فرهنگ امروز/ سارا فرجی: «مقدمهای بر رؤیاشناسی تاریخی؛ مطالعۀ موردی: تصحیح انتقادی رسالۀ منامیه»، به تصحیح و تحقیق داریوش رحمانیان و زهرا حاتمی، عنوان اثری است که اخیراً در یکی از نشستهای پژوهشکدۀ تاریخ اسلام مورد نقد و بررسی قرار گرفت. «رسالۀ منامیه» خوابی است كه شیخ زینالعابدین، مجتهد مازندرانی، دربارۀ ناصرالدینشاه قاجار دیده است كه به پیروزی وی بر دشمنی از اهل سنت (شیخ عبیدالله كرد) تعبیر شده است. این رساله در زمرۀ مهمترین منابع مربوط به تاریخ سیاسی و فرهنگی و خواب و رؤیا در ایران عصر قاجار است و اصل آن را میرزا ابوالقاسم راز شیرازی، قطب سیوپنجم سلسلۀ ذهبیه، در سال ۱۲۸۵ق نوشته است. در این نشست، بیژن عبدالکریمی، دانشیار گروه فلسفۀ دانشگاه آزاد اسلامی و محمدامین قانعیراد، ریاست انجمن جامعهشناسی و عضو هیئتعلمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور، بهعنوان منتقدین اثر و داریوش رحمانیان، استادیار گروه تاریخ دانشگاه تهران و زهرا حاتمی، دانشآموخته تاریخ، بهعنوان نویسندگان کتاب، نظرات خود را دربارۀ اثر ارائه دادند. در گزارش پیشین سخنان دکتر رحمانیان و قانعی راد ارائه شد. در گزارش پیشرو سخنان دکتر عبدالکریمی و زهرا حاتمی ارائه می شود.
عبدالکریمی: خواب یک امر فرهنگی است
اگر بخواهم در خصوص علت و ارتباط حضور خودم با این پژوهشکده و موضوع این جلسه، توضیح دهم، باید بگویم که سالها و شاید بیش از دو یا سه دهه است، ذهن بنده درگیر نحوۀ مواجهۀ ایرانیان با جهان معاصر است و شکاف عظیمی را میان ذهنیت ایرانی و جهان کنونی درک کردهام. حاصل پژوهشهای بنده رمانی است تحت عنوان «دنکیشوتهای ایرانی» که با گذشت دوازده سال، به دلیل یکسری مسائل بیهوده، هنوز مجوز نشر دریافت نکرده است. در این رمان، که به عقیدۀ خودم شاهکار زندگی شخصی من است، نشان داده شده است که در روزگاری که جهان اسیر تحولات ژرف بوده است، ما اسیر چه رؤیاپردازیهایی بودهایم؟ در این رمان، تلاش بنده این بوده که نحوۀ مواجهۀ ایرانیان را از منظر جنبش بابیه در دوران قاجار نشان دهم.
وقتی میخواهیم دربارۀ خوابها صحبت کنیم، از چشماندازهای متفاوتی میتوانیم به آنها بپردازیم؛ مثلاً پرداختن به خواب و رؤیاها از چشمانداز تاریخی به این معناست که همۀ انسانها در همۀ جوامع و فرهنگهای ماقبل مدرن، همواره اهمیت زیادی برای خوابها و رؤیاها قائل بودند و همواره در ادیان بدوی و حتی فرهنگهای متعالی، خواب و رؤیا روزنهای به عالم خدایان بوده و از طریق خواب با عالم غیب و مقدسات ارتباط برقرار میکردند و خواب مجرایی برای تماس انسانهای میرنده با دنیای نامیرایان بوده است. مهمترین خوابها در کتب مقدس قرار دارند. میتوان به خوابهای ابراهیم و یعقوب، که در کتب مقدس آمده است، اشاره کرد. در تورات و عهد عتیق، رؤیاها بهمنزلۀ مجرایی برای ارتباط با دنیای ماوراءالطبیعه هستند. تمامی رؤیاهای مقدس و خوابهای عهد عتیق، منتسب به آینده است و این در مقابل نقطهنظر علمی امروز است که خوابها را بیانگر و شکل تغییریافتهای از حوادث پیشین میدانند. در عهد عتیق، رؤیاها غالباً نمادین هستند و نیاز به تعبیر دارند و تنها افراد خاصی قابلیت تعبیر صحیح رؤیا را دارند. در عهد عتیق جدید، یعنی در اناجیل است که کابوسها هم اضافه میشوند. در سنت مسیحی و اسلامی هم این رؤیاها را داریم. در واقع از منظر چشمانداز تاریخی، بخشی از کار تاریخپژوهان مربوط به نگارش تاریخ رؤیاها و نوعی مواجهۀ تاریخی با رؤیاهاست. منظر دوم، روانشناختی است که به بررسی خوابها و فهم ارتباط آنها با شخصیتها و زندگی درونی فرد میپردازد. در همۀ طول تاریخ، افرادی بودند که اعتقاد داشتند پاسخ سؤالات خود را در خواب دریافت کردهاند. مثلاً ملاصدرا بارها مطرح کرده که پاسخ سؤالات خود را در خوابهایش گرفته است یا در عالم غرب، دکارت معتقد بود که مسیح به او الهام کرده است که در جهت وحدت علوم تلاش کند. مشهورترین دیدگاهها در حوزۀ روانشناسی، ابتدا به فروید و سپس به یونگ مربوط است که البته نقطهنظراتشان در مقابل هم قرار میگیرد. فروید خوابها و رؤیاها را حاصل سرکوب امیال جنسی و غریزی میداند؛ امیالی که ساحت خودآگاه، اجازۀ بروز به آنها نمیدهد و عموماً بهصورت اشکال نمادین خودش را در خواب آشکار میکند. یونگ برخلاف فروید، ضمیر ناخودآگاه را در معنای وسیعتری به کار برده و از ضمیر ناخودآگاه جمعی صحبت میکند و اینکه هر جامعهای یک ضمیر ناخودآگاه دارد؛ برخلاف فروید که فقط دربارۀ ضمیر ناخودآگاه فردی صحبت میکند. یونگ از کهنالگوهای تاریخی و خاطرات و تجربیات گذشته و انباشت این خاطرات و تجربیات و حافظۀ تاریخی یک قوم تاریخی صحبت و بر آن تأکید میکند و تاریخ را در تکوین ناخودآگاه فردی و اجتماعی دخیل میداند، درصورتیکه از نظر فروید، تنها تاریخ زندگی فردی در شکلگیری ضمیر ناخودآگاه نقش دارد.
چشمانداز دیگر، چشمانداز بیولوژیک، نورولوژیک و عصبشناسی است که خوابها را براساس بخشی از فعالیتهای فیزیکی بدن یا بارهای الکتریکی بدن تبیین میکند. اما کتاب حاضر که مشغول نقد و بررسی آن هستیم، براساس هیچکدام از این چشماندازها نیست. در واقع چشمانداز این کتاب، چشمانداز تاریخی-سیاسی-اجتماعی است.
مفهوم بسیار مهم و دقیقی که نویسندگان این کتاب مطرح کردهاند، مفهوم انبساط تاریخی است و بهدرستی اشاره کردهاند که از قرن هجدهم و نوزدهم به بعد، تاریخ دیگر، تاریخ پادشاهان، امور سیاسی و حوادث کلان نیست و امروزه بیش از هرچیز، تاریخ فرودستان، تاریخ زنان، کودکان، زندگی عادی مردم و حتی تاریخ دیوانگان مدنظر قرار میگیرد. در خوابشناسی تاریخی، پرسش از درستی یا نادرستی خوابها نیست، بلکه مسئله بر سر کارکردهاست و اینکه رؤیاها در بافت سیاسی-اجتماعی جامعه، چه نقشی دارند و در کدام بافت سیاسی-اجتماعی پیدا شدهاند. علاوه بر اینها، میتوان گفت خواب یک امر فرهنگی است؛ بدین معنا که خواب هر فرد با تاریخ و شرایط فرهنگی آن جامعه ارتباط دارد، نحوۀ مواجهه با خواب و تعبیر و تفسیرهای آن نیز تاریخی است و نیز رؤیاها و کابوسهای بشر، بخشی از تاریخ بشر محسوب میشود.
حاتمی: فراتر از «صورت» خوابها
از حدود یک دهه پیش تاکنون، نگرش به موضوعات تاریخی بهشدت تغییر کرده است و طرح چنین مضامینی در گذشته اگر نه غیرممکن، ولی دشوار بوده است. یکی از دستاوردهای کتاب این است که میتواند نهتنها در میان مورخان و جامعۀ تاریخی، بلکه در میان محققان رشتههای دیگر، تشنگی ایجاد کند؛ بهطوریکه در حال حاضر، این موضوع، موضوع مورد مطالعه برای تحقیق و رسالۀ بسیاری از دانشجویان شده و همین جسارتها باعث شده است که بسیاری از سدها شکسته و ترسها ریخته شود. همینطور آگاهیهایی را بر آگاهیهای تاریخی و پیشین ما دربارۀ عصر قاجار افزوده است. این رساله، یک رسالۀ خطی دورۀ قاجاریه است که بخشهایی از تاریخ قاجاریه را برای ما واضحتر میکند و سؤالات جدیدی برای ما به وجود میآورد. علاوه بر این، کار بر روی «منامیه» به ما نشان داد با وجود اینکه آثار بسیاری از دورۀ قاجاریه تصحیح شدهاند، همچنان نسخ خطی بسیار زیادی است که میتواند بخشی از تاریخ قاجار را مشخص و تصحیح کند. بنابراین اگر کتاب بهصورت دقیق خوانده شود، دستاوردهای زیادی هم برای محققان عمومی و هم محققان تخصصی در حوزۀ تاریخ خواهد داشت.
کتابهایی که تا قبل از این سخن گفتهاند، به «صورت خوابها» پرداختهاند، مثلاً اینکه در دورۀ صفویه، پادشاهان چنین خوابهایی دیدهاند، درحالیکه در این کتاب تلاش شده است تا گامی جدید در جهت مطالعات تاریخی برداشته شود و نگاهی فراتر از «صورت» به خوابها ارائه گردد و به آن جدیتر نگاه شود. آگاهیهایی از این دست، این شناخت را به ما میدهد که بسیاری از نسخ خطی و اسناد مربوط به دوران قاجار باید تصحیح شوند تا به تبع آن، اطلاعات تاریخی ما نیز تغییر پیدا کنند. همانطور که آقای رحمانیان اشاره کردند، این کتاب جزئی از یک طرح بسیار وسیع است که به دلایلی فعلاً در آن تعلیق ایجاد شده، ولی بخشهایی از آن پیشرفت داشته است. مثلاً کتابشناسی این اثر، پتانسیل آن را دارد که بهصورت یک اثر مستقل ارائه شود و مورد استفادۀ محققان، اساتید و دانشجویان قرار بگیرد. بخشهای دیگر طرح هم در مراحلی است که میتوان دربارۀ آن مقاله نوشت. به هر حال، امیدوارم این کتاب دیده و خوانده شود.