فرهنگ امروز/ معصومه آقاجانپور: کالایی شدن علم، مدرک گرایی، انتحال، پایان نامه فروشی و بسیاری مسایل دیگر این روزها گریبان دانشگاه و جامعه ایرانی را گرفته است. عملکرد چندین ساله دانشگاه آزاد در سال های پس از انقلاب اگرچه به زعم برخی اثرات مثبتی داشته است اما به واقع سیستم آموزشی در دانشگاه و اساسا وجود این نهاد موجبات تشدید معضلات علم در دانشگاه را فراهم کرده است. در این باب با دکتر طه هاشمی که در مقام دفاع از دانشگاه آزاد برآمده اند به گفتگو نشستیم.
*بحث را با نگاهی به گذشته، همان سال هایی که دانشگاه ازاد تاسیس شد شروع می کنیم. سال ۶۱ بود که دانشگاه آزاد تأسیس شد و به ازای دریافت شهریه از دانشجویان به آنها آموزش می داد. سال ۶۱ چندان از سال ۵۸ که قانون اساسی تصویب شد و در آن بر آموزش رایگان تاکید شده بود دور نبود. چه عاملی این نقیض را به وجود آورد؟
بله درست است بر اساس قانون اساسی دولت اگر بخواهد آموزش بدهد باید رایگان باشد اما الان خودگردانها و شبانههای دولتی هم دارند پول میگیرند پس بنابراین اگر هم ایرادی متوجه باشد متوجه دانشگاه آزاد نیست، چون دانشگاه آزاد از همان اول هم به عنوان یک مجموعه غیرانتفاعی و غیردولتی شکل گرفت. در تأسیس آن هم شخص حضرت امام و مقامات مسئول آن عصر یعنی هم رئیس جمهور هم نخست وزیر هم رئیس مجلس و هم رئیس دیوان عالی وقت و مرحوم حاج احمد آقا که رابط بین امام و مسئولین بودند نقش داشتند. وقتی جناب آقای هاشمی رفسنجانی موضوع تأسیس دانشگاه آزاد را مطرح میکنند فلسفهی آن را این گونه بیان کردند که به هر حال مجموعه دانشگاههای دولتی نمیتوانند پاسخگوی متقاضیان دانش عالی باشند و ما ناگزیر هستیم یک مجموعه غیردولتی را تأسیس کنیم. آن سال ها سالهای جنگ هم بود حتی مراکز غیردولتی و خصوصی هم دولتی شد، در این شرایط وقتی یک فکری بیاید بگوید ما می خواهیم در سطح کلان آموزش عالی یک بخش غیردولتی دایر کنیم این نشان از یک آینده نگری دارد. از طرفی وقتی موضوع خدمت حضرت امام مطرح شد ایشان استقبال کردند و چون موسسین پولی نداشتند امام یک میلیون تومان بودجه به دانشگاه می دهند که البته امروز هزاران میلیارد تومان شده است. پس بنابراین به این معنا نمیتوانیم خردهای به دانشگاه آزاد بگیریم چرا آموزش میدهد و پول میگیرد. نکته دوم این است که مراکز غیرانتفاعی در واقع یک آدرس غلط میدهد انتفاعی به یک معنا یعنی دولتی نیست پول می گیرد و موسسین آن هم سعی هم می کند نفعی داشته باشند. ولی در دانشگاه آزاد مطلقا هیچکس هیچ سهمی نمیبرد یعنی اموالش متعلق به عموم مردم است.
*اما دانشگاه ازاد با این حجم دانشجویی که پذیرش می کند عملا تضاد طبقاتی را بیشتر کرده است
چه جوری بیشتر کرده است؟
*وقتی دانشگاه شهریه ای باشد قطعا قشرهای پایین جامعه امکان کمتری برای ورود به دانشگاه را نسبت به قشرهای بالای جامعه دارند؟
اگر دانشگاه آزاد نبود این قشر پایینی که شما می فرمایید چه جوری وارد دانشگاه میشدند؟
*ببینید آقای دکتر تنها امکانی که قشر پایین جامعه می تواند به واسطه آن به قشر بالاتر پرش کند تحصیلات است و اگر فردی با استعداد در قشر پایین جامعه بود به واسطه رقابت امکان ورود به رشته های برتر را داشت و به تبع آن شغل بهتری هم نصیبش می شد اما دانشگاه آزاد به واسطه ایجاد امکان تحصیل برای همگان چه با استعداد چه بی استعداد اما متمول این امکان را از قشر پایین برای کسب مشاغل مطلوب را گرفت.
اما وظیفه دانشگاه در ابتدا به ساکن تولید اشتغال نیست.
*اما باید به این مساله فکر کند که تصمیماتشان چه تبعاتی دارد
بله یک طرح آمایش باید باشد، این سیاستهای کار مثلا شورای انقلاب فرهنگی و بخشهایی است که باید نیاز کشور را رصد کنند و برنامههای توسعهای را ببینند، چون اولین عامل اصلی در توسعه در برنامههای توسعه، توسعه نیروی انسانی است. اما در پاسخ به نقد شما باید بگویم شاید عده ای بگویند یک جامعه بی سواد بهتر از یک جامعه باسواد بی کار است اما همه این را قبول ندارند، آنها میگویند اگر جامعهای باسواد شد راه خودش را برای اینکه بتواند زندگیاش را تأمین کند پیدا میکند. نکته دوم اتفاقا برعکس تحلیل شما دانشگاه آزاد عامل اصلی توسعه عدالت در آموزش کشور شده است. تا الان پنج میلیون و پانصد هزار دانشجو از دانشگاه آزاد فارغالتحصیل شدهاند. قبل از انقلاب دو گروه فقط میتوانستند وارد دانشگاه بشوند و تحصیلات آموزش عالی شرکت کنند ۱- کسانی که از نظر درسی خیلی آدمهای باهوش و توانمندی بودند ۲- خانوادههای متمکن و پولداری که بچهشان را میفرستادند خارج از کشور، بقیه از تحصیل میماندند چون اصلا دولت نمیتوانست امکان فراهم بکند و یک ظرفیت محدودی داشت. بنابراین از این پنج میلیون و پانصد هزار دانشجویی که از دانشگاه آزاد فارغالتحصیل شده است به اعتقاد من ممکن بود تنها پانصد هزار نفر این دو مزیت را داشتند بنابراین نزدیک به پنج میلیون نفر از اینها به آموزش عالی راه پیدا نمیکردند. این نشان می دهد دانشگاه آزاد خدمت بزرگی کرده است.این را هم عنایت کنید شهریه دانشگاه آزاد به نسبت مخارج دیگر بالا نیست. مطمئنا شما نازلترین مهدکودکها که خصوصی است را نگاه کنید از شهریه یک ترم دانشجوی دکتری ما بیشتر میگیرند. در ضمن دانشگاه امکان زیادی را برای دانشجویان فراهم کرده از وام دادن، تقسیط، تخفیف و ... ما مرتبا داریم به دانشجویانی که مشکل دارند تخفیف میدهیم وام میدهیم امکانات برایشان فراهم میکنیم. ما الان دو سال است که مطلقا شهریه ثابت را افزایش نمیدهیم از گذر همین عدم افزایش شهریه ثابت بیش از ۳۰۰ میلیارد تومان دانشگاه متضرر میشود. ولی مصوبه هیأت امنا است چون کسی نفع شخصی نمی برد. ما در ماه ۳۰۰ میلیارد تومان فقط حقوق میدهیم به اعضای هیأت علمی و کارکنان دانشگاه، رقم بسیار بزرگی است. بدون اینکه یک ریال دولت کمک کند این مهم است. ولی دانشگاه آزاد با حداقل شهریهای که میگیرد دارد امکانی را فراهم میکند، اگر شما یک بررسی بکنیدمی بینید اتفاقا بخش قابل توجه دانشجویان دانشگاه آزاد از طبقه متوسط جامعه به سمت پایین هستند. غیرانتفاعیهای دیگر را بروید ببینید چه هزینههای زیادی میگیرند. دولت هم که یک ظرفیت محدود دارد پس بنابراین اگر دانشگاه آزاد نبود اینها اصلا نمیتوانستند تحصیل کنند. دانشجویی که اهل روستا است نه پولی دارد نه امکانی دارد باید بیسواد میماند باید در حد دیپلم میماند. برخی مخالفت هایی که با دانشگاه آزاد می شود به همین دلیل است که جامعه را باسواد کرده دانشگاه آزاد به هرجا رفته است علم برده فرهنگ برده، تقریبا بیش از نصف این ۵/۵ میلیون نفر دانشجو خانم هستند. حتی متمولین هم سختشان بود که بچهشان را به خارج از کشور بفرستند ببینید چقدر خانم بیسواد میماند. به نظر من عدالت آموزشی است که دارد اجرا میشود.
*اما مساله این است که آیا آموزش دانشگاه ازاد دانشجویان را باسواد تربیت می کند. تنها نتیجه ای که دربردارد این است که یک عده ای پولی می دهند مدرکی میگیرند که هیچ کارکردی هم ندارد.
صحبت شما کاملا درست است من موافق این صحبت شما هستم. البته از سال ۱۳۱۳ که رسما دانشگاه تأسیس شد تا همین اواخر ارتباط بین دانشگاه که محل تربیت نیروی انسانی است و جامعه، بازار کار و صنعت قطع بوده، یعنی شما هر جای دنیا می روید در کنار مراکز اقتصادی یک مرکز آموزشی هم هست که متناسب با نیاز آنجا دانشجو تربیت میکند به محض اینکه دانشجو فارغالتحصیل شد میرود در محل کارش. در ایران به غیر از پزشکی که دانشجو بعد از علوم پایه وارد مراکز درمانی می شود در دیگر بخش ها نه در علوم انسانی نه فنی نه مهندسی در هیچکدام این ارتباط وجود ندارد. شاید علت تأسیس شرکتهای دانش بنیاد که امروز به جد در دستور کار دانشگاه ها اعم از دولتی و آزاد و غیرانتفاعی قرار گرفته همین باشد. شما می بینید مثلا یک دانشگاهی مثل MIT میگویند بیش از ۲۸ هزار شرکت دانش بنیان دارد و بیش از ۳ میلیون از فارغالتحصیلان خودش آنجا مشغول هستند.ولی دانشگاههای دولتی ما که به شیر نفت وصل هستند از بودجه دولت میگرفتند خرج میکردند، دغدغهای نداشتند که بخواهند به تولید درآمد برسند، دانشگاههای آزاد هم که ممنوع بود اصلا می گفتند در حوزه ها و عرصه های اقتصادی وارد نشوید. اما الان حدود ۲ سال است که شرکتهای دانش بنیان به جد در دستور کار دانشگاهها قرار گرفته است. تبدیل علم به ثروت یعنی همین، یعنی که هر رشتهای که دارد تدریس میشود باید فکر کند باید تبدیل به درآمد بشود. باید راه آینده را به گونهای بپیماید که این فردی که فارغالتحصیل میشود احساس کند تأثیرگذار است.
بنابراین اشتغال بحث دیگری است که باید در نظام آموزش عالی کشور و در سیاستگذاری کلان متناسب با نیازی که در برنامه توسعه دیده میشود طرح و بررسی شود که متاسفانه چندان به آن توجه نمی شود. اتفاقا من خودم در برنامه ۵ ساله سوم در مجلس پنجم سهم داشتم. به تنها چیزی که توجه نمیشود آموزش نیروی انسانی است. در حالی که رکن و پایه برنامه توسعه ۵ ساله نیروی انسانی است ولی به دلیل همین بریدگی که بین مراکز آموزش عالی و برنامهریزان دیگر کشور چه در حوزه اقتصاد، خدمات، چه در تدوین و قانونگذاری وجود دارد تنها موضوعی که در برنامه ۵ ساله به آن توجه کافی نمیشود همین موضوع است. همواره در برنامه به کلیات توجه می کنند که آن هم اتفاقا جزیرهای است، یعنی هیچ ربطی به بندهای دیگر برنامه توسعه ندارد فقط میگویند مثلا آموزش عالی اینقدر باید رشد کند یا اینقدر فضای آموزشی باید ایجاد بشود ولی هیچ وقت نیامدند بشینند بگویند که این حوزه فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی متناسب با برنامه توسعهای که دارد چقدر نیروی انسانی می خواهد. بدتر از این شما نگاه کنید میبینید مثلا در واحد دانشگاهی در کویر ایران مثلا کشتیسازی دارد در کنار دریا مثلا کویرنوردی را دارد، اینها برمیگردد به برنامههای آمایش سرزمینی که حتما باید در دستور کار آموزش کلان کشور باشد و به آنها ابلاغ کنند. البته الان دانشگاه آزاد طرح آمایش را شروع کرده، البته من واقعا نمیخواهم انتقاداتی که وارد هست را به کلی رد کنم. اصلا نمیتوانیم انتقادها را نادیده بگیریم بالاخره یک جایی هم ممکن است انتقاد هم بر آن وارد باشد و طبیعی است. این مهم است که مسئولین دانشگاه امروز چه هیأت رئیسه دانشگاه چه رئیس دانشگاه چه شورای دانشگاه چه هیأت امنای استانی و هیأت امنای مرکزی دانشگاه اهتمامشان به افزایش کیفیت و توجه به تربیت انسانها است البته به صورت چندبعدی که در رشته تخصصیشان بتوانند سرآمد باشند، یک نیم نگاهی هم به امر اشتغال دارند
*آقای دکتر دغدغه ی اصلی من در واقع کالایی شدن دانشگاه است که در واقع سرآمد آن هم دانشگاه آزاد است این خودش به آموزش عالی ما آسیب می زند. یعنی شما معتقد نیستید که دانشگاه آزاد به کالایی شدن دانشگاه کمک کرده است؟
نه من معتقدم که دانشگاه آزاد یک امکانی را فراهم می کند که همه کسانی که علاقمند به تحصیلات عالی هستند اما قادر نیستند در دانشگاه دولتی قبول بشوند وارد دانشگاه شوند. چون اگر ما این امکان را فراهم نکنیم به خارج می روند. می دانید یک دانشجویی که از اینجا می رود خارج از کشور چقدر از نظر مالی ضرر به کشور می خورد، از نظر فرهنگی بچه ها چه مشکلاتی پیدا می کنند کم نیست.
*دقیقا کالایی شدن دانشگاه این نتیجه را در برداشت با این تفاوت که الان نخبه ها خارج می شوند
آنها که باید بروند. اصلا نمی شود که بست و اجازه نداد، اتفاقا رفتن آنها و مراودات علمی چیز خوبی است ولی منظور من دانش آموزانی بود که می رفتند دانشگاه های درجه دو و سه همین اطراف که من اسم کشورها را نمی آورم تحصیل می کردند. دانشگاه های درجه دو و سه که با دورترین واحد ما از نظر اعضای هیأت علمی از نظر آزمایشگاه ها از نظر کتابخانه فضای آموزشی قابل مقایسه نیست.
*امکاناتی که ممکن است بلااستفاده باقی بمانند. منظورم مشکلی است که اکنون دانشگاه آزاد با آن مواجه است پدیده صندلی های خالی.
طبق آمار الان ۵۰۰ هزار صندلی دانشگاه آزاد خالی است که این به دلیل تغییر رنج سنی رخ داده و تعداد ورودی های از دبیرستان به دانشگاه کم شده کرسی کاردانی به کارشناسی هم پایین آمده اما طبق آمار ما از سال ۹۹ بار دیگر با افزایش جمعیت در رده سنی دبیرستان مواجه می شویم. از طرف دیگر امروز بیش از ۹۰۰ هزار نفر پشت کنکور کارشناسی ارشد هستند و بیش از پانصد هزار نفر پشت کنکور دکتری که این رقم مرتبا دارد بیشتر می شود در حالی که کل ظرفیت دانشگاه اعم از آزاد دولتی غیرانتفاعی در این مقاطع ۲۰ درصد متقاضیان است یعنی ۸۰ درصد اینها می مانند و متقاضی ورود به دانشگاه.
*ببینید آقای دکتر من قبول دارم که هر عرضه ای به تناسب تقاضا رخ می دهد. اما دانشگاه آزاد با این عملکردش به این تقاضای نادرست دامن می زند.
نه ببینید دانشگاه آزاد اتفاقا دارد به این نیاز پاسخ می دهد
*این نیاز نیاز اشتباهی است و لزوما نباید پاسخ داده شود.
ببینید هیچ جای دنیا شما نمی توانید پیدا بکنید که خانواده های بچه ها اینقدر علاقمند باشند که فرزندانشان در دانشگاه ها تحصیل کنند، البته یک دلیلش این است که جاهای دیگر بچه ها را از دوره دبستان با کار آشنا می کنند. خیلی ها اصلا نیازی نمی بینند وارد تحصیلات دانشگاهی بشوند ولی در جامعه ما وقتی که این برنامه ریزی نیست طبیعی است که بچه ها می گویند هر چقدر مدارج بالاتر را طی کنند بهتر است خانواده ها هم علاقمند هستند البته این هم مؤثر است که عنوان و پست و جایگاه علمی در جامعه ما محترم است. یعنی یک خانواده ای که یک فرزند دانشجوی دکتری دارد افتخار می کند. این را در هیچ فرهنگ دیگر نمی توانید ببینید. بنابراین اگر وارد دانشگاه نشوند عملا بخش قابل توجهی از جامعه باید در حد دیپلم بمانند که نتیجه اش چیزی جز یک جامعه راکد نیست. از طرفی ما برنامه ریزی نداریم که بگوییم دیپلم مان برایش کار ایجاد می شود، بله اگر آن برنامه ای که در جاهای دیگر هست در جامعه ما هم بود حرف شما درست بود اگر بچه ها را از سیکل می بردند در یک بخش استعدادیابی می کردند بله قبول ولی وقتی این گونه نیست ما فقط مواجه می شویم با یک جامعه عظیمی که علاقمند است تحصیلات تکمیلی را طی کند ولی در حد لیسانس مانده. درست است فوق لیسانس می گیرد کاری ندارد. ولی این وضعیت تفاوتی ندارد با وقتی که دیپلم داشته باشد و بیکار لااقل در این وضعیت درسش را خوانده است.
*آقای دکتر با نظر شما موافق نیستم. قرار نیست به نیازهای اشتباه جامعه پاسخ اشتباه بدهیم.
شما اول این را به من بگویید، شما یک جامعه بی سواد بی کار را ترجیح می دهید یا یک جامعه با سواد بیکار را.
*قطعا من جامعه باسواد را ترجیح می دهم ولی ...
اجازه بدهید. پس تا اینجا اشتراک نظر داریم.
*بله
گروهی که با دانشگاه آزاد مخالف هستند به خاطر این است که دانشگاه آزاد آدم باسواد تربیت می کند.
*دقیقا از همین جا اختلاف ما شروع می شود
اجازه بدهید من دلایلم را بگویم. ببینیدآدم باسواد از حقش نمی گذرد، دیگر نمی شود به آدم باسواد گفت مثلا این حق تو نیست اجازه نمی دهد چیزی به او تحمیل بشود اجازه نمی دهد حقش تضییع بشود اجازه نمی دهد تحقیر بشود. آن چیزی که جامعهی ایران را به سمت انقلاب ۵۷ پیش برد تبعیض و تحقیر در جامعه بود. سالها چون جامعه بی سواد بود می پذیرفت تصورش این بود که اصلا حتما باید تبعیض باشد. به همین دلیل حوزه ها و دانشگاه ها آمدند در میدان و انقلاب به پیروزی رسید. پس یک جامعه ی با سواد ولو بیکار بر یک جامعه بی سواد ارجحیت دارد.
*حالا من اجازه دارم نقدم را وارد کنم؟
نه اجازه بدهید من بگویم بعد شما بگویید. نکته دوم اینکه سواد موجب آگاهی می شود این به ویژه برای زنان نمود بیشتری داشت. بدون تردید خانمی که تحصیل کرده دانشگاه را دیده ولو دانشگاهی که برایش کار آماده نکرده، چون دانشگاه می گوید کار من تولید اشتغال نیست، اما همین که فهم و شعور و قدرت تشخیص این زن را به گونه ای بالا برده که دیگر به او ظلم نشود بسیار خوب است. این فرد اتفاقا بچه اش را هم بهتر تربیت می کند. بنابراین این خدمتی را که دانشگاه آزاد کرده و به نیمی از فارغ التحصیلان که نمی توانستند به دانشگاه بروند اجازه ادامه تحصیل داد را نادیده می گیرید این ظلم است به دانشگاه آزاد.
*آقای دکتر من گفتم تا آنجا که جامعه باسواد بهتر است با شما هم رای بودم اما مشکل اینجاست من در ابتدا هم اشاره کردم مگر دانشگاه آزاد دانشجوی باسواد به جامعه تحویل می دهد؟
اگر شما منظورتان از دانشجوی باسواد دانشجویی است که در رشته تخصصی خودش بهترین باشد باید گفت مسلما سطح دانشگاه ها با هم متفاوت است. مثلا سطح دانشگاه استنفورد با دانشگاه ام آی تی یا دانشگاه کلمبیا با دانشگاه های ایران متفاوت است. اما ببینید امروز دانشگاه ها دیگر دانشگاه نسل اول نیستند که فقط آموزش مطرح باشد، در یک نسلی دانشگاه فقط آموزش محور بود بعد پژوهش آمد بعد کارآفرینی آمد الان دانشگاه جامع گرا مطرح است. یعنی دانشگاهی که حقیقتا انسانها را درست تربیت کند همه ابعاد دانشجو را پرورش دهد، به همین دلیل ما در حوزه فرهنگی اجتماعی دانشگاه آزاد به موازات سایر معاونت ها بلکه بیشتر داریم فعالیت می کنیم. ما به هر معاونتی پیوست فرهنگی نوشتیم، این پیوست فرهنگی و اجتماعی به معنای این است که یک دانشجویی اگر رشته معماری است ابعاد دیگر او هم شکوفا بشود یعنی وقتی وارد جامعه می شود تک بعدی نباشد. بزرگترین معضل جامعه ما این است که انسان های تک بعدی در مقام برنامه ریزی، مدیریت و هدایت جامعه قرار گرفتند و انسان های جامع در سمت های بالا قرار نمی گیرند سواد وقتی می گوییم از این منظر است، شما نگاه کنید یک دانشجو وقتی امتحان نهایی دبیرستان را می دهد تا وقتی کنکور می دهد و وارد دانشگاه می شود چقدر طول می کشد، ۴-۵ ماه، اما بعد از گذشت فقط پنج ماه آن فرد چه قدر تغییر می کند حسی که این دانشجو دارد اعتماد به نفسی که به او داده می شود اصلا به کلی با دانش آموز دبیرستان متفاوت است. اصلا هنوز علمی هم به او منتقل نشده، خود اینکه آدم وارد یک فضایی شده خود این موضوعیت دارد و تعیین کننده است. دانشگاه آزاد همین که توانسته است زمینه شکوفایی و رشد را در میان دانشجویان فراهم بکند این یعنی اینکه به باسواد شدن جامعه کمک کرده است.
*آیا قرار است هدف یک دانشگاه را در این حد تقلیل دهیم؟
این حداقل است این کف است. ایده آل برای دانشگاه و اصلا آموزش عالی این است که نیاز کشور در همه سطوح را بتوانند تأمین بکنند. به درستی چشم انداز و برنامههای راهبردی دیده بشود و متناسب با آن نیروی انسانی تربیت بشود. این یک اصل است که جای تربیت نیروی انسانی هم دانشگاه است. این سطح ایدهآل است بعد این که آدم در هر رشتهای دانشمندان طراز اول را تربیت کند و قس علی هذا. اما کف این است که یک جامعهای بتواند از حقوق خودش دفاع بکند به این معنا باسواد باشد که به او نتوانند ظلم بکنند نتوانند تهدید و تحمیق و تحقیرش بکنند، این کمترین خدمت است که من می گویم دانشگاه می کند وگرنه ما موفقیت های علمی بسیاری هم در دانشگاه آزاد داشتیم. شما نگاه کنید جایگاهی که در طول ۳ سال گذشته دانشگاه آزاد در عرصه تولید علم در داخل و خارج کشور داشته، ما الان جایگاه ۱۶ را در تولید علمی در دنیا داریم که اگر دانشگاه آزاد را حذف کنند جایگاه ایران میرود پایینتر از رژیم صهیونیستی و ترکیه و در رده ۲۴-۲۵ قرار می گیرد. این سهم و نقش دانشگاه آزاد را نشان میدهد و به سرعت هم دانشگاه از رده ۶۰۰ در میان دانشگاههای دنیا در سال ۲۰۱۲ الان رسیده به رده زیر ۱۶۰-۱۷۰، بنابراین همه قرائن نشان میدهد که به جد دانشگاه روی توسعه کیفی متمرکز هست. الان شاخص هایی که در حوزه پژوهشی و آموزشی تعریف شده و دارد اعمال می شود هم یک سندی است بر عزم دانشگاه در توسعه کیفی. شما یک عینک بدبینی به چشم زدید این عینکی بدبینی باعث می شود که این واقعیت ها را نبینید.
*من قضاوت شما را می پذیرم که با عینک بدبینی به دانشگاه آزاد نگاه می کنم. همه آن تاثیرات مثبتی را که شما می فرمایید من به طور ملموس در جامعه دیدم اما مساله میزان سود و زیان است. دانشگاه در جهت مالایی شدن در بخشنامه خود اعلام کرد دیگر نمره های مردودی در کارنامه بی تاثیر است.
شما بروید آمار مشروطیها را در بهترین دانشگاههای دولتی نگاه بکنید، زیاد است، به خاطر اینکه متأسفانه الان یک وضعیتی پیش آمده که دانشجو درس نمی خواند.شما فکر میکنید که استاد و فضای دانشگاه چقدر به یک دانشجو باید کمک بکند و میکند که او در یک مرحله ی بالایی قرار بگیرد. استاد یک آدرس میدهد، یک مسیری را باز میکند یک هدایت دارد اگر دانشجو خودش اهتمام نداشته باشد به نتیجه نمی رسد.
*و این آسان گیری ها نتیجه ای جز مدرک گرایی ندارد
نه ببینید مدرکگرایی معضل جامعه است نه دانشگاه مثلا الان در حوزه علمیه هم به سمت مدرکگرایی رفتند، در حالی که در گذشته چنین چیزی مرسوم نبود یعنی قرار بود یکسری ویژگیهای خوب از دانشگاه برود به حوزه یکسری ویژگیهای خوب از حوزه بیاید در دانشگاه ولی نشد. مضرات دو مجموعه رد و بدل شد از جمله همین مدرکگرایی. بنابراین در خارج از دانشگاه است که همه توجهات به مدرک است این دیگر تقصیر دانشگاه نیست دانشگاه تنها مدرک را تولید میکند اما این جامعه است که باید به درستی از این مدرک استفاده کند. جامعه ما مدرکزده است نه دانشگاه، دانشگاه بعد از اینکه دانشجوی خود را تربیت کرد دانشنامه اش را می دهد و تمام. اما در جامعه است که مثلا اگر در حرفه ای کسی تخصص داشته باشد و دیگری مدرک به کسی که مدرک دارد اقبال نشان می دهند بدون اینکه توجه کنند او تخصص ندارد . اینها همه به خاطر این است که مذاق جامعه اشتباه و غلط است این هم دست دانشگاه نیست.
*اما دانشگاه آزاد تسهیل کننده است
نه ببینید ممکن است توسعه دانشگاه تابعی از آن نگاه غلط باشد ولی بالاخره چون نیاز بوده اتفاق افتاده
از فردا اگر برنامه ریزان و مدیران جامعه تصمیم بگیرند بگویند ما کار به مدرک دانشگاه ها نداریم هرکسی در هر حرفه ای متبحر بود ولو اینکه مدرک دانشگاه داشته باشد یا نه او را استخدام می کنیم آن وقت روال یک روال عادی خواهد شد مدرک گرایی جامعه غیرمستقیم روی دانشگاه مؤثر واقع شد دانشگاه دیده است همه بیرون مدرک می خواهند آن هم توسعه پیدا کرد.
*عینک بدبینی منتقدین تنها کیفیت را نشانه نمی گیرد. رشد کمی و گستردگی جغرافیایی دانشگاه ازاد به نوعی که در شهرهایی که متقاضی ندارد دست به تاسیس واحد زده خود ایراد دیگری است. از طرفی میران جذب دانشجو با میزان هیات علمی تناسبی وجود ندارد.
پراکندگی جغرافیایی سیاست درستی است که دانشگاه در پی گرفته چراکه از متمرکز کردن دانشگاه در چند شهر جلوگیری کرد. مثلا دولت انگلیس گفته است که اشتباه بزرگ ما این بود که حوزه های دانشگاهی را در شهرهای خاصی متمرکز کردیم اگر این حوزه ها را در جغرافیای بیشتری پهن کرده بودیم بیشتر به نفع کشور بود. این همان طرحی که دانشگاه آزاد انجام داد. اما در مورد رشد کمی باید بگویم سیاست جدید دانشگاه آزاد در جهت تعطیل کردن و یا ادغام واحدهاست. تقریبا از مهر ۹۲ مطلقا یک واحد به دانشگاه آزاد اضافه نشده است بلکه بیش از صد واحد دانشگاهی یا تعطیل شده یا ادغام شده است. تقریبا همه واحدها بررسی شد آن رشته هایی که هیأت علمی نداشتند همه تعطیل شد، این کار بزرگی بود که در دانشگاه شد.
در طول ۳ سال گذشته نزدیک ۱۰ هزار عضو هیأت علمی جذب شده در حالیکه در مراکز دولتی این رقم به ۳ هزار هم شاید نرسد. امروز بیش از ۷۰ هزار عضو هیأت علمی تمام وقت، نیمه وقت و حق التدریس در دانشگاه آزاد مشغول به تدریس هستند. از طرفی ویژگی دانشگاه آزاد نسبت به دانشگاههای دولتی این است دانشگاههای دولتی از اعضای هیأت علمی و اساتید غیردولتی استفاده نمیکنند اما بخش عمدهای از اساتید دانشگاه آزاد از اساتید دانشگاه های دولتی هستند. برنامه آینده برای جذب هیات علمی هم این است که تا سال ۹۶ بیست هزار عضو هیأت علمی دکتری جذب می شوند. بنابراین لزوما گستردگی کیفیت را پایین نمیآورد، در این ۳ سال اقدامات بسیار بزرگی انجام شده و این نشان می دهد به سرعت دانشگاه دارد به سمت کیفی سازی می رود بعد شما نگاه کنید در طرح ساها که دانشگاه پیاده کرد حدود ۱۱ هزار آزمایشگاه و کارگاه ها متمرکز شد. الان فرض کنید یک دانشجوی باستانشناسی میخواهد کربن ۱۴ را اندازهگیری کند و در سیستان و بلوچستان است ولی دستگاهش در تهران است ، به راحتی میتواند به این شبکه وصل شود و نمونهاش را بفرستد. نه تنها دانشگاه آزاد حتی دانشگاههای دولتی می توانند این کار را بکنند. در فضاهای آموزشی اقدامات خوبی شده کتابخانه و امکانات کمک آموزشی اینها همه روز به روز افزایش پیدا کرده، یعنی الان وضعیت آموزشی دانشگاه آزاد نسبت به گذشته قابل مقایسه نیست.