فرهنگ امروز: یازدهمین هماندیشی و همایش حلقهی نشانهشناسی تهران در مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی با موضوع «سبک زندگی» برگزار شد و هریک از اعضای این حلقهی هشتنفره به ارائهی سخنان خود پرداختند. اولین سخنران این همایش «حمیدرضا شعیری، دکتری معناشناسی» از اعضای هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس، گروه ادبیات زبان فرانسه بود که در ادامه مشروح سخنان او میآید.
حمیدرضا شعیری: گفتمان یک کنش نظاممند، نیتمند و آگاهانه است، همین وجه آگاهانهی گفتمان سبب میشود تا بتوان نظام نشانه-معنایی دخیل در شکلگیری آن را یافت و مورد تحلیل قرار داد. همین نظاممندی گفتمان است که سبب سازماندهی آن میشود. هرگاه انسان در مرکز فرایندهای نشانه-معنایی قرار گرفته و در چالش با شرایط زیستی و اشکال حضور در پی ترسیم سبکی متفاوت باشد، با چالشهای نشانه-انسانشناختی مواجه هستیم.
زیستسپهرها یا بیواسفرها که پشت جریان گفتمان آگاهانه قرار دارند و آن را پشتیبانی میکنند، جریانی نیتمند نیستند و کنش گفتمانی سازماندهیشده و آگاهانه به شمار نمیروند، ولی همین بیواسفرها در قالب ارتباط و پیوند بین دنیای طبیعی و دنیای زبانی به درون گفتمان ما سرایت میکنند. انسان گفتهپرداز بین بیواسفرها و زبان حرکت میکند و در نتیجهی این حرکت، گفتمان شکل میگیرد. این نشت زیستسپهرها به درون سازمان گفتمانی سبب تعامل بین شیوهی زندگی زیستی و شیوهی زندگی نشانهای میگردد. از تعامل زیستسپهرها و شیوهی حضور نشانه-معنایی، سبک زندگی شکل میگیرد. من سبک زندگی را فرایندی و چالشی میدانم و در ادامه سعی میکنم این ویژگی را توضیح دهم.
برای بررسی سبک زندگی باید بین سه فرایند و جریان متفاوت حضور تفاوت قائل شد.
۱) شیوهی حضور اجتماعی وابسته به نظامهای ارزشی هستند؛
۲) شکل زندگی که وابسته به عادت و تکرار است؛
۳) سبک زندگی که میتواند منحصربهفرد و ویژه باشد و یا در چالش با عادت قرار گیرد و یا آن را تأیید کرده ولی نسبت به آن نگاه نوآورانه داشته باشد.
ویژگیهای شیوههای حضور زندگی
ژاک فونتنی (Jacques Fontanille) در مقالهای تحت عنوان «نشانه-معناشناسی در برابر چالشهای اجتماعی قرن ۲۱» [۱] شکل زندگی را از سبک زندگی متمایز میکند. در این جستار، سبک زندگی فرایندی و چالشی دیده شده است.
شیوههای حضور اجتماعی تعیینکنندهی رابطهی ما با نهادهایی مانند جامعه، سیاست، مذهب، فناوری، توریسم، بهداشت، اقتصاد، قوای نظامی و غیره هستند. چه چیز باعث میشود تا یک شیوهی حضور را بر شیوهی حضوری دیگر ترجیح دهیم؟ باید بین دو یا چند شیوهی حضور چالشی صورت گیرد تا یک شیوهی حضور نسبت به دیگر شیوهها ترجیح داده شود. چالش بین این شیوهها و ترجیح یکی بر دیگری، جریان استدلالی، مجابی و متقاعدسازی را مطرح میکند. پس چالش بین شیوههای حضور به جریان مشروعیتسازی میانجامد و عمل مشروعیتبخشی ما را با نظام ارزشها مواجه میکند؛ به همین دلیل سبک زندگی ارزشمحور است.
شیوههای حضور اجتماعی بهمثابه نظامهای ایجابی و باورمحوری عمل میکنند که میتوانند گفتمانها را به وجود آورده و به آنها مشروعیت بخشند. شکلهای زندگی با امور نهادی مرتبط نیستند و ویژگیهای نهادی ندارند، اما این اشکال در چالش با دیگر شکلهای زندگی قرار دارند. شکلهای زندگی هم بر اساس روابط جانشینی و هم بر اساس روابط همنشینی عمل میکنند:
روابط همنشینی شکل زندگی: این شکلها بر اساس شرایط زنجیرهای، استمرار و تکرار یک شکل به طور همنشین عمل میکنند.
شرایط جانشینی شکل زندگی: بر اساس همجواری شکلها و وجود شرایط مشابه، یک شکل به شکل دیگر ترجیح داده میشود.
شکلهای زندگی دارای تکیهگاه ارجاعی هستند، تکیهگاه این اشکال را باید در شیوههای حضور اجتماعی یافت. اگر شیوههای حضور اجتماعی را لانگ یا توانش اجتماعی و عمومی بنامیم، شکل زندگی را باید پارول یا همان زبان تحققیافته یا گفتار بدانیم؛ مثال: اگر زبان ملی یک کشور را شیوهی حضور اجتماعی بدانیم، گویشهای متنوع جاری در درون آن زبان ملی را باید شکل زندگی بدانیم. یا اگر دین اسلام را برای ایرانیان دین ملی بدانیم، شیوههای متنوع انجام بعضی فرایض دینی را باید شکل زندگی دینی بدانیم. پس اشکال زندگی توانایی تحقق گفتمانی دارند، اما این گفتمانها به دنبال مشروعیتسازی و یا هنجارسازی اجتماعی نیستند. شکلهای زندگی که دارای سازههایی از جنس سپهرهای نشانهای هستند، با پیشسازههای اجتماعی، نهادهای اجتماعی، طبقات و دستههای اجتماعی-فرهنگی برخورد دارند؛ این برخورد بسیار مهم است، چون نشان میدهد که مفهوم سپهرهای نشانهای با مفهوم حضور اجتماعی یکی نیست.
شکلهای زندگی تشکیلدهندهی سپهرهای نشانهای هستند، در واقع این اشکال آخرین سطح شمول نشانهای برای متنها، برای نشانه-ابژهها، پراتیکها و راهبردها هستند. شکلهای زندگی بهواسطهی رفتارها، عادات و تجلی نشانهای چیزها نمایان میشوند. اشکال زندگی، انتخاب اجتماعی ما، حساسیتهای ما و رابطهی ما با ارزشهای اجتماعی را تحت تأثیر قرار میدهند.
اینک باید دید چگونه تولیدات و محصولات نشانه-معنایی میتوانند در درون گفتمانها و مرتبط با آنچه افق ارجاعی اجتماعی-تاریخی مینامیم، لنگر بیندازند. محصولات نشانه-معنایی در کجا لنگراندازی میکنند؟ بیشک در درون فرهنگ؛ این محصولات نشانهای از نسلی به نسلی دیگر منتقل میشوند.
ویژگیهای نشانه-معنایی اشکال زندگی
- اشکال زندگی در درون جامعه جاری هستند؛
- این اشکال بهواسطهی رفتارهای اجتماعی و جمعی تثبیت میشوند؛
- این اشکال هویت نشانهای کنشگران جمعی را شکل میدهند؛
- این اشکال متعلق به هیچ فرد خاصی نیستند.
به دلیل اینکه شکل زندگی منحصربهفرد نیست و به فرد خاصی تعلق ندارد باید دید در شرایط خاص و ویژه که کنشی فردی شکل میگیرد چه اصطلاحی پاسخگوی آن است؟ اریک لاندوسکی (Eric Landowski) اصطلاح سبک زندگی را برای اشکالی که خاص و منحصربهفرد هستند پیشنهاد میکند.
در واقع باید بپذیرم که عادات و رفتارهایی که بر اثر تکرار تثبیت میشوند، شکل زندگی هستند و سپس رفتارهای خاص و ویژه که همگانی نشدهاند سبک زندگی را به وجود میآورند، اما همین رفتارهای خاص ممکن است پس از مدتی رسوب نموده و به شکل زندگی تبدیل شوند؛ بنابراین، از درون شکل زندگی، سبک به وجود میآید و خود سبک امکان تبدیل به شکل زندگی را دارد. در واقع، سبکها باعث میشوند تا اشکال زندگی موجه جلوه کنند، هویتهای فردی و جمعی هم بر همین اساس شکل میگیرند؛ انتخاب یک شکل و ترجیح آن بر شکلی دیگر، از آن رفتار یا هویتی ناب ساختن و در روند گفتمانی قرار دادن و سپس آن را موجه نمودن، سبک زندگی را به وجود میآورد.
وجه چالشی سبک زندگی
شکل زندگی اگر توسط افراد به کار گرفته شود تبدیل به سبک زندگی میشود. اشکال زندگی آن بخش از رفتارهایی هستند که تکرار، تثبیت و به اشتراک گذاشته شدهاند؛ اما سبک زندگی به نوعی تمرینی در جهت خروج از این اشتراک یا عمق بخشیدن به آن و یا به چالش کشیدن آن است.
سبک زندگی و آلودگی هوا: نمونهای چالشی از شکل و سبک
در کلانشهری مانند تهران شیوهی حضور همهی ما وابسته به شرایط محیطی و زیستی است که زیرساختهای لازم جهت عدم استفاده از وسایل نقلیه شخصی را به وجود نیاورده است؛ پس ما در بیواسفری هستیم که ما را متقاعد به عدم استفاده از وسیلهی نقلیهی شخصی نکرده است، این امر با باور اجتماعی ما گره خورده است، به همین دلیل استفاده از اتومبیل شخصی در چنین بیواسفری به یک شکل زندگی و عادت فرهنگی تبدیل شده است؛ اما همین شکل زندگی در چالش با هوای پاک قرار دارد.
حالا برای مقابله با پدیدهی آلودگی هوا باید استفاده از اتومبیل فردی کاهش یابد؛ یعنی باید در درون این شکل زندگی یک سبک متفاوت به وجود آید که به نوعی رفتار ویژه و هدفمند تبدیل شود. این چالش بین شکل و سبک سبب میشود تا افرادی استفاده از دوچرخه در فضای شهری تهران را در برنامهی زندگی خود قرار دهند، اما به دلیل مقاومت شکل زندگی در برابر سبک، این سیاق نتوانسته است راهبردی باشد. مادامیکه شکل زندگی در برابر سبک مقاومت کند، سبک نمیتواند تا مرحلهی تثبیت پیش رود و در وضعیت پیشنهاد باقی میماند. تغییر در شکل زندگی خود وابسته به شرایط حضور اجتماعی است که سازوکارهای لازم برای ورود به این شکل جدید را ایجاد نکرده است. در اینجا جدال و چالش جدی میشود؛ یعنی بحث سبک برجسته میشود. آیا من بهعنوان کنشگر در جدال با شکل زندگی (استفاده از اتومبیل شخصی)، سبک و سیاق خاصی را اتخاذ میکنم؟ آیا سبک زندگی من عدم استفاده از اتومبیل شخصی در راستای بهبود کیفیت هوا است؟ اینها پرسشهای چالشی هستند. شکلهای زندگی خود وابسته به شرایط حضور اجتماعی هستند.
بنابراین، بر اساس فرایندی چالشی، در درون شکل زندگیِ تهرانی که وابسته به اتومبیل فردی است، سبکی میتواند ایجاد شود که شکل زندگی را نفی کند؛ این ورود به هویتی متفاوت و نو است. در همان هنگامی که شکلی از زندگی رواج یافته و تثبیت شده است، امکان به چالش کشیده شدن آن از ناحیهی سبک زندگی به دلیل یک باور اجتماعی که وابسته به جریانی زیستمحیطی است و از ناحیهی دانش جمعی تغذیه میشود، وجود دارد. حالا باید دید آیا شیوهی حضور اجتماعی -که آن را وابسته به نهادهای اجتماعی دانستیم- زیرساختهای لازم را برای تبدیل سبک به شکل زندگی همگانی ایجاد کردهاند یا نه؟ اگر این آمادگی وجود نداشته باشد، امکان تبدیل سبک چالشی به شکل زندگی (تثبیت یک رفتار) خیلی ضعیف است. بنابراین، سبک وقتی به شکل زندگی تبدیل میشود که به مشارکت گذاشته شود و بر اساس تطبیق و همسویی به امری تثبیتیافته و همگانی تبدیل شود.
مثال دیگری را میتوان در رابطه با بحث خوراکیهای ارگانیک یا سبز و بیو ارائه کرد، در اینجا متوجه میشویم که باز به دلیل بهداشت زیستی، استقبال از این خوراکیها رو به افزایش است. کنار گذاشتن ماشین شخصی هویت فردی ما را تهدید میکند، درحالیکه استفاده از خوراکیهای بدون مواد افزودنی و ارگانیک در تقابل با شکل زندگی ماشینی و فستفودی قرار میگیرد و سبک جدید یعنی پناه بردن به غذای ارگانیک در حال نفوذ به طبقات مختلف جامعه است و امکان تبدیل آن به شکل زندگی تقویت شده است، البته زیرساختهای اجتماعی و حضور تقویتکنندهی نهادهای اجتماعی که پشتیبان این سبک هستند زیاد است. در حقیقت، یک باور اجتماعی شکل گرفته است که شکل زندگی فستفودی را به چالش میکشد و راه را برای ورود به سبک زندگی ارگانیک باز میکند. پس شیوهی حضور اجتماعی که باورها را میسازد و ارزش جدیدی را حمایت میکند، زمینه برای تبدیل سبک به شکل زندگی را فراهم میسازد؛ چون سلامت ملی یک ضرورت انسانی است، این بحث به شکل زندگی تبدیل شده است.
بنابراین، شرایط برای پذیرفتن نقشهای جدید اجتماعی و فردی آماده است. شیوههای حضور اجتماعی ما را برای پذیرفتن نقشهای اجتماعی جدید آماده میکنند، این مسئله با بحث اتیک و اخلاق ارادی و معرفتمحور هم مرتبط است: همه در مقابل سلامتی یکدیگر مسئول هستیم. در مجموع سبک زندگی میتواند در طول زمان یک شکل تثبیتشده را اصلاح و شکلی جدید را ایجاد کند؛ اگر سبک به اشتراک گذاشته شود، شکل جدید تحقق مییابد. پس شیوههای حضور اجتماعی همواره در دیالوگ با شکل زندگی قرار دارند، این دیالوگ میتواند به چالش و تقابل بین سبک و شکل زندگی منجر شود، در نتیجهی این چالش، یا سبکها به پذیرش نقشهای جدید منجر میشوند و اشکال قبلی را اصلاح میکنند و یا اینکه آلترناتیو جدیدی را ابلاغ میکنند؛ گاهی هم سبک بر اثر مقاومت یک شکل از بین میرود.
بحران آب و سبک زندگی ایرانی
همهی ما میدانیم که بحران آب در ایران بسیار جدی است. زندگی ایرانیان بر اساس سنت پاکیزگی و شستوشو بسیار وابسته به آب است و میزان استفادهی مردم ایران از آب نسبت به بسیاری از کشورها افراطآمیز است. شاید تا ۲۰-۱۰ سال پیش نهادهای اجتماعی احساس خطر جدی نسبت به مصرف آب نداشتند و شکل زندگی ایرانی همچنان استفاده زیاد از آب بود، اما امروز نهادهای اجتماعی وارد عمل شدهاند تا این باور را در جامعه تقویت کنند که بحران آب جدی است. هرچند که ورود نهادهای اجتماعی به این مسئله واقعاً ناکافی است، اما این هشدار از طرف سازمان آب که آب شهروندان پرمصرف قطع خواهد شد و یا اینکه در صورت عدم رعایت، آب جیرهبندی میشود؛ یعنی اینکه نهادهای اجتماعی در تلاش هستند تا شکل زندگی ایرانی (مصرف زیاد آب) تغییر کند و سبک جدیدی که در تقابل با آن قرار دارد، خلق شود. اگر این سبک ایجاد شود ما میتوانیم امیدوار باشیم که شکل زندگی ایرانی از پرمصرف بودن در استفاده از آب به کممصرف بودن در استفاده از آن تغییر یابد. فشار زیستسپهرها میتوانند سپهرهای نشانهای جدیدی را ایجاد کنند. در اینجا بحث باور و ایجاب و ضرورت برای تغییر شکل زندگی ما که مصرف فراوان از آب است به میان میآید، اینکه ضرورت چیست و چه چیزی فوریت دارد و احساس خطر به همراه شیوهی حضور نهادهای اجتماعی میتواند ما را وارد سبک جدیدی کند که سبب تغییر شکل زندگی قبلی را فراهم سازد.
در نتیجه، بحث قلمروهای نشانهای پیش میآید؛ دو قلمرو زیست-نشانهای شهروندان پرمصرف و کممصرف در مقابل یکدیگر و در نظامی دیالکتیکی قرار میگیرند. نهادهای اجتماعی، «دیگری» را تهدید به قطع آب میکنند، پس یک رابطه بین ما و آنها و یا ما و دیگری شکل میگیرد، در اینجا دیگری همان کسی است که محیط زیست را با خطر جدی مواجه میکند؛ این دو قلمرو وارد چالش میشوند، این چالش بین شکل تثبیتشده و سبک هجومبرنده به آن و یا نفیکنندهی آن به وجود میآید. این بار، تنها در نتیجهی مقاومت سبک در مقابل شکل قطعیتیافته و نفوذ به آن از طریق نفی آن است که میتوان امیدوار بود شکل قبلی زندگی رفتهرفته کمرنگ و شکلی جدید که برگرفته از سبک است جایگزین آن شود.
[۱] Jacques Fontanille «La sémiotique face aux grands défis sociétaux du XXI e siècle», Actes Sémiotiques [En ligne]. ۲۰۱۵, n° ۱۱۸. Disponible sur : <http://epublications.unilim.fr/revues/as/۵۳۲۰> (consulté le ۱۸/۰۳/۲۰۱۵)