شناسهٔ خبر: 36716 - سرویس اندیشه

نقد و بررسی کتاب «گفت‎وگوهای یاکوبسون و پومورسکا» (۲)؛

مطالعه‎ی زبان به‌مثابه قلمرو پویای بینا در سنت یاکوبسونی

سجودی یاکوبسون دانشمند یک موضوع است که شناخت آن بدون رجوع به این حوزه‌ها بی‌معنی است؛ یاکوبسون «زبان‌شناس» است، ولی تعریف او از زبان‌شناس بودن و تعریف او از آنچه که مطالعه می‌کند به‌مثابه زبان، متفاوت است با عرف جاری در زبان‌شناسی که زبان‌شناسی صورت‌گرای امریکایی است؛ که به نظر تنها چیزی را که نمی‌شناسد زبان است و بیشتر مخاطب را با یک منطق صوری آشنا می‌کند تا با زبان.

 

فرهنگ امروز/ فاطمه امیراحمدی: نشست نقد و بررسی کتابِ «گفت‎وگوهای یاکوبسون و پومورسکا» با حضور «فرزان سجودی»، «آزیتا افراشی»، «گلرخ سعیدنیا» و مترجم آن «فرهاد ساسانی» در سرای اهل‌قلم برگزار شد.

در بخش اول این گزارش سخنان فرهاد ساسانی مترجم کتاب درباره‌ی این اثر به طور مفصل آمد؛ وی در سخنان خود اشاره کرده بود که رومن یاکوبسون نظریه‎پردازی است که تنها در یک رشته تأثیر نگذاشته است؛ از یک طرف در حوزه‌ی زبان‎شناسی و در شاخه‎های مختلف آن از واج‎شناسی و آواشناسی تا صرف و نحو کار کرده است و از سویی دیگر راجع به اسطوره‎شناسی، فولکلور، نشانه‎شناسی، هنر و ادبیات کارهای بسیاری دارد. ساسانی در واقع او را «مردی برای تمام فصول و حوزه‎ها» می‎داند. در ادامه سخنان «فرزان سجودی» می‎آید.

 

فرزان سجودی: برخی نوشته‎های رومن یاکوبسون بستر زایش نوشتارهای بسیاری شد

من در ابتدا ابراز خوشحالی می‎کنم که سرانجام این کتاب چاپ شد، زیرا در حدود دو دهه پیش، من چند بخش از این کتاب را ترجمه کردم و در آن زمان این کتاب برای ما کتاب هیجان‎انگیزی بود.

این کتاب در ژانر گفت‎وگو نوشته شده است و دو نفر رودررو با یکدیگر به سخن پرداخته‎اند و باید گفت خانم پومورسکا شخصیتی مناسب برای این گفت‎وگو بوده است، البته نه به این خاطر ‎که همسر یاکوبسون بوده است.

کسانی که کارهای رسانه‎ای انجام می‎دهند، می‎دانند گفت‎وگوکننده گاهی وقت‎ها از گفت‎وگوشونده مهم‎تر است، زیرا گفت‎وگوشونده به‌عنوان مرجعی است که با او به صحبت می‎پردازیم. اگر گفت‎وگوکننده دانش کافی درباره‌ی حوزه‌ی فکری گفت‎وگوشونده نداشته باشد و بین سؤال‌های او ربط منطقی نباشد و همچنین اگر نتواند بزنگاه‎های حرف‎ها را درک کند و آن را بسط دهد، قطعاً گفت‎وگوی خوبی در نخواهد گرفت.

پومورسکا استاد زبان و ادبیات روسی است و تجربه‎ی بسیار زیادی در حوزه‎ی اسلاوشناسی و غیره دارد، کار یاکوبسون را به‌خوبی و عمیقاً می‎شناسد، در نتیجه وقتی وارد این گفت‎وگوها می‎شود شاید به طور ضمنی هدفش این است که جنبه‎های مغفول‌مانده‎ی کار یاکوبسون دوباره در این گفت‎وگوها توسط خود یاکوبسون اشاره و توضیح داده شود و نیز اهمیت آن‎ها آشکار گردد؛ پس ما در این اثر با ژانر گفت‎وگو سروکار داریم.

یاکوبسون رساله‎ها و مقاله‎های بسیاری دارد که ژانر این کتاب با آن‎ها تفاوت دارد؛ به طور مثال مقاله‎ی «زبان‌شناسی و شعرشناسی» (در دهه‌ی ۱۹۶۰ نوشته شده است) را که شما می‎خوانید مقاله‎ای ۸ یا ۹ صفحه‎ای است که همچون نطفه می‎ماند و در طول این نیم قرن همیشه زایش داشته و در کتاب‎ها و تزهای دیگران منتشر شده است و می‎بینیم که مقاله‎های متعددی بر اساس همان مقاله به نگارش درآمده است.

همین مقاله‎ی کوتاه از حوزه‎ی زبانشناسی بیرون آمده و در حوزه‌ی علوم ارتباطات به‌عنوان یک الگوی قابل اعتماد (الگوی شش‌وجهی) شناخته شده است؛ این الگو، الگوهای پیشین حوزه‌ی دانش ارتباطات است که الگوی پیشین فرستنده و گیرنده، مجرا و پارازیت و غیره را کنار زده است. این الگوی شش‌وجهی قابلیت‎های بسیار گسترده‎ای در مطالعه‎ی کنش ارتباطی و ویژگی‎های متفاوت آن دارد؛ به طور مثال زمانی که شما در حال خواندن شعر هستید یا به اخبار هواشناسی گوش می‎کنید، قادر است تمایزهای این دو نقش را برای ما آشکار کند.

این مقاله در طول این نیم قرن، انبوهی از متون در حوزه‎های فرهنگی دیگر را به وجود آورده است؛ مثلاً در ایران، روی شعر فارسی و زبان فارسی بر اساس آن مقاله، متن‎هایی به نگارش درآمده است و زمینه‎ی تولید دانش‎های گسترده را فراهم ساخته است.

 

حضور یاکوبسون در حوزه‎های علوم امروز

در نتیجه، همان‌طور که در ابتدا اشاره کردم آن چیزی که در خواندن کتاب باید به آن توجه شود ژانر گفت‎وگومحوری آن است. بدون شک کتاب سپس ویرایش شده است، ولی کماکان مشاهده می‎کنید که یاکوبسون وقتی سؤالات را پاسخ می‎دهد دوباره در حال نوشتن یک مقاله است؛ یعنی پاسخ‎ها زبان تخصصی و شیوه‎ی استدلال فنی و هدفمندی را دنبال می‎کند که دقیقاً فرد در پاسخ می‎داند که از کجا شروع کرده، چگونه بحث را می‎خواهد گسترش دهد و به کجا می‎خواهد برساند و آن را پایان دهد؛ این نشان‎دهنده‎ی مهارت و خبرگی یک دانشمند مسلط است که در واقع در گفت‎وگوها نیز می‎تواند آن‌قدر نثر شبه‌مقاله داشته باشد.

وقتی بعد از تقریباً دو دهه این کتاب را دوباره بازخوانی می‌کردم، بعضی جاها فکر می‎کردم که این مطالب برای ژانر گفت‎وگو خیلی سنگین است؛ یک پاراگراف می‎خواندم و احساس می‎کردم دوباره باید بخوانم و سپس فکر کنم و حتی به یک کتاب دیگر مراجعه کنم تا بفهمم یاکوبسون در این بخش در حال بیان چه چیزی است.

این نکته را فراموش نکنید که ضمن خواندن این‎ کتاب در ژانر گفت‎وگومحوری -همان‌طور که دکتر ساسانی بیان کردند- مطالب آن در فهم مناسب‎تر و گسترده‎تر ایده‎های یاکوبسون بسیار مؤثر است.

اما، یک اما وجود دارد؛ من معتقدم برای اینکه اهمیت یاکوبسون بودن را بیان کنیم لازم نیست که بگوییم یاکوبسون همیشه به روز است، در واقع اهمیت یک فرد همیشه به روز بودن نیست، بلکه اهمیت افراد به تأثیرهایی است که او در آنچه که به روز است، گذاشته است؛ در واقع اهمیت او به دامنه‎ی گسترده‎ی تأثیرهایی است که او در وضعیت امروز ما داشته است، به طور مثال برخی نظرات یاکوبسن با مطالعات و نقدها به دانش‎های بسیار گسترده‎تری انجامیده است؛ بنابراین هرگز قرار نیست که ما این کتاب را به‌عنوان یک مبنا یا تنها مبنای نظری کارهای پژوهشی زبان در نظر بگیریم. اما واقعیتی که دکتر ساسانی نیز به آن اشاره کرد، مگر دانش بدون تاریخ یا اصولاً چیزی بدون تاریخ وجود دارد. اهمیت بعدی این کتاب در مطالعات تاریخ زبان‎شناسی و تا حدی نشانه‎شناسی است.

در دوباره‌خوانی متن این کتاب طی این چند روز باید تأکید کنم که جنبه‎هایی جدید دوباره برای من آشکار شد؛ در بسیاری از تاریخ زبان‎شناسی‎ها که به نگارش درمی‎آید و غالباً نیز به زبان انگلیسی است، شما کوچک‎ترین ردپایی از اسامی که در این کتاب آمده است، نمی‎بینید، درحالی‌که این اسامی گاهی اوقات به نظر یاکوبسون به‌قدری بدیهی است که نقل می‎کند: «آن دو دانشجویی که واج را کشف کردند» -سپس به نام آن‎ها اشاره می‎کند و می‌گوید-، «من کار خود را روی کار آن‌ها بسط دادم».

این شیوه در تاریخ‌نویسی‌های انگلیسی‌زبان درباره‌ی زبان‌شناسی اصلاً وجود ندارد، این نوع برخورد در تاریخ‌نویسی انگلیسی یک رویه‌ی گفتمانی است؛ یعنی از طریق گفتمان‌های رسوب‌شده‌ی تاریخ علم در غرب این رویه به وجود آمده است که مگر جز در دنیای انگلیسی‌زبان جای دیگری علمی وجود داشته که حالا تاریخ علمی داشته باشد.

در نتیجه یک وجه از اهمیت این کتاب در این است که به بخشی از تاریخ زبان‌شناسی از یک منظر و حوزه‌ی کاملاً متفاوت نگاه می‌شود. اتفاقاً در زبان‌شناسی یک حوزه‌ای که بسیار مهم بوده است (حوزه‌ی مطالعات روسی) دارای چهره‌هایی است که نمی‌توان نادیده گرفت، مثل یاکوبسون، باختین، اشکلوفسکی، آیخنباوم و یا اخیراً کسی که هم در دنیای غرب و هم در ایران مطرح می‌شود: «یوری لوتمان». یا آن سنت‌های ادبی و هنری که با کارهایی مثل «خلبنیکوف» دیده می‌شود نیز قابل انکار نیست و نمی‌توان نادیده انگاشت. حسن این اثر در این است که از یک چشم دیگر پرتو می‌اندازد به تاریخ زبان‌شناسی و تا حدی نشانه‌شناسی و آن عرفی را که ما در کلاس‌های درسی دانشگاهی تاریخ زبان‌شناسی با آن آشنا می‌شویم و تاریخ زبان‌شناسی انگلوامریکن است را فراتر می‌برد؛ بنابراین اهمیت دیگر این کتاب در یک نوع تاریخ زبان‌شناسی بودن آن است.

 

سنت یاکوبسون و مطالعهی زبان به‌مثابه قلمرو پویای بینا

من نمی‌خواهم بگویم که یاکوبسون زبان‌شناس، شعرشناس، نشانه‌شناس، فولکلورشناس، اسطوره‌شناس و ... هست زیرا برای او آن‌ها با هم فرقی ندارد، یاکوبسون دانشمند یک موضوع است که شناخت آن بدون رجوع به این حوزه‌ها بی‌معنی است؛ یاکوبسون «زبان‌شناس» است، ولی تعریف او از زبان‌شناس بودن و تعریف او از آنچه که مطالعه می‌کند به‌مثابه زبان، متفاوت است با عرف متأسفانه جاری در زبان‌شناسی که زبان‌شناسی صورت‌گرای امریکایی است که به نظر من تنها چیزی را که نمی‌شناسد زبان است و بیشتر مخاطب را با یک منطق صوری آشنا می‌کند تا با زبان؛ زیرا تقلیل زبان به صورت و نام‌گذاری صوری آن در قالب اصطلاحاتی خاص و توضیح آن، نمی‌گویم بد است ولی جا زدن آن به جای یک گستره‌ی بزرگ علمی به اسم زبان‌شناسی، بسیار آسیب‌رسان بوده و باعث شده است تا ما کسانی را تربیت کنیم که کپی یکدیگر هستند و هیچ نوع هویت بومی، فرهنگی و اجتماعی در مطالعات زبانی ندارند، بلکه در یک فضای نام‌گذاری‌شده‌ی صوری که بیشتر شبیه محاسبات و منطق صوری و ریاضی است، سیر میکنند.

در واقع ما به تولید این نوع از متخصصین موفق شده‌ایم نه کسانی که اشراف داشته باشند به حوزه‌های گسترده‌ای که زبان در آن‌ها عرصه‌ی شبکه‌ی بزرگ بینامتنی فرهنگی، عرصه‌ی کنشگری اجتماعی، عرصه‌ی تولید فضاهای آستانه‌ای و بینا از راه فعالیت‌های ترجمه‌ای، عرصه‌ی پیونددهنده‌ی حوزه‌های متفاوت فعالیت‌های نشانه‌ای بشری مثل زبان، داستان، شعر، سینما، تئاتر، نقاشی، پوشاک، ژست، حرکت و غیره است. این عرصه‎ها در واقع سنت یاکوبسون است؛ یعنی مطالعه‌ی زبان به‌مثابه یک قلمروی پویای با نشاط بینا. در نتیجه این‌طور نیست که بگوییم ما الآن با یاکوبسونِ اسطوره‌شناس سروکار داریم، ما در این زمان با یاکوبسون ادیب سروکار داریم یا با یاکوبسون سینماشناس، ما با یک یاکوبسون سروکار داریم که تعریف او از زبان و حوزه‌ی مطالعاتی‌اش به گونه‌ای است که به طور اجتناب‌ناپذیری او را وارد نقاشی، سینما و نظام‌های نشانه‌ای دیگر می‌کند.

این کتاب قرار بوده که گزارشی از عمری فعالیت حرفه‌ای یاکوبسون باشد. زمانی که به فهرست کتاب نگاه کنید «راه منتهی به شعرشناسی، رویکردهای مطالعه‌ی فولکلور، نظم‌آفرینی در صداهای زبان و ... »، برای او مطالعه‌ی واج‌شناسی که امروز به یک علم کاملاً انتزاعی تبدیل شده، بدون مطالعه‌ی عروض غیرممکن است. در واقع او از راه عروض، واج‌شناسی را انجام می‌دهد، از راه مطالعه‌ی وزن‌آفرینی در شعر به نظریه‌های واج‌شناختی خود دست می‌یابد.

در قسمتی از کتاب پومورسکا از یاکوبسون در مورد «عامل زمان در زبان و ادبیات» می‌پرسد و او در جواب می‌گوید: «زمان به این طریق مسئله‌ی حیاتی دوران ما بوده و به نظر من خواهد ماند. در مجله‌ی هنر مسکو که چند ماهی در سال ۱۹۱۹ منتشر شد مقاله‌ی خاص فوتوریسم نوشتم با عنوان چیرگی آمال، انفجار عقل مطلق و غیره... در نقد این برداشت اصلاً تصادفی نیست که به نمونه‌ی درک سینماتوگرافی اشاره کردم ... و لازم است وقتی رویکردی هم‌زمانی اتخاذ می‌کنیم این را در نظر بگیریم.»

هر جای این کتاب را باز کنید یاکوبسون بی‌درنگ درباره‌ی نقاشی، سینما، فولکلور، هنر و ... صحبت کرده است.

اهمیت یاکوبسون و این کتاب در این است که ما در دوره‌ای زندگی می‌کنیم که باید برای این نگاه متفاوت به زبان‌شناسی، مبارزه و تلاش کنیم و در اعمال فردی خود نیز نشان دهیم که این ممکن است و می‌شود.

 

حضور فعال مترجم در ترجمه متن

نکته‌ی دیگر اینکه، من با دکتر ساسانی در ترجمه metaphor و metonymy به‌صورت متافور و متانیمی موافق نیستم، چون اگر این اتفاق بیفتد، باقی را نیز باید همین‌گونه نوشت. من در زبان فارسی شیفته‌ی پاکیزگی زبان نیستم، اما درعین‌حال ما مسئول هستیم که بتوانیم در این زبان بنویسیم و بتوانیم بین نظریه‌های جدید و آنچه که در سنت‌های این زبان وجود دارد، پیوند برقرار کنیم تا ازهم‌گسیخته نباشند. کسی که درباره‌ی متافور و متانیمی صحبت می‌کند گویا در حال صحبت درباره‌ی چیزی است که هیچ سابقه‌ی مطالعاتی درباره‌ی زبان فارسی ندارد (این نکته‌ی دیگری بود که لازم بود به آن اشاره کنم).

یکی از نکات مثبت این کتاب حضور فعال مترجم در تمام صفحه‌های کتاب است و مترجم به‌عنوان پاورقی‌نویس در اکثر صفحه‌های این اثر حضور همیشگی دارد، زیرا شکل آرمانی مترجم به خصوص در این دست از حوزه‎ها چنین است، یعنی مترجمی که با متن گفت‎وگو می‎کند و ضمن اینکه متن را ترجمه می‌کند خودش نیز در متن حضور دارد.