فرهنگ امروز/ حسین رهنما نسب: ورود سینما به ایران به بیش از یک قرن میرسد و میتوان گفت اندک زمانی بعد از اختراع سینما ،اما زمان زیادی گذشت تا سینما در ایران بوجود آمد وفیلمسازی به معنی واقعی کلمه شکل گرفت. سینما و فیلمسازی مرهون فیلم دیدن است و سینما بیش از اینکه آکادمیک باشد تجربی است. در جامعه ای که در سینما،به جز فیلمفارسی،فیلمی اکران نمی شد وکمبود سواد بصری بیداد می کرد فرخ غفاری دست به احداث کانون فیلم میزند و میخواهد این خلآ بیسوادی بصری را پر کند.حاصل این انجمن، نه تنها بوجود آمدن اولین آرشیو فیلم ایران که پرورش فیلمسازان روشنفکر است. اماامروز با گذشت حدود ۶۰ سال نیاز به اکران فیلم هنری هنوز هم ضرورت دارد زیرا سینمای پوچ دیگری به نام سینما بی معنا جای فیلمفارسی را گرفته است و برای خود مصرف کننده هایی نیز دارد. رشد این نوع سینما، ترومای شدیدی به فرهنگ و هنر جامعه، مردم وسرمایه های کشور است.این نوع سینما مردم را از لحاظ بصری بیسواد واز لحاظ فکری پوچ پرورش میدهد. البته امروزه خوشبختانه مکان هایی برای نمایش فیلم های هنری وجود دارد، که با تبلیغ و معرفی آنها می توان گامی به سوی بالا بردن سواد بصری و همچنین فرهنگ جامعه برداشت وبه جای مصرف کننده،مخاطب تربیت کرد. یکی از این مکان ها سینما تک موزه هنرهای معاصر تهران است که مدتی تعطیل بود و مجددا بازگشایی شده است در همین راستا با ریاست جدید سینما تک جناب آقای امیر سیادت مصاحبه ای انجام داده ایم.
ایده اصلی سینما تک موزه هنرهای معاصر تهران از کجا شکل گرفت و چگونه تاسیس شد؟علت تعطیلی آن چه بود و از چه زمانی مجددا بازگشایی شد؟
میشود گفت ایدهی راهاندازیِ سینماتک از همان ابتدای ساختِ موزهی هنرهای معاصر وجود داشت. موزهی هنرهای معاصر متاثر از موزههای غربی و در پیِ ورودِ اندیشههای نوین به ایران و رونق گرفتنِ مدرنیسمِ هنری ساخته شد و مدیران وقت و طراحانِ موزه به طورِ خاص با الگو قرار دادنِ فضاهای هنریِ پاریس کوشیدند کلوپی سینمایی نیز در موزه تاسیس کنند با این نیّت که در آن آثار برجستهی تاریخِ سینما را نمایش دهند. اما همان طور که میدانید عمرِ موزه قبل از انقلاب بسیار کم بود و خب سینماتک هم آن زمان طبعاً نتوانست فعالیّت خاصّی داشته باشد. بعد از انقلاب هم در دورانِ جنگ و شرایطِ ملتهبِ سیاسی و اقتصادی عملاً فرصتِ چندانی برای برنامهریزیِ اصولی و درازمدّت در این خصوص وجود نداشت و سینماتک به رغمِ امکانات و تجهیزاتِ مناسبِ سمعی ـ بصریای که از همان ابتدا داشت نتوانست آن طور که باید موقعیّتِ خود را به عنوانِ یک پاتوقِ سینماییِ شاخص و تاثیرگذار تثبیت کند. ناگزیر تقریباً طی دو دهه بعد از انقلاب از سالنِ سینماتک عمدتاً برای نمایش فیلمهای مرتبط با برنامههای موزه استفاده میشد. سالِ ۷۷ در زمان ریاستِ دکتر علیرضا سمیعآذر و به کوشش علیرضا قاسم خان ــ مدیرِ آن زمانِ سینماتک ــ بود که این مکان به عنوان پاتوقی سینمایی کارِ خود را با نمایشِ آثارِ بزرگ تاریخِ سینمای ایران و جهان (مثلاً مستندهایی از کامران شیردل، ناصر تقوایی، ابراهیم گلستان و آثاری از درایر، گریفیث، چاپلین، آیزنشتاین، جان فورد، فرانسیس فورد کاپولا و ...) آغاز کرد و توانست نزدیک به یک دهه منظم و مستمر فعالیت کند. متاسفانه از سال ۸۷ به بعد در پی تغییرِ مدیران، دورانِ خوشِ سینماتک به پایان رسید. طی سالهای بعد مدیران میآمدند و میرفتند. سینماتک رسماً تعطیل نشده بود اما عملاً فعالیّت منظم و تاثیرگذاری نداشت و بیشتر به نمایشهای پراکندهی فیلم (آن هم نه فیلمهایی درخورِتوجّه) بسنده میکرد. سینماتک به شدّت راکد و بیبرنامه شده بود و روندِ نامنظم و منقطعی در نمایشِ فیلم داشت. هر چند در طول سال کماکان فیلمهایی نمایش داده میشدند و گاه مراسمهای بزرگداشتی هم برگزار میشد اما رویکردها سینماتکی نبود و چنگی به دل نمیزد و فقدانِ نگاهِ تخصّصی و کارشناسانه سینماتک را حسابی از رونق انداخت. تعطیلیِ رسمیِ سینماتک امّا به تابستانِ ۹۳ برمیگردد و دلیلش هم این بود که مسئولین دیدند این مجموعه پس از شش، هفت سال رکود نیازمند تغییراتی اساسیست و خوشبختانه به فکر افتادند آن را تجهیز و بازسازی کنند که خوشبختانه کردند و سینماتک پس از چند ماه تعطیلی در اسفندِ ۹۳ بازگشایی شد با این نیّت که دوباره از بهارِ ۹۴ فعالیّت خود را از سر بگیرد.
موضوع و هدف سینما تک چیست؟برنامه های نمایش سینما تک چگونه است ومعیار انتخاب فیلم هاچیست وچه شخص یا گروهی نظارت بر انتخاب فیلم ها را بر عهده دارد؟
تلاشِ ما این است که سینماتک را تبدیل کنیم به محفلی برای مخاطبانِ جدّی سینما. امروز در گوشه و کنارِ همین شهر پاتوقهایی ذیلِ عنوانِ «سینماتک» دارند فعّالیّت میکنند و مخاطبِ خودشان را هم دارند و خیلی هم خوب است که هستند امّا رویکردِ آنها ابداً سینماتکی نیست. از سینماتک فقط برچسباش را گرفتهاند و رویّهی مشخّص و هدفمندی در نمایشِ فیلم دنبال نمیکنند. در این پاتوقها هر فیلمی نشان داده میشود. حتّی فیلمِ کنسرتهای خارجی! این محافل اغلب میروند سراغِ جریانهای روزِ سینما، و طبیعتاً بیشتر هم آثارِ هالیوودی. اغلبِ فیلمهایی که نمایش میدهند را شما میتوانید در بساطِ دستفروشهای کنارِ خیابان هم پیدا کنید. امّا سینماتکِ موزهی هنرهای معاصر میخواهد به جریانهایی بپردازد کمتر شناخته شده و کمتر در دسترس ولی حائزِ اهمیّت و درخورِ توجّه. مرورِ مطبوعاتِ سینماییِ ما طی ۲ دههی اخیر و مقایسهی آنها با نشریاتِ معتبرِ جهان (نظیرِ «کایه دو»، «پوزیتیف»، «فیلم کامنت»، «سایت اند سایت» و ...) گویای آن است که ما به طورِ کلّی از بسیاری جریانهای مهمّ سینمای جهان غافل بودهایم. بسیاری نامهای معتبرِ سینمای شرق و غرب را از قلم انداختهایم. امروزه به لطفِ دسترسی آسانتر به منابع و وجودِ منتقدان و مترجمانِ پیگیر و بهروز برخی از این نامهای ناشناخته دارند به تدریج وارد فضای مطبوعاتی و مجازیِ ما میشوند. این را هم بگویم که بسیاری از این آثارِ در حاشیه مانده (و عمدتاً متعلّق به سینمای آوانگارد) را حتّی از روشهای معمول (مثلاً دانلود کردن) یا به واسطهی مجاریِ زیرزمینی هم نمیتوان به راحتی پیدا کرد. خب، ما سعی داریم بیشتر به سراغِ چنین آثاری برویم؛ آثاری که نمیشود آنها را جای دیگری دید. علاوه بر این میخواهیم به سینمای مستند و تجربی، و در تعامل با خودِ موزهی هنرهای معاصر به آثاری مرتبط با هنرهای تجسّمی نیز بپردازیم. کم نیستند فیلمهایی که بر اساسِ تابلوهای نقاشی ساخته شدهاند. کم نیستند فیلمهایی با محوریّتِ معماری. همچنین از تاریخِ سینما نیز نباید غافل بود. امروز بسیاری از آثارِ بزرگِ سینمای صامت ترمیم شدهاند و خوب است که نسخهی اصلاح شدهی آنها به نمایش درآید. نسخههای ۱۶ یا ۳۵ خیلی از فیلمهای مطرح تاریخِ سینما نیز در ایران موجود است که میتوان آنها را در سینماتک نمایش دارد و دوباره به بحثشان گذاشت. این مسأله در موردِ سینمای ایران نیز صدق میکند. فراواناند فیلمهای ایرانیای که جا دارد پس از سالها دوباره آنها را ببینیم و در یک افقِ تاریخی طی جلساتِ نقد و بررسی و ... با آنها مکالمه کنیم. اینها کلیّاتیست که گویای متر و معیارِ انتخابِ فیلمهاست. در موردِ نظارت بر انتخاب فیلمها نیز باید به شما بگویم که تکیه بر نگاهِ کارشناسانه است و همفکری و مشورت با اهالیِ صاحبنظر. قرار نیست شخصِ واحدی تعیینکننده باشد. باید اتاقِ فکرهای تشکیل داد متشکّل از نفراتِ کلیدیِ هر حوزه (مثلاً حوزهی مستند یا انیمیشن یا سینمای آوانگارد و ...) ــ در داخل و خارج از کشور ــ تا بهترینها گزینش و انتخاب شوند.
با توجه به اینکه در سال ۱۳۳۸ فرخ غفاری کانون فیلم ایران را با الگوبرداری از سینما تک فرانسه تاسیس کرد و فیلم هایی که در سینما تک فرانسه اکران می شدند را در ایران اکران می کرد که نتیجه این کانون و نمایش فیلم ها پرورش فیلمسازانی است که بعدها با نام موج نو ایران شناخته شدند؛ آیا سینما تک موزه هنرهای معاصر تهران نیز در حال حاضر همین روابط را با سینما تک فرانسه دارد؟
شکی نیست که تعامل با سینماتکِ فرانسه میتواند بسیار مفید باشد و به نتایجی خوبی هم برسد. این کاملاً در حوزهی اختیارات موزهی هنرهای معاصر هست و مسألهایست شدنی. نامهنگاریهایی هم در این مورد شده اما باید در نظر بگیرید که شرایطِ امروز با زمانِ فرخ غفاری تفاوتی اساسی دارد. به هر حال امروز به خاطرِ مسألهی ممیزی بخشِ زیادی از آثاری که همزمان دارند در سینماتکِ فرانسه اکران میشوند را نمیتوان در سینماتکِ تهران پخش کرد. اما میشود در این خصوص گزینشی عمل کرد. ممیزی، مسألهایست که ما کاملاً در انتخابِ فیلمها آن را در نظر میگیریم. چطور میتوان مخاطبِ جدّی امروز را که میتواند فیلمها را در سینمای خانگیاش کامل ببیند به سینما کشاند؟ به نظرم باید فیلمهایی را انتخاب کرد که با ضوابط و آییننامههای موجود تناقضِ جدّیای نداشته باشند و نیازِ چندانی نباشد که آنها را اصلاح و تعدیل کرد. به همین خاطر برای مراسمِ بازگشاییِ سینماتک فیلمِ «دایی جانِ» ژاک تاتی را انتخاب کردیم که سوای این که به لحاظِ بصری بسیار زیبا و نظرگیر، و از این حیث مناسبِ پرده است با موازینِ موجود نیز سازگار است و میشود آن را کامل نمایش داد. وقتی مشاهده کردیم که بیش از ۳۰۰ نفر به سالن ۲۰۰ نفرهی سینماتک آمدند و فیلم را تا پایان ایستاده ــ و حتّی ــ نشسته روی زمین تماشا کردند، دریافتیم که نمایشِ نسخهی مطلوبِ فیلمهای مهمّ تاریخِ سینما که موردی برای سانسور ندارند میتواند انبوهِ مخاطبِ جدّی را به سینما بکشد. پس باید برنامههای سینماتکِ پاریس را رصد کرد تا با انتخابِ آثارِ قابلِ پخش آن ارتباطی که مدّ نظرِ شماست رفته رفته شکل بگیرد. البتّه ناگفته نماند که به جز موردِ خاصّ سینماتک، ارتباط با سفارتها خودش میتواند به تعاملِ فرهنگیِ بسیار سازنده و جذّابی منجر شود؛ عملی که طی آن یک دههای که یاد شد بارها در سینماتک صورت گرفت. آن زمان هفتههای فیلمی با همکاریِ سفارتهای فرانسه، آلمان، لهستان، سوئد و ... برگزار میشد که به لطفِ آنها بسیاری نامهایی که امروز برایِ ما آشنا هستند و آثارشان را با جدّیت دنبال میکنیم، به ما معرّفی شدند.
کار کانون فیلم ایران آغازی شد برای آرشیو فیلم ایران که بعدها به نام فیلم خانه ملی ایران تغییر نام داد سینما تک موزه هنرهای معاصر تهران از کجا فیلم های خوذ را تهیه می کند آیا آرشیو خود را دارد یا از آرشیو فیلم خانه ملی ایران استفاده می کند؟
سینماتک همیشه محفلی بوده برای نمایش و تحلیل، و نه بایگانیِ فیلم، بنابراین آرشیو ندارد. پیشتر منابعِ اصلیِ تهیّهی فیلمهای سینماتک ــ اگر خارجی بودند ــ «فیلمخانهی ملّی» بوده یا «بنیاد سینمایی فارابی». اما امروز خیلی از آثاری که مدّ نظر ماست در آرشیوِ منابع یاد شده موجود نیست. پس هر چند که حتماً با «فیلمخانهی ملّی» یا «فارابی» ــ به خصوص برای نمایش نسخههای ۳۵ ــ وارد مذاکره خواهیم شد امّا میباید منابعِ دیگر را نیز مدّنظر داشته باشیم. شاید با توجّه به رویکردِ ما ــ که نمایشِ آثارِ مهجور و ناشناخته در ایران امّا مطرح و شناختهشده در جهان است ــ بهترین راه، تعامل و همکاری با سفارتها و دستیابی به فیلمها از طریقِ آنها باشد.
آیا به جز نمایش فیلم هدف دیگری همچون برگزاری کلاس های آموزشی وتهیه کنندگی فیلم را نیز در برنامه خود دارید؟ نمایش فیلم سینما تک تنها مختص به تهران است یا در آینده برنامه ای برای گسترش آن به دیگر شهرستان ها را هم دارید؟
در همان سالهای نه چندان دور دورهی آموزشِ تحلیلِ فیلم در سینماتک برگزار شد که با استقبالِ خوبی هم همراه بود. درصدد هستیم که چنین دورههایی را برگزار کنیم. گدار و بارها گفته که سینما (و تاریخِ سینما) را با سینماتکِ پاریس آموخته؛ بارها گفته درس و دانشگاه را رها کنید و بروید سینما را در سینماتک یاد بگیرید. به هر حال پشتِ انتخابِ فیلمها متر و معیاری تئوریک وجود داشته باشد (که سعی میکنیم چنین باشد) خودِ روندِ فیلم دیدن در سینماتک بدل به تجربهای آموزشی خواهد شد. همچنین قرار بر این است که جلساتِ نمایشِ فیلم به نشستهای نقد و بررسی ختم شود که این خود گامی دیگر است برای این که نمایشِ فیلم در سینماتک بُعدی آکادمیک پیدا کند. همچنین نشستهایی ذیلِ عنوانِ «فیلم ـ کتاب» قرار است در برنامهی فصلیِ ما گنجانده شود که مقرّر شده طی آن جلسهی رونماییِ کتابی سینمایی در کنارِ نمایشِ فیلمی مرتبط با همان کتاب حاملِ باری آموزشی باشد. در موردِ بخش دوّم سوالتان باید بگویم که نمایشِ فیلم سینماتک فعلاً مختصّ تهران است و برنامهای هم برای گسترش آن به شهرستانها نداریم؛ امّا شهرستانها ظرفیّت فراوانی دارند برای این که پاتوقِ سینماییِ جدّی خودشان را داشته باشند. بسیاری از منتقدان و مترجمانِ خوب و خوشفکر ما امروز در شهرستانها مستقرند؛ در شیراز، بوشهر، اصفهان، مشهد و رشت. خوشبختانه اینترنت بسیاری از مشکلاتی که فیلمبینهای نسلِ گذشته با آنها دست به گریبان بودند را به میزانِ زیادی از بین برده. یک زمان بهترین فیلمها را حتماً باید از تهران گیر میآوردی. پیدا کردنِ فیلم با کیفیتِ مطلوب ابداً به راحتیِ امروز میسّر نبود و فیلمها زیرنویس نداشتند. اگر کسی فیلمِ خوبی پیدا میکرد همه جا جار میزد و پز میداد که کیفیتِ فیلمش «آینه» است! امروز همهی فیلمها کیفیتشان «آینه» است! دی وی دی و بلوری همه جا در دسترس است و همه، هر جا که باشند میتوانند سینمای خانگیِ خودشان را داشته باشند. پس دیگر ابداً عجیب نیست اگر در بیشترِ شهرستانها مخاطبانی بسیار جدّی و بروز داریم. امروز شهرستانهای ما پر از جوانان و دانشجویانِ علاقمند به سینماست و آنها مستحقّ آناند که سینماتکِ خودشان را داشته باشند.
برنامه سینما تک موزه هنرهای معاصر تهران برای آینده چیست؟
برای شروع به سراغِ انیمیشنهای شاخصِ سینمای ژاپن رفتهایم و چند اثرِ کلیدیِ «مدرسهی برلین». انیمیشنهای ژاپن را در ایران بیشتر با میازاکی میشناسند؛ شاید خیلیها وقتی حرف از انیمیشنِ ژاپنی به میان میآید یادِ «شهر اشباح» یا «شاهزاده مونونوکه»ی او میافتند و درست به همین دلیل، خیلی لجوجانه و عامدانه این انیماتورِ بزرگ و صاحبنامِ ژاپنی را کنار گذاشتیم تا جا برای انیماتورهای ــ در ایران ــ گمنامترِ ژاپنی بازتر شود. قرار است طیفِ متنوعی از انیمیشنهای زیبای ژاپنی را نمایش دهیم تا یک چشماندازِ تازه از این جریان برای مخاطب ترسیم شود. در موردِ «مدرسهی برلین» نیز باید بگویم جریانیست که دارد در جهان سر و صدا میکند و نامهای مطرحاش سرِ زبانها میافتد امّا در ایران کمتر آن را میشناسیم و نسبت به نامهای مشهورِ آن (مثلِ کریستین پتزولد، اولریش کوهلر، بنجامین هایزنبرگ، رامون زوکر، توماس ارسلان و ...) کنجکاویم.فصلنامه فیلمخانه در یازدهمین شماره خود ،بعد از اینکه مفصل به "سینمای نوین آلمان"و بزرگان آن(هرتزوگ،فاسبیندر،فون تروتا و...)پرداخته،به کوشش وحید مرتضوی دیباچه ای در مورد "مدرسه برلین"منتشر کرده که با دورنمای خوبی که از این جریان ارایه می دهد خواننده را به تماشای این آثار کمتر شناخته شده ترغیب می کند. اسامیِ این نفرات دارد آرام آرام وارد فضای مطبوعاتی ما میشود و نمایشِ فیلمهایی از آنها میتواند به شناختی نسبیِ مخاطب منجر شود و پلی باشد برای بررسیهای عمیقتر و شناختِ بیشتر در آینده. قرار است این دو جریان را در اردیبهشت و خرداد ۹۴ پوشش دهیم و سعی داریم برای فصل تابستان دستهبندیِ متنوّعتری را ارایه نماییم.
انها سینماتک موزۀ هنرهای معاصر تهران است که مدتی تعطیل بود و مجدداً با اکران آثار برتر تاریخ سینمای ایران و جهان، بازگشایی شده است. آنچه در ادامه میآید، گفتوگویی است با امیر سیادت، مدیر جدید این مرکز.
ایدۀ اصلی سینماتک موزۀ هنرهای معاصر تهران از کجا شکل گرفت و چگونه تأسیس شد؟ علت تعطیلی آن چه بود و از چه زمانی مجدداً بازگشایی شد؟
میشود گفت ایدۀ راهاندازی سینماتک از همان ابتدای ساخت موزۀ هنرهای معاصر وجود داشت. موزۀ هنرهای معاصر متأثر از موزههای غربی و در پی ورود اندیشههای نوین به ایران و رونق گرفتن مدرنیسم هنری ساخته شد و مدیران وقت و طراحان موزه بهطور خاص با الگو قرار دادن فضاهای هنری پاریس، کوشیدند کلوپی سینمایی نیز در موزه تأسیس کنند؛ با این نیت که در آن، آثار برجستۀ تاریخ سینما را نمایش دهند. اما همانطور که میدانید، عمر موزه قبل از انقلاب بسیار کم بود و خب سینماتک هم آن زمان طبعاً نتوانست فعالیت خاصی داشته باشد. بعد از انقلاب هم در دوران جنگ و شرایط ملتهب سیاسی و اقتصادی، عملاً فرصت چندانی برای برنامهریزی اصولی و درازمدت در اینخصوص وجود نداشت و سینماتک بهرغم امکانات و تجهیزات مناسب سمعی-بصریای که از همان ابتدا داشت، نتوانست آنطور که باید، موقعیت خود را بهعنوان یک پاتوق سینمایی شاخص و تأثیرگذار تثبیت کند. ناگزیر تقریباً طی دو دهه بعد از انقلاب، از سالن سینماتک عمدتاً برای نمایش فیلمهای مرتبط با برنامههای موزه استفاده میشد. سال ۷۷ در زمان ریاست دکتر علیرضا سمیعآذر و بهکوشش علیرضا قاسمخان (مدیر آن زمان سینماتک) بود که این مکان بهعنوان پاتوقی سینمایی، کار خود را با نمایش آثار بزرگ تاریخ سینمای ایران و جهان (مثلاً مستندهایی از کامران شیردل، ناصر تقوایی، ابراهیم گلستان و آثاری از درایر، گریفیث، چاپلین، آیزنشتاین، جان فورد، فرانسیس فورد کاپولا و...) آغاز کرد و توانست نزدیک به یک دهه، منظم و مستمر فعالیت کند. متأسفانه از سال ۸۷ به بعد، در پی تغییر مدیران، دوران خوش سینماتک به پایان رسید. طی سالهای بعد، مدیران میآمدند و میرفتند. سینماتک رسماً تعطیل نشده بود، اما عملاً فعالیت منظم و تأثیرگذاری نداشت و بیشتر به نمایشهای پراکندۀ فیلم (آن هم نه فیلمهایی درخور توجه) بسنده میکرد. سینماتک بهشدت راکد و بیبرنامه شده بود و روند نامنظم و منقطعی در نمایش فیلم داشت. هرچند در طول سال کماکان فیلمهایی نمایش داده میشدند و گاه مراسمهای بزرگداشتی هم برگزار میشد، اما رویکردها سینماتکی نبود و چنگی به دل نمیزد و فقدان نگاه تخصصی و کارشناسانه، سینماتک را حسابی از رونق انداخت. تعطیلی رسمی سینماتک اما به تابستان ۹۳ برمیگردد و دلیلش هم این بود که مسئولین دیدند این مجموعه پس از شش هفت سال رکود، نیازمند تغییراتی اساسی است و خوشبختانه به فکر افتادند آن را تجهیز و بازسازی کنند که خوشبختانه کردند و سینماتک پس از چند ماه تعطیلی، در اسفند ۹۳ بازگشایی شد؛ با این نیت که دوباره از بهار ۹۴ فعالیت خود را از سر بگیرد.
موضوع و هدف سینماتک چیست؟ برنامههای نمایش سینماتک چگونه است و معیار انتخاب فیلمها چیست و چه شخص یا گروهی نظارت بر انتخاب فیلمها را برعهده دارد؟
تلاش ما این است که سینماتک را تبدیل کنیم به محفلی برای مخاطبان جدی سینما. امروز در گوشهوکنار همین شهر، پاتوقهایی ذیل عنوان «سینماتک» دارند فعالیت میکنند و مخاطب خودشان را هم دارند و خیلی هم خوب است که هستند، اما رویکرد آنها ابداً سینماتکی نیست. از سینماتک فقط برچسبش را گرفتهاند و رویۀ مشخص و هدفمندی در نمایش فیلم دنبال نمیکنند. در این پاتوقها، هر فیلمی نشان داده میشود. حتی فیلم کنسرتهای خارجی! این محافل اغلب میروند سراغ جریانهای روز سینما و طبیعتاً بیشتر هم آثار هالیوودی. اغلب فیلمهایی که نمایش میدهند را شما میتوانید در بساط دستفروشهای کنار خیابان هم پیدا کنید. اما سینماتک موزۀ هنرهای معاصر میخواهد به جریانهایی بپردازد کمترشناختهشده و کمتردردسترس، ولی حائز اهمیت و درخور توجه. مرور مطبوعات سینمایی ما طی ده دهۀ اخیر و مقایسۀ آنها با نشریات معتبر جهان (نظیر «کایه دو سینما»، «پوزیتیف»، «فیلم کامنت»، «سایتاندسایت» و...) گویای آن است که ما بهطور کلی، از بسیاری جریانهای مهم سینمای جهان غافل بودهایم. بسیاری نامهای معتبر سینمای شرق و غرب را از قلم انداختهایم. امروزه بهلطف دسترسی آسانتر به منابع و وجود منتقدان و مترجمان پیگیر و بهروز، برخی از این نامهای ناشناخته دارند بهتدریج وارد فضای مطبوعاتی و مجازی ما میشوند. این را هم بگویم که بسیاری از این آثار درحاشیهمانده (و عمدتاً متعلق به سینمای آوانگارد) را حتی از روشهای معمول (مثلاً دانلود کردن) یا بهواسطۀ مجاری زیرزمینی هم نمیتوان بهراحتی پیدا کرد. خب ما سعی داریم بیشتر بهسراغ چنین آثاری برویم؛ آثاری که نمیشود آنها را جای دیگری دید. علاوه بر این، میخواهیم به سینمای مستند و تجربی و همچنین در تعامل با خود موزۀ هنرهای معاصر، به آثاری مرتبط با هنرهای تجسمی بپردازیم. کم نیستند فیلمهایی که براساس تابلوهای نقاشی ساخته شدهاند. کم نیستند فیلمهایی با محوریت معماری. همچنین از تاریخ سینما نیز نباید غافل بود. امروز بسیاری از آثار بزرگ سینمای صامت، ترمیم شدهاند و خوب است که نسخۀ اصلاحشدۀ آنها به نمایش درآید. نسخههای ۱۶ یا ۳۵ خیلی از فیلمهای مطرح تاریخ سینما نیز در ایران موجود است که میتوان آنها را در سینماتک نمایش داد و دوباره به بحثشان گذاشت. این مسئله در مورد سینمای ایران نیز صدق میکند. فراواناند فیلمهای ایرانیای که جا دارد پس از سالها دوباره آنها را ببینیم و در یک افق تاریخی، طی جلسات نقد و بررسی و... با آنها مکالمه کنیم. اینها کلیاتی است که گویای متر و معیار انتخاب فیلمهاست. در مورد نظارت بر انتخاب فیلمها نیز باید به شما بگویم که تکیه بر نگاه کارشناسانه است و همفکری و مشورت با اهالی صاحبنظر. قرار نیست شخص واحدی تعیینکننده باشد. باید اتاقفکرهای تشکیل داد، متشکل از نفرات کلیدی هر حوزه (مثلاً حوزۀ مستند یا انیمیشن یا سینمای آوانگارد و...) در داخل و خارج از کشور تا بهترینها گزینش و انتخاب شوند.
با توجه به اینکه در سال ۱۳۳۸ فرخ غفاری کانون فیلم ایران را با الگوبرداری از سینماتک فرانسه تأسیس کرد و فیلمهایی که در سینما تک فرانسه اکران میشدند را در ایران اکران میکرد (که نتیجۀ این کانون و نمایش فیلمهای آن، پرورش فیلمسازانی است که بعدها با نام موج نو ایران شناخته شدند)، آیا سینماتک موزۀ هنرهای معاصر تهران نیز در حال حاضر همین روابط را با سینماتک فرانسه دارد؟
شکی نیست که تعامل با سینماتک فرانسه میتواند بسیار مفید باشد و به نتایج خوبی هم برسد. این کاملاً در حوزۀ اختیارات موزۀ هنرهای معاصر است و مسئلهای است شدنی. نامهنگاریهایی هم در این مورد شده، اما باید در نظر بگیرید که شرایط امروز با زمان فرخ غفاری تفاوتی اساسی دارد. به هر حال، امروز بهخاطر مسئلۀ ممیزی، بخش زیادی از آثاری که همزمان دارند در سینماتک فرانسه اکران میشوند را نمیتوان در سینماتک تهران پخش کرد. اما میشود در این خصوص، گزینشی عمل کرد. ممیزی، مسئلهای است که ما کاملاً در انتخاب فیلمها آن را در نظر میگیریم. چطور میتوان مخاطب جدی امروز را که میتواند فیلمها را در سینمای خانگیاش کامل ببیند، به سینما کشاند؟ به نظرم باید فیلمهایی را انتخاب کرد که با ضوابط و آییننامههای موجود، تناقض جدیای نداشته باشند و نیاز چندانی نباشد که آنها را اصلاح و تعدیل کرد. به همین خاطر، برای مراسم بازگشایی سینماتک، فیلم «دایی جان» ژاک تاتی را انتخاب کردیم که سوای اینکه بهلحاظ بصری بسیار زیبا و نظرگیر و از این حیث مناسب پرده است، با موازین موجود نیز سازگار است و میشود آن را کامل نمایش داد. وقتی مشاهده کردیم که بیش از سیصد نفر به سالن دویستنفرۀ سینماتک آمدند و فیلم را تا پایان ایستاده و حتی نشسته روی زمین، تماشا کردند، دریافتیم که نمایش نسخۀ مطلوب فیلمهای مهم تاریخ سینما، که موردی برای سانسور ندارند، میتواند انبوه مخاطب جدی را به سینما بکشد. پس باید برنامههای سینماتکِ پاریس را رصد کرد تا با انتخاب آثار قابل پخش، آن ارتباطی که مدنظر شماست، رفتهرفته شکل بگیرد. البته ناگفته نماند که بهجز مورد خاص سینماتک، ارتباط با سفارتها خودش میتواند به تعامل فرهنگی بسیار سازنده و جذابی منجر شود؛ عملی که طی آن یک دههای که یاد شد، بارها در سینماتک صورت گرفت. آن زمان هفتههای فیلمی با همکاری سفارتهای فرانسه، آلمان، لهستان، سوئد و... برگزار میشد که بهلطف آنها، بسیاری از نامهایی که امروز برای ما آشنا هستند و آثارشان را با جدیت دنبال میکنیم، به ما معرفی شدند.
کار کانون فیلم ایران آغازی شد برای آرشیو فیلم ایران که بعدها به نام فیلمخانۀ ملی ایران تغییر نام داد. سینماتک موزۀ هنرهای معاصر تهران از کجا فیلمهای خود را تهیه میکند؟ آیا آرشیو خود را دارد یا از آرشیو فیلمخانۀ ملی ایران استفاده میکند؟
سینماتک همیشه محفلی بوده برای نمایش و تحلیل و نه بایگانی فیلم. بنابراین آرشیو ندارد. پیشتر منابع اصلی تهیۀ فیلمهای سینماتک (اگر خارجی بودند) «فیلمخانۀ ملی» بوده یا «بنیاد سینمایی فارابی». اما امروز خیلی از آثاری که مدنظر ماست، در آرشیو منابع یادشده موجود نیست. پس هرچند که حتماً با «فیلمخانۀ ملی» یا «فارابی» (بهخصوص برای نمایش نسخههای ۳۵) وارد مذاکره خواهیم شد، اما میباید منابع دیگر را نیز مدنظر داشته باشیم. شاید با توجه به رویکرد ما (که نمایش آثار مهجور و ناشناخته در ایران، اما مطرح و شناختهشده در جهان است) بهترین راه، تعامل و همکاری با سفارتها و دستیابی به فیلمها از طریق آنها باشد.
آیا بهجز نمایش فیلم، هدف دیگری همچون برگزاری کلاسهای آموزشی و تهیهکنندگی فیلم را نیز در برنامۀ خود دارید؟ نمایش فیلم سینماتک تنها مختص به تهران است یا در آینده، برنامهای برای گسترش آن به دیگر شهرستانها هم دارید؟
در همان سالهای نهچندان دور، دورۀ آموزش تحلیل فیلم در سینماتک برگزار شد که با استقبال خوبی هم همراه بود. درصدد هستیم که چنین دورههایی را برگزار کنیم. گدار بارها گفته که سینما (و تاریخ سینما) را با سینماتک پاریس آموخته است. بارها گفته درس و دانشگاه را رها کنید و بروید سینما را در سینماتک یاد بگیرید. به هر حال، اگر پشت انتخاب فیلمها، متر و معیاری تئوریک وجود داشته باشد (که سعی میکنیم چنین باشد)، خود روند فیلم دیدن در سینماتک، بدل به تجربهای آموزشی خواهد شد. همچنین قرار بر این است که جلسات نمایش فیلم به نشستهای نقد و بررسی ختم شود که این خود گامی دیگر است برای اینکه نمایش فیلم در سینماتک، بُعدی آکادمیک پیدا کند. همچنین نشستهایی ذیل عنوان «فیلم-کتاب» قرار است در برنامۀ فصلی ما گنجانده شود که مقرر شده است طی آن جلسۀ رونمایی کتابی سینمایی، در کنار نمایشِ فیلمی مرتبط با همان کتاب، حامل باری آموزشی باشد.
در مورد بخش دوم سؤالتان باید بگویم که نمایش فیلم سینماتک فعلاً مختص تهران است و برنامهای هم برای گسترش آن به شهرستانها نداریم، اما شهرستانها ظرفیت فراوانی دارند برای اینکه پاتوق سینمایی جدی خودشان را داشته باشند. بسیاری از منتقدان و مترجمان خوب و خوشفکر ما، امروز در شهرستانها مستقرند؛ در شیراز، بوشهر، اصفهان، مشهد و رشت. خوشبختانه اینترنت بسیاری از مشکلاتی که فیلمبینهای نسلِ گذشته با آنها دستبهگریبان بودند را به میزان زیادی از بین برده است. یک زمان بهترین فیلمها را حتماً باید از تهران گیر میآوردی. پیدا کردن فیلم با کیفیت مطلوب، ابداً بهراحتی امروز میسر نبود و فیلمها زیرنویس نداشتند. اگر کسی فیلم خوبی پیدا میکرد، همهجا جار میزد و پز میداد که کیفیت فیلمش «آینه» است! امروز همۀ فیلمها کیفیتشان «آینه» است! دیویدی و بلوری همهجا در دسترس است و همه، هرجا که باشند، میتوانند سینمای خانگیِ خودشان را داشته باشند. پس دیگر ابداً عجیب نیست که در بیشتر شهرستانها، مخاطبانی بسیار جدی و بهروز داریم. امروز شهرستانهای ما پر از جوانان و دانشجویان علاقهمند به سینماست و آنها مستحق آناند که سینماتک خودشان را داشته باشند.
برنامۀ سینماتک موزۀ هنرهای معاصر تهران برای آینده چیست؟
برای شروع بهسراغ انیمیشنهای شاخص سینمای ژاپن رفتهایم و چند اثر کلیدی «مدرسۀ برلین». انیمیشنهای ژاپن را در ایران بیشتر با میازاکی میشناسند. شاید خیلیها وقتی حرف از انیمیشن ژاپنی به میان میآید، یاد «شهر اشباح» یا «شاهزاده مونونوکۀ» او میافتند و درست به همین دلیل، خیلی لجوجانه و عامدانه، این انیماتور بزرگ و صاحبنام ژاپنی را کنار گذاشتیم تا جا برای انیماتورهای گمنامتر ژاپنی (در ایران) بازتر شود. قرار است طیف متنوعی از انیمیشنهای زیبای ژاپنی را نمایش دهیم تا یک چشمانداز تازه از این جریان برای مخاطب ترسیم شود. در مورد «مدرسۀ برلین» نیز باید بگویم جریانی است که دارد در جهان سروصدا میکند و نامهای مطرحش سر زبانها میافتد، اما در ایران کمتر آن را میشناسیم و نسبت به نامهای مشهور آن (مثل کریستین پتزولد، اولریش کوهلر، بنجامین هایزنبرگ، رامون زوکر، توماس ارسلان و...) کنجکاویم. اسامی این نفرات دارد آرامآرام وارد فضای مطبوعاتی ما میشود و نمایش فیلمهایی از آنها میتواند به شناخت نسبی مخاطب منجر شود و پلی باشد برای بررسیهای عمیقتر و شناخت بیشتر در آینده. قرار است این دو جریان را در اردیبهشت و خرداد ۹۴ پوشش دهیم و سعی داریم برای فصل تابستان، دستهبندی متنوعتری را ارائه نماییم.