شناسهٔ خبر: 15892 - سرویس مسائل علوم‌انسانی

اشاره‌ای به ماهيت جلسات «نقد تجربۀ تاریخ‌نگاران ایرانی»؛

نقد یا تمجید؟

تاریخنگاران ای کاش مسئولان برگزاری این گونه جلسات و مدعوين آنها تکلیف خود را از ابتدا مشخص می‌کردند و به مصداق گندم نمایان جوفروش، «تمجید» را در مقام «نقد» نمی‌نشاندند و اگر چنین هدفی را دنبال کنند، دست‌کم می‌‌توانند، عنوان جلسه را از «نقد تاریخ‌نگاری» به «بزرگداشت» تغییر دهند.

 

فرهنگ امروز/يادداشت مهمان*: چندی است «پژوهشکده تاریخ اسلام» به برگزاری جلسات «نقد تجربه تاریخ‌نگاران ایرانی» همت گماشته است. تا کنون تاریخ‌نگاریِ تاریح‌پژوهانی چون عبدالهادی حائری، كاوه بيات، شيرين بياني، منصوره اتحادیه، سهراب یزدانی و غلامحسین زرگری‌نژاد برگزار شده است. برگزاری چنین جلساتی حسن‌های بسیاری دارد: می‌توان آن را نقطه‌ای از آگاهی در تاریخ‌نگاری اکنون دانست که می‌تواند از درون به ارزيابي موقعیت خود بنشیند و خود را سامان بخشد، نقطه‌ای که گام بلندی در اعتلای تاریخ‌نگاری اکنون می‌تواند باشد؛ البته اگر نقض غرض نشود. آنچه موجب نوشتن این سطور شد نه تنها جلسات پژوهشکده تاریخ اسلام، که جلسات برگزارشده از این دست در نهادهای دیگر نیز هست. از این‌رو امید است که مسئولان پژوهشکده نگارنده را به سبب به تحریر جملات بعضا ناخوشایند، ببخشایند.

 

در مقام مخاطب این جلسات، باید گفت منتقدان جز تمجید و ستایش از مقام کسی که قرار بوده است نقد شود، کار دیگری نمی‌کنند. این را باید حاصل نوعی روی دربایستی با استادی که اتفاقاً در جلسه حاضر است، دانست، یا حاصل ادای دین دانشجویانِ اینک در مقام منتقد به استاد، یا فقدانِ مبانی نظری نقدِ تاریخی در تاریخنگاری کنونی ما، یا حتی حاصل جمع اینها؛ با آنکه نکته بسیار مهمی است از آنجا كه بخشی از آن، به دلایل شخصی منتقدین بازمی‌گردد، چندان قابل طرح نیست. اما مهم‌تر از همه اینها «وقت»ی است که از مخاطبان مشتاق شنیدن نقد جدی، به هدر می‌رود. بی‌تردید کسانی که در این دست نشست‌ها شرکت می‌کنند هم به جایگاه و اهمیت تاریخ‌پژوهانی که قرار است نقد شوند، واقف‌اند، که اگر اینگونه نبود در این جلسات حضور نمی‌یافتند، هم با آثار آنها آشنایی کامل دارند. پس چه لزومی است که چون اصول دین یک مذهب نیمی از جلسه نقد، به ذکر اهمیت استاد و آثار ایشان و تاکید بر نقد جدی آنها بگذرد، در عین اینکه معلوم نیست کی و کجا قرار است این نقد جدی صورت گیرد؟ ای کاش مسئولان برگزاری این گونه جلسات و مدعوين آنها تکلیف خود را از ابتدا مشخص می‌کردند و به مصداق گندم نمایان جوفروش، «تمجید» را در مقام «نقد» نمی‌نشاندند و اگر چنین هدفی را دنبال می‌کنند، دست‌کم می‌توانند، عنوان جلسه را از «نقد تاریخ‌نگاری» به «بزرگداشت» تغییر دهند تا مخاطب دریابد که پس از صرف زمانی معادل دو ساعت چه به دست می‌آورد. اگر منتقدان نمی‌توانند در میان آن همه تعارفات مالوف و مرسوم میان استادان، آن هم در حضور تاریخ‌پژوه مورد نظر، نقد جدی بر آثار و تاریخ‌نگاری او وارد کنند، شایسته‌تر آن است که نقد مورخانی را در دستور کار قرار دهند که در قید حیات نیستند؛ یا دست‌کم منتقدانی را برگزینند که کمتر به استاد مورد نقد احساس ارادت یا دین ‌کنند. متاسفانه جلسات «نقد کتاب با حضور مولف یا مترجم» جلساتی است که بیشتر به نمایش یا رونمایی اثر می‌ماند تا نقد فنی؛ گویی این جلسات به نوعی «عرض اندام ویترینی» نيل مي‌كند. آنچه در ابتدای این نوشتار نقض غرض خوانده شد، در همين نكته نهفته است که چنين جلساتي با نام و نيت نقد سر از تمجید و ستايش درآورده است.

با اين اوصاف به نظر می‌رسد با وجود طرح مسائلی چون تاریخ اکنون و حتی تاریخ فردا، تاریخ‌نگاری ما باید از اصل قدیمی تاریخنگاري پوزیتیوست تبعیت کند که هر مانده‌ای از گذشته که نیم قرن از آن سپری نشده، به سبب وجود حب و بغض‌ها نسبت به آن، قابل بررسی تاریخی نیست. فارغ از آنکه این حب و بغض‌ها هیچ‌گاه شامل اصل مرور زمان نخواهد شد، اما به نظر می‌رسد حال که اکنون نمی‌توان کارنامه مورخان را پیش چشم خودشان نقادی کرد، با اقتدا به همان اصل قدیمی، باید به سراغ تاریخ‌نگاری مورخان متقدم‌تری چون پیرنیا، اقبال، کسروی، آدمیت و زرين‌كوب رفت تا شاید در میان سلسله‌ای از ستایش‌ها، تک صداهایی از نقد نیز شنیده شود. هر چند نقد تجربه تاريخنگاري مرحوم دكتر عبدالهادي حائري نيز نشان داد، كه اين ابراز ارادت‌ها با مرگ مورخان، همچنان ناميراست.

چندی پیش در اين تارنما مطلبی از آخوندزاده با عنوان فن کریتیک بازنشر يافت.  با درنگی کوتاه بر آن سطور تفاوت کار آخوندزاده را با آنچه امروز انجام می‌شود، می‌توان دریافت. پس به جاست كه گفته شود حال که منتقدان از نقد وضعیت تاریخ‌نگاری کنونی به هر علتی قاصرند و نمی‌توانند در نقد جدی، به آخوندزاده، که بر اين باور بود كه «کریتکا بی عیب‌گیری و بی سرزنش و بی استهزا و بی تمسخر نوشته نمی‌شود»، اقتدا کنند، دست كم راهی را که او گشوده، سد نکنند و با برچیدن این گونه مراسم نمایشی گامی بر خلاف جریان انتقادی برندارند، اگر نمی‌توانند بیش از این در اعتلای تاریخ‌پژوهی بکوشند.

*سپند روحانی