فرهنگ امروز/یوسف نراقی:
مشخصات کتاب: استبداد شرقی،کارل ویتفوگل، ترجمۀ محسن ثلاثی. نشر ثالث، تهران: 1391
استبداد شرقی از معدود تألیفاتی است که در نیمهی دوم قرن بیستم در زمینهی علوم اجتماعی به رشتهی تحریر در آمده است و شایسته است علاقهمندان این کتاب کلاسیک در ایران نیز ترجمهای معتبر یا حداقل کمخطایی از آن را در دسترس داشته باشند.
هدف من در این مختصر، بررسی محتوایی کتاب ویتفوگل نیست -هرچند که جای چنین تحلیلی در ایران خالی است-، بلکه در این نوشتار کوشیدهام نگاهی به ترجمهی آن داشته باشم، چون مایلم بهصراحت بگویم که ترجمهی کتاب متأسفانه نه در شأن ویتفوگل و نه در شأن «استبداد شرقی» است. لغزشها و خطاهای ترجمهی کتابی چون استبداد شرقی به حدی است که نمیتوان نادیده گرفت. من در این نوشته حتی یکپنجم یادداشتهای خود را نتوانستم بیاورم، چون واقعاً خارج از حوصلهی خوانندهی دانشپژوه میشد؛ بنابراین بخش کوچکی از آنها را توانستهام تنظیم و تدوین نمایم و برای پرهیز از اطناب کلام در اینجا کوشیدهام تنها به مقدمه و 3 فصل اول کتاب بپردازم و بقیه را به عهدهی خود مترجم گذاشتهام.
اما پیش از ورود به اصل مطلب لازم میدانم اضافه کنم زحمتی که آقای محسن ثلاثی، مترجم محترم کتاب کشیدهاند و بالاخره پس از 60 سال از چاپ آن، مطالعهی این اثر باارزش و پرمحتوا را برای خوانندگان فارسیزبان مهیا کنند، قابل تقدیر است، اما این را هم متذکر شوم که متأسفانه ترجمه به یک ویرایش عمیق، دقیق و صبورانه نیاز دارد. امید که در چاپهای بعدی شاهد آن باشیم.
چرا «استبداد شرقی»؟
ویتفوگل در «استبداد شرقی» نظریهای را تدوین و ارائه داده که بعدها پایه و اساس تحقیقات فراوانی دربارهی جوامع شرقی قرار گرفته است. او معتقد است که در حکومتهای شماری از کشورهای کشاورزی دوران باستان ویژگیهای دیوانسالاری مشاهده میشود که معلول مدیریت نظام آبرسانی در مقیاس گسترده است. او مطالعات خود را با بررسی «نظام جامعوی» (societal order) شروع میکند که استبداد مدیریتی کشاورزی (agro-managerial despotism) بخشی از چنین نظامی است. او از این جوامع با عناوین متعدد و مترادف نظیر: استبداد شرقی، جوامع آب-پایه، جوامع آسیایی، کشت-مدیریتی، دیوانسالاری و غیره نام میبرد ( P.8 ). اما علت اینکه در نهایت «استبداد شرقی» را برمیگزیند نخست، به خاطر تأکید بر «عمق تاریخی مفهوم محوری» آن بوده و دوم اینکه، بیشتر «تمدنهای بزرگ آب-پایهای» از نظر جغرافیایی در منطق ای قرار داشتند که به رسم مرسوم «شرق» نامیده میشوند (P.8 ) .
منشأ جوامع آب-پایهای و دیوانسالاری استبداد
ویتفوگل برای تعریف دقیق و واضح نظریهی خود 3 نوع کشاورزی را از هم تمیز و خصوصیات هریک را بهدقت مشخص میکند.
1- کشاورزی دیمی (rainfall agriculture)؛ نیاز به آبیاری دورهای ندارد و رطوبت زمین برای کشت به میزان بارندگی آن منطقه وابسته است.
2- کشت آبی (agrohydraulic)؛ این شیوه کشاورزی برخلاف کشت دیمی نیاز به آبیاری دورهای دارد، اما ساختار آبیاری به گونهای است که احتیاج به فعالیتهای سنگین آبی ندارد. آبهای سطح ارضی در حد وفور وجود دارد (p.18) و بهترین نمونه برای این نوع کشاورزی را میتوان از کشورهای اروپایی نام برد که نظام فئودالیسم را تشکیل دادند.
3- کشاورزی مبتنی بر آبیاری (hydraulic agriculture)؛ در مقیاس وسیع، این شیوه کشاورزی «هنگامی به وجود میآید که جماعتی از کشاورزان واقعی یا شبهکشاورزان علاقهمند به کشت، منابع عظیمی از آب را در منطقهای خشک اما بالقوه بارور پیدا کنند» (p.18).
تداوم و بقای جوامعی که این شیوه کشاورزی را برمیگزینند بر نظام مدیریتی آبرسانی مبتنی است و این مدیریت در گذر زمان دیوانسالاری گسترده و مستبدی را شکل میدهد. این نوع کشاورزی در هندوستان، چین و دورهای از تاریخ ایران وجود داشت.
تفاوت عمدهای که بین کشاورزی نوع دوم و نوع سوم وجود دارد این است که در کشاورزی نوع دوم، زمین عامل تعیینکننده سطح کشت است، چون آبهای سطح ارضی و جمعیت این جوامع نسبت به زمینهای قابل کشت به وفور در دسترس است. اما در کشاورزی نوع سوم، آب عامل تعیینکننده سطح کشت است؛ زیرا آب موجود یا آب قابل دسترس نسبت به سطح زمینهای قابل کشت و جمعیت علاقهمند به کشاورزی محدود است.
البته ترجمهی این بخش از کتاب به سبب عدم دقت لازم در انتخاب معادلهای مناسب ادای مطلب نمیکند و منظور نظر ویتفوگل را به روشنی نمیرساند.
نگاه تحلیلی به چند اصطلاح کلیدی
مهمترین اصطلاحی که نقش اصلی را ایفا میکند Hydraulic Society است که محتوای کل کتاب را میپوشاند، معادل فارسی که مترجم برای آن برگزیده «جامعهی آبسالار» است؛ اما این معادل به دلایل ذیل مفهوم مورد نظر ویتفوگل را بهدرستی نمیرساند.
1- با توجه به معانی سالار: رئیس، فرمانده و سردار که در اصطلاحات ترکیبی نظیر جنگسالار، قافلهسالار، سپهسالار و دیوانسالار آمده، درست در همان معانی فوق خود به کار رفته است، اما در ترکیب با «آب + سالار» نمیتواند یکی از معانی مذکور را داشته باشد، چون ما از اصطلاح H.S ویتفوگل این برداشت را نداریم .
By underlining the prominent role of government , the termHydraulic Society , as I define it , draw attention to the agromanagerial and agrobureaucratic character of these civilization. (P.3)
اصطلاح H.S به معنایی که مورد نظر من است بر نقش برجستهی حکومت تأکید دارد و توجه ما را به خصوصیت کشت-مدیریتی و کشت-دیوانسالاری این تمدنها جلب میکند.
بدینترتیب، «آب» گرچه در شکلگیری جامعه و دولت آسیایی یا شرقی مهمترین نقش را دارد، اما هرگز نقش «سالاری» ندارد، بلکه این حاکمان و مقامات بالای این جامعه هستند که «سالارند»؛ بهعبارتدیگر، نظر ویتفوگل «برجستگی نقش حکومت» و ویژگیهای مدیریتی و دیوانسالاری این جوامع مبتنی بر کشاورزی است .
شاید بتوان گفت «آب» در این جوامع «محور» یا «پایهای» است که جماعت روستایی دور آن جمع آمدهاند، حتی اقتصادشان –کشاورزی- هم بر پایهی آن شکل گرفته است. ویتفوگل در همان پاراگراف میگوید:
The new nomenclature, which stress human – action rather than geography ,facilitates comparison with" industrial society" and "feudal society" (P.3)
این اصطلاح تازه که بر کنش انسان تأکید دارد تا جغرافیا، مقایسه با «جامعهی صنعتی» و «جامعهی فئودالی» را آسان مینماید.
در اینجا نیز ویتفوگل که به مقایسهی این جوامع با جوامع صنعتی و فئودالی بر «کنش انسان» تأکید میکند و نه بر «نقش آب»، ما نمیتوانیم بگوییم «جامعهی صنعتسالار» یا «جامعهی فئودالسالار»، چون نه صنعت و نه فئودالیسم در این جامعه سالاری نمیکند، بلکه خصوصیات برجستهی این جوامع هستند. همچنین «آب» در جوامع « H.S » نقش سالاری ندارد، بلکه خصوصیت برجستهی جامعهی شرقی است؛ بنابراین، اصطلاح «جامعهی آب-پایه» یا «جامعهی آب-محور» مفهوم مورد نظر ویتفوگل را میرساند و معادل مناسبی برای H.S است.
یکی دیگر از اصطلاحات مهم در کشاورزی Absentee landlordism است که مترجم آن را به فقدان اجارهداری ترجمه کرده است.
Modern observers, who have noted the paralyzing influence of absentee landlordism in the orient, …. (p.270)
مترجم : صاحبنظران امروزی که تأثیر فلجکنندهی فقدان اجارهداری را در شرق یادآور شدهاند... (ص 420)
مترجم : اجارهداری غیابی (430) (Absentee landlordism 277)
مترجم : اجارهداران غیابی (430) (Absentee landlords277)
در جوامع شرقی بهویژه روسیه و ایران، بزرگ مالکانی وجود داشتند که مالک شمار زیادی از روستاهای یک منطقه بودند، از آنجا که مالک (ارباب) نمیتوانست در روستاهای خود سکونت گزیند؛ بنابراین، یکی از آنها معمولاً آبادترین و بهترین روستا یا حتی شهری را که به همهی روستاهایش دسترسی داشت، انتخاب میکرد و در « عمارت اربابی» -اگر در روستا بود- یا خانهای در شهر برای سکونت دائمی خود تعیین میکرد و اغلب مباشرانی را استخدام میکرد که به روستاها سرکشی کرده، روستاییان را تحت نظارت میگرفتند و «حق اربابی» را هر سال پس از برداشت محصول، جمعآوری و به ارباب تحویل میدادند. «حتی امروزه هم بیشتر نجیبزادگان روسیهی بزرگ در روستاها اقامت ندارند ... بیشتر نجیبزادگان {گرچه} خانههای روستایی دارند، ولی خودشان در شهرهای بزرگ زندگی میکنند و فقط چند هفته یا چند ماه در این خانهها به سر میبرند ...» (ص 432)
بنابراین، اینگونه « اربابها» را «مالکین غایب» و اینگونه زمینداری را «زمینداری غایب» گویند، اما معادلی که مترجم انتخاب کرده، نه مفهوم «مالک غایب» را میرساند و نه مفهوم کلی نظام زمینداری غایب را؛ عدم آشنایی مترجم با نظام کشاورزی و زمینداری سنتی باعث شده برخی مفاهیم روستایی مبهم جلوه کنند.
اصطلاح دیگری که مفهوم آن در ترجمه روشن نیست Tax farmers است. طبق نظر ویتفوگل این نظام مالیاتی تحت نفوذ یونان و روم به وجود آمده است.
Under Greek and Roman influence respectively Tax Farming appeared in….(168)
مترجم: تحت نفوذ یونان و روم، نظام اخذ مالیات مستقیم از کشاورزان پدیدار شد ... (ص 367)
پیشنهاد: تحت نفوذ یونان و روم، نظام اجارهداری مقطوع مالیات به وجود آمد ...
معادلی که مترجم انتخاب کرده «کشاورزان مالیاتدهندهی مستقل» (368) است، اما در صفحههای 442، 443 «کشاورزان مالیاتگیر» را به کار برده که مشخص نمیکند بالاخره «مالیاتگیر» درست است یا «مالیاتدهنده» (در ذیل جملات 1 و 2 را نگاه کنید)؛ اما باید تأکید کنم که هر دو غلط هستند :
1- Thus the hydraulically loose Roman empire discarded the independent tax farmers of ancient Greece and … ( 168 )
مترجم : بدینسان، امپراتوری روم که جامعهی آبسالار رقیقی به شمار میآمد، کشاورزان مالیاتدهندهی مستقل یونان باستان و ... (ص 268)
2- The tax farmers had many prerogatives .( 285 )
مترجم : کشاورزان مالیاتگیر از مزایای بسیاری برخوردار بودند (ص 442).
پیشنهاد : اجارهداران مالیات از حقوق ویژه بسیاری برخوردار بودند.
و اما «داستان اجارهداران مالیات» : در زمانهای قدیم دولتی که قدرت یا ابزار و وسایل جمعآوری مالیات از مؤدیان (املاک، بنگاهها و یا روستاهای دوردست) را نداشتند، مالیات هریک از این مناطق را بهطورقطعی و یا به گونهای درصدی به برخی از افراد محلی واگذار میکردند. اینگونه جمعآوری مالیات، بهویژه از روستاهای دورافتاده را اجارهداری مقطوع مالیات tax farming و وصولکنندگان مالیات را tax farmers میگفتند.
اعمال دو قانون اقتصادی در فضای دیوانسالاری
ویتفوگل در کتاب خود دو بار از دو قانون اقتصادی «بازدههای صعودی» و « بازدههای نزولی» صحبت میکند، بار اول صرفاً از آنها نام میبرد (4) و بار دوم این دو قانون اقتصادی را به محیط اداری (دیوانسالاری) تعمیم میدهد (109) و آنها را «بازدههای صعودی و نزولی هرم دیوانسالاری» میخواند:
"The Law of Increasing (diminishing ) administrative Returns" ( 109 , 110 )
مترجم این دو قانون را به ترتیب ذیل ترجمه کرده است:
مترجم: قانون افزایش درآمدهای اجرایی (177) و قانون کاهش درآمدهای اجرایی (178) .
پیشنهاد: قانون بازدههای صعودی (و نزولی) هرم دیوانسالاری.
«اعیان» یا «اشراف»؟
مترجم در استفاده از دو اصطلاح «اعیان» و «نجیبزادگان» (اشراف) دقت لازم را به کار نمیبرد، گاه مترادف هم و گاه به جای هم مورد استفاده قرار میدهد.
There exists a bureaucratic landlordism , a bureaucratic capitalism , and a bureaucratic gentry . (4) .
مترجم: در یک جامعهی آبسالار، اجارهداری دیوانسالار، سرمایهداری دیوانسالار و نجیبزادگان دیوانسالار (20).
پیشنهاد: در یک جامعهی آب-پایه، زمیندار دیوانسالار، سرمایهدار دیوانسالار و اعیان دیوانسالار.
اشتباه دیگر مترجم در این جمله و در بعضی جاهای دیگر این است که «landlordism» را به «اجارهداری» ترجمه میکند و باعث میشود که «طبقهی زمیندار یا همان اشراف» جایگاه اصلی خود را از دست بدهد و جای «اعیان» را بگیرد و «اعیان» هم گاهی جای «اشراف» را!
… he generally belonged to the lower nobility. (314 ).
مترجم: معمولاً به اعیان رده پایین تعلق پیدا میکرد (486) .
پیشنهاد: معمولاً به اشراف رده پایین متعلق بود.
Proto، نه Pro
مترجم با پیشوند Proto = ماقبل یا چندان آشنایی ندارد و یا آن را با پیشوند Pro = طرفدار یا هوادار اشتباه گرفته است. به موردهای ذیل توجه کنید:
مترجم: طرفدار صنعت (333،337) پیشنهاد: ماقبل صنعتی | Proto industrial (212,215) |
مترجم: حکومت فئودالی (335) پیشنهاد: حکومت ماقبل فئودالی | Proto feudal (21) |
مترجم: تمدن اصیل فئودالی (337) پیشنهاد: تمدن ماقبل فئودالی | Proto feudal (215) |
مترجم: شبهعلمی (338) پیشنهاد: ماقبل علمی | Proto scientific (438) |
مترجم: هوادار سوسیالیسم (671) پیشنهاد: ماقبل سوسیالیسم | Proto socialist (438) |
مترجم: با گرایش سوسیالیستی (611) پیشنهاد: ماقبل سوسیالیستی | Proto socialist ( 399) |
«ظرافتهای» نثر ویتفوگل
مترجم گاهی متوجه ظرافتهای ساختاری جملهبندی ویتفوگل نشده و به گونهای مطلب را به فارسی برگردانده که مفهوم مورد نظر نویسنده را بهدقت نمیرساند.
1- we don’t maintain systems if integrated power and ideology (9) .
مترجم: ما نمیتوانیم نظامهای تمامیتگرایی از قدرت و ایدئولوژی یکپارچه را حفظ کنیم (28).
پیشنهاد: ما نمیخواهیم نظامهای تمامیتخواهی از قدرت و ایدئولوژی منسجمی را برقرار سازیم.
منظور ویتفوگل توانستن یا نتوانستن نیست، بلکه خواستن یا نخواستن است، چون او میخواهد بگوید: اگر بخواهیم میتوانیم، اما در مسلک ما نیست!
2- Since the property holders were kept disorganized and politically important ... (4)
مترجم: این نوع مالکیت، رژیمهای استبدادی را تهدید نمیکردند؛ زیرا زمینداران بهعنوان مالکان خصوصی، سازماننیافته و از جهت سیاسی ناتوان بودند ...(20)
پیشنهاد: چون زمینداران در مقام مالکان خصوصی سازماننایافته و از نظر سیاسی ناتوان نگه داشته شده بودند ...
منظور ویتفوگل از به کار بردن سوم شخص مجهول این بود که علت ناتوانی و سازماننیافتگی زمینداران درونی نبوده بلکه عامل خارجی (که همانا دولت باشد) آنان را ناتوان و سازماننایافته نگه داشته بود. فرق محتواییِ دو جملهبندی را در دو عبارت ذیل مورد توجه قرار دهید: 1- کشورهای عقبمانده 2- کشورهای عقبنگهداشتهشده، که این عبارت دارای بار سیاسی است.
در متن ترجمه، اعداد در مجموع -تاریخ سالها، اوزان، مترها، مسافتها، واحد پولها، تاریخ تولدها، درصدها و غیره- قابل اعتماد نیستند، مترجم در برگردان آنها به زبان فارسی دقت لازم را به کار نبرده است.
مترجم: 180 (52) | 1- 180 (26) |
مترجم: 166800(72) | 2- 766,800(39) |
مترجم: بیشتر از 1 تا 03/0 پیشنهاد: 3/0 – 1/0 | 3-0.1 – 0.3 (118) |
مترجم: بیش از 15000 هزار درهم (127) پیشنهاد: 150000 دینار | 4- 150,000 (dinars (p.76 |
مترجم: 1600(100) | 5- 1,500 |
مترجم: 1200 (101 ) | 6- 2000( 58) |
مترجم: 40000 هزار (476) | 40,000 (307) 7- |
مترجم: 1200000 هزار (476) | 1,200,000 (307) 8- |
مترجم: 500000 هزار | 500,000 (307) 9- |
مترجم: 1740000 هزار | 10- 1,700,000 (307) |
مترجم در صفحهی 67 ترجمه، رقمهای یاردی را به متر تبدیل کرده است، اما اعداد حاصله درست نیست. هر یارد تقریباً 4/91 سانت است و اصولاً یارد وقتی تبدیل به متر میشود عدد حاصله باید اندکی کوچکتر از یارد شود و نه یکسوم آن. خود مقایسه کنید:
مترجم: (متر) 100 پیشنهاد: (متر) 77/278 | 305 ( yards)- (P.36) |
مترجم: (متر) 150 پیشنهاد: (متر) 902/404 | 443 ( yards) |
مترجم: (متر) 90 پیشنهاد: (متر) 17/253 | 277 ( yards) |
مترجم: (متر) 40 پیشنهاد: (متر) 218/125 | 137 ( yards) |
اسامی نیز بهدرستی به فارسی برگردانده نشده است، چند نمونه:
پیشنهاد: مونرو | مترجم: مورنو(111) و جاهای دیگر | 1-Munro(65&…) |
پیشنهاد: ورنادسکی | مترجم: وردانسکی (346) | 2- Vernadsky(220) |
پیشنهاد: ایوان چهارم | مترجم: ایوان پنجم (301) | 3- Ivan IV (190) |
پیشنهاد: شولز | مترجم: شولتز (302) | 4- Scholes (191) |
پیشنهاد: استروگروسکی | مترجم: اوستروفسکی (524) | 5- Ostrogorsky (340) |
در ذیل بدون توضیح نگاهی به چند اصطلاح کشاورزی و اقتصاد روستایی و معادلهایی که مترجم برایشان برگزیده، میاندازیم.
مترجم: کشاورزی بارانی (34 و...) پیشنهاد: کشاورزی دیمی | 1- Rainfall agriculture (12&...) |
مترجم: ارضی-آبسالارانه (8 و 57 و...) پیشنهاد: کشت آبی | 2- Agrohydraulic (29) |
مترجم: مبتنی بر کشت ارضی (40 و...) پیشنهاد: کشاورزی مبتنی بر آبیاری | 3- Hydraulic agriculture(16&...) |
مترجم: آبسالاری (48 و...) پیشنهاد: آبیاری | 4- Irrigation (22&23&...) |
مترجم: کانالهای بزرگ آبیاری (61) پیشنهاد: کانالهای کشتیرانی، یا حملونقل | 5- Nevigation canal (30)
|
مترجم: ارضی-آبسالاری پیشنهاد: کشت آبی |
6 - Agrohydraulic (29) |
مترجم: آباره (59) پیشنهاد: قنات | 7- Aqueduct (30) |
مترجم: فئودالی (60 و...) پیشنهاد: قرونوسطی | 8- Medieval (30&...) |
مترجم: کانالهای تخلیهی آب (72) پیشنهاد: زهکشی | 9- Drainage (42) |
مترجم: مدیریت ارضی (42 و...) پیشنهاد:کشت-مدیریتی | 10- Agro managerial(19&…) |
مترجم: اجارهداری (20 و... ) پیشنهاد: زمینداری، اربابی
| 11- Landlordism(III&…) |
و چند واژهی قابل توجه
مترجم: خودحسابی (10) پیشنهاد: خود-نابودی، خود-اضمحلال | Self-liquadation(III) |
مترجم: اضاف دولتی(17) پیشنهاد: کشورداری | Statecraft(2) |
|
|
|
|
|
|
مترجم: کشورداری (321) پیشنهاد: بالاخره در صفحهی 321 موفق شده | (203) |
مترجم: صنعت دستی سنتی (514) پیشنهاد: اما دوباره در صفحهی 514 معنا را گم میکند. | (333) |
مترجم: دیدگاه جهانی (31) پیشنهاد: جهانبینی | World outlook(11) |
مترجم: مایهی اعجاب (32) پیشنهاد: شیء مقدس، ستایش | Veneration(11) |
مترجم: آسیاب نساجی (32) پیشنهاد: کارگاه یا کارخانه نساجی | Textile mill(12) |
مترجم: یکخطی (25) پیشنهاد: تکخطی | Unilinear(7) |
مترجم: جهانیاندیشان (568) پیشنهاد: تکخطیگرایان | Unilinealist(369) |
نتیجهگیری: تنها چیزی که میتوانم در پایان اضافه کنم این است که استبداد شرقی یک اثر ماندنی و دورانساز است و نیاز است که در زبان فارسی هم یک ترجمهی خوب و دقیق از آن ارائه شود. امیدوارم چاپهای بعدی این اثر با یک ویرایش منتقدانه، سختگیرانه و باحوصله در اختیار خوانندگان دانشپژوه قرار گیرد.