فرهنگ امروز/ سارا فرجی: اگر در حوزه جامعهشناسی فوتبال بخواهیم چند نفر متخصص این حوزه را نام ببریم قطعا یکی از این افراد حمیدرضا صدر، کارشناس ورزشی برنامههای رادیو و تلویزیون و روزنامه نگار ورزشی است، کسی که سالهاست بر روی این حوزه تحقیق و فعالیت کرده و تا بحال کتابهای متعددی از وی منتشر شده است.«روزی روزگاری فوتبال» ، « نیمکت داغ» و «یونایتد نفرین شده» ازجمله کتابهای پرطرفدار اوست. «فرهنگ امروز» پیش از این هم نوشتارهایی در مقوله قوتبال با موضوعاتی از قبیل تاریخ اجتماعی و جامعه شناسی فوتبال داشته است اما مصاحبه کوتاه زیر حاصل گفتگویی کوتاه در این روزهای پرمشغله صدر، پژوهشگر و فعال حوزه ورزش و بخصوص فوتبال است؛ در این مصاحبه تلاش کردیم با مطرح شدن بحث زمان و رسانه به فوتبال از دریچهای نو نگاه و از کلیشههای مربوط به این ورزش پرطرفدار دوری کنیم.
آقای صدر در دنیای مدرن امروز هنر و سرگرمیهای دیگری هم غیر از فوتبال وجود دارند اما کماکان در همه ادوار تاریخی، فوتبال از آنها جلو زده و همواره طرفداران و مخاطبان بیشتری داشته است، دلیل این همه گستردگی مخاطبان فوتبال چیست؟
در همه هنرهایی که نام بردید گروههای سنی تقسیم بندی شده و به نوعی قشربندی وجود دارند مثلا فیلمهای سینما قشربندی شدهاند و هر فیلمی برای یک قشر خاصی ساخته میشود و یا مثلا تئاتر، پیچیدگیاش از سینما هم بیشتر است و به طور کلی مگر چند نفر یک تئاتر را میبینند اما فوتبال برای همه است و در یک خانواده از بچه ۵-۶ ساله گرفته تا پدربزرگ ۷۰-۸۰ ساله همه کنار هم مینشینند و فوتبال میبیینند، در واقع فوتبال همه هرم سنی را شامل میشود.
دلیل این فراگیر بودن چیست؟
سادگی و درک راحت آن مهمترین دلیل این فراگیر بودن است. مثلا درک یک تئاتر خیلی پیچیده است، اگر هم خیلی ساده یا زرد باشد مورد توجه همه قرار نمیگیرد ولی فوتبال قانون سادهای دارد و از آن مهمتر یک بازی غیرمترقبه است. علاوه بر این، فوتبال شمال شهری و جنوب شهری و دانشگاه رفته و نرفته ندارد و همه این قاعده ساده را پذیرفتند و در یک لحظه به آن نگاه میکنند که این پدیده، پدیده همزمانی نام دارد.
منظورتان از پدیده همزمانی چیست؟
مقصودم این است که به تئاتر یا سینما همه افراد در یک زمان خاص به آن نگاه نمیکنند و هر فیلم یا موسیقی قشربندی میشود اما فوتبال قشربندی ندارد و ورزشی است برای همه آحاد جامعه فارغ از سن، جنسیت و طبقه اجتماعی.همزمانی فوتبال یعنی اینکه در یک لحظه همه نشستند و یک بازی را نگاه میکنند، سوت پایان فوتبال ایران و استرالیا زده میشود و میلیونها نفر همزمان در خیابانها میریزند و شادمانی میکنند، در خواندن کتاب، گوش دادن به موسیقی یا دیدن فیلم و تئاتر همزمانی میلیونی وجود ندارد اما در مورد فوتبال با زدن سوت پایان شهر و روستا و همه جا با هم در یک لحظه واکنش نشان میدهند.
به عقیده شما دلیل روی آوردن سیاسیون و یا اهالی اقتصاد و اجتماعی به فوتبال برای پیشبرد اهدافشان چیست؟
چون ورزش اساسا با توده مردم در ارتباط است، بنابراین بهترین فرصت است که سیاسیون برای نیل به اهدافشان و نزدیک شدن به توده مردم به سمت ورزش و یا به طور خاص فوتبال بیایند، در تمام طول تاریخ از ورزش های گلادیاتوری رم باستان و یونان و تا الان سیاست پیشگان سمت ورزش میآیند،شرق و غرب هم ندارد، هم امپریالیستهای سرمایه دار دنبالش رفتند هم کمونیستهای چپ در واقع فوتبال واسطه و ابزاری است برای نزدیکی به مردم.
در مقایسه با سایر سرگرمیهای موجود در عصر حاضر شیوه شادمانی و یا حتی تخلیه هیجانات مردم در مورد فوتبال متفاوت بوده و هست، نمونه اش شیوه برخورد مردم با لیونل مسی پس از قرعهکشی جام جهانی، از نظر جامعهشناختی دلیل این گونه رفتارها چیست؟
ببینید فوتبال همراه خودش یک تعلق خاطری دارد که خودش یک مقوله خاص و جامعه شناختی به نام «fanship» است به این معنا که علاقمند به یک تیم میشوم و خودمان را با آن تیم و یا یک بازیکن تعریف و همذاتپنداری میکنیم، مثل تیم ملی کشورمان که به نوعی بازتاب علائق، احساسات و ملتمان هست، در مورد تیمهای باشگاهی و یا یک بازیکن هم همینطور است که خودمان را با آنها تعریف میکنیم و مبارزه آنها به نوعی مبارزه ما هم هست، در شکستها و پیروزیهایشان شریک میشویم.منتها فرق تخلیه هیجانات فوتبال این است که چون فوتبال با توده مردم سروکار دارد شیوه بروز هیجانات آن خیلی عیان و بارز است و مثل حوزههای دیگر که در برخی مواقع تعادلمان را در بروز هیجاناتمان از دست میدهیم در فوتبال هم همینطور است، شما تصور کنید در یک استادیوم صدهزار نفر جمع میشوند خب طبیعی است که شیوه تخلیه هیجانات با جایی که دو نفر نشسته متفاوت است.
به عقیده شما اگر قرار باشد سرگرمی یا هنر دیگری با فوتبال هرچند در سطحی پایینتر رقابت کند، آن هنر یا سرگرمی چیست؟
هیچ چیز دیگری نمیتواند با فوتبال رقابت کند، مگر اینکه چیزی ساده تر از فوتبال بیاید و خودش را در بین مردم جابیندازد، چون فوتبال خیلی ساده است، ۱۱ نفر با لباسهایی با رنگ متفاوت دنبال یک توپ میدوند.
در گذشته گمان بر این بود که فوتبال از طریق رسانهها مطرح میشود اما در دورههای اخیر رسانهها خودشان را از طریق فوتبال مطرح میکنند، به نوعی شاید بتوان گفت فوتبال از رسانه جلو زده است، شما با این نظر موافقید؟
نه من قبول ندارم که فوتبال از رسانه جلو زده است، چون اینها دو پدیدهای هستند که مکمل یکدیگرند و همپای هم حرکت میکنند، به طور کلی رسانه و ورزش در طول این سالها با هم جلو آمدند، چون مثلا اگر امروزه رسانه را از فوتبال بگیریم، فوتبال نزول میکند، مثلا در سال ۱۹۶۴ میلادی تیم ملی فوتبال ایران به المپیک توکیو راه یافت ولی چون تلویزیون و دیگر رسانهها پخش نمیکردند، هیجانات در حد بسیار کوچکی میماند از طرفی امروزه بیشترین بخش درآمد ورزش و فوتبال از طریق رسانههاست. پس باید گفت این دو مقوله در کنار هم و موازی یکدیگر هستند.علاوه بر آن، شناخت بیشتر افراد یا تیم ها و حس نزدیکی با آنها هم به نوعی به ارتباط فوتبال با رسانه ها برمیگردد.
به عنوان سوال پایانی، با توجه به اینکه شما سالهاست در این حوزه فعالید و تجربههای متفاوتی در حوزه ورزش و فوتبال داشتید، اصلی ترین تغییری که فوتبال در تمام این دورهها داشته است، چه بودهاست؟
خب ابعاد مخاطبان آن وسیعتر شده اما مهمترین تفاوت آن جهانی شدن فوتبال است، در گذشته هر فردی نسبت به فوتبال محله و باشگاه خود واکنش نشان میداد اما امروزه فوتبال فراملیتی شده است چون در گذشته بازیها را نمیدیدیم مثلا بازیهایی که در قبل از انقلاب از تلویزیون پخش میشد تعدادشان خیلی کم بود و این همه بازی انجام نمیشد اما امروز خیلیها با بارسلونا شاد میشوند و یا برعکس با بارسلونا اشک میریزند، ما امروزه داریم با مسی بزرگ میشویم یعنی از ۱۷-۱۸ سالگی او را هر روز میبینیم تا امروز که ۲۵-۲۶ سالش شده و با این نزدیکی دائمی و شناخت بیشتر، طبیعی است که احساس نزدیکی بیشتری میکنیم و این پیوند جهانی است. به نوعی طرفداران یک تیم یا فرد جهانی شدهاند، مثلا در کره زمین میلیونها نفر طرفدار یا fan رئال مادرید هستند اما در گذشته ما فقط تیم محل خودمان را میشناختیم و تشویق میکردیم.