سجاد صداقت: صبح چهارم بهمن مجتمع فرهنگی ورزشی وزارت کشور میزبان برگزاری دومین سمپوزیوم مناسبات فرهنگی، تاریخی و اجتماعی ایران- قفقاز بود. نشستی که با حضور استادانی از بخشهای گوناگون جامعه دانشگاهی و اجرایی درباره چگونگی مناسبات ایران و قفقاز برگزار شد. بخش پایانی این سمپوزیوم با سخنرانی سیدجواد طباطبایی همراه بود. آنچه در ادامه خواهید خواند بخشی از صحبتهای طباطبایی در این نشست است.
طرح موضوع دوباره ایران
موضوع ایران اینگونه که پس از چند دهه در داخل کشور نیز مطرح شده، بحث نویی است. البته بحث ایران بحثی قدیمی است اما در هر دورهای با توجه به مقتضیات آن دوره فهمیده و توضیح داده شده است. ایران بهعنوان یک کشور و - بیشتر از آن - بهعنوان یک حوزه فرهنگی بسیار بزرگ مطرح شده است. ما درگذشته تا حد زیادی مانند ماهی در آب بودیم، بنابراین اصلا فکر نمیکردیم ایران چیست و معمولا در مورد آن، بحث نظری مهمی نکردهایم. اگرچه منابع گذشته ما پر از اشارات و کنایههای جالبتوجه است، در دههها و سالهای اخیر اتفاقاتی، هم در داخل و هم در خارج ایران افتاده که ناچاریم بار دیگر درباره ایران و اینکه چرا ایران نیازمند یک نظریه است، بحث کنیم.
بحث استراتژیک از ایران
بحث من در اینجا تاریخی، فرهنگی و حتی سیاسی به معنای دقیق کلمه نیست، بلکه استراتژیک است. اکنون درباره ایران دواتفاق در حال وقوع است: یکی در بیرون مرزهای ایران و دیگری در داخل ایران. در بیرون مرزهای سیاسی کنونی ما - ایران کوچکی که ایران سیاسی و در تمایز آن با ایران بزرگ فرهنگی است - اتفاقات مهمی درحال وقوع است. از یک طرف در شرق و غرب کشور نیروهای جدیدی ظاهر شدهاند که از دوطرف ایران را محاصره کردهاند و دشمنان قسمخورده آن هستند. در تلقی این نیروها ایرانی و شیعه تقریبا یک معنا میدهند. اتفاقاتی که در منطقه افتاده و ما در دهههای اخیر متوجه نشدیم ریشه آن کجاست و تا چه حد میتواند برای ایران خطرناک باشد.
امت یا ملت؟
طبیعی است که بعد از انقلاب اسلامی واحد فهم ما از مسائل استراتژیک در منطقه، واحد امت بوده است و تصور ما این بود که ورای کثرتهای در منطقه، واحدی وجود دارد که به آن امت میگوییم. بنابراین باید در همه ارزیابیهای سیاسی خودمان در منطقه، آن وحدت امت را به حساب بیاوریم و عامل تعیینکننده این مساله باشد. در یکی دو دهه گذشته و بعد از جنگ صدام علیه ایران - اگر هم متوجه نشده بودیم – بهتدریج متوجه شدیم در منطقه اتفاقات دیگری میافتد و ایران به لحاظ جغرافیایی درجایی قرار گرفته که گویی جای آن اینجا نبوده است. ظهور نیروهای جدید کمابیش به ما نشان داد ایران نمیتواند منافع و محاسبات استراتژیک خود را برمبنای تعاریف پیشین قرار دهد.
عربستان علیه ایران
بنابراین امروز ما هدف اصلی تهاجم همهجانبه قرار داریم. اینکه عربستان بهتدریج تبدیل به دشمن عمده ایران در منطقه شود و بخش مهمی از کشورها را بهصورت صریح یا ضمنی به دشمن ایران تبدیل کند، مسالهای است که اخیرا فهمیدیم و بهتبع آن میتوان از این نظر دفاع کرد. بنابراین یک مرکز دشمنی با ایران در عربستانی است که نیروهایی را بهتدریج در دهههای گذشته و بیآنکه ما متوجه شویم، علیه ایران بسیج کرده است.
عربستان کشور نیست
من بهعنوان یک شهروند صریحتر میتوانم بگویم رهبران امروز عربستان بسیار ماجراجو و غیرواقعبین هستند. یعنی به مسالهای دامن زدند و در دشمنی با ایران نیروهایی را آزاد کردند که روزی دامنگیر خود آنها خواهد شد. البته این امکان برای ایران وجود دارد که از خود دفاع یا دفع ضرر آنها را کند اما برای بخش بزرگی از عربها به سردمداری عربستان این امکان بسیار کمتر از ایران است، یعنی خطر آن نیروها برای عربستان بیشتر از خطر آن برای ایران است. چون عربستان کشور نیست و ایران کشور است.
عربستان و مسالهملت
عربستان دولت ندارد ولی ایران همیشه دولت داشته و یک ملت است، عربستان - حداقل تا اطلاع ثانوی - یک ملت نیست. با پول عربستان القاعده در شرق ایران و داعش در مرزهای غربی ما به وجود آمدند که خطر بزرگی برای ایران است. کاری که ما تا اطلاع ثانوی میتوانیم انجام دهیم این است که دفع ضرر کنیم و بفهمیم چگونه باید از مرزهای شرق و غرب دفاع کرد. در جنوب ایران نیز کشور مهم و تاثیرگذاری که کمابیش میتواند اهمیت داشته باشد، عربستان است؛ همراه با زائدههای چندی که در خلیجفارس ایجاد کرده است. آنچه درمورد عربستان سعودی و مسئولان آن گفتم به طریق اولی در مورد چند جزیره و چند کشور تازه ساخته شده صادق است که بیشتر مراکز مالی هستند با اتفاقی هم میتوانند یک شبه تزلزل اساسی پیدا کنند.
ایران فرهنگی در سرحدات شمالی
اما درشمال ایران وضعیت کاملا متفاوت است. میتوانیم بگوییم تا مرز چین و بخشهایی از کشور کنونی عراق مرز ایران بزرگ فرهنگی است. زمانی که فروپاشی شوروی تمام شد ما کار مهمی نتوانستیم با جمهوریهای سابق شوروی انجام دهیم. من آن زمان گفتم ما برای بار دوم آن ایالتهای سابق ایران را از دست دادیم. بخش مهمی از کشورهای شمال ایران در فاصله مرزهای ایران تا مرزهای جنوبی روسیه، جزئی از ایران بزرگ فرهنگی به شمار میآیند. بخشهایی از ایران همچنان در آنجا مستقر است و اگر ما میتوانستیم که رفتار و سیاست متفاوتی را اتخاذ کنیم، چه بسا منطقه بزرگی را بین خودمان و مرزهای جنوبی روسها ایجاد میکردیم.
اهمیت قفقاز برای ایران فرهنگی
قفقاز برای ایران بزرگ فرهنگی بسیار مهم است. مرزهای ایران فرهنگی آن مرزهایی است که امروز وجود دارد و هیچ ادعای ارضی درباره مرزهای کنونی ایران ندارد و نخواهد داشت. اما مرزهای ایران بزرگ فرهنگی آن مرزهایی بود که وجود داشت. به نظر میآید باید بتوانیم سیاست فعالتری درجهت ایجاد نوعی از بازار مشترک در شرایط کنونی با مجموعه کشورهایی که در بازه مرزهای شمالی ما و جنوب روسیه قرار دارند، داشته باشیم. درمنطقه اگر میخواهیم از خودمان دفاع کنیم، باید وارد مناسباتی شویم. بهترین منطقهای که میتوانیم با آنها وارد مناسبات شویم، قفقاز است.
روابط پیچیده ایران و ترکیه
هرچند مساله به این سادگی نیست. مثلا ما با ترکیه بهلحاظ تاریخی مناسبات پیچیدهای داشتهایم و تا حد زیادی هم تا جنگهای ایران و روس، انقلاب مشروطه و حتی بعد از آن متوجه این مناسبات بودهایم. اما در داخل ترکیه اتفاقاتی میافتد که با آنچه در داخل ایران به وقوع میپیوندد، ربط دارد. هنگامی که ترکیه متوجه شد زمان خلافت برای همیشه گذشته است و خلافت را لغو کرده بود، بهمناسبتهای دیگر تلاش میکند همان را تجدید کند. ما گاهی در ایران این سیاست را نوعثمانی مینامیم یا به نظر من درباره شخصی مثل اردوغان تا حدی درست متوجه نمیشویم و فکر میکنیم تلاش او بر این است که خلافت عثمانی - اسلامی را تجدید کند. معتقدم این دیدگاه اشتباه است.
کار اردوغان شکست میخورد
کاری که اردوغان درحال انجام است اما به لحاظ دینی درحال شکست خوردن است و به لحاظ ملی - اگر بتوان گفت – موفقیتآمیزتر است این است که یک منطقه بزرگ ترکی ایجاد کند اما ماهیت آن چیز دیگری است. اکنون دربرخی از دانشگاههای ترکیه یک دبیرخانهمانندی ایجاد کردهاند برای به وجود آوردن وحدت ترکی بزرگی که از مرز شرقهای اروپا تا ترکستان چین خواهد رفت. اما چرا این مساله برای ما مهم است؟ ترکیه بهدنبال این است که امپراتوری بزرگ ترکی در کنار ایران ایجاد کند و درواقع سنگری برای آسیبزدن به ایران باشد. البته این کار امروزه عمل دشواری است. زیرا بهرغم آنچه در داخل انواع گروههای تجزیهطلب و گریز از مرکز بیان میکنند، چنین چیزی وجود ندارد، برای اینکه زبانهای فرهنگی در منطقه تعداد بسیار اندکی دارد.
فارسی قدیمیترین زبان جدید دنیا
زبان فارسی یکی از این زبانها و از قدیمیترین و استوارترین زبانهاست. فارسی قدیمیترین زبان جدید دنیاست، یعنی از هزارسال پیش ما چنین حرف میزنیم و چنین مینویسیم. بنابراین فقط چنین زبانهایی هستند که به زبانهای فرهنگی بزرگ تبدیل شدند. زبان ترکی زبان استاندارد ندارد و نمیتواند در شرایط کنونی داشته باشد. شما اگر از آذربایجان ایران به آن سوی مرز بروید و از ترکیه عبور کنید دیگر زبان همدیگر را نخواهیم فهمید. کار مهمی که ترکیه انجام میدهد این است که زبان استانداردی ارائه دهد و مرکز این کار یکی از دانشگاههای ترکیه است. با این کار ترکیه در پی این است که بتواند زبانهای ازبکی، قرقیز، تاتار، ترکمن و... را به زبانی که محصول دوران آتاتورک است، نزدیک کند. این خطر بزرگی برای ماست. تجدید خلافت اسلامی از هماکنون شکست خورده است و نمیتواند به دلایل گوناگون موفق شود اما این کار میتواند موفق شود. کوشش اردوغان براین است که بازار مشترک بزرگی در منطقهای وسیع ایجاد کند و بهتدریج از طریق این کار، امپراتوری ترکیه بزرگ را با ایجاد زبان و فرهنگ معیار شکل دهد.
ایران به اندازه کافی قدرتمند است
البته این مساله اگر در بیرون از مرزهای ایران اتفاق میافتاد چندان برای ما خطری نداشت. ایران به اندازه کافی کشور قدرتمندی است و سابقه ملی، تاریخی، وحدت و دولت استواری که در همه دورهها داشته بهرغم همه اتفاقاتی است که افتاده است. اما اینبار همسانسازی ترکستان بزرگ در داخل ایران نمایندگانی دارد که ما تاکنون خیلی به آنها بها ندادیم و متوجه نشدیم که چه اتفاقی در داخل درحال وقوع است. این خطر در بخشهای مهمی از داخل ایران برای ما وجود دارد که میتواند برای وحدت کشور بسیار مضر باشد.
دولت ایران دولت ملی است
طرح ایران در شرایط کنونی سیمانی نیست که ما بتوانیم از طریق آن این سازهای را که تزلزلی در آن ایجاد شده استحکام بخشیم. فهم ما از ایران مهم است. تا 30 یا 40 سال پیش عمده رسانهها در دست دولت بود اما این انحصار بهشدت از دست دولتها خارج شده و حفظ این انحصار نیز امکانپذیر نخواهد بود. هر دولتی یا دولت ملی است یا دولت نیست. دولت ایران دولت ملی است. عربستان هم چون ملی نیست، دولت نیست. دولت ملی دارای منافع ملی است و منطق ملتبودن و دولت ملیبودن خود را بر آن کسی که در راس آن دولت قرار دارد، تحمیل میکند.
ایران به یک نظریه نیازمند است
اینکه گفتم ایران به یک نظریه نیازمند است و ما این نظریه را نداشتیم و ضرورت آن را نیز احساس نمیکردیم از اینجا ناشی میشود که تحولات اساسیای در مناسبات استراتژیک منطقه ایجاد شده که ما آن مناسبات را نمیشناختیم و در آن مناسبات قرار نداشتیم. ایران یک تئوری بود که ما بهصورت غریزی آن را حفظ کرده بودیم و با آن فکر میکردیم اما امروز این مساله ضرورت پیدا کرده و اتفاقاتی که در منطقه افتاده نشان میدهد ممکن است بحران به ضرر ایران عمیقتر شود. بحرانها در منطقه درحال شدیدترشدن است. یکی از آن بحرانها در داخل میتواند اثرات مخربی برای وحدت ملی ما و وحدت سرزمینی ما به صورت ایذایی داشته باشد.
حفظ وحدت ملی در گرو حفظ تاریخ ملی
اگر بخواهیم از این بحران با کمترین آسیب به منافع ملی ایران بگذریم باید به این نکته توجه کنیم که بخشی از منافع ملی و فرهنگی ما در منطقه قفقاز قرار دارد و ما بهطور طبیعی در این مناطق دوستانی داریم و در این منطقه است که ما میتوانیم یکی از قطبهای مهم فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، دیپلماسی تبدیل شویم که برای ما بسیار مهم است. ما برای رسیدن به این نقطه باید پیش از هر کاری امکانات شرایط وحدت ملی را تحکیم کنیم. وحدت ملی را با تاکید بر تاریخ ملی باید حفظ کرد و ایران را بهعنوان فصل جدیدی از یک وحدت تاریخی بفهمیم و به دبستانها، دبیرستانها و دانشگاهها ببریم و آموزش دهیم.
منبع: فرهیختگان