فرهنگ امروز / بهزاد آزادی: سفر به بزرگترین جشنوارهی جهانی تجربهای لذتبخش و در عین حال عجیب است. مکانی در دنیا که برای یک هفته غرق در سینما میشود.
جشنوارهی شصت و هشتم فیلم کن فیلمهایی را به نمایش گذاشت که برای اولین بار در جهان اکران میشدند. این رویکرد جشنوارهی کن باعث میشود سالیانه هزاران نفر، فقط برای تماشای فیلمهای تازهی فیلمسازان مورد علاقهی خود هزاران یورو خرج کنند و به این شهر فرانسه بروند. جشنوارهی کن شصت و هشت سال پیش با سیاست مقابله با جشنوارهی ونیز که آن زمان رویکردی فاشیستی داشت، افتتاح شد و امروز میبینیم که اهمیت بیشتری نسبت به جشنوارهی ونیز پیدا کرده است.
جدا از حواشی پر زرق و برق آن، میتوان به یقین گفت که این جشنواره مدیریت بسیار هوشمندانهای دارد. هم مدیریت هنری جشنواره و هم مدیریت اجرایی برنامههای متنوع جشنواره؛ و همهی این ظرافت و هوش مرهون مردی به نام ژیل ژاکوب است. او که سن زیادی دارد و اکنون فقط رئیس افتخاری جشنواره و البته رئیس بخش سینه فونداسیون کن است، هر سال به تماشای همهی فیلمهای کن مینشیند و دربارهی آنها صحبت میکند. سیاست اصلی ژیل ژاکوب و جشنوارهی کن، کشف استعدادهای جوان از سراسر دنیاست.
هر ساله هزاران فیلم از کشورهای مختلف به این جشنواره ارسال میشود و تنها تعداد محدودی شانس حضور در آنجا را پیدا میکنند. فیلمها توسط صدها بازبین دیده میشوند. بارها شنیده شده که برای انتخاب یک فیلم بین اعضای بازبین اختلاف ایجاد شده است. آنها بسیار جدی هستند و به سینما بهعنوان یک هنر که امروزه بخش وسیعی از جهان را فرا گرفته، احترام میگذراند. هیئت بازبینی جشنواره متشکل از کسانی است که مانند تیمهای پژوهشی، درباره سینمای کشورهای مختلف مطالعه میکنند و فیلمهای تولیدی آنها را میبینند. البته فیلمهایی را که از نظرشان ارزش دیدن داشته باشد. به همین خاطر ابتدا فیلمها را با سینمای همان کشور مقایسه میکنند تا نگاه تازه ای را در آنها پیدا کنند؛ فیلمی که چیزی تازه برای گفتن داشته باشد، چه در محتوا و چه در فرم. گاهی اوقات فیلم هایی که در کن پذیرفته شده اند برای تماشاگران بی معنی جلوه می کنند، اما واقعاً تیم متخصص بازبینی دلایل محکمی برای انتخاب فیلمها دارند که شاید اگر آنها را بشنویم، قانع شویم.
امروزه این حرف بسیار باب شده که جشنواره هایی نظیر کن فیلمهای سیاسی یا تلخ را انتخاب میکنند. اما به نظر من نگاه جشنواره هایی مثل کن به فیلم های تلخ و سیاسی این نیست که «بهتر است این فیلم را انتخاب کنیم، چون ایران را بد جلوه داده است» بلکه برای متخصصان بازبین جسارت فیلمسازان اهمیت زیادی دارد. آنها میدانند فیلمسازانی که فیلم تلخ میسازند، در کشورشان مورد نقد قرار میگیرند و این برای آنها مهم است که فیلمساز برای بیان عقیده خود دست به خطر میزند و خود را زیر ذره بین نقد قرار میدهد.
این فقط شرح جریان نگاه این گونه جشنواره ها به فیلمهای تلخ است نه تأیید آن.
پیش از حضور در جشنواره کن، برای شرکت در جشنواره بوسان کره جنوبی به آن کشور سفر کرده بودم. جشنواره بوسان هم مانند کن جزو دوازده جشنواره مورد تأیید تهیه کنندگان آمریکاست؛ یعنی سالانه تهیه کنندگان زیادی به آنجا سفر میکنند تا فیلمهای تولیدی خود را بفروشند، چرا که بوسان بزرگترین بازار فیلم آسیا را دارد. نگاه بوسان تا حدی تجاری تر از کن است. این را هم اضافه کنم که ابتدا بوسان یک جشنواره غیر رقابتی بوده و بعدها بخشهای رقابتی به آن اضافه شده است. همین اضافه شدن بخش رقابتی و دادن بودجه های حمایتی به پروژه های آماده برای ساخت باعث شده که بوسان پس از تنها نوزده دوره به یکی از بزرگترین جشنواره های جهانی فیلم تبدیل شود.
مهمترین مطلبی که همیشه درباره جشنواره هایی مثل کن و بوسان برای من جذاب بوده این است که آنها پول خرج میکنند تا فیلمسازانی را نه فقط از کشور خودشان، که از کشورهای دیگر کشف کنند و پرورش دهند. برای مثال بوسان سالیانه چند میلیار تومان بودجه حمایتی به پروژه های آماده برای ساخت به فیلمسازان سراسر جهان میدهد. از طرفی جشنواره کن بخشی دارد به نام رزیدنسی؛ در این بخش فیلمسازانی که میخواهند فیلم اول خود را بسازند، میتوانند با ارائه یک طرح سینمایی و روزمه کافی، در رزیدنسی پذیرفته شوند و به مدت شش ماه به پاریس بروند تا اولین فیلمنامه سینمایی خود را بنویسند. در حالی که تمام هزینه اقامت و زندگی در پاریس را برای فیلمساز فراهم میکنند؛ آنها را در کارگاه های آموزشی تهیه کنندگان و کارگردانان مهم از سراسر دنیا شرکت میدهند. گفتنی است که از میان هزاران طرح سینمایی تنها شش طرح پذیرفته میشود: یک کنکور سخت برای فیلمسازان جوان تا در یک دوره استثنایی پذیرفته شوند. دلیل اینکه یک جشنواره این همه برای فیلمسازی از کشوری دیگر هزینه میکند، چیست؟
شاید فقط خدمت به هنر.