فرهنگ امروز/ سارا فرجی: مخلوط و ترکیب دو اصطلاحی که در علم شیمی کاربرد دارد و اگرچه ظاهرا در هردوی آنها یک اتفاق میافتد اما نتیجه و خروجی هریک از آنها با یکدیگر تفاوت دارد؛ در مخلوط، مواد اوليه خصوصيات خود را عینا حفظ مي كنند ولی در نهايت قابل تفكيك هستند اما در تركيب مواد اوليه تشكيل دهنده عنصر براي رسيدن به ماده جديد خصوصيات خود را از دست میدهند و به راحتي تفكيك پذير نيستند، مثل آب كه تا بلايي مانند جرقه الكتريكي سرش نياوريم تبديل به اكسيژن و هيدروژن نمي شود.
حکایت موسیقی تلفیقی در ایران هم حکایت همین ترکیب و مخلوط است، براساس تعریفی که برای موسیقی تلفیقی وجود دارد قرار است که در این گونه از موسیقی ترکیب رخ دهد و ما شاهد اتفاق جدید و شنیدنی ای باشیم در حالیکه در قریب به اتفاق آلبومهای موسیقیای که اخیرا در ایران با عنوان موسیقی تلفیقی منتشر میشود شاهد چنین اتفاقی نیستیم و به جز موارد معدودی مثل آلبوم «لایه های تاریکی» کیهان کلهر که یک اثر تلفیقی با شجاعت حسینخان هندی است و چند آلبوم دیگر، در سایر آلبوم هایی که خود را تلفیقی مینامند، اثر موفقی را ندیدیم.
نکته ای که وجود دارد این است که پرهیز از اصطلاح «سبک» یا «ژانر» تلفیقی عمدی است، چون برسر اینکه آیا واقعا این گونه از موسیقی ژانری مستقل است یا خیر و اینکه اصلا چنین گونهی موسیقی به طور صحیح و اصولی در ایران وجود دارد یا خیر اما و اگر وجود دارد و توافقی برای اینکه موسیقی تلفیقی را به عنوان یک ژانر مستقل بدانیم وجود ندارد.تنها چیزی که در مورد موسیقی تلفیقی می توان به صورت یقینی مطرح کرد این است که در موسیقی تلفیقی قرار است دو یا چند فرهنگ موسیقایی با یکدیگر تلفیق شوند تا به نوعی همه موسیقیها در دهکده جهانی موسیقی به یکدیگر نزدیک شوند.
به هر روی از این گونه موسیقی می توان به عنوان یک پدیده موسیقیایی نوپا نام برد، گونهای که دلایل مختلفی برای رایج شدن آن هم در کشورهای غربی هم درکشورهای شرقی وجود دارد. جذب مخاطب بیشتر توسط تلفیق سازهای متفاوت با یکدیگر، تجاری شدن و خارج شدن از رکود، تغییر شیوه و سبک زندگی و ایجاد مقتضیاتی برای ورود این گونه موسیقی به جمع سایر سبکهای موسیقی از جمله دلایلی است که برای ورود و اقبال از این گونه موسیقی مطرح شده است. اما در ایران ماجرا به شکل دیگری است، به نظر میرسد که در ایران به جز چند مورد معدود و انگشتشمار که کار خود را در این عرصه به درستی انجام داده اند سایر کسانی که وارد این عرصه شدند به دلیل اینکه کفگیرشان به ته دیگ خورده و یا به نوعی به بنبست رسیده اند سراغ این گونه از موسیقی رفتهاند اگرچه وقتی از آنها بپرسی که چرا به فکر ساخت چنین اثری افتادید جواب می دهند که دست و پای هنرمند نباید بسته باشد و هنرمند آزاد است که تجربه های متفاوتی درعرصه های مختلف داشته باشد، این در حالیست که اغلب آنها در حالی از تجربه صحبت میکنند که از تجارب گذشته وپیشینیان موسیقی در این حوزه استفاده نمی کنند چون اگر نگاهی به سابقه چنین تجاربی داشته باشند متوجه میشوند که این گونه کارها قبلا انجام شده، موفق نبوده برای همین در زمان خودش تمام شده است و باید با این موضوع کنار بیایند اثرشان تاریخ مصرف دارد و خیلی زود از هم صحنه آلبومهای موسیقی حذف میشود.
ساسان فاطمی، پژوهشگر حوزه موسیقی واستاد موسیقی دانشگاه تهران در یکی از مصاحبه هایش گفته بود: « اغلب کسانی که به موسیقی تلفیقی روی میآورند میخواهد موسیقی سنتی را متجدد کند. اما انگار جوانهای ما توجهی به گذشته ندارند. نمیروند آثاری که درباره موسیقی ایرانی و موسیقی غربی نوشته شده را بخوانند و فکر میکنند که این تجربهها نشده است. این تجربهها صورت گرفته و شکست خورده است. اینکه مثلا بیایم موسیقی ایرانی را هارمونیزه کنیم، آکورد در پس زمینه آن استفاده کنیم، کوارتت بسازیم و. . . این تجربهها انجام شده و. بحث تئوریک درباره آن وجود دارد. بورنو رنتل نکته جالبی میگوید. زمانی شما میتوانی بین دو موسیقی سنتز به وجود بیاورید که ویژگیهای مرکزی آنها مطابقت داشته باشد. ویژگی مرکزی موسیقی ایرانی تنوع مدها، تنوع مقامها، موسیقی تک خطی و… است. ویژگی مرکزی موسیقی غربی هارمونی است، نمیشود که شما به زور این را با آن سازگار بکنید. جور در نمیآید یکی از آن دو لطمه میخورد.» براین اساس شاید بتوان گفت بسیاری از آلبوم هایی که اخیرا ذیل عنوان موسیقی تلفیقی منتشر میشوند اصرار دارند که زیرپرچم موسیقی تلفیقی قرار بگیرند ولی مختصاتشان با مختصات این گونه از موسیقی جور در نمیآید و براساس گفته فاطمی می خواهند کارشان را بزرو تلفیقی بنامند.
در ایران مدت زیادی نیست که موسیقی تلفیقی باب شده وافراد و گروه های مختلفی به این حوزه وارد شده اند، بسیاری از آنها گروههای خانگی یابه نوعی زیرزمینی بودند که در گذشته مخفیانه اینگونه موسیقی را تولید میکردند و امروز کمکم وارد عرصه عموم شدند وکارهای خود را ارائه کردند و با توجه به استقبالی که از کارهایشان شد، کار جدی خود در این عرصه را آغاز کردند،گروههایی چون پالت ،دنگشو،کامنت و.... نمونه این گروه ها هستند، در این میان خوانندههایی هم به این عرصه پیوستند و دست به انتشار آثاری به این شیوه زدند، آلبوم «باخ و مولانا» داوود آزاد نمونه بارزی از اینگونه آثار است. در کنار اینها آلبوم های بیکلام تلفیقی وکنسرتهایی هم با همین عنوان رایج شد.
تجربه تازه همایون شجریان در موسیقی تلفیقی
همایون شجریان یکی از کسانیست که بنظر میرسد در سالهای اخیر رغبتش برای ورود به این عرصه از موسیقی زیاد شده و انگار بدش نمیآید کار در این گونه از موسیقی را هم تجربه کند اگرچه به گفته خودش خیلی اصراری ندارد کارهایش در دستهبندی خاصی قرار بگیرد ولی تلاش داشته تا با قدم گذاشتن در این عرصه، در خارج از مرزهای ایران و برای شنوندگان غیرایرانی هم مخاطب پیدا کند و اثر خود را عرضه کند اما اقبال جمعی از آلبومهای به اصطلاح تلفیقی او نشان داده که خیلی در این کار موفق نبوده است؛
آلبوم «مستور و مست» که تازهترین آلبوم اوست و در روزهای آخرسال 93 رونمایی شد نمونه بارز تجربه همایون در عرصه موسیقی تلفیقی است. آلبومی با آهنگسازی یک آهنگساز دورگه آمریکایی-ایرانی به نام «ژانو باغومیان» و اشعاری از حافظ، مولانا وعطار که اغلب اشعار هم جزو شعرهای معروف و تکراری است. شاید اصلیترین ایرادی که میتوان به این آلبوم گرفت این است که بنا به چیزی که در ابتدای متن اشاره کردیم در این آلبوم نه ترکیب صورت گرفته و نه مخلوط بلکه هرکدام از افراد (آهنگسازو خواننده) کار خود را میکنند و چه بسا در بسیاری از بخش ها آهنگساز از خواننده جلو میزند و آهنگ اثر از کلامش بیشتر میشود و بالاتر میرود یعنی موسیقی اروپایی که در این اثر ازنوع حماسی است پیشی میگیرد.
علاوه بر آن، یکی از جذابیتهای یک قطعه موسیقی که ملودی است در این آلبوم مورد غفلت واقع شده و متاسفانه در این آلبوم شاهد ملودی جذاب و گیرایی نیستیم و دو عنصر کلام و آهنگ هرکدام راه خود را میروند. این اتفاق، به شکل دیگری در آلبوم قبلی وی که «آرایش غلیظ» نام داشت و تیتراژ فیلم سینمایی با همین نام بود، رخ داده بود. این در حالیست که تجربه کاری و بررسی استقبال مخاطبان از آثار متفاوت او،احتمالا به این هنرمند ثابت کرده که در حوزه موسیقی سنتی موفقتر بوده، نمونه بارز آن، قطعه «هوای گریه» اوست که با گذشت سالهای طولانی، بازهم جذاب و شنیدنی است؛ اگرچه این گفته به این معنا نیست که هنرمند محکوم است تاابد یکجور اثر بسازد و دچار یک نوع رخوت و رکود شود ولی صحیحتر آن است که اگر هنرمندی می خواهد تغییر فضا بدهد و تجارب مختلفی در حوزههای مختلف کسب کند،آن کار را اصولی انجام دهد، خصوصا در مورد افراد شاخصی مثل همایون شجریان این امر مهمتر میشود چون میزان توقع و انتظار از هنرمندان شاخص نسبت به هنرمندان جوان وتازه کار بیشتر است.
برای بررسی بهتر وروشن شدن زوایای مختلف این موضوع، گپ و گفت کوتاهی با هوشنگ جاوید، پژوهشگر حوزه موسیقی زدیم تا نظر او هم درباره رواج این گونه موسیقی در ایران جویا شویم. اگرچه وسعت و اندازه این موضوع بیشتر از ینهاست وشاید شنیدن نظر یک نفر کافی نباشد و لازم باشد که با افراد بیشتر و بصورت دقیقتر به این موضوع پرداخته شود ولی غَرَض از انجام این گفتوگو، طرح مسئله درباره این موضوع است.
جاوید: باید از تلفیق ترسید
جاوید درابتدای صحبتش گفت: هرجایی که بحث تلفیق پیش میآید باید ترسید از ادبیات تلفیقی گرفته تا موسیقی تلفیقی. دلیلش هم این است که ضربه سنگینی به هویت ما چه در بُعد ملی چه در بُعد معنوی زده میشود، در موسیقی هم به این صورت است، موسیقی ایرانی یا به عبارت دیگر دستگاهی ما در حال آسیب دیدن است. متاسفانه آسیبی که از قِبال تولید آلبومهایی با عنوان تلفیقی که براساس طراحی و اصول دقیقی تولید نشدهاند، نصیب ما میشود، مسخ فرهنگی است به این معنا که با استفاده از سازهای اروپایی و دستگاه ماهور،گامها را با یکدیگر تلفیق میکنند و فاجعه آنجایی رخ میدهد که موسیقی اروپایی بالا میآید وپررنگتر میشود و به همین شکل کمکم لباس موسیقی ایرانی از تن آثار منتشر شده در عصه موسیقی در میآید و موسیقی فرنگی جای آن را میگیرد.
جاوید در ادامه افزود: به عقیده من پشتِ اکثر آلبومهایی که اینگونه تولید میشوند یک شرکت مافیایی بزرگ و سرمایهگذاری های هنگفت قرار دارد که تلاش میکند فرهنگ ما را به سمت غرب و فرهنگ فرنگی ببرد و چون اینگونه آثار از سوی اینگونه شرکتها حمایت میشوند تعدادشان در بازار زیاد میشود ولی توضیح هنرمندان در اینرابطه اینگونه است که هنرمند میتواند آزادانه گونه های مختلف را تجربه کند در حالیکه اولین تعهد یک هنرمند به حفظ تاریخ و تمدن کهن کشورش است.
نویسنده «آشنایی بر موسیقی مناطق و نواحی ایران» در خصوص دلیل روی آوردن به این گونه از موسیقی را تمامشدن خلاقیت و ایده هنرمندان دانست و گفت: من فکر می کنم کسانی که سراغ اینگونه آثار رفتند از نظر ساختار و ارائه کار کم آوردند و با این بهانهها می خواهند کمبود و نقصهای کاری خود را جبران کنند.در حالیکه ما اگر بخواهیم تلفیق درستی ارائه دهیم باید بگردیم سراغ بخشهایی از موسیقی ایران که در کشورهای همجوار و اروپای شرقی مثل موسیقی کشورهایی مثل ترکیه، لهستان و مجارستان باقیمانده و تعدادشان هم کم نیست بطوریکه دامنه تاثیرگذاری موسیقی ایرانی تا جایی بوده که به چین هم رسیده است. در ایران هنرمندان حوزه موسیقی دو دسته اند: دسته اول طرحی به نظرشان میرسد، و چون به نظر خودشان طرح خوبی است آن اثر را تولید میکنند ولی دسته دوم هنرمندان متفکری هستند که هر سه چهارسال یکبار آلبوم منتشر می کنند ولی برای کار خود وقت میگذارند و پژوهش میکنند، این دسته از هنرمندان به فکر بازار و اینکه خب حالا جامعه چه می خواهد همان را تولید کنم نیستند، اغلب کارهای حسین علیزاده یا تعدادی از آلبوم های مسعود شعاری اینگونهاند.
جاوید با تاکید براینکه برخی عقیده دارند که فلان کارشان یک تجربه شخصی است و چون خودشان کار را پسندیدند منتشر کردند توضیح داد: ایرادی ندارد که یک هنرمندی دلش بخواهد تجربه شخصی خود را برای عموم ارائه دهد، به شرطی که کارش را پیش از انتشار، یک شورای نظارتی متخصص، ارزیابی و ایراد و ضعفهای آن را بررسی و بعد روانه بازار کند. چیزی که متاسفانه در ایران وجود ندارد و ما فاقد یک شورای فنی موسیقیایی هستیم.
وی ادامه داد: از نظرمن آلبوم گروههای جوان و نوپایی که این روزها روانه بازار شده، یک نوع تجربه های دمدستی و هنرستانی است که چون در ایران از لحاظ آموزش موسیقی اندازه کشورهای اروپای فضای آموزشی مثل هنرستان و مدرسه موسیقی نداریم علاقمندان به این حوزه ها اینگونه تجارب را که خاص فضای آموزشی است برای عموم و در قالب یک آلبوم در دورهای که در حال انجام کار جدی هستند، منتشر میکنند. چنانکه میبینید رشته موسیقی در دانشگاه های ما مقطع دکترا ندارد ولی همه یکدیگر را ستاد صدا میزنند. ممکن است بسیاری از این آثار قابل قبول و شنیدنی باشد ولی ارزش انتشار در جامعه ندارد. ایراد دیگر این موضوع به عملکرد وزارت ارشاد برمیگردد که شیوه نامه مشخص و معینی برای انتشار آلبوم ندارد. نکته دیگر هم آنکه بسیاری از هنرمندان فکر میکنند با اینگونه آثارشان، موسیقی سنتی را بروز میکنند و در واقع آن را از خطر فراموشی نجات میدهند در حالیکه بروز شدن در هر حوزهای به معنای تخریب بنیادهای آن وتبعیت و تقلید از موسیقی غربی و فرنگی نیست.
جاوید در پایان گفت: دلیل دیگری که برای انتشار و زیاد شدن اینگونه آلبومها وجود دارد این است که بسیاری از هنرمندان ما نمیتوانند از همه توان موسیقی ایرانی استفاده کنند و چون از پسِ آن برنمیآیند سراغ اینگونه آثار میروند مثلا اگر نگاهی به آلبوم های که در این سه دهه منتشر شده بیندازیم کمتر اثری را میبینیم که در دستگاه راست پنجگاه منتشر شده باشد دلیلش هم این است که اینگونه افراد حاضر نیستند به بخش های مشکل موسیقی ایران بپردازند به همین دلیل سراغ دستگاههای سادهتری مثل شور، ماهور و... میروند. علاوه بر این، آثار فعلی این حوزه چون روح پژوهشی ندارند،آثار ماندگاری نیستند و به صورت گذرا شنیده و خیلی زود هم فراموش میشوند.