فرهنگ امروز/محمدعلی مرادی: برگزاری جام جهانی فوتبال در برزیل بار دیگر تب فوتبال را بالا برد تا دوباره یکی از پدیدههای شگرف دوران مدرن زندگی بشری در مرکز توجه قرار گیرد. این پدیدهی شگرف فوتبال است، ورزشی که پیر و جوان، زن و مرد را به خود جذب میکند و به هیجان وامیدارد، ورزشی که توانسته ترکیبی از همهی ورزشها را در سیستم خود ساماندهی کند و در روند تناوردگی خود، هنر و فرهنگ را نیز به خدمت بگیرد تا به جاذبههایش بیش از پیش بیفزاید. فوتبال ورزشی است که نخستین بار چینیها به آن مبادرت کردند، آنان ورزشی داشتند که با پا صورت میگرفت، اما نزدیک به 1000 سال پیش این ورزش نتوانست در نزد آنها استمرار یابد و در دورانی که زندگی صنعتی در حال شکلگیری بود در انگلستان این ورزش شکل گرفت و بسط و گسترش و خودبسندگی خود را یافت؛ چراکه این ورزش واجد خصوصیاتی بود که لازمهی زندگی شهری و فرهنگ صنعتی است، پس میتوان به این داوری رسید که فوتبال بخشی از فرهنگ زندگی شهری و صنعتی است. سرعت، انعطاف، قدرت، پرهیز از تصادم در عین درگیر شدن، تجسم و تمرکز خصوصیاتی هستند که با گسترش شهرها لازمهی انسان شهری و صنعتی است. فوتبال بهتدریج روند خودبسندگی خود را طی کرد و اکنون میکوشد بهمثابهی نه یک ورزش بلکه سازوکار اقتصادی و فرهنگی خود را تثبیت کند و از جنبهی سیاسی نیز استقلال خود را از دولت حفظ کند.
فیفا سازمان جهانی فوتبال اکنون بهمثابهی یک قدرت بینالمللی ساختار و قدرت و قوانین خود را داراست که اجازه نمیدهد دولتها برای نمایندگانش تعیین تکلیف کنند و اگر در برخی موارد این دخالت صورت میگیرد ناگزیر باید در چارچوب قوانین صورت گیرد، ازاینرو ظرفیت از جنبهی قانونی در آن در نظر گرفته شده است تا این امید ایجاد شود که این دخالتها محدود و محدودتر شود. از سوی دیگر سازمان فیفا در کنار این اعمال نفوذهای سیاسی از اعمال نفوذهای اقتصادی نیز در امان نیست که آن نیز در چارچوب مبارزهای که صورت میگیرد، میکوشد ساختاری شفاف و بری از فساد داشته باشد، اینکه تا چه اندازه موفق بشوند بستگی به آگاهی عمومی در این زمینه دارد. تاریخ فوتبال تاریخی پرافتوخیز و جاذبی است از جنبهی ساختار سازمانی و از جنبهی تکنیک و تاکتیک میتوان فوتبال را آینهی تمامنمایی از درایت، مدیریت و فرهنگ ملی هر کشور دانست.
از آنجا که این ورزش مورد توجه گستردهی آحاد جوامع است، میتوان آن را ویترینی از وضعیت هر جامعه و نظام سیاسی دانست که در این ویترین چگونه یک جامعه سازمان مییابد و چگونه مدیریت میشود. افزون بر این تاکتیک و تکنیکهای هر تیمی را میتوان نشانگر روحیه، اخلاق اجتماعی و احساسات آنها دانست. اگر به فوتبال برزیل و امریکای لاتین توجه کنیم شور و نحوهی احساسات و توجه به خلاقیتهای فردی آنها نشان از فرهنگ گرم و احساساتی برزیل و دیگر کشورهای لاتین است. یا توجه به فوتبال مکانیکی، عقلی و مفهومی آلمان نشان روحیه و اخلاق اجتماعی دیسیپلیندار و منظم جامعهی آلمان است؛ ازاینرو فوتبال بازتابی از روحیهی تاریخی مردمی است که در یک قلمرو خاص زندگی میکنند.
در اواسط قرن بیستم که روند شکلگیری زندگی شهری افزایش مییافت فوتبال هم روزبهروز مورد استقبال بیشتر واقع میشد، این توجه برای شکلگیری روحیهی ملی از سوی دولتها مورد توجه قرار گرفت. آلمانها بعد از شکست در جنگ با پیروزی در جام جهانی 1954 کوشیدند روحیه و نشاط ملی و اجتماعی را در بین آلمانیها از طریق فوتبال بازسازی کنند. تلاش آلمانها در سال 2006 با برگزاری مسابقات جام جهانی ادامه یافت تا شاید آن شکست و افتضاح سیاسی دورهی رایش سوم در اذهان تا اندازهای ترمیم شود و آلمانیها بتوانند روحیهی خود را بازیابند.
جذابیت فوتبال که اینگونه مورد توجه زن و مرد، پیر و جوان است را میتوان نتیجهی سازوکار فکری خاصی که پشت این ورزش در جهت جذابیت و نوآوری در تکنیک و تاکتیک و ساماندهی قرار دارد و میکوشند هرچه بیشتر این ورزش را جاذبتر کنند، دانست؛ بهطور نمونه در سالهای اواسط قرن بیستم ایتالیاییها با طراحی فوتبال دفاعی به نام کاتانچیو توسط هررا روزبهروز از جاذبههای این ورزش کاستند، بدین شکل که با سیستم دفاعی تنها به نتیجه فکر میکردند و این موجب شد که از طراوت و هیجان این ورزش بهطور جدی کاسته شود (و عملاً روزبهروز از استقبال آحاد جامعه نیز کاسته میشد). با ظهور پدیدهی تیم فوتبال آژاکس آمستردام که کوشید مدلهای بسکتبال را در فوتبال بارور کند به شکلی که تیم در هر لحظه در حال دفاع و حمله قرار داشت. این نوآوری باعث جذابیت بسیار در فوتبال شد و بهطور واقعی سایر تیمها از این رویه منتهی با درک و ویژگی خود بهره گرفتند. با این ابتکار این ورزش جاذبههای دوچندان یافت، اما این تنها به یُمن ظهور دولتهای رفاه ممکن میشد که میتوانست سطح تمرینها را به گونهای ارتقا دهد تا بازیکنی موفق شود در یک بازی نزدیک به 10 کیلو متر بدود که در ساختار رفاهی قبلی این چنین امکاناتی وجود نداشت.
بهتدریج با روند جهانی شدن که جوامع انسانی بیشتر به هم نزدیک میشدند در اروپا موج بازیکنان آمریکای لاتینی و آفریقایی افزایش یافت و این به اروپاییها کمک میکرد در ساختارهای خود سازماندهی عقلی و تکنیک هنرمندانهی لاتینی و آفریقایی را ترکیب کنند. در بین کشورهای اروپایی این آلمانها بودند که بیش از هر چیز در مقابل بازیکنان رنگینپوست مقاومت میکردند آنچنانکه در جام جهانی 1994 تیم آلمان بهراحتی از حضور بازیکن ترکتبار ممانعت به عمل آورد. شکست سنگین آلمان باعث شد که آلمانها تجدیدنظر اساسی کنند و با آمدن رودی فولر آن نظم فرهنگی در تیم آلمان تعدیل شد و تنوع فرهنگی زمینهی نشاط در تیم را فراهم آورد تا تیمی چند فرهنگی به نمایش گذاشته شود.
فوتبال بهتدریج به یک مؤلفهی فرهنگی تبدیل شد و ظهور ماهواره، دوربینها و ابزارهای الکترونیکی امر نمایش این ورزش هیجانانگیز را افزایش داد. اکنون به یُمن پیشرفتهای تکنولوژیک میتوان نمایش فوتبال را در سراسر جهان با حضور میلیونی فراهم آورد، این ارزشها مرزهای نژادی و راسیسم را درنوردیده است؛ چراکه ورزشی است که صاحب یک زبان بینالمللی شده است. ازاینرو، بهراحتی یک نوجوان سنگالی، نیجریهای با یک نوجوان آلمانی و انگلیسی و ترک و عرب و ایرانی میتواند در کمترین زمان ممکن تیمی فراهم آورند و بازی کنند و از این طریق پیشداوریهای فرهنگی را پشت سر گذارند.
اکنون در فوتبال، فرهنگ، فکر، سرمایه، سازماندهی، مدیریت، استاتیک در هم تنیدهاند، اینکه چگونه این مؤلفهها میتوانند تعادل پیدا کنند دغدغهی متفکران قلمرو فعالیت اجتماعی و انسانی است که با چه سازوکاری اجازه ندهند مؤلفهی سرمایه و قدرت سیاسی بر دیگر اجزای انسانی فائق آیند. فوتبال مدتهاست که سایر رشتهها را یا تحت تأثیر قرار داده است یا اینکه به خود مشغول داشته است، در این زمینه میتوان معماری و ساختمان را مثال زد که ساخت و طراحیهای ورزشگاهها چِسان خلاقیت و اندیشهی مهندسان سازه و معمار را به خود مشغول ساخته است. آنچه میتوان از جنبهی اقتصاد سیاسی ورزش فوتبال بیان کرد این نکته است که حجم سرمایهای که در این زمینه عمل میکند سرمایهای است که منافعش ایجاد میکند که صلح پایدار بماند. این خصلت این بخش از سرمایه درست مخالف سرمایهای است که در عرصهی نظامی عمل میکند؛ چراکه فوتبال تنها در محیطهای آرام و از طریق صلح پایدار است که ممکن میشود و بسط گسترش مییابد، پس فوتبال از جنبهی سیاسی اهرمی مخالف مسابقهی تسلیحات در جهت صلح است.