فرهنگ امروز/زهرا رستگار: مناظره علمی «علوم اجتماعی و متفکران مسلمان؛ بازسازی یا بدل سازی؟» با حضور حجت الاسلام حمید پارسانیا، عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و فرید العطاس، استاد جامعهشناسی دانشگاه بینالمللی سنگاپور سهشنبه، ۲۶ آذرماه در سالن شهید مطهری دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران واقع در پل گیشا برگزار شد. همچنین، همزمان با این مناظره شماره دوم نشریه علمی- پژوهشی «نظریه اجتماعی متفکران مسلمان» رونمایی شد. این مناظره با تأخیر ۲۰ دقیقهای در ساعت ۱۵:۵۰ شروع شد.دکتر العطاس با نظریه علوم اجتماعی جایگزین شناخته میشوند و کتاب وی که در پژوهشگاه علوم انسانی و اسلامی چاپ شده است با همین عنوان میباشد. مهمترین دغدغه العطاس به کارگیری نظریات اسلامی در علوم اجتماعی است.
کاربرد، علم، زیباییشناسی در علوم اجتماعی
بنا بر این گزارش، این نشست با ارائه نظریه فرید العطاس با عنوان جایگزینی علوم اجتماعی توسط وی آغاز شد و وی کوشید تا با استفاده از توضیحی در باب آشپزی، این نظریه خود را تبیین کند.
فرید العطاس با اشاره به وجود سه بعد و جنبه علمی، زیباییشناختی و کاربردی در آشپزی، حقیقیت را و به تبع آن علوم را نیز دارای همین سه بعد دانست و گفت: ما وقتی که از علوم اجتماعی سخن میگوئیم از ارزش حقیقی مسائل اجتماعی سخن میگوئیم. علوم اجتماعی از زیباییشناسی هم برخوردار است و وقتی نظریهها و نظمی را که جامعهشناسان مطرح میکنند بررسی میکنیم، میبینیم که این نظریهها از نظم زیباییشناختی هم پیروی میکنند. وجه کاربردی علوم اجتماعی را هم میتوان در کمکی که به حل مسائل و مشکلات اجتماعی میکند، دید.
تفکر اروپا محوری
العطاس در ادامه با اشاره به علوم اجتماعی رایج، مشکل آن را تعصب جدیای دانست که این علوم بر اساس یک تفکر اروپامحور و غربمحور دارند و ضمن تأکید بر لزوم ایجاد علوم اجتماعی جایگزین، عنوان کرد: نفس اروپامحوری باید ما را به این سمت هدایت کند که علوم اجتماعیای را ایجاد کنیم که مفاهیم و تئوریهای سنت اروپایی و غربی را کنار بگذارد.
این جامعهشناس با بیان این که آشپز خوب کسی است که از مواد اولیه موجود در جامعه خود و علاوه بر آن از مواد اولیهای که از مناطق دیگر میآید، مادامی که مفید هستند، استفاده میکند، افزود: مشکل علوم اجتماعی در غرب این است که فقط به مواد اولیه خودشان بها میدهند و توجه میکنند.
وی عنوان کرد: فهمی که من از علوم اجتماعی جایگزین دارم این است که علوم اجتماعی مسلمانان باید بر اساس سنت خود آنها شکل گرفته باشد، اما در عین حال از سنت دیگران از جمله اروپاییها هم به عنوان منبع مفهوم و نظریات برخوردار باشد.
استاد جامعهشناسی دانشگاه بینالمللی سنگاپور افزود: هیچ عرصه علمی بدون توجه به سنتهای خودی و سنتهای دیگران قابل شکلگیری نیست. در مورد علوم اجتماعی هم باید به همین شکل عمل کرد؛ مفاهیم باید جهانی باشند. ما مفاهیمی متعددی داریم که باید به آنها توجه کنیم و مورد استفاده قرار دهیم اما نه با محوریت اروپا و تعصب اروپامحوری.
مفهوم جهانی و مسیحی religion
استاد دانشگاه بین المللی سنگاپور در ادامه به مبحث علوم اجتماعی جایگزین اشاره کرد و اظهار داشت: فهمی که بنده از علوم اجتماعی جایگزین دارم این است که علوم اجتماعی مسلمانان باید بر اساس سنت خودشان شکل گرفته باشد و در عین حال از سنت دیگران از جمله اروپایی ها به عنوان منبع مفهوم و نظریات برخوردار باشد و هیچ عرصه علمی بدون توجه به سنتهای خود و سنت های دیگران قابل شکلگیری نیست.
العطاس با بیان این که در مورد علوم اجتماعی هم باید به همین شکل عمل کرد، اظهار کرد: ما مفاهیمی متعددی داریم که باید به آنها توجه کنیم و مورد استفاده قرار دهیم اما نه با محوریت اروپا و تعصب اروپامحوری. مفاهیم باید جهانی باشند. برای مثال مفهوم religion یک مفهوم جهانی است اما آن چه در آن نهفته است در واقع مفهوم مسیحی مسیحیت است.
وی اظهار کرد: برای مثال وقتی که اروپائیان از منظر مسیحیت به بررسی دین هندیها پرداختند اعمال مذهبی آنها را بر اساس فهم و آئین مسیحی تفسیر کردند و به عنوان نمونه از این جهت که مسیحیت دارای چندین فرقه است تصور کردند که آن چه نیز در هند مشاهده میکنند فرقههای یک واحد است؛ در حالی که از منظر هندیها این ها دینهای متفاوتی هستند ابوریحان بیرونی نیز که بر این نگرش مسیحی تقدم دارد در کتاب «ماللهند» از ادیان هندی سخن گفته است اما اروپائیان یک مدل مسیحی را بر ادیان هندی تحمیل کردند و این یک مدل بارز از اروپامحوری است.
العطاس با بیان این که در نقد اروپامحوری در علوم اجتماعی باید جامعه را بر اساس مفاهیم و تئوریهای جایگزین بفهمیم، عنوان کرد: آشپزی که آشپزی نکند و فقط سخنان تئوریک بگوید آشپز نیست. بعد از چند دهه صحبت کردن در مورد اسلام در علوم اجتماعی، الان زمان کار کردن در زمینه علوم اجتماعی اسلامی است و باید به متون کلاسیکی از ابوریحان، ابنخلدون و ... رجوع کنیم و بر اساس آنها به مطالعات تجربی نیز بپردازیم.
نقد پارسانیا بر نظریه العطاس
در ادامه این جلسه حجتالاسلام پارسانیا ضمن تأیید دغدغه فرید العطاس در مورد اروپامحوری و ضرورت بازسازی و بازخوانی معرفت علمی در حوزه دانش اجتماعی، بحث خود را از مثال وی از آشپزی آغاز کرد و به طرح ایراداتی به این مثال و سپس طرح بحث خود پرداخت.
پارسانیا ضمن تأیید تأثیر وجوه کاربردی در شکلگیری مفاهیم علمی و امکان استفاده از برخی مفاهیم جامعهشناسی غربی در دیگر جوامع، عنوان کرد: البته آن مفاهیم اگر بخواهد با همان چارچوب مفهومی خود در این جا مطرح شود ممکن است تا جایی کمک کند اما دچار کاستیهایی هم ممکن است بشود.
وی علاوه بر شأن مقوله کاربرد در علم، وجه زیباییشناختی را نیز مورد توجه قرار داد و بیان کرد: ما در بیان وجوه علوم اجتماعی میتوانیم مقوله جهانبینی را که امری عمیقتر از هنر است، جایگزین آن کنیم و نوع نگاه کلان به انسان و جهان را، نوع فلسفه و سطوح دیگری از عقلانیت را که غیر از عقلانیت کاربردی و ساینتیفیک هستند و در تکوین علم دخیلند، در نظر آوریم؛ چرا که تأثیری که این سطح از معرفت در تدوین علم دارد کمتر از دخالت حوزه کاربرد دارد نیست؛ بلکه بعضاً این دخالت مهمتر است و بلکه باید گفت که به نوعی هویتساز است.
بیتوجهی به هویت فرهنگی آفت نظریات غربی
پارسانیا ماهیت علم، هدف علم و تلقی ما از حقیقت را از جمله این عناصر هویتساز برای علم برشمرد و عنوان کرد: پرسشهایی از این سنخ وقتی که در درون خود اروپا هم مطرح میشود رویکردها و روشهای متفاوتی را برای شکلگیری و تکوین نظریات ایجاد میکند. این رویکردها در مقاطع و مناطق تاریخی و جغرافیایی متعدد جهان غرب مکاتبی را به وجود آوردند که در ذیل آن مکاتب مفاهیمی جهت کاربردی کردن نظریهها شکل گرفته است.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با تأکید بر ضرورت توجه به عقبههای فرهنگی و تاریخی نظریههای علمی در تولید دانش و علم اجتماعی بومی، بیان کرد: یک آفت بیتوجهی به هویت فرهنگی و تاریخی نظریات غربی و مطلق کردن این نظریات و آوردن آنها به عنوان ابزار تحلیل علمی در جوامع غیرغربی این است که این نظریات مانع قرائت نظریههای بومی و تاریخی خودمان و بازخوانی درست آنها میشود.
وی در همین مورد به بازخوانیهای صورت گرفته از ابنخلدون اشاره کرد و گفت: این بازخوانیها عموماً به شبیهسازی نظریه ابنخلدون با دیگر نظریهها پرداختهاند و هر کدام به سبک و سیاقی و از منظر خودشان به مشابهتهایی در نظریه او با دیگر نظریهها گرایش پیدا کردهاند؛ در حالی که ما برای این که ابنخلدون را درست قرائت کنیم نمیتوانیم عقبه اشعری او و زمینه اجتماعی غرب جهان اسلام و زمینه تاریخ اندلس و تأثیری را که غزالی از غرب جهان اسلام گرفته و در آن جا داشته است در نظر نگیریم.
نویسنده کتاب «سنت، ایدئولوژی، علم» خاطرنشان کرد: علم اجتماعی جهان اسلام بدون توجه به آن چیزی که آقای العطاس از آن با عنوان هنر یاد کردند و من آن را فراتر میبرم و از آن فلسفه، متافیزیک، کلام و عقلانیتهایی را که فراسوی عقلانیت جدید است مراد میکنم و بدون جریانشناسی کردن آنها و یافتن نسبتهایشان و تعریفی که علم در ذیل این نسبتها مییابد نمیتواند شکل بگیرد.
پارسانیا با بیان این که ما در علوم اجتماعی اسلام باید ابتدا تکلیف خودمان را با تعریف علم و معنای عقل مشخص کنیم، ادامه داد: تاریخ متکثری در این زمینهها در جهان اسلام وجود دارد و به نظر میرسد که جریانهای متعددی از علم اجتماعی داشتهایم و محور قرار دادن علم مدرن در نخستین گام، موجب میشود که ما از قرائت این نظریهها آن گونه که بودهاند دور و محروم بمانیم.
تعریف، رویکرد، روش و هدف
در بخش دیگری از این مناظره فرید العطاس با اشاره به چهار مؤلفه انتخاب موضوع، تعریف مسئله، رویکرد به مسئله و روش و یا منطق و هدف و غایتی که از پرداختن به آن مسئله داریم، به عنوان مؤلفههای دخیل در دانش و از جمله علوم اجتماعی، جهانبینی را فقط در انتخاب موضوع و غایت مؤثر دانست و بیان کرد: جهانبینی و ایدئولوژی نباید در سطح مسئله و متد جواب دادن به آن مطرح باشد. بنابراین ما باید بدانیم که در کدام یک از این سطوح مختلف، جهانبینی و یا ایدئولوژی میتواند و یا باید و یا نباید دخالت کند.
جهانبینی، شاکله و چارچوبه نظریهها را تحت تأثیر قرار میدهد
در ادامه پارسانیا با تأکید مجدد بر جایگاه جهانبینی و متفاوت دانستن عقلانیت و نگرش کلان به هستی با ایدئولوژی، ادعای العطاس را مبنی بر محدود بودن تأثیر جهانبینی بر صرف موضوع و غایت در علوم اجتماعی، بر اساس نسبتی که میتواند حوزه معرفتی جهاننگر با علوم تجربی داشته باشد مورد خدشه قرار داد.
نویسنده کتاب «جامعهشناسی معرفت و علم» گفت: جهانبینی فراتر از موضوع، شاکله و چارچوبه نظریهها را تحت تأثیر قرار میدهد و ساختار و صورتبندی مفاهیم ما در سطح بسیار وسیعی هویت خود را از لایه معرفتی عمیقتر میگیرد.
پارسانیا در ادامه به تشریح برخی از مواضع ابنخلدون و ریشههای فکری وی به منظور تبیین موضع خود پرداخت و گفت: اگر یک چینی یا یک ایرانی و یا یک اروپایی مبادی نظری ابنخلدون را قبول نداشته باشد اساساً هویت علم او را قبول نخواهد داشت و مدل و چینش مفاهیم او به گونه دیگری خواهد شد و دانشی را که او ارائه میدهد شاکله دیگری خواهد داشت و برای مثال در حالی که نظریه ابنخلدون ظرفیت انتقادی بودن را ندارد آن نظریه میتواند ظرفیت انتقادی هم داشته باشد.
هیچکس متافیزیک گریزی ندارد
وی در ادامه با بیان این که هیچ کس از متافیزیک گریزی ندارد، عنوان کرد: دخالت متافیزیک به نحو خودآگاهانه یا ناخودآگاهانه و چه بخواهیم و چه نخواهیم و چه بدانیم و چه ندانیم در تکوین نظریات اثری عمیق دارند و مسیر معرفت علمی را متنوع میکنند و مدلهای معرفت و سازههای علمی را دگرگون میسازند.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی همچنین افق متافیزیکی جوامع و فرهنگها را در پذیرش و عدم پذیرش سطوح مختلف معرفت مؤثر دانست و بیان کرد: وقتی که در درون یک فرهنگ بحث میکنیم اگر آن فرهنگ با یک افق متافیزیکی آشنا باشد فرصت ورود معرفت و تعریفهایی از علم را که با این افق سازگار نباشد کمتر ایجاد میکند؛ یا اگر معرفتهای دیگر در آن فرهنگ حضور پیدا کنند خود به یک پدیده اجتماعی بدل میشوند که بحثها و گفتوگوهای مربوط به خود را برای جامعهشناسان به دنبال خواهد آورد.
العطاس نیز با بیان این که در مورد آن چیزی که آقای پارسانیا در مورد تأثیر جهانبینی بر علم گفت موافق است، عنوان کرد: اما نکته مهمی که در مورد استفاده از منابع در علوم اجتماعی وجود دارد این است که باید بین تعصبات ایدئولوژیک یک متفکر و مفاهیم و نظریهها و فرمولبندی نظریای که آن متفکر ارائه میدهد، تفاوت گذاشت.
این جامعهشناس پس از ارائه توضیحاتی در مورد نگاه کلامی اشعری و ابنخلدون، گفت: ما در سطح مطالعه تجربی نباید رویکردهای متافیزیکی را به نظریههای اجتماعی تحمیل کنیم. به باور من نمیتوان تناظری یک به یک میان نگاه متافیزیکی و نظریههای علوم اجتماعی برقرار کرد و یک نظریه اجتماعی نمیتواند در یک پروسه منطقی به متافیزیک برسد.
پارسانیا: علم تجربی نمیتواند تعریفی مستقل از متافیزیک داشته باشد
پارسانیا نیز ضمن بیان نکتهای در مورد تلقی ابنخلدون از علیت و تفاوت آن با آن چه در نزد فلاسفه اسلامی به عنوان علیت مطرح است و شباهتی که نتیجتاً رویکرد او با علم جدید پیدا میکند، گفت: برای مثال ممکن است تفکر مشائی بدون این که فرصتهای استفاده شده در تفکر ابن خلدون را کور میکرد فرصتهای بیشتری را در اختیار او قرار میداد و فرصتهای او را وسعت میداد اما ابنخلدون به علیت به معنایی که در بخش دیگری از عالم اسلام و در نزد فلاسفه اسلامی مطرح بوده قائل نیست و به همین دلیل علم اجتماعی او بخشی از افقهای خود را از دست میدهد.
وی گفت: درست است که رابطه متافیزیک و ساینس یک به یک نیست و اصلاً فلسفه کار علم تجربی را نمیتواند انجام بدهد؛ همچنان که علم تجربی هم نمیتواند کار فلسفه را انجام بدهد؛ اما ساینس مستقل از متافیزیک نیست. در واقع آن فلسفهای که بخواهد راجع به مسائل جزئی سخن بگوید دیگر متافیزیک نیست و آن فیزیکی که بخواهد راجع به علیت یا تعریف علم سخن بگوید دیگر فیزیک نیست بلکه متافیزیک است؛ منتها هویت دانش تجربی در گزارههایی که سنخ آن سنخ متافیزیکی است تعیین میشود.
نویسنده کتاب «علم و فلسفه» در پایان افزود: فلاسفه با نزاع فلسفی خودشان مسیر و شاکله و روش کلان و مکاتبی را که باید شکل بگیرد برای جامعهشناسی تعیین میکنند. من با عدم تناظر متافیزیک و علم تجربی موافقم اما به هیچ وجه علم تجربی نمیتواند تعریفی مستقل از متافیزیک داشته باشد و کاملاً بر قاعده متافیزیک نشسته است.
العطاس نیز در بخش پایانی صحبتهای خود و در پاسخ به این پرسش که آیا سنتهای فلسفی را بر نحوه مواجهه ما با مسائل نیز مؤثر میداند، بیان کرد: فلسفه تأثیر زیادی بر سطوح مختلف فعالیت علمی دارد اما این امر بستگی دارد که فلسفه را از چه منظری نگاه کنیم.
استاد جامعهشناسی دانشگاه بینالمللی سنگاپور اشارهای نیز به مسئله روش کرد و با بیان این که در روش سنتی تفکر اسلامی منطق فقط شامل برهان نیست، اظهار کرد: در علم مدرن منطق همان برهان به معنای سنتی آن است اما منطق سنتی روشی وسیعتر از آن چیزی است که در علوم مدرن است و شامل خطابه و شعر و جدل و مغالطه نیز میشود.
وی برای بررسی تأثیر اسلام بر علوم اجتماعی شفاف کردن تعریف از اسلام را ضروری دانست و بیان کرد: تأثیر اسلام در سطح انتخاب موضوع و مسائل این گونه است که اخلاق و ارزشها تأثیرگذارند، اما تأثیر اسلام بر منطق و روش، تأثیر اخلاقی و ارزشی نیست، بلکه سنت اسلامی بحث و مباحثه است.
*در تکمیل این گزارش ار بخشهایی از گزارش سایت علوم اجتماعی-اسلامی استفاده شده است.