فرهنگ امروز/ ادریس جنداري*، برگردان: محمدتقی شریعتی
تحت تأثیر پیشرفتهای روزافزون جهانی، نوع جدیدی از تفکر و الگو در حال شکلگیری است که مبنای آن بر اساس حرکت از مدرنیته بهسوی نوآوری در دو حوزهی تکنولوژی و تجارت در دو بعد تفکری و باورها (هنجارها) است؛ این تغییر اساسی موجب دگرگونیهایی در تمام جنبههای زندگی شده است. در این بین اینترنت بهعنوان یک میانجی الکترونیکی یکی از آشکارترین این تحولات به شمار میآید، این پدیده در مدت زمانی اندک توانست یک زندگی مجازی هماوت (در موازات) با زندگی واقعی افراد جامعه ایجاد کند. تمامی این تحولات تحت تأثیر و حول پدیدهی جهانی شدن به وقوع پیوسته است. جهانی شدن در تلاش است تا با سرمایهگذاری بر روی میانجی الکترونیکی (اینترنت) فراتر از حوزههای مادی و نمادین جهانی، آنها را به بازاری آزاد مبتنی بر عرضه و تقاضا تبدیل سازد، بازاری که به دست شرکتهای چندملیتی کنترل و اداره میشوند و خود، نوع و طبیعت کالاهای عرضهشده را مشخص کرده و قانون بازار را به نوعی کنترل میکنند.
همزمان با این پدیدهی جدید جهانی، جهان اسلامی-عربی در حال پایهریزی تفکری بود که بر مبنای آن، دال مرکزی را از جنبشها و نهضت نوین بهسوی تفکر و جهانبینی جهادی (سلفی) در لباسی اصولی و نوین منتقل کند؛ این حرکت با زمینهها و وقایع همسوی مناسبی در سطح منطقه و جهان همگام گشت؛ بدین خاطر جهانبینی سلفی موفق شد اصولی را بر مبنای بازگشت به ریشههای دینی و اندیشههای قدیم در قالب متنهای بسته و ایستا برقرار سازد. بنابراین، برخلاف سنت تفکری و دینی گذشته که از ابنرشد و ابنخلدون تا زمان علیبنالرزاق و علال الفاسی و محمد عبده در جریان بود، مسائل را با این اصل یعنی روش جهادی حل و فصل نماید.
اتحاد مقدس اندیشهی نوین با اندیشهی سلفی گذشته
اندیشهی جهادی سلفی در ابتدای امر با هدف پاسخ به شبهات شایعشده در خصوص اسلام و مسلمانان وارد فضای مجازی شد؛ این ورود بر مبنای خودکنترلی نبوده و جو و تعصب دینی آن را اداره میکرد، ولی تحول ایجادشده در اندیشهی سلفی بهسوی فعالیت تطبیقی و عملی، قطعاً سلفیها را بهسوی پیشرفته بودن رهنمون ساخت، بهطوریکه ما شاهد شکلگیری سازمان و گروههایی جهادی در سطح بینالمللی هستیم که از دیدگاههای نظری مربوط به جهاد و تکفیر دشمن دینی و مذهبی بهسوی روی آوردن به تطبیق (اجرایی کردن) این دیدگاهها به شکل عملی هستیم که نمود آن را در حمله به کافران میبینیم. این جهانبینی بر مبنای تأویل و تفسیر مجموعهای از متون دینی شکل گرفته است که تنها بر اساس بستر تاریخی و اسباب نزول آن دوران صدق میکند و قطعاً با مراحل اولیهی دعوت اسلامی مناسبت دارد نه دوران معاصر.
اقدامات جهادی تنها محدود به پیکار با کافران در صحنهی نبرد نشد، بلکه سازمان جهادی بهسرعت متوجه شد که میتواند از ابزار اینترنت برای انتشار دیدگاههای خود و به دست آوردن مریدان سینهچاک بهره بگیرد. سازمانهای جهادی به این نکته رسیدند که اینترنت اهمیت غیرقابل انکاری را در تلقین تجربهی جنگاوری به سربازان خود دارد که این خود به دو شکل است: یا با انتشار اطلاعاتی در خصوص ساخت مواد منفجره یا آموزش استفاده از اسلحه. همچنین این سازمان جهادی به همراه مجموعههای بنیادگرای دیگر به این نکته دست یافتند که اینترنت میتواند در سطح و در حد و اندازهی کلاشینکف یا هر اسلحهی دیگری کارایی و اثر داشته باشد.
انتقال مفهوم جهاد از فضای واقعی به فضای مجازی با تحول در سطح فکری همگام شد، این انتقال به دست نسل جدیدی از بنیادگرایان مهاجر به آمریکا -به شکل ویژه- انجام گرفت و خیلی سریع نسبت به فرهنگ آنگلوساکسون روی خوش نشان داده و اندیشهی نوین آن را بهویژه مسائل مربوط به تبلیغات را فرا گرفتند؛ در نتیجه این نسل هم معتقد به باور و اندیشههای سلفی پیشین بود و هم از سویی دیگر بهخوبی نوآوریهای نوین را از بر شد و این خود موجب پیشرفت مفهوم جهادی گردید تا به این شکل وارد فضای مجازی شود که اکنون از آن بهعنوان «جهاد الکترونیکی» یاد میشود. این تحول بر مبنای اتحاد نانوشته میان جهانبینی و اندیشهی سلفی با پیشرفتهای نوین جهانی بر پایهی آنگلوساکسون شکل گرفت.
همگی این شاخصها کافیست تا یک پژوهشگر استراتژیک بداند که جهان در آستانهی خطری بزرگ است، خطری که در آن پیشرفتهای تکنولوژی، تحریفکنندهی منطق نوآوری با اندیشهی سلفی بنیادگرای تحریفکنندهی منطق اسلام همدست گشته است؛ ازاینرو، بسیاری از پژوهشگران معتقدند جذابیتی که القاعده برای به خدمت گرفتن اعضای جدید دارد تنها محدود به ایدئولوژی و گفتمان دینی در قالب نوین نیست، بلکه این جذابیت فراتر از اندیشهی ایدئولوژیک و گفتمانی است، این جذابیت با اعتماد بر ابزار و تکنولوژیهای نوین در ارسال پیامهای نظری جهاد و استراتژیهای علمی به دست آمده است.
جهانبینی سلفی جهادی در اینترنت، در میان مختصر گشایش تکنولوژی و انرژی تأویلپذیری اعضای آن
قطعاً شکست پروژهی علمی سلفی در دورهی نهضت، سرآغاز واقعی افول ستارهی اجتهاد دینی و عقلانی و روشمندی بود که عالمان برجسته آن را هدایت میکردند و بدینترتیب، درها بر روی پاشنه برای خوانش سادهی متن دینی فراهم گشت؛ این نوع خوانش که غالباً رنگ و بوی قاطعانه و ظاهری به خود گرفت بیش از آنکه با انرژی تأویل علمی روشمند هماهنگ باشد، بیشتر همسو با انرژی تأویلی هواداران و اعضای این مکتب است. به این خاطر است که روش و دیدگاه سلفی معاصر در حوزهی جهادی آن بهاینترتیب است که متن ثابت را بر عوامل انسانی اجتماعی در حال تغییر ارجح میداند و در نتیجه یک خوانش را بر خوانشهای احتمالی دیگر تحمیل میکند و با این کار در واقع تلاشهای اندیشهگرایانهی انسان را جامد نموده و وی را پایبند به متن ثابت میکند.
این دگرگونی در جنبش جهاد دینی با تحولی همسان در سطح بینالمللی همگام شد که نمود آن را در انقلاب اطلاعاتی مییابیم؛ این انقلاب در مدت کوتاهی توانست جهان را به دهکدهای کوچک تبدیل کند که در فضای یک شبکه امکان عبور و مرور را آسان نموده و همهی فاصلهها را میان اعتقادات و ایدئولوژیها درنوردید.
قطعاً این گشایش فضای الکترونیکی کمک شایانی به آزادی انرژی مردمی کرد که از این فرصت طلایی بهره بردند تا به اهداف و آرزوی دیرین خود برای خروج و رهایی از پیله و تنگنای انحصار و ردهبندی علمی را جامهی عمل بپوشانند، چراکه این رهایی موجب ورود به دایرهی عمومی علم و در نتیجه افزایش مشارکت در تولید دانش نظری در جهان میشود.
در حقیقت میتوان از این تحول بهعنوان یک تحول و دگرگونی تاریخی همهجانبه یاد کرد، زیرا به همان اندازه که بهوسیلهی گشایش قاعدهی خواننده و نویسنده موجب ایجاد فضای دموکراسی تبادل افکار و اطلاعات شد، به همان اندازه نیز یک چالش جدی در حوزهی ساختار روشمندی شناخت به شمار میرود؛ این سطح که در واقع فراتر از آموزش ساده در خصوص امکانات ورود به فضای مجازی برای اطلاع بر متن و دانلود و کپی و چاپ آن است؛ قطعاً ساختار روشمندی شناختی نیازمند یک شناخت عمیقی است که بتوان بهوسیلهی آن متن را فراگرفته و به شکل علمی صحیحی تأویل نمود.
اگر بر روی ارتباط با متن دینی تمرکز کنیم متوجه خطر بزرگی خواهیم شد، خطری که متوجه فرد سادهی استفادهکننده از شبکههای کامپیوتری غیرپیچیدهای میشود که ناتوان از قدرت فکری مطلوب در خصوص پذیرش متن دینی سرشار از دلالت و ترکیب در سطح ساختار واژگانی است. قطعاً تحریفی که متوجه مجموعهای از مفاهیم دینی اسلامی مانند جهاد، تکفیر ... گردیده در واقع به حقیقت این تحول در پذیرش شناخت دینی و تبلیغ آن در فضای اینترنت برمیگردد و این تحول از فضای مجازی وارد فضای واقعی جهان شده، زیرا کارکرد میانجی اینترنتی محدود به ارائهی متن است تا به این شکل خواننده بتواند بهوسیلهی آن راه را برای شکل واقعی این نظریات باز نماید.
مسلماً در اینجا ما با یک مسئلهی خاص و غیرمعمول که مختص گروهی از مردم است مواجه نیستیم، بلکه با قواعد و اصول اساسی روبهرو هستیم که مربوط به تفکر سلفی-جهادی میشود که در مدت بسیار کوتاه توانست فضای مجازی را به محل مبارزه و جنگی تمامعیار در دو جبههی داخلی تقابل با دشمنان مذهبی و جبههی خارجی مبارزه با دشمنان دینی تبدیل سازد.
جنبشهای اصولی سلفی در انتشار مفاهیم خود به شکل الکترونیک، بر اساس قاعدهی ایدئولوژیک و قاطعانه شکل گرفته است که شناخت دینی بر اساس متن را در بعد مبادلهی ساده و بین مهارتهای الکترونیک تطبیقی میانگارد و بهاینترتیب هوادارانی بیشمار را در شبکههای اجتماعی جذب میکند و غالب این افراد شناخت علمی عمیقی ندارند که بتوانند شبکههای الکترونیکی شایسته را انتخاب کنند و در واقع شناخت علمی دینی و روشمندی ندارند که بتوانند در فضای مجازی اقدام به بررسی پروژههای ایدئولوژیک بپردازد تا موارد شایسته آن را بازشناسد.
در نتیجهی تداخل بین استفادهی الکترونیک به شکل عملی و بین خوانش متنی ساده از متن دینی، جنبشهای بنیادگرای سلفی توانست هواداران وسیعی را در داخل و خارج جذب کند و بهاینترتیب هماهنگیهای ایدئولوژیک ایجادشده را تهدید نماید. این جنبشها، قدرت و انرژی روزافزون خود را در عرصهی مجازی دعوت، فرا میگیرند و این خود برگرفته از این مسئله است که خواهان و تقاضای اجتماعی بیشتری دارد و دلیل آن هم به انعکاس سیمای نوین جهانی شدن دینی برمیگردد که خود از تعالیم الهیات حنبلی (منسوب به احمدبنحنبل) از حیث عقیده و فقه و روش سرچشمه میگیرد.
مشترکات بین منطق اندیشهی سلفی جهادی و منطق مدرنیتهی جهانی
امروزه اندیشهی سلفی درخشندهترین دوران خود را میگذراند، زیرا مجموعهای از عوامل، دیدگاه نظری وی را خدمت میکنند. از سویی، اندیشهی نقد سنتی به عقب بازگشته و راه را برای مرحلهای جدید در تاریخ اندیشهی عربی معاصر باز نموده است که در آن سلطهی متن بر اساس تأویل شکل گرفته و قدرت داده شده است و این خود موجب شکلگیری نسلی شد که متن دینی را از ظاهر آن برداشت نموده و سختی تأویل عقلانی آن را به خود تحمیل نمیکنند. از سویی دیگر، منطق جهانی شدن به نوآوری در سطح تکنولوژی بازرگانی (کالامحور) کمک کرد و اینگونه رویکرد جهانی شدن در دو بعد اندیشه و نقد نادیده گرفته شد و در نتیجه همهی این عوامل باعث شد تا روش سلفی بهعنوان یک روش قدیم-جدید بر همگان تحمیل شود.
بیداری و جنبش سلفی با تحولی جهانی همگام شد که «جهانی شدن» آن را بهوسیلهی بازارهای آزاد و شبکههای الکترونیک خود که فاصلههای بین فرهنگها و ادیان را از میان برد، هدایت مینمود؛ این عامل موجب از بین رفتن مرزهای ملی و انحصار بزرگ در فرمانروایی دولت و البته عنصر اساسی این پدیده یعنی شرکتهای سرمایهگذاری چندملیتی است.
در مورد مسئلهی دینی باید گفت که قطعاً این وضعیت جدید، جهان را به بازار دینگرایی تبدیل کرده که عرضه و تقاضا در آن حکومت میکند. از اینجاست که باید بر این نکته تأکید کرد که منطق تفکر سلفی تا حد زیادی با منطق بازار جهانی هماهنگ و همسو است، بهطوریکه کالاها و تکنولوژی خود را در خدمت اهداف خود قرار میدهد بدون اینکه دیدگاهش قربانی شود، بلکه بالعکس اندیشه و تفکر سلفی را قادر میسازد که منطق نوآوری را در برابر منطق مدرنتیه قرار دهد.
اندیشهی سلفی وهابی حد و مرزهای کشورها را به نحو بیسابقهای درنوردید، زیرا این یک سازمان و تفکری جهانی است و به مرزهای ملی باور ندارد، بلکه وهابیها معتقدند که رسالت جهادی آنان دارای رنگ و بوی جهانی است، به همین خاطر است که در یافتن هوادار و سرباز، شرط ملیت را در نظر ندارد و هرکس که به رسالت آنان ایمان داشته باشد یک عضو و سرباز در سازمان آنان به شمار میآید.
قطعاً این ویژگی ما را بر آن داشت تا وجود یک پیمان نانوشتهای را میان اندیشه و تفکر سلفی جهادی و منطق مدرنیته تصور کنیم و این خود به وجود نوعی از وحدت تصور استراتژیک -طبیعتاً با اهداف مختلف- برمیگردد و چهبسا این پیمان ما را بار دیگر بر آن داشت تا به این نتیجه مهم برسیم: درگیری امروز در واقع بین بنیادگرایان و راستگرای تندرویی است که هریک از آنان ادعای فهم حقیقت کامل دارند.
پس اگر مدرنیته به عقیدهی اندیشمند آقای محمد عابد الجابری، دیدگاه و آرزوهای راستگرایان مسیحی تندرو که سعی در آمریکایی کردن جهان دارد را تداعی میکند، پس تفکر سلفی جهادی در واقع دیدگاه و آرزوهای راستگرایان سلفی تندرویی را در ذهن تداعی میکند که در تلاش است تا مرزهای ملی را درنوردد و در جستوجوی خلافت اسلامیای باشد تا جهان را تحت کنترل خود درآورد.
قطعاً بزرگترین خطری که امروزه جهان را تهدید میکند -این خود مسئلهای است که مارتین هایدگر در پیشرفتهای نوین از آن هراس داشت- همانا امکان ساخت انسان به همراه تمام اعضای بدنی آن، منظور تولید انسان برحسب مشخصات تعیینشده، یعنی بر اساس درخواست و تقاضای بازار است.
بهاینترتیب، میانجی الکترونیکی (اینترنت) از طریق اندیشه در تفکر ابزاری پیشرفته، کمک شایانی در انتقال و انتشار ایدئولوژیهای راستگرای نابودکننده به تعداد بیشماری از هواداران نمود که این خود غرق در فرهنگ استهلاک میشود، بهویژه که این خطمشیها و ایدئولوژیها ضرورتاً نیازمند ابزارهای فکورانه و نقد نیست، در عوض، انرژیهای عاطفی خروشان را در ارتباط با موضوعاتی مانند دین و امت و وطن به خدمت میگیرد. این اقدام به منظور سرمایهگذاری جبههی راستگرای موفق جهت انتشار هرچه بیشتر این فراخوان بین هواداران مختلف و تحت سلطه است و این خود به شکل تدریجی انجام میپذیرد؛ تربیت نسلی جدید بر اساس اصول و قواعد بازار جهانی که بر مبنای پیشرفت و سرعت بخشیدن به چرخهی تولید و مصرف میچرخد و این کار انجام خواهد گرفت هرچند در مقابل، همهی ارزشهای انسانی نمادین و مشترک به مواد اولیه قابل بازیافت تبدیل شوند.
*نویسنده و اکادمیسین مغربی، دارای دکتری جامعهشناسی ادبیات از دانشگاه محمد پنچم در رباط؛ کتاب مشهور او مسئلهی سیاسی مراکش: سؤال از اصلاحات به پرسش دموکراسی است