فرهنگ امروز/ سید احمد عسکری:[۱]
مقدمه: تلویزیون واقعیتنما چیست؟
بینندگان برنامههای صداوسیما و سایر شبکههای تلویزیونی فارسیزبان با ژانر جدیدی به نام ژانر واقعیتنما[۲] یا واقعنما مواجه شدهاند؛ برنامههایی همانند خانۀ ما، فرمانده، کودکشو و یا بفرمایید شام در شبکۀ فارسیزبان من و تو در این ژانر قرار میگیرند.
تلویزیون واقعیتنما یکی از ژانرهای پرطرفدار تلویزیونی است که در طیفی میان مستند، سرگرمی، آموزش و درام تعریف میشود و در آن الگوی رفتاری زندگی روزمره بهصورت مستندگونه به نمایش گذاشته میشود. در این ژانر به جای هنرپیشههای حرفهای، افراد عادی همانند اعضای یک خانواده و یا یک گروه دوستی حضور دارند. تلویزیون واقعیتنما با بهکارگیری افراد معمولی به جای سلبریتیها، ماجراها، لحظات حساس و دراماتیک زندگی مردم عادی را به نمایش میگذارد و با این کار سعی در شبیهسازی واقعیت و باورپذیری برنامه دارند.
تلویزیون واقعیتنما پیشرفتی در امتداد برنامههای دوربین مخفی و تکنولوژی دوربین مداربسته است. ایدۀ دوربین مداربسته باعث پیدایش برنامههای دوربین مخفی شد و در ادامه به تلویزیون واقعنما یا همان «رئالیتیشو» رسید.
از نظر تاریخی، تلویزیون واقعنما در دهۀ ۱۹۶۰ معرفی شد و در دهۀ ۱۹۷۰ نمایش مجموعه تلویزیونی «یک خانوادۀ آمریکایی» و نسخۀ بریتانیایی آن، «خانواده»، بهعنوان نمونهای مستندگونه از زندگی خانوادگی مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت. در ایران نیز سریال سرزمین دانایی، نخستین برنامۀ تلویزیونی در ژانر واقعیتنما است که به کارگردانی سعید ابوطالب در شبکه تهران ساخته شد. در یکی دو سال اخیر نیز شاهد پخش تعدادی مستند مسابقه در ژانر واقعیتنما از شبکههای یک و نسیم در صداوسیما بودیم که این نوشتار در ادامه به آنها میپردازد.
قالب ژانر تلویزیون واقعیتنما
اصلیترین قالب برنامههای واقعیتنمای تلویزیونی عبارتند از:
قالب اطلاعرسانی: همانند برنامههای مستندگونه مربوط به راهنمایی رانندگی و پلیس نامحسوس در تلویزیون ایران که رویکردی آموزشی در خصوص تخلفات رانندگی و خطرات ناشی از آن دارد.
قالب واقعیت: همانند برنامههای آشپزی در تلویزیون که برشی از واقعیتهای زندگی روزمره است.
قالب مسابقات استعدادیابی: همانند مسابقه خندانندهشو در برنامۀ خندانندۀ رامبد جوان و برنامۀ شب کوک در شبکه نسیم که اولی به کشف استعدادهای استندآپ کمدی و دومی به کشف استعدادهای خوانندگی میپردازد.
سه رویکرد مطالعات فرهنگی به تلویزیون واقعیتنما
کریس روجک در کتاب مطالعات فرهنگی سه رویکرد به تلویزیون واقعنما را معرفی میکند:
- رویکرد اول: تلویزیون واقعیتنما بهعنوان شکلی از زندگی؛ تلویزیون واقعنما در این رویکرد ویلیامزی از مخاطب میخواهد یک ژانر رسانهای را با زندگی واقعی مقایسه و رمزگشایی کند؛ بدینترتیب، میان نمایش رسانهای و تجربۀ واقعی زندگی نوعی رابطه است. زندگی واقعی در این ژانر رمزگذاری میشود و در یک برنامۀ مستندگونه به نمایش گذاشته میشود. تماشای بازی دیگران بر روی صحنه برای مخاطب از جذابیت و کشش برخوردار است. اگر زندگی را یک بازی بدانیم، مخاطب در این ژانر هم تماشاچی و هم داور است؛ به همین دلیل است که مخاطب ضمن تماشای اینگونه برنامهها هم در نقش مخاطب و هم در نقش داور به بازیگران (شرکتکنندگان) در برنامه رأی میدهد. اگرچه رویکرد پساآموزشی ژانر تلویزیون واقعیتنما بر این ادعا است که فقط «گوشهای از زندگی» را بدون هیچگونه داوری نشان میدهد، اما آیا واقعاً تلویزیون واقعیتنما شباهتی با واقعیتهای زندگی دارد؟ در این ژانر تلویزیونی، بازیگران میدانند که در برابر میلیونها بیننده بر پردۀ نمایشند و باید بهگونهای رفتار کنند که بر گرایش رأیدهی آنها تأثیر بگذارند. بنابراین باید توجه داشته باشیم که آنچه به تصویر میآید نه خود واقعیت بلکه «بازنمایی» واقعیت است که در ژانری مستندگونه به نمایش گذاشته میشود.
- رویکرد دوم: رویکرد نظارتی به تلویزیون واقعیتنما؛ تلویزیون واقعیتنما در این رویکرد نسخهای ذهنی است که تجربۀ مخاطب از رابط قدرت در زندگی واقعی را نشان میدهد. این برداشت فوکویی بیش از هر چیز بر شناسایی بازیهای قدرت که روی صحنه در حال اجراست مبتنی است؛ هرچند میتواند نشانگر کشمکشها و برخوردهایی هم باشد که در زندگی معمولی خود با آنها روبهرو میشویم. ما در جامعهای نظارتی و تحت فرمانروایی قدرتمندان زندگی میکنیم. برنامههای تلویزیونی یک برادر بزرگ واقعی را در نظر میگیرد که کارش مراقبت، کنترل و نظارت است.
- رویکرد سوم: رویکرد کارناوالی به تلویزیون واقعیتنما؛ این رویکرد باختینی به تلویزیون واقعیتنما، به دنبال گریز کامل از واقعیت است؛ بدینترتیب، با مشاهدۀ بازی دیگرانی که میخواهند توجه و همدلی ما را جلب کنند، امکان فراموش کردن نگرانیها و غمهای خودمان فراهم میشود. افراد در فرهنگی که در رابطه با منابع کمیاب در موقعیتی نابرابر قرار میگیرند، از راه این برنامههای واقعنما به تخلیۀ تنشهای سرکوبشده دست مییابند. تلویزیون واقعنما در کانون جامعهای مکدونالدی جلوهای از «کارناوال شادی» است. اصطلاح مکدونالدی شدن جرج ریتزر دربردارندۀ اصولی چون پیشبینیپذیری، محاسبه، کنترل و کارآمدی در زندگی روزمره است. باختین کارناوال شادی را بهعنوان فرهنگ مقاومت، بازی و تخلیهکنندۀ هیجانات مورد مطالعه قرار میدهد. کارناوال شادی را در آیینهایی ایرانی همانند مراسم چهارشنبهسوری و یا در برنامههای رسانهای همانند طنز خندانندهشو در شبکه نسیم مشاهده میکنیم.
تحلیل برنامههای واقعیتنما در صداوسیمای ایران
این نوشتار ضمن اشاره به برنامههای واقعیتنما، چهار برنامۀ واقعیتنمای «خانه ما، دستپخت، فرمانده ۴ و ضدگلوله» را بر مبنای رویکرد سهگانه روجک به برنامههای واقعیتنما مورد تحلیل قرار میدهد.
- برنامۀ واقعیتنمای خانه ما
برنامۀ «خانه ما» در چهار فصل به ترتیب در تهران، اصفهان، مجدداً تهران و فصل چهارم در اهواز تولید شده است و در آن شاهد رقابت چند خانواده در این مسابقۀ تلویزیونی هستیم. جایزه نفر برتر اهدای صدبرابر پسانداز آن خانواده است. این برنامه با رویکردی آموزشی، سبک زندگی کمخرج و خلاقانه را دنبال میکند و تمرکز آن بر الگوی مصرف بهینۀ خانوارها است. این برنامه همچنین به معرفی اپلیکیشن رایگان حسابداری خانه ما برای ثبت دخلوخرج هر خانوار پرداخته است.
اگرچه در این برنامه واقعیتنما افراد غیرمشهور بازی میکنند تا برشی از زندگی واقعی را به نمایش بگذارند، اما رفتار حسابگرانه و غیرطبیعی برخی شخصیتها مثلاً دختر خانواده به ما احساس بازی جلوی دوربین در مسابقه را میدهد. نمونۀ دیگر اینکه یکی از خانوادههای شرکتکننده (از عربهای اهواز) در روابط خانوادگی به زبان فارسی صحبت میکنند، این در حالی است که در برخی واژگان احساسی به زبان عربی صحبت میکنند. همچنین رمزگان لباس در این برنامه با واقعیت زندگی همخوان نیست، اگرچه پوشش مردان (پیژامه و زیرشلواری مردانه) در این برنامه با واقعیتهای محیط خانواده تقریباً هماهنگ است، اما زنان از پوشش رسمی همانند مقنعه استفاده میکنند که بهندرت در محیط خانوادگی به کار میرود. در اینجا این سؤال مطرح میشود که محدودیتهای رسانهای و فرهنگی نمایش زندگی خصوصی در ایران به چه میزان، واقعی بودن برنامههای رئالیتیشو را تحت تأثیر قرار میدهد؟
یکی از تکنیکهایی که برنامههای واقعیتنما دنبال میکنند، ماجراها و کشمکشهای جذاب زندگی روزمره است. در برنامۀ خانه ما، تضاد میان کنترل هزینههای خانوار و پذیرایی خوب از مهمانان یکی از این کشمکشهای جذاب برنامه است. به عبارتی، چگونه میتوان با کمترین هزینه، بهترین میهمانی را با بیشترین رضایت برای میهمان و بیینده تلویزیونی خلق کرد؟
برنامۀ خانه ما برخلاف اغلب سریالهای تلویزیونی که تابع ایدئولوژی پدرسالاری است، مشارکت فعال اعضای خانواده در فعالیتهای خانوادگی را به نمایش میگذارد؛ مثلاً مشارکت ساعی فرزند کوچک خانواده در ایدۀ آشپزی کمهزینه را شاهدیم. در این مسابقه برخلاف درامهای تلویزیونی، الگوی همسان فرهنگی از رفتار جنسیتی و یا نسلی را مشاهده نمیکنیم، بهگونهای که پدر خانواده و پسرش (خانواده لارزاده) با جاروبرقی به نظافت خانه میپردازند، رفتاری که در سریالها و سایر متنهای رسانههای تلویزیونی کمتر میبینیم. همچنین در برخی از خانوادههای شرکتکننده در مسابقه، پدر ایدهپرداز است و در خانوادهای دیگر، مادر و یا فرزند پیشنهاددهندۀ یک ایدۀ جدید است. این رویکرد غیرهمسان و نمایش الگوهای متنوع روابط خانوادگی به واقعیتهای زندگی واقعی نزدیکتر است.
ایدۀ هدیۀ تکراری یک خانواده (خانواده مقدم) به دو خانوادۀ دیگر شرکتکننده در مسابقه به خاطر تأثیر منفی بر رأی مردمی توسط اعضای خانواده مقدم رد میشود. این نمونه نشاندهندۀ تأثیرپذیری برنامههای واقعیتنما از کنترل، نظارت و رأی مردمی است؛ نظارت دائمی بییندگان که طبق رویکرد فوکویی میتواند به تغییر رفتار واقعی شرکتکنندگان بینجامد.
رفتار اخلاقه در مسابقات واقعیتنمایی که بر اصل رقابتجویی ساخته میشود تا حدی سؤالبرانگیر است؛ مثلاً همسر لارزاده در جواب اینکه کادوی کدام خانواده قشنگتر بود، میگوید: به نظرم کادوی هر دو خانواده باذوق و قشنگه! و در جواب اینکه به نظرتون کدامیک از شما برنده میشوید، پاسخ میدهد: انشالله هر سهتاییمون برنده میشیم!
- برنامۀ واقعیتنمای دستپخت
صد قسمت از این برنامۀ واقعیتنمای آشپزی با تمرکز برنامهسازان بر «اهمیت به سلامت، همکاری تیمی، اهمیت به طبیعت و خلاقیت و نوآوری» از شبکه یک صداوسیما پخش شد. شرکتکنندگان در گروههای ششنفره از سرآشپزان حرفهای به رقابت با یکدیگر پرداختند و کار آنها توسط داوران ارزیابی شد. نمونۀ دیگری از برنامۀ آشپزی، برنامۀ «شام ایرانی» در شبکۀ نمایش خانگی بود که با حضور سلبریتیها تولید شده است، ولی از آنجا که برنامههای واقعیتنما به افراد عادی میپردازد، مطالعۀ برنامۀ مستند آشپزی دستپخت انتخاب شد.
محصولاتی همانند برنج گلستان، تکنوگاز، زرساب و... موجود در برنامه و فروشگاه برنامه بهصورت گستردهای بهصورت مستقیم توسط مجری و شرکتکنندگان تبلیغ میشود و رویکرد تجاری در کنار سرگرمی و آموزش را در این برنامه شاهدیم.
شرکتکنندگان و داوران در برنامۀ آشپزی دستپخت از بین زنان و مردان انتخاب شدند، برخلاف برنامههای واقعیتنمای فرمانده و ضدگلوله که فقط مردان در آن حضور داشتند. حضور مردان و زنان در بخش آشپزی و به خصوص آشپزی حرفهای نشان داد که این فعالیت صرفاً مردانه نیست، اما به نظر میرسد فعالیتهای نظامی در فرهنگ رسمی ما یک فعالیت مردانه است، چراکه در دو مسابقۀ واقعیتنمای مورد تحلیل شاهد حضور زنان نبودیم.
تعداد زیاد مانیتور در استودیوی این برنامه که تصاویر شرکتکنندگان را به نمایش میگذارد به رویکرد نظارتی فوکویی نزدیک میشود و نگاه باختینی و مفهوم مکدونالدی شدن جرج ریتزر را در محاسبۀ دقیق زمان و غیره در برنامۀ دستپخت مشاهده میکنیم. تلویزیون واقعیتنما در کانون جامعهای مکدونالدی جلوهای از کارناوال شادی است. اصطلاح مکدونالدی شدن جرج ریتزر دربردارندۀ اصولی چون پیشبینیپذیری، محاسبه، کنترل و کارآمدی در زندگی روزمره است.کارناوال شادی خصوصاً در ابتدای این برنامه برجسته است و هر شرکتکننده باید از مسیر راهروی انسانی وارد صحنۀ مسابقه شود که از هر دو طرف توسط سایر تیمهای شرکتکننده احاطه شده است و با کف و دست همراه است.
- برنامۀ واقعیتنمای فرمانده ۴
برنامۀ مستند مسابقهای فرمانده از دیگر برنامههای واقعیتنما است که در چهار سری پخش شده است. در وبسایت این برنامه به واقعنمایی و حضور چهرههای غیرحرفهای اما مستعد اشاره شده است و تأکید شده است: ایدۀ اولیه این بود که آدمهای معمولی در موقعیتهایی قرار گیرند که در زندگی عادی امکان تجربۀ آن را نداشتهاند. باور ما به این واقعیت است که هر فردی در درون خود نیروهای ناشناختهای دارد، تلاش برای کشف این نیروها، انگیزۀ گروه سازنده برای ساخت مستند مسابقۀ فرمانده شد.
عکسالعمل فیالبداهه شرکتکنندگان در مواجهه با صحنههای شبهجنگی و استفاده از تجهیزات نظامی همانند هلیکوپتر نظامی و تانک به واقعنمایی این برنامه کمک شایانی کرده است.
در نگاه فوکویی در خصوص رقابت برای منابع کمیاب مشاهده میکنیم که دوربین و دستیاران فرمانده در برنامۀ مستند فرمانده بهمثابه چشمان فرمانده عمل میکنند که علاوه بر کنترل مسابقه بهطور دائم شرکتکنندگان را هم زیر نظر دارند. برای نمونه، چال کردن آشغال در محیط نظامی که در نهایت با تنبیه نظامی روبهرو میشود از چشم دوربین مستندسازان دور نمیماند. همچنین نقش گویندگی متن (راوی) در اعمال نظارت بر رفتار شرکتکنندگان نیز در نگاه نظارتی فوکویی قابل تحلیل است.
در یک سکانس پشت صحنه، یکی از دستیاران فرمانده میگوید: «دستیاران فرمانده همه جا هستند؛ چشم و گوش فرمانده! آشغال را چال کرد، گرفتمش!» یا جایی که یکی از شرکتکنندگان در مسابقه رو به دوربین میگوید: تمام سوتیها رو شما گرفتید! فرماندهان همه این فیلمها را دیدهاند.
این برنامههای سرگرمیمحور دارای نکات آموزشی برجسته است، همانند قسمتی در این برنامه که فرمانده یک گروه را به خاطر بیتوجهی به محیط زیست و جمع نکردن آشغال در محل تمرین نظامی جریمه میکند.
- برنامۀ واقعیتنمای ضدگلوله
ضدگلوله یک مستند مسابقهای در ژانر واقعیتنما است که هر فصل آن شامل ۱۳ سری پنجقسمتی است؛ ۱۰ سری مقدماتی، ۲ سری نیمهنهایی و ۱ سری فینال. در هر سری ۱۰ نفر شرکت میکنند که در دو گروه پنجنفره با استفاده از سلاحهای لیزری با یکدیگر رقابت میکنند. در پایان مسابقه نیز یک نفر که هم از لحاظ تعداد تیر شلیکشده و هم از لحاظ هدفگیری نسبت به سایرین موفقتر باشد، بهعنوان برندۀ مسابقه انتخاب میشود.
ویژگی مستند مسابقۀ ضدگلوله از زبان تهیهکنندۀ آن اینگونه تشریح شده است: «ضدگلوله فقط یک مسابقۀ نظامی صرف نیست، بلکه تفکر، تسلط و اطاعت افراد در آن به محک گذاشته شده است.» اگرچه آموزش اطاعت در امور نظامی امری معمول است، اما طبق رویکرد فوکویی به برنامههای واقعیتنما، آیا ما با آموزش اطاعت در سایر قالبهای مسابقهای در تلویزیون مواجه نیستیم؟
ویژگی رقابتجویی مسابقات واقعیتنما برای رسیدن به جایزه یا دسترسی به منابع کمیاب در سری ۱۱ مسابقۀ ضدگلوله به نمایش گذاشته شد و اینکه ما شاهد یک رقابت بدون تعارفات معمول و شفاف در حذف یک نفر از اعضای فعال گروه (سید) برای فینال بودیم.
نتیجهگیری:
این نوشتار به مطالعهای در ژانر برنامههای واقعیتنمای تلویزیون ایران پرداخت و چهار برنامۀ خانه ما، دستپخت، فرمانده ۴ و ضدگلوله را بر مبنای رویکرد سهگانه روجک به برنامههای واقعیتنما مورد تحلیل قرار داد.
مشاهده و تحلیل برنامههای واقعیتنما نشان داد اگرچه حرکات و رفتار شرکتکنندگان در این برنامههای مستند مطابق با برنامهریزی قبلی و فیلمنامۀ کارگردانی نمیشود، اما چندان هم واقعی نیست و در هر برنامه میزانی از دستکاری به چشم میخورد. مشارکتکنندگان و بازیگران در این ژانر میدانند که در حال مسابقه و نمایشند و باید بهگونهای رفتار کنند که بر گرایش رأیدهی بینندگان در خانه تأثیر بگذارند.
مشاهدات این نکته را روشن کرد که یکی از محدودیتهای برنامههای واقعیتنما در ایران، مشکل بازنمایی زندگی خصوصی شرکتکنندگان است. برخلاف برنامههای خارجی رئالیتیشو و یا برنامههایی همانند استیج در شبکۀ فارسیزبان من و تو، چندان امکان نزدیک شدن به زندگی شخصی و خصوصی شرکتکنندگان فراهم نمیشود. بدینترتیب، ماهیت برنامههای واقعیتنما دچار محدودیتهایی در نمایش لباس و پوشش و الگوی رفتار شخصی و بازنمایی زندگی خصوصی شرکتکنندگان میشود.
دیگر ویژگی برنامههای واقعیتنما، آموزش در کنار سرگرمی است. اگرچه ماهیت این برنامهها سرگرمیمحور است و آموزشهایی در خصوص مدیریت هزینۀ خانوار، سلامت و حفاظت از محیط زیست به مخاطب داده میشود، اما مشاهده شد که حجم تبلیغات تجاری در برنامۀ آشپزی دستپخت در حد قابل توجهی زیاد بود، بهگونهای که در یک برنامۀ چهلدقیقهای، یخچال فریزر، برنج، قابلمه و غیره که توسط مجری و شرکتکنندگان تبلیغ میشد به یکی از آیتمهای اصلی برنامه تبدیل شده بود.
یکی دیگر از ویژگیهای برنامههای مسابقهای واقعیتنما، هیجان ناشی از رقابت بین اعضای شرکتکننده است؛ این در حالی است که رفتار حاکی از فرهنگ ازخودگذشتگی در برخی مسابقات دیده میشد که این رفتار عطوفتآمیز در برابر نیاز مخاطب این سری برنامهها به رقابتجویی قابل تأمل است؛ مثلاً در یکی از برنامههای خانه ما شاهد تعارفات جاری و تضعیف روحیۀ برتریجویی در بین گروهها بودیم. اگرچه در زندگی روزمره رقابت و همکاری در خصوص منابع کمیاب اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی صورت میگیرد، اما مخاطب در ژانر تلویزیونی واقعیتنما به دنبال برنامهای رقابتی و مهیج است.
برنامههای واقعیتنما اگرچه با رویکردهای برشی از زندگی، نظارتی فوکو و کارناوالی باختین قابل تحلیل است، اما بیشتر این برنامهها در گام اول سعی دارند بهعنوان برشی هیجانانگیز از زندگی واقعی به تصویر کشیده شوند. ما در زندگی روزمره با گرهها، معماها، ماجراها، وسوسهها و خلاقیتهای فردی روبهرو هستیم که در این ژانر به نمایش گذاشته میشود. تماشای کشمکشها و دست یافتن به راهحل این معماهای زندگی روزمره همان چیزی است که مخاطب را جذب این ژانر میکند.
تحلیل برنامۀ واقعیتنما نشان داد که رگههای از هر سه رویکرد در هر چهار برنامه وجود دارد، اما وجه غالب برنامۀ خانه ما به رویکرد ویلیامزی تلویزیون واقعیتنما بهعنوان شکلی از زندگی نزدیکتر است، برنامه دستپخت به رویکرد کارناوالی باختین نزدیک است و دو برنامۀ واقعیتنمای فرمانده و ضدگلوله که با تم نظامی تولید شده است به رویکرد نظارتی فوکویی به تلویزیون واقعیتنما نزدیکتر است.
منابع و آدرس اینترنتی برنامههای واقعیتنمای تلویزیونی
روجک، کریس، مطالعات فرهنگی، ترجمه پرویز علوی، تهران: نشر ثانیه
فتوید، آریلد،۱۳۹۰، تلویزیون واقعنما در عصر دیجیتال: تناقضی در فرهنگ
خانه ما
دستپخت
فرمانده ۴
ضدگلوله