شناسهٔ خبر: 64576 - سرویس کتاب و نشر

«تفکر در دوره باستان»

1 لسفه در سرآغازهایش، در سرزمین یونان، کوششی تدریجی است برای نشاندن عقل بر اریکۀ قدرتی که خیال بر آن نشسته بود؛ و برای ارائۀ تبیینی منطقی و عقلانی از عالم و آدم به جای تبیین اساطیری سنّتی که زادۀ تخیّل شاعران بود. اخراج شاعران از شهر آرمانی از سوی افلاطون در واقع از آرمان حکومت مطلقۀ عقل و حکمت حکایت می‌کند.

«تفکر در دوره باستان» (جلد نخست مجموعه تاریخ فلسفه غرب)

ترنس اروین

مترجم: حسن فتحی

ناشر: سازمان سمت

تعداد صفحه: ۳۰۹ صفحه 

قیمت: ۳۶ هزار تومان 

مترجم در مقدمه خود بر این کتاب آورده است: «ترنس اروین با اشرافی که بر نحوۀ پیدایش و رشد و کمال فلسفه از اندرون اساطیر دارد، گزارش خویش از تفکر در عهد باستان (یعنی یونان) را با معرفی آموزه‌های اساطیری هومر آغاز می‌کند و، به نحوی عالمانه و نوآورانه، خواننده را در هزار سال فلسفۀ یونان به گونه‌ای همراهی و رهبری می‌کند که با کسب تصورّی روشن از این دوره، طلیعه‌های گذر از اندیشۀ یونانی به اندیشۀ مسیحی را نیز شاهد باشد.

بدین ترتیب، او پس از مقدمه‌ای کوتاه دربارۀ دامنه و دوره‌ها و پرسش‌ها و پاسخ‌های فلسفۀ یونانی، جهان‌بینی اساطیری یونانیان را با محوریت هومر معرفی می‌کند. در معرفی نخستین فیلسوفان طبیعت‌گرا و واکنش‌های شکاکانه در برابر آن‌ها در تعلیمات دموکریتوس و در نهضت سوفسطایی (در فصل‌های ۳ و ۴)، اروین در واقع از سویی کمتر از تاریخ فلسفه‌های متعارف و از سوی دیگر بیشتر از آن‌ها سخن می‌گوید: به جای پرداختن به همۀ مکتب‌ها و چهره‌ها یکی از آن‌ها را محور قرار می‌دهد و بقیه را در ارتباط با آن به اختصار و اشاره مطرح می‌کند؛ در عوض، توجه خواننده را به دیگر جریان‌های مرتبط با فلسفه (مثلاً طب و تاریخ در فصل ۳ و تراژدی در فصل ۴) نیز جلب می‌کند.»

نویسنده سه چهرۀ شاخص فلسفۀ یونان، سقراط و افلاطون و ارسطو، را (در فصل‌های ۵، ۶ و ۷) در حجم معقول و با جامعیّت معقول، به گونه‌ای معرفی می‌کند که هم بتوان دید که آن‌ها چگونه آموزه‌های متنوع پیش از خودشان را در نظام خویش با روح واحدی با یکدیگر سازگار می‌کنند و هم بتوان تفسیرها و بدفهمی‌های مرتبط با آموزه‌های آن‌ها را درک و ارزیابی کرد.

مولف کتاب فاصلۀ طولانی میان ارسطو و افلوطین را فقط با معرفی دو مکتب اپیکوری و رواقی (فصل‌های ۸ و ۹) پُر می‌کند. این دو مکتب صبغۀ تسلّی‌بخش و حیات‌محوری آموزه‌های فلسفی دورۀ یونانی‌مآبی را به‌روشنی نشان می‌دهند.

افلوطین، به عنوان چهرۀ شاخص فلسفه در دورۀ امپراتوری روم، مخصوصاً به سبب پیوند نزدیک پیروانش با آبای مسیحیت، عملاً به عنوان مهم‌ترین حلقۀ اتصال فلسفۀ یونانی با فلسفه و الهیات مسیحی ایفای نقش می‌کند. اروین با گزارش آموزه‌های نوافلاطونیِ افلوطین (در فصل ۱۰) و با اختصاص فصل آخر کتابش به معرفی اجمالی مسیح و آموزه‌هایش و به گزارش آرای قدیس آوگوستین، این پیوند را بر خواننده روشن می‌سازد.

اروین در دیباچه هدفش را از نگارش کتاب و همچنین معرفی اجمالی از کتابش را به این صورت بیان می‌کند: « این کتاب را به قصد مطالعۀ خوانندگانی نوشته‌ام که آشنایی قبلی‌شان با فیلسوفان یونان و جهان رومی، یا با پیشینۀ ادبی و تاریخی آن‌ها، ناچیز است یا هیچ معلومات قبلی در این خصوص ندارند. طبیعتاً، امیدوارم که برای دانشجویان و آموزگاران دوره‌های مربوط به فلسفۀ یونانی [نیز] سودمند باشد؛ این خوانندگان مندرجات این کتاب را هم کمتر و هم بیشتر از آن خواهند یافت که احتمالاً انتظارش را داشته‌اند. فصل‌های ۲ تا ۴ به هیچ وجه همۀ «پیش‌سقراطی‌ها» را، آن‌گونه که معمولاً در نظر گرفته می‌شوند، پوشش نمی‌دهد؛ از سوی دیگر، برخی نویسندگان و پرسش‌ها در این سه فصل آمده‌اند که بیشتر از آن چیزی شایستۀ مطالعه هستند که (تا آنجا که من خبر دارم) معمولاً در نخستین آشنایی دانشجویان با فلسفۀ یونانی مورد مطالعه قرار می‌گیرند. در فصل‌های ۵ تا ۷ فضای معتنابهی را به افلاطون و ارسطو اختصاص داده‌ام؛ اما کوشیده‌ام مانع از آن شوم که این دو بر صحنه مسلط شوند، و در فصل‌های ۸ تا ۱۰ کوشیده‌ام تا تصوری از تنوع و در عین حال استمرار فلسفه پس از ارسطو به دست دهم.»

در جایی دیگر نیز آورده است: « خلاصۀ تاریخی نظام‌مندی در این کتاب ارائه نمی‌کنم؛ اما سعی کرده‌ام تاریخ‌های فیلسوفان بزرگ را با فاصله‌های معقولی در متن کتاب ذکر کنم؛ و این تاریخ‌ها، به همراه تاریخ‌های سایر نویسنده‌های ذکرشده، در نمایۀ آخر کتاب تکرار شده‌اند. روشن خواهد شد که تاریخ‌های اکثر فیلسوف‌ها یا غیر دقیق هستند یا غیر  قابل اعتماد، یا هر دو. واژۀ «شکوفایی» ناظر بر شواهد خاصی است بر اینکه شخص مورد نظر در سال یا سال‌های ذکرشده فعال بوده است. معمولاً قید «پیش از میلاد» یا «میلادی» را در جاهایی که تصور کرده‌ام خطر التباس وجود دارد بر تاریخ‌ها اضافه کرده‌ام.»

در پشت جلد این کتاب نیز آمده است: « فلسفه در سرآغازهایش، در سرزمین یونان، کوششی تدریجی است برای نشاندن عقل بر اریکۀ قدرتی که خیال بر آن نشسته بود؛ و برای ارائۀ تبیینی منطقی و عقلانی از عالم و آدم به جای تبیین اساطیری سنّتی که زادۀ تخیّل شاعران بود. اخراج شاعران از شهر آرمانی از سوی افلاطون در واقع از آرمان حکومت مطلقۀ عقل و حکمت حکایت می‌کند.»