشیمی که رشتهای است که تشکیل شده از شیمی و زیستشناسی؛ سیاست و اقتصاد. هدف در این علوم جدید نزدیکسازی دو رشته و مطالعه و تحقیق پیرامون آنها است. با فلسفه تاریخ یا فلسفه جامعهشناسی به دنبال این هستیم که مثلا چه جهت عقلی در تاریخ هست، یا اصلا جهت عقلی در تاریخ هست. چه نظریهای حاکم بر تاریخ است، یا آیا هیچ نظریهای حاکم بر تاریخ است. با این کار میخواهیم تاریخ را با نگاهی دیگر تحلیل کنیم و آن را به نحوی عمیق مورد بررسی قرار دهیم. در فلسفه جامعهشناسی به دنبال این هستیم که خود جامعهشناسی چه اعتباری و چه محتوایی دارد، چهگونه میتوان دربارهی آن تعمق بیشتری داشت. در حال حاضر در بیشتر دانشگاهها این رشتههایی که تحت عنوان میانرشتهای از آنها اسم میبریم در حال تدریس است. مثلا فلسفه ادبیات را گروه فلسفه دانشگاه شهید بهشتی دایر کرده است. در عصر جدید علوم این حالت را پیدا کردهاند.
کریم مجتهدی در مورد تاریخچهی این علوم جدید گفت: این نوع علوم از ابتدا بودهاند اما به مرور از هم جدا شدند. و دوباره در عصر جدید دانشمندان و اندیشمندان سعی دارند آنها را به هم نزدیک سازند.