شناسهٔ خبر: 44935 - سرویس اندیشه

نگاهی کوتاه به پروژه فکری عبدالله العروی؛

در نقد عقل سنتی

العروی پروژه‌ی فکری عبدالله عروی بر محور «عقل موروثی» متمرکز است و بر همین اساس عقل سنتی را مورد نقد قرار می‌دهد؛ او «ریشه‌ی ناکامی» جهان اسلام را نتیجه‌ی تعالیم اسکولاستیک Scolastique می‌داند، همانی که محمد آرکون نیز بر آن تأکید می‌کند و بر این باور است که استمرار این عقل ممتد از زمان گسست با میراث روشن‌فکری، سرّ واپس‌گرایی ما است.

 

فرهنگ امروز/ ترجمه سیدجلال محمودی*:

 

عبدالله العروی (۱۹۳۳. م، مراکش) مورخ و رمان‌نویس و  متفکر مغربی، یکی از برجسته‌ترین اندیشه‌ورزان معاصر جهان عرب است که پیرامون «گسست معرفتی» با میراث اسلامی-عربی، اضطرابات مدرنیته و قضایای نهضت را قلم زده است.

او در شهر أزمور در مغرب در ۱۹۳۳ میلادی متولد شده است، در مدارس رباط درس خوانده و سپس تحصیلات خود را در دانشگاه سوربن فرانسه در دانشکده‌ی مطالعات سیاسی پاریس ادامه داده است؛ در ۱۹۵۶ میلادی در رشته‌ی علوم سیاسی و تاریخ در مقطع کارشناسی ارشد مدرک خود را دریافت کرده است؛ در ۱۹۷۶ میلادی از رساله‌ی دکتری خود با عنوان «ریشه‌های اجتماعی و فرهنگی هم‌وطنی در مغرب از ۱۹۱۲-۱۸۳۰ میلادی» دفاع کرده است. عبدالله عروی عضو آکادمی پادشاهی در مغرب و مجلس مشورتی حقوق انسان است.

آثار عبدالله عروی در اندیشه‌ی معاصر جهان عرب تأثیر معرفتی بر جا گذاشته است. مهمترین آثار وی عبارتند از: «گزیده‌ای از تاریخ مغرب» (۱۹۸۴)، «فرهنگ ما در پرتو تاریخ» (۱۹۸۴)، «اسلام و مدرنیته» (۱۹۸۶ به زبان فرانسه)، «اسلام‌گرایی، مدرنیته‌گرایی، لیبرالیسم» (۱۹۹۷ به زبان فرانسه)، «سنت و اصلاح» (۲۰۰۸)، «از دیوان سیاست» (۲۰۱۰) و رمان‌های «غربت و یتیم» (۱۹۸۴)، «دسته» (۱۹۸۶) و «ترور» (۱۹۹۸).

عبدالله عروی در ۲۰۱۱ کتاب «تأملاتی در تاریخ رُم، علل قدرت‌گیری و انحطاط» اثر منتسکیو و در ۲۰۱۲ کتاب «دین فطرت» اثر ژان ژاک روسو را به عربی ترجمه کرده است.

 

****

پروژه‌ی فکری عبدالله عروی بر محور «عقل موروثی» متمرکز است و بر همین اساس عقل سنتی را مورد نقد قرار می‌دهد؛ او «ریشه‌ی ناکامی» جهان اسلام را نتیجه‌ی تعالیم اسکولاستیک Scolastique می‌داند، همانی که محمد آرکون نیز بر آن تأکید می‌کند و بر این باور است که استمرار این عقل ممتد از زمان گسست با میراث روشن‌فکری، سرّ واپس‌گرایی ما است. عبدالله عروی صاحب نظریه‌ی «نقد عقل اسلامی»، از یک طرف به تلاش برای منقطع شدن از عقل تأصیلی [ریشه‌دار] فرامی‌خواند و از جانب دیگر، گسستن از عقل اسلامی را به‌صورت کلی رد می‌کند.

کتاب «L’Idéologie Arabe Contemporaine» (۱۹۶۷) که در ۱۹۷۰ با عنوان «ایدئولوژی معاصر عربی» به عربی ترجمه شد، مدخلی است بر پیدایش و شکل‌گیری پروژه‌ی فکری عبدالله عروی که متعاقب آن با دو کار دیگر تکمیل شد: «عرب و اندیشه تاریخی» (۱۹۷۳) و «بحران روشن‌فکران عرب» (۱۹۷۴). در این کتاب، عبدالله عروی مشکله‌ی تأخر تاریخی را در جهان اسلام و عرب واکاوی می‌نماید؛ او بحران فرهنگی جهان عرب را شناور بین منطق سلفی و مواجهه‌ی گزینشی می‌داند.

عبدالله عروی در تفسیر تاریخ روش‌های متعدد به کار می‌گیرد، یکی از این روش‌ها «روش برساختن مفاهیم» (یا آنچه که او از آن به «تاریخ مفهومی» یاد می‌کند) است؛ وی در این خصوص می‌گوید: «مفاهیم اجتماعی-تاریخی دائماً در حال تغییرند.» بنابراین، او سراغ مجموعه‌ای از این مفاهیم می‌رود: «مفهوم ایدئولوژی»، «مفهوم آزادی»، «مفهوم دولت»، «مفهوم تاریخ» و «مفهوم عقل».

عروی می‌گوید روشن بودن مفهوم، مسئله‌ای ضروری برای فهم واقعیت و برای رهایی «از پرسش و پاسخ‌های کاذب» است؛ در ادامه او می‌نویسد: «ما به دنبال مفاهیم مجرد فرازمانی و مکانی نیستیم، بلکه در پی مفاهیمی هستیم که جامعه‌ی عربی معاصر به‌مثابه یک اجتماع آن‌ها را به کار می‌گیرد، ما این مفاهیم را تحلیل می‌کنیم، درباره‌ی آن‌ها با یکدیگر مناقشه می‌کنیم، نه فقط برای آنکه به صفای ذهن و دقت تعبیر برسیم، بلکه برای آنکه فایده‌مندی عمل عربی مشروط به این دقت و صفای ذهنی است.»

عروی در برهه‌ای هم تحت تأثیر مدرسه‌ی آنال فرانسه بدون آنکه منتهی به رویکرد ساختاری در تاریخ گردد، شد؛ در هر صورت او مدتی زیاد در برودل توقف نکرد.

 

 

****

عبدالله عروی به‌صورت جدی به روش «تاریخ‌گرایی» (روش مادی-تاریخی و اندیشه‌ی مارکس) که عصاره‌ای ترکیبی از گزیده‌ی کارهای کارل مارکس، لنین و آنتونیو گرامشی بود، استناد می‌نماید؛ او «تاریخ‌گرایی مارکسیستی» را بهترین روش برای فهم، تفکیک و مطالعه‌ی تاریخ عربی می‌داند.

عروی دعوتگران جریان توفیق بین اسلام و مدرنیته و به‌ویژه محمد عبده را که دعوت به توفیق بین اسلام به‌مثابه یک دین مبتنی بر عقل می‌نمود، مورد انتقاد قرار می‌دهد؛ او عبده را متهم می‌کند که افکارش را با امور عقیدتی مقید ساخته و توجهی به شرایط تاریخی‌ای که مؤثر در شروط تقدم جوامع اسلامی هستند، نمی‌کند؛ به ‌علاوه عبده، به تغییری که در نتیجه مدرنیته رخ داده است، اذعان و اقرار نمی‌کند؛ عقلی که عبده از آن سخن می‌راند، عقل لاهوتی قرون‌وسطی یعنی عقل مجرد و نصی است؛ همین امر هم به نظر عروی باعث شده عبده در فهم خود شکست بخورد. افزون بر این، این گمان که اسلام دین عقل و دین مدرنیته و تمدن هم است، ممکن نیست منجر به نقش علمیاتی کردن نوسازی در جوامع اسلامی گردد [به نظر می‌رسد عروی در این سخن اخیرش لبه‌ی تیز انتقادش متوجه فیلسوف و متفکر هم‌وطنش، طه عبدالرحمن است که داعی عدم مخالفت اسلام با روح مدرنیته است].

از نظر عبدالله عروی تنها راه باقی‌مانده برای فتح باب زمینه‌های تغییر و تقدم حقیقی، دوری واقعی از مفهوم قرون‌وسطایی «عقل» و آثار به میراث‌رسیده‌ی برآمده از این «مفهوم» است؛ او با صراحت بیان می‌کند: «لازم است تجدد، فعال و خلاق باشد بیش از آنکه مقلد.»

 

* دانشجوی دکترای رشته تاریخ دانشگاه تهران

ترجمه فوق مقاله ای است برگرفته از سایت:

http://www.langue-arabe.fr/spip.php?article1470