فرهنگ امروز/ همایون همتی:
این قدیسۀ نامدار مسیحی، عارفی اسپانیایی از مصلحان دینی و نویسندۀ متون معتبر دینی و عرفانی است. ترزا در آویلا کاستیلین اسپانیا در ۲۸ مارس ۱۵۱۵ زاده شد. او سومین فرزند دُن آلنسوسپلا که بازرگانی ثروتمند و معتدل بود به شمار میرفت. او کودکی باروحیه بود و از همان نخستین سالهای زندگیاش احساسات دینی عمیقی از خود بروز میداد. هنگامی که هفت سال داشت، او و برادر یازدهسالهاش از خانه فرار کردند و میخواستند به کشور مراکش رفته و خود را برای شهادت در اختیار بگذارند. او بعداً در یکی از آثارش نوشت که در این مقطع از زندگی بدان سبب فرار کرده است که «میخواست خدا را ببیند»؛ ولی بههرحال ماجرای فرار او و برادرش کنار دیوارهای شهر آویلا خاتمه یافت، زیرا عمویش آن دو را یافت و با خود به خانه برد.
ترزا در روزگار جوانی علاقۀ زیادی به مطالعۀ کتابهای داستان داشت و ظاهراً گرفتار عشق پسرعمویش بود. هنگامی که پانزدهساله بود مادرش در سن سیوسهسالگی وفات یافت، درحالیکه ۹ فرزند از خود به جای گذاشته بود. پدرش ترزا را به مدرسۀ «میثاق لطف بانوی ما»[۱] فرستاد که مدرسهای مخصوص خانوادههای مرفه بود. او یکونیم سال در آنجا اقامت یافت و طی این دوران در اثر تماس با راهبههای آگوستینی به تأمل دربارۀ حرفۀ دینی پرداخت.
بیماری، ترزا را مجبور به ترک مدرسه کرد و برای بهبودی بیماریاش به زندگی با یک خواهر راهبه پرداخت. او به دیدار از مدرسۀ کارملیتها در آویلا پرداخت و با آنها دربارۀ راهبه شدن صحبت کرد. یکی از راهبهها بعداً گفته است که ترزای نوزدهساله تا چه حد جذاب و زیبا بوده است. در سال ۱۵۳۵ درحالیکه ترزا ۲۰ سال داشت وارد مدرسۀ کارملیتها شد و ۲۸ سال در آنجا ماند؛ و تنها هنگامی آنجا را ترک کرد که قصد تأسیس مدرسۀ کارملیتی اصلاحشدۀ خودش را داشت. هنگام ورود ترزا آن مدرسه ۱۴۰ راهبه داشت و هرچند که مرکز ظهور اصلاحات بود، ولی هیچچیز فضاحتبار یا منافی اخلاق در آنجا وجود نداشت و صرفاً محلی آرام برای زندگی راهبانه بود، به خصوص راهبههایی که از خانوادههای ثروتمند بودند در اتاقهای مناسبی که غالباً خدمتکار داشت زندگی میکردند. آنها میتوانستند آزادانه به بیرون صومعه بروند و هر روز ساعتها در محیط اطراف با عابران و افراد عادی ملاقات کنند. تراز تا حدود چهلسالگی این شیوه زندگی را ادامه داد؛ یعنی تا وقتی که پس از خواندن کتاب «اعترافات»[۲] آگوستین به تجربۀ (به قول خودش) «تغییر دین»[۳] رسید. از آن نقطه تا پایان حیاتش او یک برنامۀ شخصی دقیق و سختگیرانه توأم با انضباط و عبادت را ادامه داد که در نهایت به تجربههای دینی مکرر او منجر شد که طیّ آنها خداوندگار را میدید و با او سخن میگفت. خود ترزا این تجربهها را «شهودهای عقلی و مکالمات»[۴] توصیف میکرد.
هفت سال پس از «تغییر دین»، ترزا به دیرنشینی در همان مدرسۀ خود ادامه داد، ولی نقشۀ تأسیس یک مدرسۀ کوچک کارملیتی را در سر داشت که طبق قواعد کارملیتی اصیل مربوط به سال ۱۲۰۹ که توسط یوگنیوس چهارم در سال ۱۴۳۵ تأیید شده بود اداره میشد. او ادعا میکرد که در ضمن مکاشفههایش به انجام این کار ترغیب شده است. در آغاز با مخالفت زیادی از سوی راهبههای مدرسه و دیگر کلیساها روبهرو شد، اما در نهایت توانست اجازۀ رسمی کلیسای رُم را کسب کند. او در ۲۴ آگوست ۱۵۶۲ همراه با چهار راهبۀ دیگر مدرسۀ راهبههای کارملیتی پابرهنه را در آویلا تأسیس کرد (واژۀ پابرهنه[۵] یا دمپاییپوش[۶] در آن زمان اشاره به گروهی اصلاحطلب داشت که معمولاً با پای برهنه یا با دمپایی راه میرفتند).
مدرسۀ اصلاحطلب ترزا در آویلا به قدیس یوسف اهدا شده بود و راهبههایی که در آنجا زندگی میکردند به جای تبعیت از آداب مدرسۀ کارملیتی کهن و سنتی، از قواعد و آداب اساسی کارملیتها پیروی میکردند و این به معنای مراعات ریاضتهای سختی مثل روزه گرفتن، رعایت سکوت و محدودیت در تماس با افراد بیرونی بود. ترزا که اکنون خودش را ترزای عیسوی[۷] مینامید به مدت چهار سال در آن مدرسه باقی ماند و بعدها زندگی در آنجا را بهعنوان «آرامترین سالهای زندگی من» توصیف کرد. نیت اصلی ترزا فقط تأسیس یک مدرسۀ اصلاحشده بود، اما در سال ۱۵۶۷، مدیر کارملیتها، جیووانی رُسی در دیداری که از رُم داشت اقدام ترزا را تأیید کرد و به او فرمان داد تا مدرسههای دیگری را نیز تأسیس کند. طی ۱۵ سال بعد او شخصاً هر سال یک مدرسه را در اسپانیا بنیان نهاد و پس از مرگ او مدرسههای کارملیتی اصلاحشدۀ مشابهی در سراسر جهان تأسیس یافت.
ترزا هنگامی که هنوز یک راهبۀ جوان بود در همان مدرسۀ کودکیاش شروع به نگاشتن شرح حال خود کرد، کاری که در نخستین سالهای اقدام به اصلاحات تکمیل شد و پایان یافت. او همیشه این کار را «رهایی بزرگ»[۸] مینامید، ولی این تنها کوشش برای ایجاد مجموعهای پرحجم از آثار مسیحی بود. این آثار که در اصل هیچ نیت چاپ و انتشار عمومی آنها را نداشت، در ایام دشوار اشتغال او در مدرسه و صومعه و ادارۀ دینی آنها نوشته شدهاند. او چهار اثر عمده به نثر نگاشته است و یک سلسله کارهای کوتاهتر، اشعار و نامههای متعددی دارد که ۴۴۵ نامه در دست میباشد. کارهای اصلی در میان آثار او عبارتند از کتاب «مبانی»[۹] که شرح ماجراهای تأسیس مدارس و صومعهها توسط اوست؛ دیگری کتاب «طریق کمال»[۱۰] است که مسئلۀ عبادت را تبیین میکند؛ و دیگری «صومعههای درون»[۱۱] است که به توصیف ابعاد رشد و تکامل روحی و عرفانی میپردازد. آثار او همه از شاهکارهای مسیحی به شمار میرود و او بدون شک یکی از مراجع و مؤلفان بزرگ در تاریخ عرفان مسیحی است.
ترزا همچنین ایدۀ تأسیس خانههای دینی برای مردان پیرو فرقۀ کارملیت را مطرح ساخت؛ او توانست اجازۀ مراجع رُم را برای این کار کسب کند و در سال ۱۵۶۸ نخستین صومعۀ اصلاحی مردان کارملیت را در دورُئلو[۱۲] در ۲۵ مایلی آویلا تأسیس کند. یکی از نخستین افراد این صومعه خُوان دوایپس آلوارز[۱۳] بود که در تاریخ به نام یوحنای صلیبی[۱۴] معروف است. بهزودی در سراسر اسپانیا صومعههای اصلاحی کارملیتی پدید آمدند و سرانجام در سراسر جهان نیز این صومعهها پدیدار گشت.
ترزا در سال ۱۵۸۲ آخرین و پانزدهمین صومعۀ خود را در بولگوس تأسیس کرد؛ او در بازگشت به آویلا بیمار شد و در صومعۀ آلبادوتـُرمز[۱۵] اقامت کرد. در سن شصتوهفتسالگی درحالیکه از سرطان ریه رنج میبرد در ۴ اکتبر ۱۵۸۲ در آنجا درگذشت. پل پنجم در سال ۱۶۱۴ او را تقدیس کرد و گریگوری پانزدهم نظرات او را در سال ۱۶۲۲ مصوب نمود و پل ششم که او را «نور کلیسای جهان»[۱۶] نامید در ۱۹۷۰ او را بهعنوان مجتهد کلیسا[۱۷] اعلام کرد.
پینوشتها:
[۱]- Our Lady of Grace Convent
[۲]- Confessions
[۳]- “Conversion”
[۴]- “Intellectual visions and locutions”
[۵]- “Without shoes”
[۶]- Discalsed
[۷]- Teresa of Jesus
[۸]- Libro grande
[۹]- Foundations
[۱۰]- Way of Perfection
[۱۱]- Interior Mansions
[۱۲]- Duruelo
[۱۳]- Juan de yepes yAlvarez
[۱۴]- John of the Cross
[۱۵]- Alba de Tormes
[۱۶]- “the light of the universal church”
[۱۷]- Doctor of the church