فرهنگ امروز/احسان زاهدیکیا(یادداشت میهمان):سید جمال از جمله مهمترین متفکرین اسلامی به شمار میرود که نقش مهمی در رویارویی مسلمانان با تمدن غرب داشته است. با وجود تردیدها در تولد و مرگ سید، بر زندگیاش اتفاقنظری وجود دارد که نشان از چهرهای جنجالی، پرنفوذ و پررمز و راز دارد که از هندوستان تا فرانسه را سفر کرده و تأثیرات سیاسی عمیقی از خود به جای گذاشته است. در واقع پروژهی سید احیای اسلام و پاناسلامیسم با تأکید بر مبارزه با استبداد و استعمار تعریف میشده است. این قابل توجه است که برای اولین بار متفکری در جهان اسلام علاوه بر متغیرهای خارجی بر مسائل داخلی بهویژه استبداد و پیامدهایش انگشت میگذارد، آن هم در شرایطی که تفکر اسلامی بر مشروعیت و حقانیت زور و غلبیت تأکید میکرده است (فیرحی/1389/252 الی 324).
با توجه به شرایط سیاسی اجتماعی جهان اسلام، فعالیتهای عملی سید بر ابعاد علمی آن چربش داشته است، با اینهمه آثاری چون رسالهی نیچریه، مجموعه مقالاتی در عروهالوثقی و مجموعه نامهها از وی بر جای مانده که در این میان مقالات عروهالوثقی از نظر پروژهی سیاسی سید یعنی مبارزه با استعمار و استبداد از اهمیت ویژهای برخوردار است (قادری/1380/213 الی 218).
سید در حوزههای گوناگونی در جهان اسلام مؤثر بوده که از آن جمله میتوان به مبارزه با استبداد، مبارزه با استعمار، نواندیشی دینی و وحدت جهان اسلام اشاره کرد.
الف) مبارزه با استبداد
مهمترین و ماندگارترین میراث سید نقش وی در مبارزه با استبداد و اثرات آن بر عقبماندگی فکری، سیاسی و نظامی مسلمین است.
در فقه سنتی در جهان اسلام، زور و استبداد از جمله موارد قانونی و مشروعیتبخش به حکومتها بهویژه در میان اهلسنت بودهاند، البته مفاهیمی چون بیعت، اجماع، شورا و نظایر آن نیز در فقه اسلامی چه سنی و چه شیعه موجود بوده که در شرایط دیگری میتوانسته خوانشهایی دموکراتیک بیابد. همچنین اساس تشیع با تکیه بر آموزههای واقعهی عاشورا بر نفی ظلم و استبداد استوار بوده است، بااینهمه، شرایط عملی و تاریخی مسلمانان غالباً بر تأیید ظلم و استبداد گرایش داشته است. سه مکتب فکری اهلسنت مثالهای بارزی به شمار میروند که بر مشروعیت و جواز استیلا در برقراری حکومت رأی دادهاند: «علما گفتهاند که چون امام وفات کند و شخصی متصدی امامت گردد بی بیعتی و بیاینکه کسی او را خلیفه ساخته باشد و مردمان را قهر کند به شوکت و لشکر، امامت او منعقد میگردد ... خواه قریشی باشد خواه نه، عرب باشد یا عجم، ترک ... حتی اگر عالم یا عادل نباشد» (خنجی/1362/84).
مبارزه با استبداد آنگونه برای سید اهمیت داشت که برای پیگیری این روند حتی به عضویت در لژهای فراماسونری در مصر در آمد و چندی هم به ریاست لژ کوکب شرق قاهره انتخاب شد. طنز تاریخ اینکه مبارزهی سید با استبداد حلیم پسر خدیو مصر موجب شد تا طرفداران حلیم سید را به جرم سوسیالیسم و نهیلیسم از لژ اخراج کنند (عنایت/1370/83 و 84).
سید در سفر به ایران در مجالس گوناگون مکرراً بر مبارزه با استبداد ناصری اشاره داشت، امری که منجر به اخراج او گردید. در خاک عثمانی هم از مبارزه با استبداد ناصری دست بر نداشت، از جمله در تحریم تنباکو حمایت خودش را از جنبش اعلام نموده و با ارسال نامههایی به میرزای شیرازی در نجف و روحانیون متنفذ در ایران سعی در ترغیب ایشان مبنی بر ایستادگی در برابر شاه را داشت (ناظم السلام/1363/53 الی 74).
سید در آثارش از جمله رسالهی نیچریه نیز مکرراً بر نفی استبداد تأکید کرده و ضمن برشمردن استبداد بهعنوان یکی از عوامل عقبماندگی مسلمین، ایشان را فراخوانده تا به مصداق آیهی شریفه (خداوند دگرگون نمیکند آنچه را در قومی است مگر زمانی که افراد آن قوم آنچه را در نفسهای ایشان است دگرگون کنند) به مبارزه با استبداد قیام کنند (عنایت/137096 و 977).
سید در مجموعه مقالاتی هم که در عروهالوثقی منتشر میکرد به مبارزه با استبداد ادامه میداد. مشهورترین مقالات در این زمینه، مقاله هفدهم سید است که طی آن وضعیت مسلمانان را ناشی از تفاسیر دلبخواهانه و اِعمال قدرت مستبدانه حکام دانسته و بر استبداد بهمنزلهی عارضهی طبیعی امتهای مسلمان و از دلایل پیشرفت نکردن آنها تأکید داشته است (قادری/1380/218).
اگرچه سید هرگز بهخوبیِ کواکبی یا نائینی مسئلهی استبداد را تشریح و تبیین نکرد؛ اما مرگ سید جمال خود حاصل مبارزهی پیگیر وی با استبداد بود. چه صرف سخن گفتن از احیای اسلام و مبارزه با بیگانگان چندان هم عبدالحمید یا ناصرالدین شاه را ناگوار نمیآمد، آنچه فرمان مرگ سید را صادر کرد تلاش وی برای محدود ساختن حکام خودکامهی مسلمان در برابر مفاهیمی چون قانون، شورا و... بود.
ب) مبارزه با استعمار
دومین موضوعی که محور مبارزات سیاسی سید را تشکیل میداد مبارزه با استعمار در کشورهای اسلامی بود. بریتانیا بر اکثر جوامع اسلامی نفوذ و تسلطی بسیار داشت، هندوستان که بخش جدای ناپذیر انگلستان بود، افغانستان که به موجب جنگهای بسیار در کنترل بریتانیا بود، مصر که بهواسطهی کانال سوئز در کنترل لندن بود، عثمانی نیز تحت فشار سیاسی و نظامی دو قدرت نظامی مسیحی روسیهی تزاری و امپراتوری اتریش مجار گرفتار ضعف شده و بدون کمک بریتانیا شاید 50 تا 100 سال زودتر از میان میرفت، در چنین شرایطی اولویت دیگر سید بر مبارزهی بیامان با بریتانیا تبلور مییافت. به تعبیر فضلالرحمن متفکر پاکستانی، جریان اصلاحگرایی اسلامی که با سید جمالالدین آغاز شد دغدغهای بزرگ مبنی بر تجاوز غرب به جهان اسلام داشت: «مشکل اصلی در برابرشان آن بود که چگونه وضع خود را سروسامانی دهند تا در برابر سیطرهی سیاسی غرب مقاومت کنند و چگونه بر نیروی سیاسی خویش بیفزایند ...» (موثقی/1386/111).
سید در نخستین رویارویاش با بریتانیا در افغانستان حضور داشت، جایی که وی از دوستمحمدخان حمایت میکرد. پس از جنگ افغانستان و بریتانیا که امیر شیرعلی تحتالحمایه انگلستان به قدرت رسید، سید مجبور به خروج از افغانستان شد، در ادامه راهی هندوستان و مصر گردید و همزمان با قیام احمد اعرابی در مصر به جرم حمایت از وی توسط بریتانیا بازداشت شد.
در هند سید به مبارزه با سیاست تفرقهگرایانهی بریتانیا پرداخت؛ چراکه انگلستان برای مهار اکثریت هندو شروع به امتیاز دادن و استخدام کردن از میان مسلمانان نمود. تلاشهای سید برای جلوگیری از افتادن مسلمانان در این دام بریتانیا، زمینهساز اخراج وی از هندوستان گردید. پس از اخراج از مصر و هند به پاریس رفت و در آنجا عروهالوثقی را منتشر کرد که دارای مضامین شدیداً ضد انگلیسی بود. بریتانیا مجله را در هندوستان و مصر غیرقانونی اعلام کرد. مدتی سعی نمود از قیام مهدی سودانی حمایت کند: «دعوت محمد احمد (مهدی) در دلهای هندیان جایگاهی بلند دارد و هرچند او مهدی نباشد، هندیان باید اعتقاد داشته باشند او مهدی است تا شاید این اعتقاد وسیلهی یگانگی آنان برای رهایی از اسارت انگلیس شود» (عنایت/1370/102). سید سپس راهی تهران شد و در ماجرای تنباکو حمایتی تمامعیار از تجار و مردم نمود. در استامبول سعی بسیار کرد تا با تکیه بر اتحاد اسلام، سلطان عثمانی را از نزدیکی با بریتانیا بازدارد تا نهایتاً در حبس طلایی به شهادت رسید.
سید چه در نیچریه و چه در مقالات عروهالوثقی بر مبارزه با بریتانیا تأکید میکرد، از جمله در مقالهای به نام اسطوره که مسلمین را به درهمشکستن برتری اسطورهای بریتانیا فرا میخواند. در اهمیت مقالات عروهالوثقی همین بس که پس از 23 شماره، دولت فرانسه تحت فشار انگلستان از انتشار آن جلوگیری کرد (عنایت/1370/96 الی 101).
باید خاطرنشان کرد که استعمارستیزی سید جمال بیشتر انگلستان ستیزی بود و وی هیچگاه در برابر سیاستهای استعماری فرانسه یا روسیه مواضع تندی اتخاذ نکرد که از جمله نقدهای مهم بر عملکرد نامبرده است.
ج) نواندیشی دینی
یکی دیگر از آثار ماندگار سید مبارزات وی با تعصب و جهل میان مسلمین است، او بر اهمیت استفاده از عقل و هماهنگ ساختن خود با مقتضیات زمانه و استفاده از علوم جدید تأکید میکرد و از این نظر به نوعی پیشقراول نواندیشی دینی نیز محسوب میشد.
سید در مقالاتش ضمن دفاع از اسلام و مسلمانان به خاطر بیسوادی و عدم استفاده از عقلانیت انتقاد مینمود. به تعبیر هشام شرابی از نگاه سید «جنبش اصلاحطلبی برخلاف آنچه بیگانگان و نامعتقدان میاندیشیدند اعلام کرد که منشأ بیماری اجتماعی و سیاسی جماعت مسلمانان نه در اسلام بلکه در خود مسلمانان است» (موثقی/1386/113).
سید خواستار احیای اسلام بود، تکیه بر سنت منتها خوانش سنت با تکیه بر وجوه عقلی و نه نقلی آن و در نهایت هماهنگ کردن تعالیم و رهنمودهای دینی با مقتضیات زمانه و استفاده از ابزار مدرن در حفظ ارزشها یا به عبارتی سنتی کردن نوگرایی بود (موثقی/1386/114 الی 138).
سید، علمای قشری و متحجر را مهمترین مانع خیزش دوبارهی اسلامی دانسته و بر فاصله گرفتن از تعصب و آموزش علوم مدرن تأکید فراوان دارد: «این روزها علمای ما علم را به دو بخش تقسیم کردهاند، یکی را علم اسلامی و دیگری را علم اروپایی میخوانند، به همین دلیل دیگران را از یادگیری برخی علوم مفید بازمیدارند، آنها درنیافتهاند که علم آن چیز قابل توجهی است که پیوندی با هیچچیز ندارد... انسانها باید با علم پیوند بخورند نه علم با انسانها» (پدرام/1383/52).
یکی دیگر از کارهای سید در حوزهی نواندیشی دینی دفاع از اسلام ضمن پذیرش عقبماندگی مسلمین بود، از جمله در مقالهی مشهورش در پاسخ به رنان که در سخنرانی در دانشگاه سوربن به ضدیت میان علم و اسلام اشاره داشت، سید پاسخ مفصلی منتشر کرد که طی آن بر نوعی عدم تشابه میان علم و همهی ادیان انگشت میگذاشت و این را خاص دین اسلام ندانست، ضمن اینکه این افتراق میان عقل و ایمان الزاماً به معنی خردستیزی یک دین نیست، وی همچنین بر تاریخ طلایی علم در اسلام انگشت گذاشت و ضمن برشمردن انبوه فلاسفهی مسلمان، دلیل عقبماندگی مسلمین را خود ایشان و حکومتهایشان دانست (عنایت/1370/104 الی 112).
د) وحدت جهان اسلام
سید در ابتدا خواستار ادغام کشورهای مسلمان در یک امپراتوری مرکزی بود که با تجمیع قدرتها و ثروتهای مسلمانان به مقابله با غرب و انگلستان بشتابد: «دولتهای اروپایی حملات و تحقیرهای خود را به کشورهای شرق به بهانهی عقبماندگی آنها منطقی جلوه میدهند، با وجود این، همین دولتها با همهی وسایلی که در توان خود دارند میکوشند تا حتی با جنگ، آنها را از همهی کوششهایی که برای اصلاح یا تجدید حیات ملتهای مسلمان خود به خرج میدهند منع کنند. از همهی اینها این ضرورت برمیآید که جهان اسلام باید در یک پیمان دفاعی متحد شوند تا خود را از نابود گشتن حفظ کنند...»(حلبی/1388/37).
او در مقالهی وحدت اسلامیاش در عروهالوثقی بر لزوم اتحاد مسلمانان زیر فرمان یک امپراتور تأکید میکند و بر نوعی ناسیونالیسم دینی اشاره دارد. بااینهمه، حتی خود هم بر عدم امکان چنین وضعیتی وقوف یافته و گویی مواضعاش را اندکی تعدیل کرده و ناسیونالیسم را به رسمیت میشناسد: «دفاع از میهن، قانون طبیعت و فریضهی حیات است که با ضرورتهای غریزی شخص برای طلب خوراک و پوشاک به هم پیوسته است» (حلبی/1388/38).
از این مرحله سید بیشتر بر نزدیکی سیاسی کشورهای مسلمین تأکید مینمود، از جمله در مقالهای در عروهالوثقی به تفرقهی سیاسی مسلمین پرداخته و مینویسد که چرا عثمانیها در مراکش سفارت ندارند و ارتباط میان کشورهای اسلامی ضعیف است. وی همچنین بر نقش انگلستان در این تفرقهها و همچنین اختلافات میان شیعه و سنی در این خصوص اشاره میکند و توصیههایی چون تکیه بر کتاب و سنت، انتقاد از فقها و مذاهب خویش، رها کردن تسلیم خود در برابر منابع عقیدتی سنتی و رفع اختلاف میان تسنن و تشیع ارائه میدهد (قادری/1380/217).
به تعبیر شرابی پاناسلامیسم دلتنگی نسبت به جامعهی آرمانی بود که بنا به اصول اسلامی باید به وجود میآمد، پاناسلامیسم دعوت اتوپیایی از اسلام بود که با تأکید بر ارزشهای خاص خود میکوشید مانع از ورود ارزشهای غربی به جهان اسلام شود و بر وحدت و برادری مسلمانان تأکید میکرد تا مانع از بروز خشونت میان مسلمانان گردد (قادری/1380/119 و 120).
نتیجهگیری
در این مقاله به بررسی تأثیر سید بر اندیشه و عمل سیاسی در جهان اسلام پرداختیم، آثار او را در 4 حوزه مورد بررسی قرار دادیم و نشان دادیم که در هریک از زمینهها چه آثار و نتایجی از خود به یادگار گذاشته است. میزان اثرگذاری وی در هر 4 زمینه به یک اندازه نبوده و این میراثها هم ارزش مشابهی نداشتهاند، ضمن احترام به آزادگی و اشتباهپذیری سید جمال، چنانکه سید خود اعتراف کرد چنانچه هدف و تمرکز تعالیمش را نه بر حکام و بزرگان مسلمان بلکه بر روی عامهی مردم مینهاد قطعاً بر میزان اثرگذاریاش میافزود: «ایکاش من تمام تخم افکار خود را در مزرعهی مستعد افکار ملت کاشته بودم، چه خوش بود تخمهای بارور مفید خود را در زمین شورهزار سلطنت فاسد نمینمودم» (ناظم السلام/1363/67).
بااینهمه، میراث سید در دو حوزهی مبارزه با استبداد و نواندیشی دینی به نظر ماندگارتر است؛ چراکه دو دستاورد دیگر دارای تاریخ مصرف مشخصیاند. وحدت سیاسی جهان اسلام امروزه چندان واقعبینانه به نظر نمیرسد و یا با استقلال سیاسی کشورهای مسلمان دیگر بیگانهستیزی چندان معقولانه به نظر نمیرسد؛ اما تلاش سید برای مبارزه با استبداد هنوز از آرزوها و خواستههای مردم در جوامع اسلامی به شمار میرود (اسپوزیتو و وال/1391/17 الی 30 و 361 الی 379) و نواندیشی دینی که تلاش دارد میان اسلام و مدرنیته آشتی برقرار سازد نیز از مهمترین دغدغههای فکری نواندیشان مسلمان در سراسر جهان اسلام است. به نظر میرسد که تا زمان دستیابی به دو هدف فوق، سید حداقل الهامبخش بسیاری از متفکرین و مردم مسلمان باشد (پدرام/1383/51 الی 54).
این مقاله را با گفتهی مصطفی عبدالرزاق در مورد سید جمالالدین اسدآبادی به پایان میبریم که قضاوت و ارزیابی نهایی در مورد کارنامهی وی به شمار میرود: «افغانی در تاریخ جدید شرق نخستین مدافع آزادی بود همچنانکه نخستین شهید این راه هم بود» (حلبی/1388/40).
منابع:
- احمد موثقی، جنبشهای اسلامی معاصر، چاپ دهم (تهران، سمت، 1386).
- جان اسپوزیتو و جان وال، جنبشهای اسلامی معاصر (اسلام و دموکراسی) شجاع احمدوند، چاپ سوم (تهران، نی، 1391).
- خنجی اصفهانی، فضلالله بن روزبهان، سلوک الملوک، محمدعلی موحد (تهران، خوارزمی، 1362).
- داود، فیرحی، قدرت دانش و مشروعیت در اسلام (در دورهی میانه) چاپ دهم (تهران، نی، 1389).
- حاتم قادری، اندیشههای سیاسی در اسلام و ایران، چاپ سوم (تهران، سمت، 1380).
- حمید عنایت، سیری در اندیشهی سیاسی عرب، چاپ چهارم (تهران، امیرکبیر، 1370).
- مسعود، پدرام، روشنفکر دینی و مدرنیته (در ایران پس از انقلاب) چاپ دوم (تهران، گام نو، 1383).
- علیاصغر حلبی، تاریخ نهضتهای دینی سیاسی معاصر، چاپ سوم (تهران، زوار، 1388).
- ناظمالسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، چاپ سوم (تهران، امیرکبیر، 1363).