شناسهٔ خبر: 5918 - سرویس سینما و رسانه

در آمدی بر تاریخچه‌ی هنر سکشوال در ایران (1)

هنرهای مدرن دیداری، مروج اخلاق جنسی مدرن

هنر مدرن هنر مدرن دارای شاخصه‌هایی است که گاه آن‌ها را از زندگی روزمره اخذ و گاه شاخصه‌هایی را به زندگی روزمره بذل کرده است. کشور ما در حال حاضر در تجربه‌ای بسیار مهم که به نظر عده‌ای گذار از شکل و محتوایی متفاوت از زندگی روزمره، سبک زندگی و مفاهیم و نقش‌های هویتی است، قرار دارد.

هنر مدرن و معاصر سرشار از امر جنسیتی است به طوری که شاید بتوان گفت شاخص‌ترین عنصر هنر پس از تجدد، تن و بدن و در راستای آن امر جنسی است. هنرهای دیداری بیش از دیگر هنرها جلوه‌ی بارز این مدعا هستند. کشور ما در حال حاضر در تجربه‌ای بسیار مهم که به نظر عده‌ای گذار از شکل و محتوایی متفاوت از زندگی روزمره، سبک زندگی و مفاهیم و نقش‌های هویتی است. این «گذار» گاه ذات‌گرانه و امری حتمی تلقی شده و گاه با نگاهی غیرذات‌گرانه، پدیده‌ای ترکیبی و التقاطی است. آنچه مهم است شکل بسیار پیچیده‌ی گذارها و عدم گذارهای متعدد و هم‌زمان و درهم‌آمیخته از «سنت‌های متفاوت» با تفسیرها و درک‌ها در قالب‌هایی که بنا بر فرهنگ‌های محلی و منطقه‌ای و سبک زندگی همواره با یکدیگر متفاوتند، انجام می‌گیرد.

شهید مطهری از جمله متفکرین مذهبی بودند که سعی نکردند بر تحولات اجتماعی چشم ببندند و برعکس، وظیفه‌ی خود می‌دیدند تا آنچه در پیرامون خود و جامعه‌ی ایران می‌گذرد را در قالب اندیشه‌ی اسلامی به گفتمان در آورند. در زمینه‌ی جنسیت و سکسوالیته ایشان کتاب‌هایی مانند «مسئله‌ی حجاب» و «نظام حقوق زن در اسلام» و کتاب «اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب» را به نگارش درآوردند. تأکید ایشان بر جنسیت به خاطر ضرورتی بوده است که خود ایشان این گونه می‌گویند:

به نظر ما ضرورت دارد خوانندگان محترم را در جريان بگذاريم و آگاه‏ كنيم كه افكاری كه در اين زمينه از غرب برخاسته و جوانان ما تازه با الف بای آن آشنا شده‏اند و احیاناً تحت عنوان‌های مقدسی نظير «آزادی» و «مساوات» با جان و دل، آن‌ها را می‏پذيرند، به كجا منتهی می‏شود؟ آخر اين خط سير كجا است؟ آيا اجتماع بشر، قادر خواهد بود در اين مسير گام بردارد و راه خود را ادامه دهد؟ يا اينكه اين كلاهی است كه برای سر بشر خيلی بزرگ است. اين راهی است كه ادامه دادن آن جز فنای بشريت‏ چيزی در بر ندارد؟

یکی از مصادیق تجدد و مدرنیته هنر مدرن است. چه موافق و چه مخالف تجدد باشیم، نمی‌توان این پدیده را انکار کرد. هنر مدرن دارای شاخصه‌هایی است که گاه آن‌ها را از زندگی روزمره اخذ و گاه شاخصه‌هایی را به زندگی روزمره بذل کرده است. یکی از این موارد جنسیت و امر سکشوال است. در تمام عرصه‌های هنر مدرن و زندگی دوران مدرن می‌توان این موضوع را پی گرفت. از نقاشی مدرن گرفته که به زعم عده‌ای هنر مدرن در دهه‌ی 1860 با نمایش تابلوی «ناهار در سبزهزار» اثر «ادوارد مانه» در سالن مردودهای پاریس آغاز می‌شود و تا دهه‌ی 1970 ادامه می‌یابد، تا معماری و سینما که جلوه‌های بارز مدرنیته و مدرنیسم (با تأکید بر وجه‌ی فرهنگی مدرنیسم) خوانده شده است. تابلوی ناهار در سبزه زار از چند جهت قابل بررسی است، یکی عریان نشان دادن زنی در میان مردان در عرصه‌ی عمومی، دیگری تأکید بر عنصر دوستی و لذت به جای تعهد و خانواده. نمایش تن و بدن در عرصه‌ی عمومی یکی از مصادیق اصلی هنر جدید در جهان و ایران است. بُعد اجتماعی، فرهنگی این پدیده با مسئله‌ی حجاب از دوران پهلوی اول قابل بررسی است. نکته‌ای اساسی در تجدد و آشنایی با فرهنگ جدید غرب را باید در پدیده‌ی نگریستن و نگاه کردن بررسی کرد. هنر اسلامی بر مبنای قرائت استوار است بر اساس شنیدن و خواندن و دیدن، نگاه خیره کمتر جایی در هنر اسلامی دارد. شاید مثال‌های فراوان آورده شود که معماری و کاشی‌کاری اسلامی در کجا دسته‌بندی می‌شوند؟ باید گفت که منظور از دیدن، دیدن و نگاهی است که لذت را در پی دارد در حالی که نظاره‌گر معماری اسلامی از معناست که سیراب می‌شود و حظ بصری در رابطه با معنا شکل می‌گیرد و نه لذت جنسی. در حالی که در هنر غرب و حتی هنر دینی‌اش، دیدن رکن اصلی است؛ زیرا آبشخور مسیحیت، فرهنگ عریان یونانی است.

پس دیدن و زل زدن و آنچه نگاه خیره می‌نامند پدیده‌ای جدید در فرهنگ ایرانی، اسلامی است. چشم‌چرانی همیشه مذموم بوده است و هم اکنون چشم‌پلشتی نکوهش بسیار در پی دارد.

 حال بپردازیم به هنر ایران پس از تجدد، از عکاسی و سینما گرفته تا توصیفات ادبی در شعر و داستان و رمان، همه و همه رو به قبله‌ی دیدن و نگاه کردن دادند. عکس و عکاسی، آینه و مسواک (سفید و زیبا دیده شدن دندان)، سینما و نمایش، شیشه‌ای شدن و ویترین‌دار شدن مغازه‌ها، لباس‌های تنگ و چسبان، نقاشی فیگوراتیو، پرتره، نقاشی روی بدن، خالکوبی و تاتو و... همه و همه از مصادیق تجدد و مدرنیته هستند.

عكاسي در ايران مانند ساير پديده‌هاي مدرنيته در دوره‌ی قاجار آغاز شد. ظاهراً نخستين آگاهي از کتاب‌های عصر ناصرالدين شاه در خصوص تاريخ ورود صنعت يا فن عكاسي را در جلد سوم «مرآت البلدان ناصري» تألیف محمدحسن‌خان اعتمادالسلطنه (صنیع‌الدوله) می‌بینیم.

پیدایش عکاسی و رواج روش‌های گوناگون این فن در ایران، با اختلافی کمتر از 5 سال از اعلام موجودیت عکاسی در فرانسه در سال 1839 میلادی یعنی در اواخر حکومت محمدشاه قاجار و اوایل حکومت ناصرالدین شاه روی داده است. صنعت عکاسی بر روی کاغذ حساس در سال ۱۸۳۹ میلادی به وجود آمد و در سال ۱۸۴۱ میلادی پلاک‌های شیشه برای عکاسی اختراع شد و از قرائن موجود این اختراعات و همه‌ی انواع وسایل عکس‌برداری، 2 تا 3 سال پس از اینکه به بازار می‌آمد به طور هدیه به دست پادشاه ایران می‌رسید. تمایل واقعى شاه (ناصرالدین شاه) به ترویج عکاسى در ایران باعث شد تا در آن دوران تعدادى از محصلان مستعد دارالفنون براى کسب مهارت‌هاى فنى و اطلاعات هنرى به اروپا اعزام شوند. این هنر هدیه و پیشکش غرب متجدد به ایران سنتی بود، به طوری که ابتدا در سطح حکومتی دو دستگاه دوربين داگروتيپ يكي اهدايي از طرف ملكه‌ی انگليس و ديگري هديه‌ی امپراتور روس بود. دوره‌ی ناصري را بايد دوره شكوفايي عكاسي در دوران قاجار يا ايران قرن نوزدهم ميلادي دانست.

قدیمی‌ترین عکس‌های ناصرالدین‌شاه عبارتست از پرتره‌ای که از خودش گرفته و پرتره‌ای تمام‌رخ از مادرش. حمایت او از عکاسی در ایران، موجب رشد و گسترش زمینه‌های گوناگون این فن و هنر در سال‌های آغازین پیدایش آن شده است. به اختصار این زمینه‌ها عبارتند از:

  1. زمینه‌ی پیدایش و رشد و گسترش عکاسی مستند و گزارش‌های تصویری از سراسر ایران؛
  2. ترویج اصولی عکاسی و توجه به آموزش این فن به صورت رسمی در دارالفنون؛
  3. ایجاد عکاس‌خانه‌ی سلطنتی و فراهم آمدن تعداد بسیاری عکس از جنبه‌های گوناگون زندگی و معیشت در عصر قاجار؛
  4. پایه‌گذاری نوشتن شرح بر عکس‌ها؛
  5. توجه به رشد و گسترش دانش نظری و فنی عکاسی و تألیف و چاپ کتاب‌های مربوط به آن؛
  6. توسعه‌ی عکاسی در میان درباریان و خانواده‌های اشراف؛
  7. ابداع لقب عکاس‌باشی به عنوان عالی‌ترین رتبه‌ی فنی در این حرفه؛
  8. اعزام برخی محصلان مستعد دارالفنون به اروپا، برای کسب مهارت‌های فنی و هنری در این زمینه.

 

شاه قاجار كه در ابتدا عكاسي را امري تفنني می‌پنداشت به تدريج دريافت كه از عكاسي می‌توان به عنوان وسيله‌اي مطمئن و مناسب براي كسب اطلاع و آگاهي از اوضاع و احوال كشور استفاده کرد. از اين رو ابتدا عكس‌برداري از نقاط مختلف كشور و سپس از اشخاص و آدم‌ها و درج اطلاعاتي مختصر و گاهي مفصل در زير عکس‌ها متداول شد و بايگاني آن‌ها در آلبوم‌های مختلف، یک نوع پدیده‌ی جدید در آیین حکومت‌مندی به شمار می‌آید. اين اقدام در واقع استفاده از عكس به عنوان ابزاري براي اطلاع‌رساني و کنترل و مراقبت بود كه هنوز هم به عنوان مهم‌ترین جنبه‌ی اين هنر از آن ياد می‌شود. اولين عکس‌های اجتماعي و معماري به تعبير امروزي، محصول اين دوره است كه بعضي از آن‌ها حتي پس از گذشت بيش از يك قرن از عمرشان، از اعتبار و اهميت خاصي برخوردار هستند.

در دوره‌ی مظفري عكس‌برداري و تنظيم آلبوم‌های جديد نسبت به دوره‌ی قبل رونق كمتري داشت، ولي عكاسي از محدوده‌ی دربار خارج شد و در ميان مردم رواج يافت. ورود عکاسی به زندگی روزمره همراه با موارد بسیاری از جمله ترویج مد لباس و پوشش، تأکید بر ژست‌ها و اداهای خاص و در نهایت توجه به تن و بدن را در پی داشت. از ۱۳۲۷ تا ۱۳۳۲ (ه‍. ش) مطبوعات که سرآغاز فعالیت آن‌ها از جنبش مشروطیت شروع شده بود، فعالیت وسیع‌تری یافتند و کاربرد عکس بیشتر شد و تحولات اساسی در عکس‌ها ظاهر شد. اینجاست که با تجدد و عکاسی حقیقت‌ها ساخته و زیر پای یک حقیقت کلان و واحد خالی شد. با عکاسی و هنرهای مدرن حقیقت تن جایگزین حقیقت روح شد. دیدن به چشم سر جای شنیدن و... را گرفت، تو گویی ضرب‌المثل «شنیدن کی بود مانند دیدن» از این دوران به بعد هرچه بیشتر مصداق یافت.

 در دوران پهلوی اول به خصوص از سال‌های ۱۳۲۷ تا ۱۳۳۲ (ه‍. ش) مطبوعات فعالیت وسیع‌تری یافتند و کاربرد عکس بیشتر شد و تحولات اساسی در عکس‌ها ظاهر شد. در دوران پهلوی اول، از جمله مواردی که به اخلاق جنسی و هنر عکاسی بیش از هر چیز مربوط می‌شود نشان دادن زن بی‌حجاب و ترویج بی‌حجابی و الگوسازی برای جریان کشف حجاب است. بررسی هنر عکاسی و به گفتمان درآمدن مسئله‌ی حجاب، خود بحث مبسوطی را در بر می‌گیرد که در جایی دیگر به آن خواهیم پرداخت. در دوران پهلوی دوم، که دوران ورود همه‌جانبه‌ی فنون و تجهیزات غربی به ایران و روی‌آوری هنرمندان به شیوه‌های مدرن غربی بود، سکس و جنسیت کانون توجه‌ی تمام هنرها به ویژه عکاسی و سینما قرار گرفت. در این دوران با پیشرفت تجهیزات عکاسی و گسترش فعالیت مطبوعات، عکس به عنصری مهم و تأثیرگذار بدل گشت.

مجید لکی سهلوانی، کارشناس ارشد پژوهش هنر