قصبه
نوری بیلگه جیلان
مترجم: پئریکا گلیاری/ پدرام رمضانی
ناشر: مرکز
تعداد صفحه: ۱۱۷ صفحه
قیمت: ۲۱ هزار و ۵۰۰ تومان
کتاب قصبه فیلمنامه فیلمی به همین نام است که توسط نوری بیگله جیلان نویسندگی و کارگردانی شده است. جیلان متولد ۱۹۵۹ در استانبول ترکیه با مدرک مهندسی برق به دانشگاه هنر رفت و دو سالی سینما خواند. پیله نام نخستین فیلم اوست که در سال ۱۹۹۵ در جشنواره کن به نمایش درآمد. او سه سال بعد فیلم سیاه و سفید قصبه را نوشت و کارگردانی کرد. جیلان که موفق به دریافت جوایز بین المللی شده است در سبک فیلم سازی بسیار متاثر از تارکوفسکی، انتونیونی و برگمان است. فیلمهای این فیلمساز که به کندی در نماهای طولانی، تقابل سنت و مدرنیسم در قالب تضاد فضاهای زندگی شهری و روستایی و همچنین پرداخت به وجوه فردمحورانه انسان گیر افتاده در روزمرگیهای زندگی مدرن مشهور است به شدت تحت تاثیر این فیلمسازان بوده است. او در همه فیلمهایش ترس جداافتادگی و عقیم ماندن در روابط شخصی و اجتماعی انسانها را به نمایش میگذارد. شخصیتهای او گویی در بحرانی اگزیستانسیالیستی در مواجهه با جهان بیرون مدام در حال دست و پنجه نرم کردن با شکستهایشان هستند و بدون آنکه آگاهیای از خود و شرایطشان داشته باشند در عین تلاش برای زیست بهتر همواره گیج و مبهوت و سرخورده به دور خود میچرخند.
فیلم قصبه تصویر سه نسل از از اعضای خانوادهای بزرگ است که در قصبهای در ترکیه زندگی میکنند. فیلم چهار بخش دارد: بخش اول در فصل زمستان میگذرد و به دشواریهای دختر یازده ساله خانواده که در دبستانی درس میخواند، در تطبیق دادن خود با جامعه پیرامون و مردم اجتماعیاش میپردازد. ماجرای بخش دوم در بهار روی میدهد. دختر به اتفاق برادر کوچکترش به مزرعه ذرتی که والدینشان در آنجا چشم به راهشانند، سفر میکنند و در طول مسیر، با رازهای طبیعت و حیات وحش آشنا میشوند. تابستان فرا میرسد. در بخش سوم، برادر و خواهر، پیچیدگی و سویه تاریک دنیای آدمبزرگها را میفهمند. آن دو غروب هنگام، به مزرعه ذرت میرسند. آتشی برپاست و بزرگترها – پدربزرگها و مادربزرگها، پدر و مادر و پسرعموهایشان – دور آتش نشستهاند، روی آتش بلال میپزند و شب را به صحبت کردن میگذرانند. آنها درباره جنگ، مرگ، گرسنگی، قحطی، کار و شرف خود حرف میزنند و با صحبتهایشان برای اولین بار چشماندازی از خشونت و ناراستی سرشت آدمی و هرآنچه که دنیای معماوارِ بزرگسالان را بنا میکند، در منظر کودکان میگشایند. بخش چهارم فیلم در خانه آنها میگذرد. فصلی آرام که رویاها با واقعیت درمی آمیزد. دادههای فرهنگی جامعه، کودک را به پالودن غریزهها و امیال غیراخلاقیاش رهنمون میکند تا به انسانی مهربان و با عطوفت تبدیل شود.