فرهنگ امروز/ سارا اکبری:[۱]
بحث دربارۀ روشنفکری و جریانهای روشنفکری در تاریخ جدید ایران یکی از مهمترین مسائلی است که در حوزه تحولات فکری جامعۀ ایران وجود دارد؛ ازاینرو، کندوکاو در علل و عوامل و زمینهها و شناخت بسترهای شکلگیری روشنفکران ایرانی از قرن نوزدهم به اینسو حائز اهمیت به نظر میرسد. بررسی تاریخ روشنفکری ایران چهبسا میتواند در ترسیم و فهم و تفسیر تحولات تاریخ معاصر ایران، از قاجاریه به اینسو، گام مهمی باشد. با توجه به این امر، در ارتباط با مفاهیم بحثبرانگیز روشنفکر و روشنفکران و به تبع آن جریان روشنفکری در ایران، مباحث متعددی صورت پذیرفته و آثار متعددی به قلم نگارندگان داخلی و خارجی در این باب به نگارش در آمده است که هریک از دریچه نگاه خود به این مسئله پرداختهاند؛ کتاب روشنفکران و دولت در ایران نیز تلاشی است برای ارائه نگاهی نو در این زمینه.
نگین نبوی مؤلف کتاب، با تأکید بر تاریخ اندیشه، شرح فعالیتهای روشنفکران عرفی در ایران و مطالعۀ دگرگونیهای گفتار آنان طی دهههای ۴۰ و ۵۰ که به انقلاب اسلامی انجامید، بر این باور است که علت فعال شدن روشنفکران عرفی در جریان وقایع سال ۱۳۵۷ این است که دیدگاههایی که اسلامگرایان در سالهایی ۵۷-۱۳۵۶ در مورد اسلام بهعنوان ابزاری برای «احیای فرهنگی» و «تأکید بر خویشتن» تبلیغ میکردند، با دیدگاههایی که روشنفکران عرفی طی مدت ۱۵ سال منادی آن بودند، چندان اختلافی نداشت.
- معرفی کلی کتاب
کتاب «روشنفکران و دولت در ایران: سیاست، گفتار و تنگنای اصالت[۲]» نوشتۀ «نگین نبوی» را «حسن فشارکی» به فارسی برگردانده است. در توضیح پشت جلد کتاب آمده است: «کتاب روشنفکران و دولت، روایت تغییری مهم و اساسی است در اندیشۀ روشنفکران ایران در فاصلۀ سالهای دهۀ ۱۳۲۰ تا سالهایی که به انقلاب ۱۳۵۷ انجامید. اینکه کدام عوامل در این تغییر مؤثر بودهاند، چگونگی این تغییر و نتایج آن بر فضای فکری و سیاسی کشور در این کتاب با رجوع به نوشتههایی بررسی شده است که در سالهای اخیر کمتر مورد توجه تاریخنگاران قرار گرفتهاند. حاصل کار تصویری است که هم از پویایی و تغییرپذیری تفکر روشنفکری ایران در این سه دهه حکایت میکند و هم از وجود جریانی قوی در طیف روشنفکری ایران که ابعاد آن را نمیتوان آنچنانکه معمول است، فقط با مطالعۀ آرا و عقاید تعداد معدودی از روشنفکران که در زمرۀ مشهورترینها به شمار میآیند، بهدرستی دریافت.»
در واقع کتاب روشنفکران و دولت از نادر نوشتههایی در تاریخنگاری روشنفکری ایران است که تلاش کرده از الگوهای غالب بر این تاریخنگاری پرهیز کرده و عوامل متعددی را که در شکلگیری آرا و عقاید روشنفکران مؤثر بودهاند مبنای تحقیق خویش قرار دهد. در این کتاب علاوه بر نوشتهها و باورهای افراد مورد مطالعه، چارچوب اجتماعی-سیاسیای که در آن به سر بردهاند، تحرکات و جهتگیریهای سایر فاعلان سیاسی و ذهنیتهای غالب بر فضای روشفکری ایران و جهان مدنظر قرار گرفتهاند. کتاب حاضر را انتشارات «شیرازه کتاب ما» منتشر کرده و در اختیار مخاطبان قرار داده است.
کتاب در دو بخش کلی تنظیم شده است: بخش اول به بررسی شرایط سیاسی و جامعه روشنفکری طی سالهای ۱۳۴۲-۱۳۳۲ اختصاص دارد و در قالب سه فصل به بررسی علل کنارهگیری روشنفکران از حاکمیت و پیامدهای آن میپردازد؛ بخش دوم با عنوان بنیادستیزی روشنفکران به دو فصل تقسیم میشود، در ابتدا به ظهور پدیدهای به نام «روشنفکر جهانسوم» پرداخته شده و سپس چگونگی همگرایی روشنفکران با نیروهای مذهبی که ماحصل یک جریان تاریخی است به بحث گذاشته میشود.
فصل اول کتاب «روشنفکران و دولت: چشماندازه تاریخی» نام گرفته است که نویسنده پس از بیان آرای گوناگون در خصوص واژۀ مناقشهبرانگیز روشنفکر، تعریف خود را در این خصوص ارائه میدهد. وی استفاده از واژۀ روشنفکر در ایران را به سال ۱۳۲۰ و پس از ظهور حزب توده نسبت میدهد. در واقع تمایل مردم برای تغییر اوضاع مملکت و امکان بحث پیرامون عقاید جدید در حزب توده ازجمله عواملی بود که باعث اقبال عمومی بهویژه جوانان و تحصیلکردگان جامعه به این حزب شد؛ به همین دلیل برخی داستان روشنفکران ایرانی در دهههای ۱۳۲۰ و۱۳۳۰ را با سرنوشت حزب توده عجین میدانند. بر همین اساس، مفهوم روشنفکر دارای بار مارکسیستی و اعتقاد به ایدۀ مبارزه انقلابی علیه وضعیت موجود و دولت حاکم را در خود داشت (ص۹).
«بحران روشنفکران» عنوان فصل دوم کتاب است. نبوی در این فصل بر فضای یأس و تلخکامی و ناامیدی که جو روشنفکران را فراگرفته بود و به ضرورت ایجاد یک جنبش اصیل اجتماعی (ص ۵۰) جهت ایجاد امید و اعتماد بین جوانان اشاره دارد. در این شرایط پرداختن به مسائل فرهنگی و هنری ابزاری بود تا در فضای انسداد سیاسی از آلام روشنفکران تا حدی کاسته شود. روشنفکران با طرح افکار خود در قالب عقبافتادگی و لزوم مدرنسازی فرهنگی به مبارزه با جریان کودتا برخاسته بودند که تلاش میکرد افق روشنی برای جامعه متصور شود.
در فصل سوم کتاب تحت عنوان «روشنفکران در سیاست»، نویسنده دورۀ سهسالهای (۱۳۴۲-۱۳۳۹) را با عنوان «دورۀ وقفه» مورد بررسی قرار میدهد. در ابتدا به برخی وقایع تاریخی آن دوران اشاره میشود: انتخابات مجلس در سال ۱۳۳۹ که به دلیل تقلبهای علنی مورد اعتراض بسیاری قرار گرفت، تشکیل جامعه سوسیالیستهای نهضت ملی، دولت امینی و رویکرد منتقدانۀ وی به حکومت و تلاش در جهت اصلاح، انقلاب سفید شاه و مردم. رویکرد اصلاحطلبانۀ حکومت مناقشات بسیاری را در بین روشنفکران ایجاد کرد. گروهی مصمم بودند تا در سایه موقعیت جدید فرصتی برای بهبود اوضاع ایجاد کنند و گروهی دیگر با پافشاری بر موضع عدم سازش راه هرگونه اشتراک مساعی را بنبست میدانستند. «ویژگی مهم این دوران دودستگی بین روشنفکران بود؛ بهاینترتیب جامعه روشنفکری دچار نوعی بحران شد. گروهی پیرو مشی مخالفت سازنده در مقابل موضع عدم سازش بودند و نفی کل طبقه حاکم را مردود میدانستند؛ چراکه دربرگیرندۀ طبقههای ارتجاعی تا لیبرال بود. درحالیکه گروه بسیاری از روشنفکران که از جنبشهای انقلابی جهان سوم به شوق آمده بودند و میخواستند طومار رژیمی که آن را چیزی جز زاییده امپریالیسم نمیدانستند درهم بپیچند» (ص ۹۱).
«ظهور روشنفکر جهانسومگرا» عنوان چهارمین فصل کتاب است. در این فصل ادعای نویسنده این است که رواج دو مفهوم «تعهد» و «جهانسومگرایی» در بین روشنفکران شرایط را بهگونهای رقم میزد که بهرغم نفوذ روشنفکران تندرو غربی همچون سارتر و راسل در اندیشههایشان هم بتواند در قبال تکنوکراتهای تحصیلکردۀ غرب موضعی خصمانه بگیرند تا «خودی» به نظر آیند و هم در قالب ایدئولوژی جهانسومگرایی دنیا قرار داشته باشد.
فصل پنجم کتاب «به عضویت پذیرفتن روشنفکران»، به بررسی شرایط اوایل دهۀ ۱۳۵۰ اختصاص دارد. نبوی بر این باور است که قدرت بلامنازع در منطقه، افزایش قیمت نفت و سرکوب شدید مخالفان داخل و تمرکز قدرت در دست حکومت شاه را بر آن داشت تا کشور را در آستانه دروازه تمدن بزرگ ببیند. درعینحال، اصرار روشنفکران بر حفظ اصالت باعث شد تا حکومت نیز نسبت به این شرایط واکنش نشان دهد و با ایجاد شورای عالی فرهنگ و هنر با هدف ترویج «فرهنگ اصیل ملی» بر آن شد تا ایده «اصالت» را از دست روشنفکران خارج سازد.
- تحلیل و ارزیابی شکلی و محتوایی
ارزیابی شکلی
همانگونه که پیشتر ذکر شد، روشنفکران و دولت از نادر نوشتههایی در تاریخنگاری روشنفکری ایران است که تلاش کرده از الگوهای غالب بر این تاریخنگاری پرهیز کرده و طرحی نو ارائه کند. به لحاظ شکلی، طرح روی جلد کتاب بهگونهایست که نخست توجه مخاطب را به عنوان کتاب معطوف میسازد و به موازات آن تصاویر چند تن از روشنفکران مشهور نیز دیده میشود که با عنوان کتاب تناسب دارد؛ هرچند باید به این نکته نیز توجه داشت که تیتر فرعی کتاب نوعی ابهام دارد که ذهن مخاطب را به جستجوی مقصود نویسنده معطوف میسازد. طرح پشت جلد که معرفی اجمالی محتوای کتاب است، تصویری دقیق و قابل فهم را به خواننده ارائه میدهد. فهرست مطالب کتاب به طرز گویایی به خواننده در فهم محتوای کلی کتاب یاریرسان است و مهمترین دلیل این امر، تقسیم کتاب به دو بخش/ بهره و سپس فصلبندی هریک از بخشها ذیل عنوان بخش مرتبط با آن است که مقصود مؤلف را آشکارتر میسازد. همخوانی عناوین فصلها با مطالب آن و نیز آوردن منابع مورد استفاده و توضیحات به شکل پاورقی در اغلب صفحات کتاب که فهم مطالب را برای مخاطب (بهویژه مخاطب غیرمتخصص) آسانتر میسازد از دیگر نقاط قوت کتاب محسوب میشود. گزیده ضمایم (پیوستها) و نمایه از دیگر امتیازات کتاب است.
بهرغم نکات مثبت از لحاظ شکلی، مواردی به چشم میآید که رفع آنها بر غنای این اثر خواهد افزود. نخست آنکه با توجه به حجم متوسط کتاب (۲۸۸ صفحه) به نظر میرسد از نظر کیفیت صحافی و شیرازه شرایط مطلوبی وجود ندارد. از جنبۀ آیین نگارش نیز معدود غلطهایی تایپی (برای مثال در صفحه نخست فهرست مطالب)، عدم رعایت نیمفاصله در موارد متعدد، عدم حذف به قرینۀ برخی از فعلها که روانخوانی متن را اندکی با دشواری مواجه میسازد، ازجمله مواردی است که رفع آنها بر جذابیت کتاب میافزاید.
ارزیابی محتوایی
پژوهش علمی و آکادمیک دربارۀ تاریخ روشنفکری ایران ازجمله پژوهشهایی است که به آگاهی و دقت بالایی نیاز دارد، ازاینرو پژوهشگران داخلی و خارجی کوشیدهاند با ارائۀ آثار متعدد به جنبههای مختلف این موضوع بپردازند. روشنفکران و دولت در ایران، نمونۀ بسیار خوبی در این زمینه است که با اندیشۀ بررسی گفتار روشنفکری بر مبنای نوشتههای نشریههای فارسی به نگارش در آمده است. نکته جالب و قابل توجه اینکه بهرغم فارسی بودن منابع مورد استفاده برای نگارش کتاب، متن اصلی کتاب به زبان انگلیسی است که حسن فشارکی ترجمهای ارزنده از آن ارائه داده است. آشنایی مترجم با زمینۀ موضوعی و محتوایی پژوهش و تسلط وی بر زبان مبدأ و مقصد سبب شده است که وی بتواند کتاب را بهگونهای سلیس و روان به فارسی برگرداند. دقت در واژهگزینی، کاربرد تعابیر و اصطلاحات تخصصی متناسب با موضوع پژوهش، عدم استفاده از واژگان نامأنوس با زبان مقصد و از همه مهمتر مراجعۀ مترجم به کتابها و نشریات فارسی برای پیدا کردن عین عبارات نقلقولشده در متن، حکایت از تلاش مترجم برای وفاداری به متن و چارچوب ذهنی نویسنده دارد.
تاریخنگاری روشنفکری در ایران دچار کاستیها و نقایصی است که نمیتوان از آنها چشمپوشیکرد. کتاب روشنفکران و دولت با اشاره به این کاستیها آغاز میشود و نگارنده در نقد پژوهشهای قبلی و ضرورت انجام پژوهشی جدید با کاربست یک الگوی جدید، سه دلیل ارائه میدهد: نخست اینکه، تاریخنگاران اغلب داوریهای مبالغهآمیزی نسبت به روشنفکری و روشنفکران در ایران داشتهاند؛ هم آنجا که نقش روشنفکران منفی ارزیابی شده است -که اغلب چنین است- و هم نادر نوشتههایی که این نقش مثبت دانستهشده، نویسندگان با مفاهیم و مقولات و کلمات سختی به داوری نشستهاند. دومین مشکل/کاستی موجود در حوزه تاریخنگاری روشنفکری در ایران، عدم رعایت بیطرفی در مورد یک روشنفکر و ارائۀ کهنتصویری ایستا از اندیشۀ وی است. اینکه جلال آلاحمد کارکرد روشنفکر را در چارچوب دو مقولۀ «خدمت» یا نقطه مقابل آن یعنی «خیانت» ارزیابی میکند، نمونۀ مثالی است از شیوۀ پرداختن به تاریخ روشنفکری ایران. سومین مسئله، مطالعۀ تاریخ روشنفکری یا تاریخ اندیشه معاصر مستقل از عوامل بیشماری که به طور مستقیم و غیرمستقیم بر این تاریخ و روند شکلگیری آن تأثیر گذاشتهاند. در این تاریخنگاری برای مطالعۀ روشنفکران و عقایدشان به آنچه گفتهاند و نوشتهاند اکتفا میشود و آنگاه نیز که محقق میخواهد قدمی فراتر از تولیدات ذهنی روشنفکران بردارد، نهایتاً به منشأ عقاید آنان که گاه باید آن را در عقاید یکی دو متفکر غربی و گاه در وابستگیهای سیاسی روشنفکران مورد مطالعه جستوجو کرد، پرداخته میشود. به این اعتبار شرایط زندگی روشنفکر بهکل از قلم میافتد.
نگین نبوی با آگاهی از کاستیهای فوق سعی در کاربست الگویی جدید دارد که بر اساس آن بتواند عناصر غایب اما مؤثر در شکلگیری جریان روشنفکری در ایران را به نمایش بگذارد. وی در این باره مینویسد: «برخلاف بیشتر تحقیقاتی که دربارۀ روشنفکران ایرانی صورت گرفته و بر افراد خاصی تمرکز یافته، ادعای اصلی ما در اینجا آن است که فضای روشنفکری، یا دقیقتر بگویم برداشت روشنفکران از وضعیت داخل و خارج کشور، نقش بسیار مهمتری در شکلگیری نظریههای آنان دارد تا دیدگاه افراد خاص این گروه. بنابراین هدف من در اینجا تلخیص نوشتههای چند تن از روشنفکران نیست، بلکه بیشتر توجه به دیدگاههای قشر وسیعی از روشنفکران نهچندان اصیل، شامل نویسندگان، مقالهنویسان و روزنامهنگاران است» (ص ۱۹). بر همین مبنا، نبوی برای تشریح جریان روشنفکری در ایران از منابع تحقیقاتی متمایزی سود میجوید. منبع عمدۀ تحقیقات وی نشریههای روشنفکری آن زمان، مصاحبهها، خاطرات و اسنادی که در دو طرح تحقیقاتی تاریخ شفاهی منتشر شده، میباشد. نگارنده مدعی است که منابع فوق «میتواند به بهترین وجهی جو غالب روشنفکری در ایران را نشان دهد» (ص ۱۸). نکته دارای اهمیت اینکه نبوی کوشیده است در تمام متن کتاب به منابع مذکور وفادار بماند و قریببهاتفاق منابع مورد استفاده در سرتاسر کتاب همان مقالات موجود در نشریهها، خاطرات و مصاحبهها میباشد. نبوی با بهرهگیری از همین منابع در تمام سطور کتاب نشان میدهد که فضای روشنفکری در این دوران بیشتر تحت تأثیر گرایشهای موجود در آن زمانه ازقبیل لیبرالیسم غربگرا، اندیشههای ناسیونالیستی و بهویژه اندیشۀ جهانسومگرایی بود تا افرادی که ایدههای خاصی داشتند.
خوانش دقیق منابع تحقیق از نقاط قوت این کتاب محسوب میشود، چراکه نویسنده با دقت نظر خاصی توانسته است با مراجعه به آنها علاوه بر توصیف موشکافانۀ فضای حاکم بر جامعه در آن زمان، استدلالهای خویش را با زمینه و زمانه تاریخی دهههای ۴۰ و ۵۰ پیوند بزند و تا حد زیادی ذهن پرسشگر مخاطب را مجاب سازد. این امر بهویژه در سه فصل پایانی کتاب که ایده اصلی کتاب یعنی چگونگی آشتی گفتارهای متضاد در جریان روشنفکری و اینکه چگونه روشنفکران عرفی در کنار عناصر مذهبی قرار گرفتند و انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ را رقم زدند را دربر میگیرد و بهگونهای هنرمندانه به تصویر میکشد.
در کنار غنای محتوایی که در بالا به آن اشاره شد، نویسندۀ کتاب به روش پژوهش که در واقع بهنوعی روش آزمون فرضیۀ پژوهش نیز میباشد اشارهای نکرده و تنها به توضیحی مختصر در باب شیوۀ گردآوری دادهها اکتفا کرده است. اگرچه مخاطب متخصص ممکن است در طول مطالعه کتاب به روش نانوشتۀ آن یعنی «تاریخ سیاسی جدید» (که رویکردی مفهومی و روششناختی به حوزه تاریخ است و افقهای تازهای در حوزه تاریخ سیاسی مثل بازنگری در معنا و قلمرو امر سیاسی، مباحث و موضوعات فرهنگی و زبانی و تأثیرات آن در تاریخ سیاسی و شکلگیری موضوعاتی چون مشارکت سیاسی گستردۀ اجتماعی، هویتهای عمومی و ملی اجتماعی، فلسفه تاریخ جدید و تأثیر آن بر حوزه سیاست را مورد بررسی قرار میدهد) پی ببرد. اما ابهام در روش پژوهش میتواند مخاطب و بهویژه مخاطب غیرمتخصص را دچار نوعی سردرگمی کند، چراکه وی با انبوهی از دادههای تاریخی روبهروست که یک روایت منظم تاریخی را ارائه میدهد اما فرضیهای را به آزمون نمیگذارد.
مسئلۀ دیگر، منابع اصلی مورد استفاده در پژوهش است که پیشتر به آن اشاره شد. نبوی مدعی است که با توجه به دیدگاههای روشنفکران نهچندان اصیل، شامل نویسندگان، مقالهنویسان و روزنامهنگاران بهگونهای دقیقتر میتوان به حقایق و فضای روشنفکری آن زمانه پیبرد. در پاسخ به این ادعا میتوان گفت اگرچه بهره جستن از متونی که کمتر مورد توجه قرار گرفته و قادر به روشن ساختن زوایای جدیدی در افق مباحث مرتبط با موضوع کتاب است، امری مطلوب است؛ اما به موازت آن میتوان از نبوی این پرسش را داشت: آیا میتوان افراد شاخص در عرصه روشنفکری را که بیشک نقشی تعیینکننده در جریان وقایع و حوداث آن سالها داشتهاند را به حاشیه راند و قدرت اثرگذاری دیدگاههای آنان را با افراد نهچندان اصیل همسنگ دانست؟ به نظر میرسد نبوی از این نکتۀ مهم غافل بود است که دلمشغولی، اهداف و دیدگاههای افراد شاخص در حوزه روشنفکری که اغلب تحت تأثیر روندهای تاریخی، فرهنگی و اجتماعیست، بهمراتب با دغدغهها و اهداف مقالهنویسان و روزنامهنگاران که بیش از هر چیز متأثر از جو زمانۀ زیست آنهاست تفاوتهایی جدی دارد که به تبع ممکن است تحلیلهایی ناقص و چهبسا نادرست ارائه شود.
نتیجهگیری
روشنفکران و دولت در ایران، هم تاریخ وقایع است و هم تاریخ اندیشه، شرح فعالیتهای روشنفکران عرفی ایران و مطالعۀ دگرگونیهای گفتار آنان طی دو دههای است که به انقلاب اسلامی انجامید. گزارش سفر پرماجرای آنهاست از عضویت در حزب توده در اوائل دهه ۱۳۲۰ و جبهه ملی لیبرال در دهه ۱۳۳۰ تا روزگاری که اعمال و گفتار آنان تحت کنترل شدید و جدی قرار گرفت. این کتاب همچنین دربارۀ تغییرات ایجادشده در برداشت روشنفکران از مفهوم روشنفکر و نیز مفهوم مذهب، بهویژه اسلام است که جای خود را بهعنوان قویترین مؤلفۀ «فرهنگ اصیل» روزبهروز بیشتر در میان محافل عرفی دهه۱۳۵۰ باز میکرد. فارغ از نکاتی که در قالب نقد شکلی و محتوایی مطرح شد، نبوی برای شناساندن عوامل متعددی که در شکلگیری آرا و عقاید روشنفکران و سایر فاعلان سیاسی و ذهنیتهای غالب بر فضای روشنفکری ایران طی دهههای ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۰ تلاش ارزندهای کرده است که در نوع خود منحصربهفرد و قابل تأمل است.
* نگین نبوی فارغالتحصیل دوره دکتری از کالج سنتآنتونی دانشگاه آکسفورد و در حال حاضر استاد تاریخ دانشگاه ایالتی مونتکلر در نیوجرسی آمریکا است.