«دو قرن سکوت» یکی ازمناقشهانگیزترین و در عین حال تاثیرگذارترین آثاری است که در یکصد سال اخیر در ایران منتشر شده است. حتی گرچه خود دکتر زرینکوب بعد از این کتاب، آثاری به مراتب مهمتر و عمیقتر نگاشت، اما هیچکدام از نظر شهرت و اثرگذاری به پای «دو قرن سکوت» نرسید.
فرهنگ امروز: امیرحسین حاتمی
«دو قرن سکوت» یکی ازمناقشهانگیزترین و در عین حال تاثیرگذارترین آثاری است که در یکصد سال اخیر در ایران منتشر شده است. حتی گرچه خود دکتر زرینکوب بعد از این کتاب، آثاری به مراتب مهمتر و عمیقتر نگاشت، اما هیچکدام از نظر شهرت و اثرگذاری به پای «دو قرن سکوت» نرسید. این کتاب در واقع «سرگذشت حوادث و اوضاع تاریخی ایران در دو قرن اول اسلام از حمله عرب تا ظهور دولت طاهریان» است. دو قرن سکوت، نخست در سالهای پایانی دهه بیست به صورت پاورقی در نشریه «مهرگان» ارگان «جامعه لیسانسیههای دانشسرای عالی» چاپ شد. سپس در سال۱۳۳۰ برای نخستینبار به صورت کتابی مجزا نشر یافت. پس از نخستین انتشار، به سرعت چاپ اول «دو قرن سکوت» نایاب میشود. اما از همان آغاز به دلیل نقدهای متعدد صورتگرفته، زرینکوب اجازه تجدید چاپ نمیداد تا در فرصت مناسب محتوای کتاب را بازبینی کند. در اردیبهشت ۱۳۳۶ متن بازبینیشده اثر از سوی انتشارات امیرکبیر منتشر میشود. از فروردین ۱۳۳۶ متن «دو قرن سکوت» از چاپ دوم به بعد تغییر نکرد و چاپهای بعدی بر پایه همین متن انجام شده است.
زرینکوب در مقدمه چاپ دوم برخی برداشتهایش در چاپ اول را مورد انتقاد قرار داد و تصریح کرد در چاپ اول «آنچه سخنشناسان و خردهگیران در باب چاپ سابق گفته بودند هرچه را وارد دیدم به منت پذیرفتم و در آن نظر کردم. در جایی که سخن از حقیقتجویی است چه ضرورت دارد من بیهوده از آنچه سابق به خطا پنداشتهام، دفاع کنم»؛ به همین سبب «قلم برداشتم و در کتاب خویش بر هرچه مشکوک و تاریک و نادرست بود، خط بطلان کشیدم، بسیاری از این موارد مشکوک و تاریک جاهایی بود که من در آن روزگار گذشته نمیدانم از خامی یا تعصب، نتوانسته بودم به عیب وگناه و شکست ایران به درست اعتراف کنم. در آن روزگاران چنان روح من از شور و حماسه لبریز بود که هرچه پاک و حق و مینوی بود از آن ایران میدانستم و هرچه را از آنِ ایران نبود زشت و پست و نادرست میشمردم.»
در واقع اشاره زرینکوب به مضمون بیش از حد ملیگرایانه و ضد عرب چاپ نخست کتاب بود که مورد نقد منتقدان قرار گرفته بود. از نظر منتقدان، کتاب دو قرن سکوت او نماینده تصویری ملیگرایانه و سکولار از تاریخ ایران بود. از نگاه آنان روایت زرینکوب از تاریخ ایران، بازسازی باستانگرایانهای از ایران به عنوان ملتی ناب بود که در آن شهروندی بر پایه نژاد، زبان مشترک، تاریخ مشترک یا عضویت در فرهنگ و تمدنی متحدالشکل تلقی شده بود. همچنین به باور آنان در این کتاب فاتحان عرب مسلمان به صورت بربرهایی خشن و نژادپرست تصویر شده بودند که در پایمال کردن روحیه ملی ایرانی به وسیله تخریب هرچه ایرانی است مصمم بودند. برای نمونه از جمله مباحثی که زرینکوب در چاپ اول بدان اشاره کرده و موجبات اعتراض قرار گرفته بود، داستان کتابسوزی توسط مسلمانان بود.
با این حال با توجه به اینکه خود نویسنده «حقیقتجوی» کتابِ دو قرن سکوت، در چاپ دوم برمبنای انتقادات منتقدان، متن اثر را بازبینی کرد و نیز به تاثیر شور و هیجانهای جوانی در محتوای کتاب اشاره نمود، آنچه باید ملاک و معیار داوری درباره «دو قرن سکوت» باشد، همین چاپ دوم کتاب است. چاپ دوم تا اندازه زیادی به دور از شور و تعصبات چاپ نخست است و همچنین از نظر تحقیقی نیز متنی ارزشمند است. زرینکوب در این اثر با قلمی شیوا و دلپذیر به بررسی و تحلیل دو قرنی که بیشک مهمترین دوره تاریخی در سراسر تاریخ ایران زمین است، پرداخته است. مهمترین از آن رو که اسلامی شدن ایران مهمترین رویداد در سراسر تاریخ ایرانیان است.
نکته جالب آنکه علاقه زرینکوب به این دوره سبب نگارش چند اثر دیگر در همین زمینه شد. یکی «تاریخ ایران بعد از اسلام» و دیگر جلد دوم «تاریخ مردم ایران» بهرغم آنکه از نظر محتوا و لحن بسیاری از مطالب این دو کتاب همانندی زیادی با «دو قرن سکوت» دارد، اما این آثار هیچگاه به این شدت و حدت محل مناقشه نشد. از این رو به نظر میرسد بخشی از جدال صورتگرفته بر سر «دو قرن سکوت»، به واژه «سکوت» برمیگردد. بسیاری از منتقدان بر این باور بودند و هستند که ایرانیان هرگز «سکوت» نکردند. اما زرینکوب خود معتقد است، سکوت موردنظر او نه سکون و خاموشی مردمان بلکه خاموشی خواسته یا ناخواسته زبان فارسی و سکوت محققان درباره حقایق این بازه زمانی است؛ «برای چه نام کتاب را که دو قرن از پرماجراترین ادوار تاریخ ایران است، «دو قرن سکوت» گذاشتهام و نه دو قرن آشوب و غوغا؟... نه آخر طی این دو قرن زبان ایرانی خاموشی گزیده بود و سخن خویش جز بر زبان شمشیر نمیگفت.» از این منظر حق با زرینکوب است، چراکه واقعا زبان فارسی خاموشی گزیده بود و صرفا از میانه سده سوم هجری بود که آرامآرام زبان فارسی دری پدیدار شد. البته از سده سوم نه تنها زبان فارسی بلکه ایرانیان از نظر سیاسی نیز نخسین گامها را برای استقلال سیاسی از خلافت عربی- اسلامی برداشتند و از این منظر ایرانیان به «پایان دو قرن سکوت » رسیدند. با این وصف نباید تجلیهای زرینکوب را ناشی از تعصبات ملیگرایانه صرف و احتمالا ضدعرب یا حتی ضداسلامی دانست. زرینکوب با نگارش کتاب «کارنامه اسلام» در سال 1348 نشان داد به ارزشهای تمدن جهانی اسلامی باور دارد و آن را میستاید. با همه این مناقشات و مجادلات، زرینکوب دو سال پیش از درگذشتش، در پاسخ به این پرسش که کدامیک از آثارش را بیشتر دوست دارد؟ پاسخ داده بود «دو قرن سکوت» را.