فرهنگ امروز/ مرتضی اسماعیلدوست: سیوهفتمین جشنواره جهانی فیلم فجر با برگزاری مراسم اختتامیه به کار خود پایان داد؛ اما این نقطۀ پایان در صفحۀ رسانههای منتقد و راهی برای خنثی شدن بمب انتقادات نبود، همچنانکه بحث جشنواره جهانی بهعنوان گزینهای در برزخ میان بودونبود مطرح میباشد. این نوشته سعی بر آن دارد که ضمن ارائۀ گزارشی از برگزاری سیوهفتمین جشنواره جهانی فیلم فجر، یک بررسی جامع نیز از دوران چهارسالۀ مدیریت سید رضا میرکریمی صورت دهد. از آنجا که نگارنده در همۀ سالهای جداسازی جشنواره جهانی فجر از جشنواره داخلی حضوری فعال در تماشای آثار و پیگیری رخدادهای پیرامونی داشته است، این قابلیت را در خود میبیند تا در مقام تحلیلگر، چشماندازی از جشنواره جهانی فجر را پیش روی مخاطبان قرار دهد.
در طی چهار دوره اخیر جشنواره جهانی فجر به دبیری میرکریمی که باید آن را سرفصلی مجزا نسبت به اولین سال استقلال این رویداد در سال 94 به دبیری علیرضا رضاداد بدانیم، توجه به سینمای منطقه خاورمیانه، آسیای میانه و در مرحلۀ بعد سینمای بالتیک و قاره آسیا در اولویت قرار گرفت؛ و این تصمیم درست تیم مدیریتی موجب گردید تا به جای بلندپروازیهای هیجانی و شعارهای غیرقابل تحقق مسئولان مختلف مملکت، مسیر راه جشنواره مشخص شود. هرچند درک این چشمانداز از سوی افرادی آگاه یا ناآگاه در مقام جعلی منتقد رنگ و رخ متفاوتی مییابد و از طریق به میدان آوردن نام فستیوالهای معتبری همچون کن و برلین و ونیز، جشنوارۀ تازه استقلالیافتۀ ایرانی را به رینگ رقابتی نابرابر هدایت میسازد. با چنین زاویۀ دید بههیچوجه نمیتوان از اعتبار فیلمهای انتخابی جشنواره جهانی فجر و میهمانانش دفاع کرد و تناسبی میان تعداد محدود مخاطبان جشنواره ایرانی با میزان بازدیدکنندگان جشنوارهای همچون برلین که سالیانه حدود نیممیلیون نفر است، برقرار نمیگردد. در نگاهی واقعبینانه و به دور از سهمخواهیهای مرسوم میتوان ساختار شکلیافته در برگزاری جشنواره جهانی فیلم فجر را مورد ستایش قرار داد و در این قالب به کاستیهای موجود پرداخت.
روش تربیت کودکی که میخواهد مستقل بماند
رضا میرکریمی پس از چهارمین تجربۀ دبیری جشنواره جهانی فیلم فجر برخلاف بسیاری از مجریان رویدادهای فرهنگی و هنری که تنها اعلام خبر برگزاری در رسانهها برای برگزارکنندگان کفایت میکنند، به سمت پیشبرد یک مسیر رو به پیشرفت در حرکت است و خیلی زود از زیر سایۀ بخش ملی به لحاظ شکل اجرا بیرون آمده است. آنچه پیداست بسیاری از اتفاقات و شیوۀ اجرایی جشنواره جهانی فجر تحت تأثیر فستیوالهای الف بینالمللی است؛ هرچند روند اجرای برنامهریزیها همچنان فاصله با نظم جشنوارههای شاخص دارد، ازجمله زمان اعلام فیلمها و داوران جشنواره که برخلاف رویدادهای مشابه سینمایی تنها دو روز پیش از آغاز جشنواره جهانی فجر صورت گرفت و نیز عدم نمایش نخستین نسخۀ آثار جهانی پیش از حضور در فستیوالهای دیگر و همچنین حضور محدود سینماگران شاخصی که میتوانند موجب ارتقای بنیۀ فنی سینمای ایران شوند. بدیهی است بخش مهمی از وقوع چنین اتفاق فرخندهای از طریق در اختیار داشتن بودجۀ مناسب حاصل میشود و بخشی نیز به عهدۀ توان مدیریتی و کیفیت ارتباطات بینالمللی تیم اجرایی است.
از نظر نمیتوان دور داشت که الزامات و تنگناهای برگزاری یک رویداد فرهنگی-هنری در فضای سیاسی و اجتماعی ایران قابل مقایسه با هیچ جا نیست. بااینحال، توقع میرود که فیلمسازان منطقه اولویت خود را برای اولین نمایش بینالمللی در جشنواره جهانی فیلم فجر در نظر بگیرند و سینماگران برگزیدۀ این رویداد نیز برخلاف رسم چندینساله، غایب مراسم اختتامیه نباشند؛ اتفاق ناخوشایندی که باز هم در مراسم امسال رخ داد و ویدئوی ارسالی برندگان سیمرغ جایگزین عدم حضورشان شد.
اتفاقات رخداده در جشنواره جهانی فیلم فجر همچون بسیاری از اتفاقات دیگری که در این مملکت رخ میدهد، از حیث بیهمتا بودن قابل اشاره میباشد. چنین توجهی نه از بابت نبوغ مجریان ایرانی، بلکه بر اثر وارونگی رخدادها شکل میگیرد. از نام جشنواره شروع کنیم که همنشینیاش با عنوان «فجر» آن هم در زمانی متفاوت با آن رخداد تاریخی و در یک سلیقۀ بیسابقه در جهان، تنها به دلیل دور ماندن از ترکش دلواپسان ماندنی شد و با وجود اولین حکم دریافتی میرکریمی تحت عنوان «دبیر جشنواره جهانی فیلم ایران» (به عبارتی بهتر جشنواره جهانی تهران) از دست حجتالله ایوبی، به نظر میرسد نام فعلی در حد یک ردیف بیقافیه با جریان جشنواره جهانی فجر تنها کارکرد خنثیکننده برای دور ماندن از ترکش نقدهای معترضان داشته باشد؛ هرچند میتواند چنین نامی این توقع منطقی را برای همان گروه ایجاد کند که خواهان همسویی عنوان «فجر» با محتوای فیلمها و در شیوۀ مدیریت برنامهها باشند. بههرروی، چه نیکو بود جشنوارهای که روح مستقل برای خود قائل است، نامی تازه هم بر پیشانیاش مینشست.
چیزهایی که ما را از جشنواره دور یا نزدیک میکند
تعاملات محدود بینالمللی سینمای ایران در کنار تحریم سیاسی و نیز افزایش قیمت دلار، معضلات بسیاری پیش روی برگزارکنندگان سیوهفتمین جشنواره جهانی فجر قرار داد. به این موارد باید سنگاندازیهای داخلی برای ایجاد خلل در سفر میهمانان دعوتشدۀ خارجی را اضافه کرد که به گفتۀ میرکریمی در صدد منصرف کردن آنها برآمدند. بااینحال، برای خروج از دایرۀ کاستیهایی که از طریق سالها فقدان مدیریت کارآمد فرهنگی در سطح بینالمللی پدید آمد، تدبیر دبیر جشنواره جهانی فجر ایجاد دبیرخانۀ ثابت و انتخاب تیمهای کارشناس برای رصد مداوم فستیوالهای معتبر جهانی در طول سال بود. بدیهی است معذوریتهای نمایش فیلم در ایران، انتخاب آثار شایسته را مشکل مینماید؛ هرچند تمهیدات نرمافزاری راهکار مجریان برای حل نسبی محدودیت پخش تصاویر سانسوری شد و برگزارکنندگان جشنواره، ترکیدن بمب خندۀ مخاطبان در مواجهه با چنین تمهیدی را به افزایش میزان ممیزی ترجیح دادند! بااینهمه، دوستداران سینما این فرصت را غنیمت شمردند تا از میان 163 فیلم در بخشهای «سینمای سعادت»، «جلوهگاه شرق»، «جام جهاننما»، «نمایشهای ویژه»، «مروری بر سینمای آلمان»، «مروری بر سینمای چین»، «فیلمهای کلاسیک مرمتشده»، «مستند زیر ذرهبین»، «نمایش فیلمهای کمدی معاصر»، «شاخههای زیتون» و «بازار فیلم» آثاری تماشایی را در سیوهفتمین دوره انتخاب کنند.
تنوع موضوعات فیلمها و گسترۀ سینمای کشورهای مختلف و خلاقیتهای هنرمندانۀ فیلمسازان شرکتکننده در جشنواره چنان است که یک فرصت مطالعاتی برای پژوهشگران سینما و دیگر شاخههای علمی و آموزشی را فراهم میسازد. در سیوهفتمین جشنواره جهانی فیلم فجر، هم برای علاقهمندان فوتبال گزینههای سینمایی دلچسبی همچون «دروازهبان»، «به حال من گریه نکن انگلیس» و مستند «پیروزی» وجود داشت و هم کلاسیکدوستها با فیلمهای مهمی همچون «استاکر» و «درسو اوزالا» و «دایی وانیا» همراه شدند. به طور حتم جشنواره جهانی فجر هرساله فرصتی مغتنم برای دوستداران جدی سینما جهت کشف فیلمسازان خلاق اما ناشناخته و فیلمهای مهجور اما هنرمندانه از چهار سوی جهان خواهد بود؛ و مجتمع سینمایی چارسو با هندسۀ خاص معماریاش در این مدت توانسته است خاطرهانگیزترین لحظات را در زمان برگزاری جشنواره جهانی فجر و نیز جشنواره مستند سینما حقیقت فراهم سازد.
جشنواره جهانی فیلم فجر جای چه مخاطبانی است؟
پرسش مطرحشده هرچند میتواند پیشپاافتاده قلمداد شود، اما درک پاسخی معقولانه میتواند فضای نقادی را دگرگون سازد. اگر از صدای گریه برخی از نوزادان در سالنهای نمایش فیلم بگذریم! مخاطبان جشنواره جهانی فیلم فجر را میتوان در حد واسط مخاطبان عام و سینهفیلمها پیدا کرد. هرچند در سیوهفتمین جشنواره جهانی فیلم فجر، تبلیغات شهری با کمک شهرداری تهران سعی بر آن داشت که روح جشنواره جهانی را در سطح شهر جاری سازد و راهاندازی «گذر سینما» توسط برگزارکنندگان با مشارکت هنرمندان در خیابان برادران مظفر و نیز انتخاب سینما فلسطین بهعنوان پایگاهی مردمی جهت تماشا، تمهیداتی جهت مشارکت مردم در این جشنوارۀ متفاوت بود. برخی از عاشقان رؤیاپرداز سینمای جهان هم بعد از مدتها رغبت حضور در سالنهای سینمای ایران را پیدا کردند؛ اما برای جذب این گروههای خنثی و خاص همچنان نیاز به تدابیر بسیار است. هنری بودن فیلمهای جشنواره برای گروه مخاطبان عام و وجود ممیزی -هرچند به میزانی محدود- برای فیلمبینهای حرفهای موانعی برای مشارکت حداکثری است.
در سیوهفتمین جشنواره جهانی فجر، اضافه کردن بخشی تحت عنوان «نمایش فیلمهای کمدی معاصر» راهی برای دعوت از مخاطبانی بود که تنها انتظارشان از یک فیلم سرگرمی و شادی است که چنین تمهیدی تا حدی همراه با موفقیت بود. برای نمونه، نگارنده در تماشای مجدد فیلم «با آدولف چطورین؟» در سینما فلسطین، با تعداد زیادی از خانوادههایی برای تماشا مواجه شدم که در زمان نمایش این کمدی آلمانی که بر اساس نمایشنامۀ معروف «اسم» ساخته شد، خندهها ساز کردند. انتخاب کمدیهای متفاوت اروپایی تصمیمی هوشمندانه در جهت هدایت مخاطبان از کمدیهای نازل این سالهای سینمای ایران به سمت آثاری قابل ارزش برای خندیدن بود. از سویی امکان شناخت بیشتر سینمای امروز کشورهای آلمان و چین با انتخاب بخشهای مربوطه فراهم گردید و این رویه در دوره سیوچهارم جشنواره جهانی فجر با «مرور سینمای فرانسه»، در دوره سیوپنجم با «مرور سینمای کره» و «مرور سینمای بالتیک» و در دوره سیوششم با «مروری بر سینمای ایتالیا» و «مروری بر سینمای گرجستان» شکل یافته بود. وجود چنین گزارههای هدفمند برای مخاطبان که در کنار «سینمای ژانر» از بخشهای ثابت دورههای اخیر جشنواره بوده است، نشاندهندۀ ساختاریست که از منظر کارشناسانه طراحی گردید. حالا سؤال نگارنده مبنی بر شناسایی مخاطبان جایگاه خود را روشن میسازد تا بدانیم «مخاطبان جشنواره جهانی فجر چه کسانی هستند».
اگر نیت مغرضانۀ برخی افراد و رسانههای سیاسی را که با ژست فرهنگی، منتقد پویایی جشنواره جهانی فجر میشوند فاکتور بگیریم و حساب رسانههای مجازی و غیرمجازی را که به قول دبیر جشنواره در هیبت باجخواه! به جشنواره یورش میآورند جدا سازیم، به گروهی میرسیم که منتقد فیلمهای منتخب جشنواره جهانی هستند. هرچند این گروه کمتر رغبت حضور در سالنهای نمایش فیلمهای خارجی را پیدا میکنند تا سنجشگر قابل اعتنایی به شمار آیند، بااینحال نباید از این گروه توقع داشت که از دریچۀ سینمای امروز ایران یا هالیوود مشتاق فیلمهایی شوند که نگرۀ دیگری در سر فیلمسازان آنهاست؛ آثاری که حتی دسترسی علاقهمندان سینما به آنها بهدشواری صورت میپذیرد و رویکرد تجربهگرایانۀ این فیلمها غلبه بر وجه سرگرمکنندگی دارد. با این نگره، یکی از اهداف تیم فعلی جشنواره جهانی فجر جذب دانشجویان سینمایی و مخاطبان حرفهای سینما بوده است و در همین راستا راهاندازی باشگاه جشنواره جهانی فیلم فجر (Fiff Club) و نیز برگزاری دورههای دارالفنون (اردوی استعدادیابی و پرورش استعدادهای فیلمسازی) شکل گرفت. از نمایش فیلمها تا برگزاری کارگاهها و نشستها و تربیت مخاطب و سینماگر ازجمله اهداف شکلگیری این بخشها بوده است، هرچند کیفیت برنامهها جای نقد بسیار باقی میگذارد و ماهیت انتخاب اساتید این جلسات باید کاملاً مورد بازنگری قرار گیرد تا افراد شایسته و صاحب اندیشه جایگزین گزینههای تکراری و بیبنیه از دانش و نیز نامهای پرزرقوبرق اما فاقد تفکر شوند.
از کارگاه آموزشی چه برداشتی داریم؟
مسیر هدفمند تربیت مخاطب و سینماگر خوشفکر از طریق برپایی کارگاهها و نشستهای ثمربخش صورت میگیرد. اگر تنها ملاک برگزارکنندگان جشنواره همانند بسیاری از مراکز فرهنگی و غیرفرهنگی کشورمان ارائۀ آمار کمّی باشد، کیفیت اتفاقی که انتظار میرود، تحتالشعاع قرار میگیرد. در این راستا، سنجش کیفیت کارنامۀ ایرانیانی که بر کرسی استادی کارگاههای مختلف جشنواره نشستند و میزان آگاهی آنها از دانش روز سینمایی رهیافتی منفی را نمایان میسازد؛ افرادی که خود نیازمند نشستن در جایگاه آموزشپذیری هستند تا آموزشدهی! در دوره اخیر جشنواره جهانی فجر، ۹ کارگاه سینمایی برای اعضای باشگاه در سینما فلسطین برگزار شد. همچنین با سنجش سطح کیفی نشستهای مختلفی که در روزهای برگزاری جشنواره سیوهفتم فجر تحت عناوین کارگاه تخصصی و پنل تبادل تجربه برگزار شد، میتوان عنوان «نشست رسانهای» یا «ساعتی برای خاطرهبازی» را مناسبتر دانست! ازاینرو تربیت اعضای مشتاق برای یادگیری سینما باید با تأمل و دقت بیشتری صورت پذیرد و در این بخش میتوان به جای ارائۀ مطالب پیشپاافتاده، از طریق همراهی سینماگران اندیشمند و محققان واقعی مطالب قابل ارزشی را ارائه کرد. همچنین بهتر است زمان برگزاری کارگاهها و نشستها را به ساعتی متفاوت از نمایش فیلمها منتقل کرد.
بااینهمه، اهمیت رویکرد آموزشی جشنواره و لزوم برقراری ارتباط میان اهالی سینما در سطح بینالمللی و بهروزرسانی اطلاعات اهالی سینمای ایران اتفاق فرخندهای است و در همین دوره سیوهفتم جشنواره نیز برپایی نشست «مطالعات سینمای جهان (سینمای برزیل)»، «پنل مطالعات سینمای جهان (سینمای کره)»، «مرور سینمای آلمان» و «کارگاه سینمای آهسته» قابل توجه بود.
با میهمانان جشنواره عکس سلفی بگیریم یا داشتههایشان را بدزدیم؟
یکی از نشانههای اهمیت یک فستیوال، میزان حضور چهرههای سرشناس در آن رویداد است. ازاینمنظر، تعداد افراد شاخص در سیوهفتمین جشنواره جهانی فجر نسبت به بسیاری از جشنوارههای معتبر بینالمللی و حتی ادوار اخیر جشنواره جهانی فجر کمتر بود و به طور حتم شرایط اقتصادی در این ماجرا دخیل بوده است. با وجود اینکه ماهیت جشنواره جهانی فیلم فجر دوری از هیاهوی فرش قرمز بوده است و حضور فیلمسازان هنری همچون «الکساندر سوخوروف»، «سمیح کاپلان اوغلو»، «لخ مایوسکی»، «ویکتور اریسه»، «میلچو مانچفسکی» در کنار چهرههایی همچون «ژان پییر لئو» و «فرانکو نرو» ترکیب جالبی از سینمایی متفاوت را در طی ادوار مختلف رقم زده بود، بااینحال در دو دوره اخیر وسوسۀ ایجاد تبلیغات رسانهای و مهمتر از آن استراتژی راهاندازی شوی سیاسی به سراغ مدیران جشنواره آمد و در مسیری متفاوت از رویکرد هنری جشنواره مستقل فجر، این هالیوودیهای سرشناس بودند که در کنار مدیران بخشهای مختلف جشنواره عکس سلفی گرفتند و مقابل دوربین رسانههای داخلی نفرت خود را نثار سیاستهای آمریکا کردند.
«الیور استون» در دوره سیوششم و «پل شریدر» در دوره سیوهفتم میهمان ویژه جشنواره جهانی فجر بودند تا همراستا با خواست سیاسیون در داخل، تیترهای جانانه بسازند و از آنجا که حضور اهالی هالیوود بازتاب رسانهای گستردهای در سطح داخلی و خارجی دارد، رویه «هر جشنواره یک چهره» توسط برگزارکنندگان جشنواره اتخاذ گردیده است. مسیری که در غالب دیگر جشنوارههای داخلی که اهداف سیاسیشان برتر از اهداف سینمایی است تا حدی قابل توجیه است، نه رویدادی که ادعای راهاندازی جریان متفاوت سینمایی در ایران دارد. به طور حتم اگر نگاه برگزارکنندگان از تزیین ویترین جشنواره به سمت کسب آوردۀ سینمایی از میهمانان شاخص جشنواره متمایل شود، استون، شریدر، سوخوروف و دیگران حرفهای قابل ارزشتری در محدودۀ سینما خواهند داشت.
با وجود هیاهوی چندروزه از بازتاب حضور «پل شریدر» در رسانههای داخلی، ادامۀ اعتراضات از سوی منتقدین به سمت دبیر جشنواره شکل گرفت و حتی به شایعۀ احضار دبیر جشنواره به مجلس جهت پاسخگویی هم رسید؛ یک بازی رسانهای در دو سوی احضار تا انکار میان دو گروه مخالفین و موافقین برگزاری جشنواره جهانی فجر که با روایتهای متفاوتی از سوی اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس با خاستگاههای مختلف سیاسی همراه شد!
شناختهشدهترین میهمانان هنری در سیوهفتمین جشنواره جهانی فیلم فجر، «مایک فان دیم» کارگردان برندۀ جایزه اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسیزبان در سال 1998 (بهعنوان داور در جشنواره جهانی فجر)، «لوکا بیگاتزی» فیلمبردار آثاری از سورنتینو و کیارستمی، «جولی برتوچلی» دستیار سابق کیشلوفسکی و دارندۀ جایزه سزار و جایزه ویژه هفته فیلم منتقدان در جشنواره کن و «پل جوزف شریدر»، فیلمنامهنویس، کارگردان و نظریهپرداز شاخص سینمای جهان بود. حضور این میهمانان در سیوهفتمین جشنواره جهانی فجر، برگزاری چند نشست و کارگاه بود که به غیر از کارگاه فیلمبرداری بیگاتزی ثمرۀ چندانی به همراه نداشت.
برای نمونه، پل شریدر مطرحترین میهمان امسال جشنواره به غیر از نشست رسانهای، در «دارالفنون» مسترکلاس داشت و در دانشکده سینما تئاتر از «سبک استعلایی در سینما» گفت و دو کارگاه فیلمنامهنویسی نیز در مجتمع سینمایی چارسو برگزار کرد، اما آن محصول فنی مورد انتظار از این جلسات استخراج نشد. برای نمونه، در کارگاه «تخصصی فیلمنامهنویسی» که با استقبال مخاطبان همراه بود، به ذکر خاطراتی از رفاقت شریدر و اسکورسیزی و میزان تأثیر رابرت دنیرو در خلق دیالوگهای فیلمنامۀ «راننده تاکسی» سپری شد. بههرروی، خواست دعوتکنندگان ایرانی پس از اتمام جشنواره با پست فیسبوکی سینماگر هالیوودی و میزان تعاریفش از ایران برآورده شد!
چگونه بازار فیلم تبدیل به چایخانه میشود!
هرچند عنوان «بیستودومین بازار فیلم» در سیوهفتمین جشنواره جهانی فجر برای افرادی ناآشنا با این رویداد میتواند همراه با اشتیاق تماشا و کنجکاوی برای کشف پدیدههای متفاوت سینمایی باشد، اما تنها لحظهای پس از ورود به راهروهای باریک بازار و عبور از کنار دیوارههای قرمزرنگ غرفهها همۀ انتظارات رنگ میبازد. با وجود حضور چند بازدیدکنندۀ خارجی، بازار جشنواره نه گرمی معمول بازارهای جهانی را دارد و نه دغدغۀ فعالان مهم بازار بینالمللی. ازاینجهت، آرامترین مکان چارسو تبدیل به استراحتگاهی برای حاضران جشنواره و در نهایت یک دورهمی دوستانه با صرف چای تبلیغاتی شد! هرچند «کتابخانه ویدیویی» در این دوره برای استفاده از متقاضیان تکمیل گردید و ۴۸ فیلم ایرانی در این بخش به نمایش درآمد، اما میزان استقبال خریداران خارجی چنان نبود که اتفاقی را رقم بزند. در چنین شرایطی، دبیر بازار جشنواره فجر قرار گرفتن این جشنواره را در حدفاصل زمانی بازار میپ تیوی و بازار کَن دلیلی برای عدم حضور دعوتشدهها دانست. ازاینمنظر، در کنار برخی از غرفههای ایرانی که چندان تناسبی با ابعاد بینالمللی نداشتند، شناختهشدهترین غرفۀ خارجیها متعلق به شرکت تیوی فرانس از تلویزیون فرانسه بود. در نهایت، برپایی نخستین نمایشگاه تجهیزات و فناوریهای سینمایی در روزهای پایانی جشنواره در محدودۀ بازار فیلم راهی برای از بین بردن فضای سرد حاکم بود.
همیشه پای پول در میان است
یکی از سرفصلهای نگاه منتقدان به جشنواره جهانی فیلم فجر، بحث هزینههای مازادی است که در شرایط نامساعد اقتصادی به دوش کشور میافتد. این گروه اعتقاد دارند که چنین هزینهای بدون ثمره و دستاورد خاصی، تنها سوخت میگردد. از زمان برگزاری نشست خبری دبیر جشنواره یک بند اضافه نیز وارد محدودۀ نگاه منتقدان شد که دربارۀ نقش ناپیدای سرمایهگذاران غیردولتی سیوهفتمین دوره بود. این شایعه در فضای رسانهای شکل گرفت که جوان تازهواردی که سرمایۀ فیلم ایرانی برگزیدۀ جشنواره و نیز فیلم پربازیگری به تهیهکنندگی دبیر جشنواره را به عهده داشته است، جزو مهمترین سرمایهگذاران این جشنواره نیز بوده است. از آنجا که به گفتۀ دبیر جشنواره 60 درصد تأمین سرمایه از طریق اسپانسرهای داخلی صورت گرفته است، منتقدان خواهان معرفی سرمایهگذاران شدند و با توجه به عدم پاسخگویی مناسب دبیر جشنواره، بهانه برای افزایش میزان انتقادات فراهم شد؛ هزینههایی که قرار است با توجه به رویکرد شفافسازی رئیس فعلی سازمان سینمایی هرچه زودتر بهتفصیل رسانهای شود. رقمی که به گفتۀ دبیر جشنواره رشد چندانی نسبت به فضای ناامن اقتصادی در این ایام نداشته است و در سیوهفتمین دوره نسبت به دوره پیشتر که 8 میلیارد و 290 میلیون تومان بود، در حدود یکونیم میلیارد افزایش پیدا کرد. این هزینه را باید در کنار رقم 6 میلیارد و 200 میلیون در دوره سیوسوم و 7 میلیارد در دوره سیوچهارم و 8 میلیارد و 600 میلیون در دوره سیوپنجم مورد قیاس قرار داد.
سایۀ سنگین ادغام بر سر جشنواره جهانی فجر
هرچند سید عباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در بازدید از سیوهفتمین جشنواره جهانی فیلم فجر، استقلال را مقدم بر ادغام دانست و برگزاری این رویداد بینالمللی را موجب ایجاد دیپلماسی فرهنگی قلمداد کرد و همچنین حسین انتظامی، سرپرست وقت و رئیس فعلی سازمان سینمایی در اتفاقی مشابه از ظرفیتهای این جشنواره برای توسعۀ بازار جهانی سینمای ایران گفت، اما همین مقام سینمایی در جمع خبرنگاران از بررسیهای کارشناسانه دربارۀ ادغام یا استقلال جشنواره فجر برای دورههای آتی سخن گفت. این اظهارنظرهای متناقض چنان بود که دبیر جشنواره که سال گذشته در دوران مسئولیت محمدمهدی حیدریان با قوت گفته بود «حالا حالاها دبیر هستم»، در چنین شرایطی از گیج شدن خود بگوید!