شناسهٔ خبر: 30009 - سرویس باشگاه ترجمه

درباره ضرورت بازگشت به کلان‌نگری در تاریخ و علوم انسانی؛

مانیفست تاریخ (۱)

آرمیتاژ- گالد مأموریت علوم انسانی این است که با آزمودن سنت‌هایی که طی صده‌ها و هزاره‌ها شکل گرفته‌اند، پرسش‌هایی دربارۀ ارزش‌ها را منتقل کند و ارزش‌ها را زیر سوال برد. و در میان علوم انسانی، این رشتۀ تاریخ است که با ارایۀ شاخص‌هایی برای آیندۀ بلندمدت که از دانش نسبت به عمق گذشته نشأت می‌گیرد، پادزهر کوتاه‌مدت‌گرایی را عرضه می‌کند.

 

دیوید آرمیتاژ [۱]، جو گالدی [۲] / ترجمۀ نجمه رمضانی:

اشاره: «مانیفست تاریخ» عنوان کتاب جدیدی است که در اکتبر ۲۰۱۴ توسط انتشارات دانشگاه کمبریج منتشر شده است. نویسندگان کتاب دیوید آرمیتاژ و جو گالدی به‌ترتیب استاد تاریخ دانشگاه‌های هاروارد و براون هستند. مدعای اصلی آنها این است که تفکر بلندمدت، حداقل در کشورهای شمال از بین رفته و به‌خاطر همین وضعیت دنیا به شکلی خطرناک درآمده است. «مانیفست تاریخ» بیدارباشی به دانشمندان علوم انسانی به ویژه تاریخ‌نگاران است تا برای حل بحران‌های کنونی، نگاه خُردنگر خود را به نگاه کلان‌نگر تغییر دهند و به‌جای توصیف و تحلیل دوره‌های کوتاه زمانی، به تصویر بزرگ‌تر و روایت‌های بلندمدت‌تر بپردازند تا هم رشتۀ تاریخ را نجات دهند و هم آیندۀ تمدن بشری را.

مدت‌ها رایج بود که گفته شود جهان در حال کوچک‌شدن است. از اواخر قرن نوزدهم به دنبال تلگراف، کشتی بخار و راه‌آهن، بیشتر متفکران از درهم‌کوبیده‌شدن مکان و زمان به دست فناوری‌های نو سخن می‌گفتند. در عصر حاضر نیز که عصر اینترنت و سفر با جت است، اغلب به گوشمان می‌خورد که جهان مسطح است و ما در دهکده‌ای جهانی زندگی می‌کنیم. زمان هم فشرده شده است. بازه‌های زمانی‌، از چند ماه تا چند سال رسمی‌ترین نوع برنامه‌ریزی و تصمیم‌سازی به وسیلۀ موسسات، دولت‌ها، سازمان‌های غیردولتی و گروه‌های بین‌المللی است.

گزارش سه‌ماهه شرکت‌ها؛ دوره‌های انتخاباتی ۱۸ ماهه تا هفت ساله. افق‌های برنامه‌ریزی یک تا پنج ساله: این‌ها محدودیت‌های زمانی جهان جدی، شلوغ و مسطح‌شده و کوچک ما هستند. از دهۀ ۱۹۸۰ این دیدگاهِ کوته‌نظرانه نام‌گذاری شد: کوتاه‌مدت‌گرایی.

کوتاه‌مدت‌گرایی مدافعی ندارد. انگار همه مخالف آن هستند و به‌علاوه حامیان جایگزین‌های آن نیز در مضیقه‌اند. یکی از مخالفان برجستۀ کوتاه‌مدت‌گرایی استوارت برند [۳] است، گردآورندۀ مجلۀ کاتالوگ زمین [۴] در دهۀ ۱۹۶۰ و از سردمداران آرمان‌گرایی اینترنتی [۵] تا به امروز. در میان طرح‌های دوراندیشانۀ وی، بنیاد «لانگ نو» [۶] به چشم می‌خورد، این طرح در سان‌فرنسیسکو [۷] پایه‌ریزی شد و در آنچه برند و دیگر موسسان ۰۱۹۹۶ می‌نامند، ریشه دارد. و «به منظور پرورش خلاقانۀ تفکر بلندمدت و مسئولیت در چارچوب ۱۰۰۰۰ سال آینده» بنا شده است. این صفرهای فراوان از بازۀ زمانی‌ای طولانی‌تر خبر می‌دهند، نه چندین دهه یا قرن، بلکه چندین هزاره.

بنیاد لانگ نو به گذشته نگاه دارد. برای مثال، طرح انقراض‌زدایی، احیا و بازسازی، به منظور بازگرداندن گونه‌های در حال انقراض به زندگی با به کار‌گیری فناوری ژنوم. اما خلاقانه‌ترین راه‌حل برند برای مسئلۀ کوتاه‌مدت‌گرایی نگاه فراتر به آینده است. این اصلی‌ترین پیام ساعت لانگ نو [۸] است، سازوکاری با حرکت کند که در کوه‌های تگزاس در حال ساخت است و تا ۱۰۰۰۰ سال کار خواهد کرد.

نگاه به آینده، از طرف کمیسیون مارتین آکسفورد [۹] نیز به عنوان راهبردی برای نسل‌های آینده عرضه شده است. ریاست آن بر عهدۀ پاسکال لمی [۱۰]، رئیس سابق سازمان تجارت جهانی است و جلساتش تحت حمایت مدرسۀ مارتین آکسفورد [۱۱] در دانشگاه آکسفورد تشکیل می‌شود. سال گذشته، کمیسیون مارتین گزارش خود را با عنوان اکنون به خاطر بلندمدت [۱۲] منتشر کرد؛ تمرکز این گزارش «بر افزایش کوتاه‌مدت‌گرایی در سیاست نوین و ناتوانی مشترک ما در شکستن این قفل است. قفلی که پایه‌های تلاش‌ برای پرداختن به بزرگ‌ترین چالش‌هایی که آینده‌ را صورت می‌بخشند، سست می‌کند». باز هم حمله روبه‌جلو بود و قاطعانه به سوی آینده تغییر جهت داد.

برند و کمیسیون مارتین از یک چیز غافل شدند و آن نیاز به نگاهی عمیق‌تر به گذشته در کنار نظر به آینده است. نه در میان اعضای هیئت مدیرۀ بنیان لانگ نو و نه در میان شخصیت‌های برجستۀ جهانی که در کمیسیون مارتین دور هم جمع می‌شوند، هیچ تاریخ‌دانی حضور ندارد. ساعت لانگ‌نو چندین هزاره جلوتر را هدف گرفته اما ریشه‌هایی تنها به عمق چندین دهه دارد؛ فقط معدودی از مثال‌ها دربارۀ مشکلات جهانی در گزارش اکنون به خاطر بلندمدت به زمانی پیش از دهۀ ۱۹۴۰ بازمی‌گردند. ظاهراً کوتاه‌مدت‌گرایی دربارۀ گذشته حتی آن‌هایی را که به کوتاه‌مدت‌گرایی دربارۀ آینده هجمه می‌کنند، متأثر کرده است. با این همه اگر مورخان از صحنۀ ابتکار عمل غایب بوده‌اند نباید تنها آینده‌شناسان را به خاطر این تقدیر متهم سازند.

گروه‌های علوم انسانی در دانشگاه‌ها باید محلی برای نگاهی بلندمدت به آیینۀ جلو [گذشته] باشند. در هر حال، دانشگاه‌ها از دیرپاترین نهاد‌هایی هستند که بشر خلق کرده است. میانگین نیمۀ عمر یک بنگاه تجاری ۷۵ سال تخمین زده شده است: بر اثر تخریب خلاقانۀ سرمایه‌داری بیشتر شرکت‌ها پیش از آنکه به صدسالگی خود برسند فرو می‌پاشند. چندین دهه پیش از ثبت رسمی هاروارد و یِیل، اسپانیایی‌ها در مکزیکوسیتی و لیما [۱۳] واقع در پرو دانشگاه‌هایی را تأسیس کردند و با گذشت ۴۵۰ سال هر دو هنوز پابرجا هستند. اولین موج تأسیس دانشگاه در اروپا در اواخر قرن ۱۱ و اوایل قرن ۱۳ شکل گرفت. و دانشگاه نالاندای [۱۴] هند در ایالت شمالی بیهار [۱۵] ۱۵۰۰ سال پیش به عنوان نهادی بودایی پایه‌گذاری شد: این دانشگاه اخیراً بازتأسیس شده و سپتامبر امسال اولین دانشجویان ورودی خود را پذیرفت. همان‌طور که مایکل اسپنس [۱۶]، معاون دانشگاه سیدنی [۱۷] اخیراً نوشته است: دانشگاه «تنها بازیگری است که می‌تواند سرمایه‌گذاری‌های تحقیقی بلندمدت، زیربنایی و متمرکز انجام دهد»؛ در مقایسه با تجارت، «دانشگاه تنها جایی است که در سطحی جهانی قادر به حمایت از تحقیق در افق‌های زمانی ۲۰، ۳۰ یا ۵۰ ساله است.»

مأموریت علوم انسانی این است که با آزمودن سنت‌هایی که طی صده‌ها و هزاره‌ها شکل گرفته‌اند، پرسش‌هایی دربارۀ ارزش‌ها را منتقل کند و ارزش‌ها را زیر سوال برد. و در میان علوم انسانی، این رشتۀ تاریخ است که با ارایۀ شاخص‌هایی برای آیندۀ بلندمدت که از دانش نسبت به عمق گذشته نشأت می‌گیرد، پادزهر کوتاه‌مدت‌گرایی را عرضه می‌کند. اما دست‌کم از دهۀ ۱۹۷۰، بیشتر تاریخ‌دانان حرفه‌ای- تاریخ‌دانان دارای درجۀ دکتری که در دانشگاه‌ها یا مدارس عالی تدریس می‌کنند- بخش عظیمی از پژوهش خود را در بازه‌های زمانی‌ای بین پنج تا ۵۰ سال انجام داده‌اند.

در ۱۹۵۴، رمان‌نویسی به نام کینگزلی اَمیس [۱۸] در جیم خوش‌شانس [۱۹]، اثری که تمام رمان‌های دانشگاهی بعدی، از آن سرچشمه گرفتند، این تمایل به تخصصی‌سازی هرچه بیشتر میکروسکوپی در میان تاریخ‌دانان را دستمایۀ طنز قرار داده است. جیم دیکسون [۲۰]، دانشجوی سال سوم و سخنرانی مضطرب، سرتاسر کتاب نگران سرنوشت مقاله‌ای شسته‌رفته است که قرار بود وضعیت کاری‌اش را روبه‌راه کند. موضوعش؟ «تأثیر اقتصادی توسعۀ فناوری‌های کشتی‌سازی از ۱۴۵۰ تا ۱۴۸۵». «عنوانش فوق‌العاده بود»، این را راوی می‌گوید، «از این جهت که بی‌فکری آزاردهندۀ مقاله در آن متبلور می‌شد، نمایش دفن حقایق خمیازه‌آور، نوری کاذب که روی مسائلی می‌انداخت که چندان هم مسئله نبودند». تنها با گذشت دو دهه، هر استاد راهنمای دکتری‌ای در هر دو سوی اقیانوس اطلس، موضوعی با چنین گستره و پیچیدگی را رد می‌کرد، در نظر گرفتن بازۀ زمانی چهار دهه‌ای حماقتی تمام‌عیار است.

در اواخر قرن نوزدهم که کار تاریخ‌دانان جنبۀ حرفه‌ای پیدا کرد، هنوز برایشان مقدور بود که از پس موضوعاتی با گستره و هدفی اصیل برآیند. در ایالات متحده، فردریک جکسون ترنر [۲۱] - که بعدها به خاطر «نظریۀ مرزیِ» توسعۀ ملی آمریکا شهرت یافت- در ۱۸۹۱ پایان‌نامۀ دکتری خود را روی پست‌های تجاری مرزی از قرن هفدهم تا نوزدهم نوشت. در ۱۸۹۵، دابلیو ای بی دو بویس [۲۲]، اولین آمریکایی آفریقایی‌تبار که از دانشگاه هاروارد مدرک دکتری گرفت، در تحقیق دکتری خود به مطالعۀ سرکوب خریدوفروش برده‌های آفریقایی از ۱۶۳۸ تا ۱۸۷۰ پرداخت.

اخیراً بررسی ۸۰۰۰ رسالۀ تاریخ که از دهۀ ۱۸۸۰ در ایالات متحده نوشته شده‌اند نشان داده است که میانگین دورۀ زمانی‌ای که در ۱۹۰۰ پوشش داده می‌شد حدوداً ۷۵ سال بود؛ تا ۱۹۷۵، این عدد به حدود ۳۰ سال تقلیل یافت. (اوضاع در بریتانیا بدتر هم بود، در آنجا دانشجویان، در مقایسه با بیشتر دانشجویان آمریکایی، زمان کمتری برای انجام تحقیق و نوشتن داشتند و بازه‌های زمانی از این هم محدودتر بود.) صرفاً در دهۀ گذشته این عدد دوباره افزایش یافت و به چیزی بین ۷۵ تا ۱۰۰ سال رسید.

دلایل زیادی برای تمایل تاریخ‌دانان به سوی نمایی کوتاه‌تر از گذشته وجود دارد. بازار رقابتیِ کار خواستار این بود که تاریخ‌دانان تازه ‌فارغ‌التحصیل‌شده علاوه بر نمایش تسلطشان بر علم و دانشی که به سرعت در حال رشد بود، تسلط خود بر اسناد را نشان دهند- گاهی هرچه اسناد نامفهوم‌تر و غیرقابل‌دسترس‌تر بودند بهتر بود. اگر کسی خاک اسناد دست اول را نمی‌خورد، اصلاً تاریخ‌دان محسوب نمی‌شد. کسب چنین تجربه‌ای دشوار بود و تنها در بازه‌های زمانی و مکانی کوچک‌تر امکان‌پذیر بود.

تقریباً در همین زمان، پرداختن به تاریخ خُرد در حرفۀ تاریخ رایج شد. کتاب‌هایی چون پنیر و کرم‌ها [۲۳] (۱۹۷۶) نوشتۀ کارلو گینزبرگ [۲۴]، کشتار بزرگ گربه‌ها [۲۵] (۱۹۸۴) تالیف رابرت دارنتون [۲۶] یا بازگشت مارتین گره [۲۷] (۱۹۸۴) اثر ناتالی زمون دیویس [۲۸] خبر از آشکار شدن معماهای جالبی در زندگی فرهنگی اجدادمان می‌دهند، که در میان داستان‌های تکان‌دهنده یا اتفاقاتی به‌ظاهر مبهم گفته می‌شوند و با استفاده از ابزارهایی که اول‌بار توسط قوم‌نگارها و مردم‌شناسان پدید آمدن، از این معماها پرده برداشته می‌شود.

تمرکز بر افراد و حوادث استثنایی با «بدگمانی نسبت به فرا روایت‌ها» همراه شد، یعنی آنچه فیلسوف فرانسوی ژان‌فرانسوا لیوتار [۲۹] در ۱۹۷۹ در تعریف پست‌مدرنیسم مطرح کرد. قصه‌های بزرگ که در ادوار زمانی‌ای دور و دراز گفته می‌شدند دیگر هم نامرسوم و هم باورنکردنی بودند، دست‌کم هر تاریخ‌دانی که مدعی صلاحیت حرفه‌ای بود، این حس را داشت. فرا روایت‌ها با جبرگرایی اندوه‌بار اوسوالد اسپنگلر [۳۰]، نویسندۀ زوال غرب [۳۱] (۱۹۱۸) یا الگوهای جهانی آرنولد جِی توینبی [۳۲]، نویسندۀ دورۀ دوازده جلدی پژوهشی در تاریخ [۳۳] (۶۱-۱۹۳۴) همبسته هستند. تاریخ‌دانان در کلاس‌های درس و کتب درسی خود پژوهش‌هایی را انجام می‌دادند اما به نظر می‌رسید فقدان آشنایی آن‌ها با منابع –تمام منابع با جزئیات ریز و درشتشان- به نوعی تکلف و بی‌محتوایی می‌انجامید که به قیمت [از دست دادن] جزئیات خوب‌تحلیل‌شده و بازسازی پیچیدۀ آن‌ها تمام می‌شد.

اثر این حرکت به سوی بازه‌های زمانی کوتاه‌تر دو گونه عقب‌نشینی بود، اولی عقب‌نشینی از مأموریت اصلی تاریخ از دوران باستان، دومی عقب‌نشینی از عملکرد مؤثر تاریخ‌دان‌های فرانسوی بعد از جنگ که تاریخ‌های بلندمدت‌تر را مطالعه می‌کردند. بیش از ۲۰۰۰ سال، از دوران توسیدید [۳۴] تا اواسط قرن بیستم، یکی از مهم‌ترین اهداف آموختن دربارۀ گذشته این بود که فرد بتواند خود را با آینده سازگار سازد. در قرن اول پیش از میلاد مسیح سیسرو [۳۵] نوشته است که تاریخ «راهنمای زندگی» (magistra vitae) است، برای سیاست‌مداران، مشاوران آن‌ها و برای شهروندان.

این حال و هوای باستانی‌ای بود که ماکیاولی و هم‌عصرانش تاریخ‌های خود را در آن نوشتند، چه تاریخ رم و چه دولت-شهر‌های خودشان مانند فلورانس، آن‌ها وقتی به تقدیر جوامع خود می‌اندیشیدند، از مسلح ساختن عوام توسط رم و یا راهبردهایش برای توسعۀ قلمرو درس می‌گرفتند. تاریخ‌دانان در عصر روشنگری نیز چنین هدفی را دنبال می‌کردند. از میان آن‌ها می‌توان از دیوید هیوم و ولتیر [۳۶] نام برد و حتی از آدام اسمیت که روح ثروت ملل [۳۷] او که در سال سرنوشت‌ساز ۱۷۷۶ منتشر شد، تاریخ اروپا و امپراطوری‌های برون‌مرزی‌اش است و از اختلاف نظری بر سر آیندۀ اقتصادی اروپا و مستعمره‌هایش خبر می‌دهد.

پس از انقلاب فرانسه، سیاست‌مداران در بریتانیا و فرانسه اغلب برای شکل‌دهی به بحث کنونی خود به گذشته باز می‌گشتند و سیاستمداران پیشرو، تاریخ گذشتۀ انقلابی خود را می‌نوشتند تا آیندۀ ملی‌شان را صورت‌بندی کنند، برای مثال فرانسوا گیزو [۳۸]، آدولف تیر [۳۹] و ژان ژورس [۴۰] در فرانسه و توماس ببینگتون مکولی [۴۱] و لرد جان راسل [۴۲] در بریتانیا. به بیان جِی آر سیلی [۴۳]، پروفسور سلطنتی تاریخ معاصر در کمبریجِ اواخر دورۀ ویکتوریایی، تاریخ «مکتب زمامداری» بود. در همین زمان، متنی مانند تأثیر قدرت دریایی در تاریخ، ۱۷۸۳-۱۶۶۰ [۴۴] (۱۸۹۰) توانست به متن درسیِ راهبرد نظامی در دانشکده‌های نیروی دریایی در ایالات متحده، آلمان و ژاپن تبدیل و طی چندین دهه در کلاس‌های درس تدریس شود. حرکت به سوی گذشته‌ای کوتاه، بدون نگاهی بر کنش و یا نیم‌نگاهی به آینده، نشان از مهارت حرفه‌ای داشت اما میان تاریخ‌دانان و عادت دیرینه‌شان به آگاهی‌بخشی در قلمروی عمومی فاصله انداخت.

 

...ادامه دارد

 

پی‌نوشت‌ها:

[1] David Armitage

[2] Jo Guldi

[3] Stewart Brand

[4] Whole Earth Catalog

[5] توضیح مترجم: این عقیده که ارتباطات اینترنتی به خودی خود رهایی بخشند و اینترنت بیش از آن که در خدمت ظالمان باشد، به مظلومان یاری می‌رساند.

[6] The Long Now Foundation

[7] San Francisco

[8] The Clock of the Long Now

[9] Oxford Martin Commission

[10] Pascal Lamy

[11] Oxford Martin School

[12] Now for the Long Term

[13] Lima

[14] Nalanda University

[15] Bihar

[16] Michael Spence

[17] University of Sydney

[18] Kingsley Amis

[19] Lucky Jim

[20] Jim Dixon

[21] Frederick Jackson Turner

[22] W E B du Bois

[23] The Cheese and the Worms

[24] Carlo Ginzburg

[25] The Great Cat Massacre

[26] Robert Darnton

[27] The Return of Martin Guerre

[28] Natalie Zemon Davis

[29] Jean-François Lyotard

[30] Oswald Spengler

[31] Decline of the West

[32] Arnold J Toynbee

[33] A Study of History

[34] Thucydides

[35] Cicero

[36] Voltaire

[37] Wealth of Nations

[38] François Guizot

[39] Adolphe Thiers

[40] Jean Jaurès

[41] Thomas Babington Macaulay

[42] Lord John Russell

[43] J R Seeley

[44] The Influence of Sea Power Upon History, 1660-1783

منبع: ترجمان