فرهنگ امروز/فاطمه موسوی: فیلم میهمان داریم به کارگردانی و نویسندگی محمدمهدی عسگرپور، از جمله تولیدات حوزه هنری در جشنوارهی امسال است. این فیلم به محتوایی بسیار ارزشمند پرداخته است، مشکلات و دردها و رنجهای یک خانوادهی شهید.
میهمان داریم روایتی احساسی است از زندگی پدر و مادر پیری که 3 فرزند خود را در راه اسلام فدا کردهاند و هیچگونه شکایتی در این باره ندارند و رضا تنها فرزندشان، جانبازی است قطع نخاع که در آسایشگاه جانبازان بستری است. رضا بهتازگی با خبر شهادت دوست و همرزمش کمال از لحاظ روحی بسیار آشفته شده و دائماً آرزوی مرگ میکند و به انتظار این لحظه نشسته است. او رفتار مناسبی با اطرافیانش حتی با پدر و مادر مهربان خود ندارد و با آنها نیز کجخلقی میکند، داروهایش را نیز مصرف نمیکند، گویی با همه لج کرده است. به اصرار پدر، رضا را درحالیکه آمپول خوابآور به او تزریق کردهاند و خواب است به خانه میآورند؛ اما رضا باز هم به کجخلقیهایش با پدر و مادر ادامه میدهد. در این میان محبوبه خواهر کمال -دوست شهیدش- علاقهمند است با رضا ازدواج کند؛ اما رضا که از وضعیت جسمانی و روحی خود به شدت خسته شده حتی به این موضوع نمیاندیشد، او اعتقاد دارد که اشتباهی زنده است.
فیلم، سنت و مدرنیته را در برابر هم قرار میدهد. در همسایگی آنها ساختمان در حال ساختی وجود دارد که موجب اذیت و آزار این خانوادهی سنتی که در خانهای بسیار قدیمی زندگی میکنند، شده است و آرامش آنان را برهم زده است و با هر ضربهای ترکی بر دیوار این خانهی قدیمی مینهد. در نیمهشبی که پدر و مادر و رضا خواب هستند، در اثر همین ضربات لولهی گاز بخاری جدا میشود و مخاطب هر لحظه فکر میکند که در اثر نشت گاز، رضا و پدر و مادرش خواهند مرد؛ اما داستان از این به بعد روندی دیگر را پی میگیرد. عباس و حسین برادرهای دوقلوی رضا و زینب خواهرش به خانه میآیند، گویی آنها که از سفری طولانی آمدهاند، خانواده را از مرگ نجات میدهند و شیر گاز را میبندند، آنها با آمدنشان فضای نشاط را دوباره به خانه بازمیگردانند، خانه با حضور آنها روحی دوباره میگیرد، همه با هم شروع به تعمیر خانه و تمیز کردن آن میکنند، همهی این کارها را انجام میدهند چون صحبت از مهمانی است که قرار است به خانهی آنها بیاید. در نهایت فیلم با سکانسی پایان مییابد که رضا و پدر و مادرش در اتاق نشستهاند و ماجرای شهادت عباس و حسین و زینب را برای مهمان خانه تعریف میکنند. مهمانی که به نمایش درنمیآید؛ ولی به نظر میرسد این میهمان عزیز رهبر انقلاب است که به دیدار این خانوادهی شهید آمده است.
فیلمساز به استفادهی ابزاری از نام و جایگاه جانبازان و رزمندگان نیز اشاره میکند. کمال، جانباز شیمیایی را رئیس ادارهای میکنند تا بگویند یک شیمیایی را سرکار گذاشتهایم و در سایهی نام او هر کار میخواهند انجام میدهند و در نهایت در جواب اعتراض کمال به او میگویند که یا استعفا بدهد و در خانه بنشیند یا او هم قاطی بازی آنها بشود، پس کمال میرود در خانه مینشیند. همچنین به این موضوع اشاره میکند که شهدا و جانبازان برای هدف بالاتری جان خود را در طبق اخلاص گذاشتهاند و در ازای آن توقعی ندارند؛ ولی این مسئله باعث نمیشود که جامعه در قبال آنها دِینی نداشته باشد.
میهمان داریم، سعی میکند ارزش برخی از مفاهیم، چون باور به زنده بودن شهدا، ایثار و شهادت را در مخاطب قوت ببخشد؛ اما در این راه ضعیف عمل کرده است و با بازی تصنعی بازیگران، این ضعف دوچندان جلوهگر میشود بهگونهای که مخاطب آن را پس میزند. یکی از نقاط قوت فیلم عسگرپور دیالوگهای قوی آن است؛ اما این دیالوگها نیز در برابر بازی ضعیف بازیگران، کمرنگ جلوه مینمایند و تأثیرگذاری خود را تا حد زیادی از دست میدهد. در این میان تنها بازی خوب بهروز شعیبی در نقش رضا، کمی به حال و هوای فیلم کمک میکند.
کلیت فیلم این موضوع را میرساند که کارگردان بهخوبی به حرفهای در دل ماندهی خانوادهی شهدا و جانبازان آشناست؛ اما در نهایت میتوان گفت که میهمان داریم یک نوستالژی برای نسل اول و دوم است که پا را از حد بازگو کردن یکسری حرف در دل مانده فراتر نمیگذارد.
سه شهید در نیمهشبی هبوط میکنند و مانند فرشتههای نجات خانوادهی خود را از مرگ نجات میدهند و به عبارتی به تقدیر خدا مبنی بر زنده ماندن آنها، جامهی عمل میپوشانند. آنها با آمدنشان به خانه مشکلات خانه را برطرف میکنند و با حضور عینی نزد پدر و مادرشان خاطرات شیرین گذشته را برایشان تداعی میکنند؛ اما متأسفانه اینگونه پرداخت نامتجانس از مسئلهی شهادت بر دل مخاطب نمینشیند و برای او باورپذیر نمیباشد، در نهایت ساخت ضعیف آن بر محتوا چیره میشود و تأثیرگذاری آن را بسیار اندک میکند و فیلم را در دستهبندی فیلمهای کلیشهای قرار میدهد.