فرهنگ امروز/حسین امیری: محمدحسین فرحبخش مانند فیلم قبلی خود، «زندگی خصوصی»، در فیلم اخیرش نیز سراغ موضوعی ملتهب رفته است، موضوعی که پیشتر فیلم «هیس دخترها فریاد نمیزنند» ساختهی رخشان بنیاعتماد را با آثار قبلی این کارگردان متمایز ساخت و توانست برای سازندهاش موفقیتهای زیادی را حاصل کند. اما از موضوع که بگذریم و به مرحلهی سوژه برسیم، سوژهی «مستانه» بسیار ملتهبتر است. موضوع مستانه هم مانند فیلم مذکور دربارهی تجاوز به یک زن آبرودار است، اما ویژگی سوپراستار بودن فرد آسیبدیده مختصات زیادی را به سوژهی فیلم اضافه کرده است که آن را تاریخدارتر میکند. آزار و اذیت زنان و دختران آبرودار مسئلهای فراگیر است و تاریخ ندارد، ولی پدیدهی سوپراستار متعلق به زندگی مدرن و عصر رسانه است؛ لذا فیلم «مستانه» اشارات دقیق به وقایع 10 سال اخیر جامعهی ایران دارد، وقایعی که با عصر رسانه نسبت ناگسستنی دارد. در جای جای فیلم این سؤال پرسیده میشود که اگر چنین اتفاقی برای یک فرد معمولی رخ میداد چه میشد؟ اما این سؤال ربطی به این فیلم ندارد، بهعنوان سوژهی فیلم اگر این اتفاق را در زندگی یک زن آبرودار غیربازیگر قرار میدادیم موضوع دیگری بود که با فرم فعلی فیلم که فرم سینمای بدنه است، نمیتوانست اثری جذاب را به وجود بیاورد.
«مستانه» از لحاظ فرم هیچ حرف جدیدی برای گفتن ندارد. محمدحسین فرحبخش کارگردان سینمای بدنه است و سبک فیلمسازی او نسبتی با فیلمهای روانشناسانه و فیلمهای جدی ژانر اجتماعی ندارد، اما علاقه وی به موضوعات روز اجتماعی و سیاسی باعث شده است که در قالب فرم سینمای عامهپسند یا اصطلاحاً سینمای بدنه، محتوای چالشبرانگیز و قابل توجهی را ارائه بدهد که دو اثر اخیر وی را از سایر فیلمهای سینمای بدنه متمایز کرده است. فیلم اخیر نه از لحاظ تصویربرداری و صداگذاری، نه از وجوه دیگری مانند بازیگردانی، تدوین، موسیقی و ... اثری خاص و برجسته نیست، اما سوژهی ملتهب اثر میتواند هر مخاطبی را با کمی اغماض روی صندلی سینما میخکوب کند، هرچند در برخی از سکانسها بینندهی حرفهای از فیلم دلزده میشود و کشدار بودن و پیشپاافتاده بودن سکانسها آزاردهنده میشود.
دربارهی شخصیت مستانه صدر
مستانه بازیگر زن مشهور و سوپراستاری است که در کارهای خیر هم دستی دارد، بیشتر نقشهای عاشقانه و بهاصطلاح جوان اول فیلم را بازی میکند و این نقشها باعث شده وی محبوبیت زیادی بین مخاطبین داشته باشد. تا اینجا مخاطب میتواند حدس بزند او در میان خیلی از پسران جوان دلباختگانی داشته باشد، چنانچه در یکی از صحنهها «خسرو» معلم موسیقی خواهر مستانه در تلویزیون خانهاش دیالوگهای عاشقانهی مستانه را تماشا میکند و اشک از چشمانش سرازیر شده و جواب دیالوگهایش را میدهد. این امر یکی از عوارض بازیگری برای زنان است، کسانی عاشقشان میشوند و در خیال خود به وی عشق میورزند که او حتی آنها را ندیده است. افرادی هستند که از بازیگران سوپراستار بتهایی در ذهن خود میتراشند که اگر با واقعیت زندگی او مواجه شوند تمام این ساختهها فرومیریزند.
او زنی امروزی است که علیرغم اینکه در فیلمها با آرایش غلیظ و با چهرههای گوناگون ظاهر میشود، اما فردی پاکدامن است؛ لذا وقتی «خسرو» به او در مورد حرفهایی که سایتها و روزنامهها دربارهی فساد بازیگران سینما میگوید، وی عصبانی میشود و با خسرو تندی کرده و حتی وی را تحقیر میکند و هنگامی که در دادگاه در مورد ماجرای تعرض به وی توضیح میدهد، میگوید که احساس میکنم بیارزش شدم، پس مستانه به ارزش عفت و پاکدامنی اعتقاد و باور دارد. فیلمساز میخواهد ویژگیهای زندگی و شخصیت بازیگران زن سینمای ایران را ترسیم کند و در مقابل موجی که در سالهای اخیر با موضوع فساد در سینما راه افتاده، از آنان دفاع کند و چهرهی آنان را از اتهامات بزداید.
دربارهی شخصیت خسرو جامی
خسرو معلم پیانوی خواهر مستانه است. در ابتدای ورود او به زندگی مستانه، خسرو فردی مبادی آداب و علاقهمند به خانوادهی مستانه مینماید، او ارتباط خوبی با خواهر مستانه برقرار میکند و تا حدی که وی را شیفتهی خود میکند، اما خسرو به خواهر بزرگتر علاقه دارد. تا اینجا با مثلث عشقی رایج در فیلمهای سینمای بدنه روبهرو هستیم، اما بهیکباره در سکانس تجاوز، با خسرویِ دارای شخصیت هیستریک روبهرو میشویم که به خاطر برخورد بد مستانه و عدم توجه او به قطعهای که برایش ساخته است بهیکباره به مستانه حملهور شده و بهصورت وحشیانهای او را مورد آزار و اذیت قرار میدهد. در اینجا با شخصیت دووجهی روبهرو هستیم که از طرفی مستانه را دوست دارد و از طرف دیگر به خاطر عدم علاقهی وی به خودش، محبوب خود را اذیت میکند و حتی میخواهد به صورت وی اسید بپاشد. خواستگاران و مدعیان عشق زیادی در چند دههی اخیر پس از ناکامی به صورت محبوب خود اسید پاشیدهاند، اما فرحبخش چون در این فیلم قصد ساختن اثر روانشناسانه ندارد، تکلیف خسرو را مشخص نمیکند و بر روی شخصیت وی تمرکز نمیکند، هرچند بازی میلاد کیمرام در نقش بیمار روانی که شخصیت دوقطبی دارد بسیار موفق است.
اما خسرو نمایانگر افراد بدبین به بازیگران زن سینما نیز هست، صحنهی مشاجرهی لفظی وی با مستانه در ابتدای سکانس تجاوز گواه این نمادسازی است. او به مستانه میگوید که سایتها دربارهی بازیگران و فساد اخلاقی آنها حرفهای بدی نوشتهاند و به این دلیل انتظار رفتار دیگری از مستانه دارد، او انتظار دارد مستانه علیرغم اینکه نامزد دارد به ابراز علاقهی وی نیز توجه کند و پس از تجاوز و آزار و اذیت با مستانه تماس گرفته و میگوید که این رابطه میتوانست بدون خشونت باشد و هنوز باور دارد که مستانه زنی است که میتوانست بهراحتی تن به یک رابطهی جنسی نامشروع بدهد. او در فیلم نماد افرادی است که چون خودشان مشکل شخصیتی دارند، بازیگران زن سینما را که بهواسطهی نقشهایشان جلوهگری میکنند فاسد میدانند، چنانچه در سکانس دادگاه، وکیل خسرو بدون ذکر نام به حرفهای «فرجالله سلحشور» در مورد فساد در سینما اشاره میکند.
دربارهی شخصیت کوشکی وکیل خسرو
کوشکی فردی ظاهراً متشرع است، با تعاریفی که در معرفی او میشود او را فردی پرنفوذ، زیرک و خطرناک میشناسیم، او در دادگاه با عنایت دادن قاضی به ظاهر قواعد و احکام شرعی و قرار دادن آن قواعد در مقابل زندگی یک بازیگر جوان سعی میکند او را فاسد و منشأ فساد معرفی کند. کوشکی با ارجاع به قواعد شریعت دربارهی حجاب و ارتباط با نامحرم و سعی در غافل کردن قاضی از شرایط خاص و سبک زندگی مستانه، او را زنی فاسد جلوه میدهد. کوشکی در ادامه به قشر بازیگران سینما میتازد و با اشاره به حرفهای یک کارگردان مذهبی سینما میگوید: «سینما فاضلابی بیش نیست». کوشکی با سوءاستفاده از احکام شرعی و حد و حدود حجاب و عفاف در اسلام جملهای را به کار میبرد که با اندیشهی بزرگترین مرجع تقلید و پیشوای دینی قرن حاضر یعنی امام خمینی در باب سینما تناقض دارد؛ چراکه امام خمینی در اولین سخنرانیاش هنگام بازگشت به ایران در بهشتزهرا بین سینما و فحشا افتراق قائل میشود و میگوید: «ما با سینما مخالف نیستیم، ما با فحشا مخالفیم». حکم به ظواهر و قواعد کلی شریعت بدون شناخت سبک زندگی و اقتضائات زمان دقیقاً نقطهی مقابل اجتهاد در دین است و نوعی تکفیریگری است که در فیلم به قوهی قضاییه و وکیل متهم که خود را نمایندهی متشرعین میداند نسبت داده میشود.
دربارهی شخصیت وکیل مستانه
وکیل مستانه با بازی باران کوثری، یک شخصیت کلیشهای و البته درست از یک وکیل تازه به دوران رسیده است. او نزدیکیهایی با شخصیت سیاستزدهی باران کوثری دارد و علیرغم بازی ضعیف کوثری، قرابت شخصیت بین بازیگر و نقش باعث شده با نقش درست و گویایی روبهرو باشیم. خانم وکیل در صحنهی دادگاه دیالوگهایی شعاری در دفاع از سینمای ایران و سینماگران ادا میکند و تا جایی در شعار دادن پیش میرود که میگوید: «مردم ایران به توهینهایی که به سینماگران میکنید توجه نمیکنند و افتخار ملیشان سینماست». او که دوست صمیمی افسانه است به خاطر اعتقادات آرمانگرایانه و علیرغم اینکه میداند عاقبت این پرونده شکست خواهد بود، افسانه را تشویق به شکایت میکند، اما در پایان فیلم متوجه میشویم که او به خاطر به دست آوردن شهرت و بدون مشورت با موکل خود با شبکههای تلویزیونی غیرایرانی مصاحبه و مسئله را سیاسی کرده و برای موکل خود دردسرسازی کرده است. اما این شخصیت به فرجام نمیرسد و هیچ پیشزمینهای برای خیانت و سوءاستفادهی وی از موکل خود در فیلم وجود ندارد؛ چراکه در سکانسهای مختلف او را فردی دلسوز دیدهایم.
فیلم «مستانه» بیشتر یک بیانیهی سیاسی است در جواب توهینها و اتهاماتی که به بازیگران زن سینمای ایران روا داشته شده است. فیلم میخواهد با پیش کشیدن سبک زندگی خاص سینماگران و سوپراستارها از پاکی و نجابت آنها علیرغم سبک زندگی متفاوتشان دفاع کند. مستانه علیرغم بیان نظر شرع و اکثریت مردم دربارهی این سبک زندگی، آن را نقد نمیکند، بلکه منتقدین این نوع از زندگی را بیماران جنسی میداند که به همهی مسائل نگاه جنسیتی دارند. جذابیت فیلم هم تنها به خاطر سوژهی ملتهب آن است؛ چراکه فیلم به اندازهی فیلمهای ژانر اجتماعی سینمای بدنه که موضوع دادگاه دارند مانند آثار مرحوم «ایرج قادری» و «هیس دخترها فریاد نمیزنند» تعلیق ندارد. از طرف دیگر بههیچوجه فیلم روانشناسانه نیست؛ چراکه مختصات رفتاری و شخصیتی خسرو هم در هالهای از ابهام میماند، شخصیت خسرو فقط قرار بوده است سمبل بخشی از افراد جامعه باشد که سینما را متهم به فساد میکنند، ولی خودشان غرق در فساد هستند و شخصیتی استعاری باشد تا کنایههای کارگردان را به این مخاطبان برساند.
«مستانه» بیشتر از اینکه یک فیلم خوشساخت و جذاب باشد، جمع بین چند شخصیت جذاب است. داستان ملتهب فیلم، برداشتها و یا خاطرههایی که مخاطب از این شخصیتها و مابهازای بیرونی آنان دارد وی را تشویق به تماشای فیلم تا پایان نمیکند، هرچند سوژهی جسورانهی فیلم علیرغم ضعف ساختار و فرم فیلم فارسی آن قابل ستایش است.