فرهنگ امروز: «علم، جامعه و تکنولوژی در ایران» روانه بازار نشر شد.
سید محمود نجاتی حسینی(خراسانی) پژوهشگر مطالعات علم و دین و مطالعات دانشگاهی: کاویدن تاریخ فرهنگی علم و تکنولوژی در ایران و بهویژه در حوزه یک سده اخیر در تاریخ معاصر ایران از منظر «جامعهشناسی علم و تکنولوژی» و نیز «جامعهشناسی تاریخی» از حساسیت و اهمیت برخوردار است. خصوصا از لحاظ تلفیق این دو دیدگاه مهم در مورد تمدن و فرهنگ پرپیشینه ایران اسلامی که حاصل آن شکل دادن به یک دیدگاه تلفیقی نو تحت عنوان «جامعه شناسی تاریخی علم و تکنولوژی ایران» است؛ چنین مطالعاتی در اولویت است. لذا فکر اصلی و ضرورت انجام مطالعه حاضر نیز ناشی از چنین نیازهای تاریخی تمدنی و علمی فرهنگی بوده است. به صورت اخص نیز این مطالعه به کاوش در مقوله علم و تکنولوژی ایران اختصاص یافته است. ضمن کاویدن تاریخ اجتماعی فرهنگی علم و تکنولوژی در دوران سنت ( سدهها ی8 تا 17 میلادی ) اما به جهت تدقیق بحث و مسالهمند نمودن آن، مسأله انتقال علم و تکنولوژی به ایران در دوره قاجاریه (1925-1782) محور تمرکز بحث قرارگرفته است؛ که به نظر میرسد خاستگاه تاریخی اجتماعی انتقال علم و تکنولوژی در ایران معاصر است.
شالوده این مطالعه حسب اقتضائات پژوهشی و ملاحظات مترتب بر مضمون در یک مقدمه، 4 فصل و یک پی نوشت و یک نتیجه گیری مرتب شده است. در مقدمه، ضمن بسط بحثی مستوفا در باب مساله علم وتکنولوژی، برخی ملاحظات پژوهشی ناظر به این نوع مطالعه عرضه شده است؛ تا خواننده به نحوی شفاف درجریان نحوه مواجهه روشی نظری با یک مساله تاریخی اجتماعی موثر و مهم همانند انتقال علم و تکنولوژی بر زمینه یک " اجتماع – فرهنگ سنتی" آن هم از نوع " ایرانی – قاجاری" آن قرارگیرد.
ساختار کتاب حاضر در سه بخش سامان داده شده است. بخش یک: کاوش نظری – تاریخی؛ بخش دو: کاوش تاریخی – اجتماعی؛ و بخش سه:کاوش اجتماعی – فرهنگی. این بخشها به ترتیب وطی شش فصل مرتب شده اند.
در فصل یکم، نظریه علم،تکنولوژی و جامعه، برخی مباحث مبنایی مرتبط با جامعه شناسی علم و تکنولوژی آمده است که برای فهم اهمیت مساله انتقال علم و تکنولوژی از این منظر معرفتی سودمند است. در فصل دوم، واقعیت تاریخی علم و تکنولوژی درایران[سدههای 8 تا 17 میلادی]، با استفاده ازخط مشی تاریخ فرهنگی و اجتماعی چرخه نقل و انتقال معرفت علمی از تمدن شرق اسلامی به غرب مسیحی و برعکس دریک بازه زمانی تقریبا یک هزار ساله تشریح شده است. در ذیل این مقوله نیز، بحث از دورههای فراز معرفت علمی: انتقال از جهان اسلام به غرب و فرود معرفت علمی: انتقال ازغرب به جهان اسلام آمده است.
در فصل سوم، باعنوان واقعیت اجتماعی علم و تکنولوژی در ایران [سدههای 18 و 19 میلادی]، فرایند،روند و مکانیزم اجتماعی انتقال علم و تکنولوژی در عصر قاجاریه به ایران تشریح شده است.در ذیل این فصل به ترتیب: نو اندیشی علمی (اندیشه گران ایرانی)، نوخواهی علمی (سیاست ورزان ایرانی)، نوگرایی تکنولوژیکی (کارآفریدههای ایرانی) و نوسازی علمی تکنولورژیکی (کارافرینان ایرانی) در عصر قاجاریه در این خصوص توضیح داده شده است.
در فصل چهارم نیز مسایل اجتماعی علم و تکنولوژی درایران[سدههای 18 و19 میلادی] ودر قسمت نتیجه گیری دستاوردهای انتقال علم وتکنولوژی [سدههای 18 و 19 میلادی] و فضای اجتماعی علم و تکنولوژی در ایران دوره گذار[سدههای 19 و 20میلادی]، تشریح شده است. در فصل پنجم فضای اجتماعی علم در ایران - دوران گذار[سده 19 -20 میلادی] و در فصل ششم نیز مسائل فرهنگی فضای اجتماعی علم درایران- درآستانه عصرمدرن[سده 20 میلادی] جمعبندی شده است.
روی هم ساختار کتاب حاضر نیز به صورت زیرطراحی شده است تا بهتر و دقیقتر و جامع تر بتوان ماهیت جامعهشناختی وضعیت علم و تکنولوژی و نسبت آن با تاریخ و فرهنگ و مردمان و دولت مردان و فرهیختگان و روحانیون و غربیان را کاوش نمود. به هم چنین مباحث فصلهای کتاب طوری تنظیم شده است تا از نگاه جامعه شناختی بتوان نسبتهای میان خرده سیستمهای اصلی جامعه ایران معاصر ( البته با تمرکز بر عصر قاجاریه و منتهی به مشروطه و درآستانه عصر شبه مدرنیته پهلوی اول ) در سپهر اقتصاد سیاسی، اجتماع و فرهنگ و نظام حقوقی را به خوبی پوشش داد.
*پیش گفتار / مقدمه: پروبلماتیک علم و تکنولوژی
[الف] مساله علم و تکنولوژی؛[ب] تاریخ اجتماعی فرهنگی مساله؛[پ] پروبلماتیک اجتماعی مطالعه مساله تاریخی علم و تکنولوژی در ایران.
بخش یک: کاوش نظری – تاریخی
*فصل یکم:نظریه " جامعه علم، تکنولوژی".
[1]ماهیت اجتماعی " شناخت – علم"؛[2 ]ماهیت اجتماعی "علم – تکنولوژی؛ [3 ] الگوی شناخت ماهیت تاریخی اجتماعی علم و تکتولوژی در ایران
*فصل دوم: واقعیت تاریخی علم و تکنولوژی درایران[سدههای 8 -17 میلادی]
[4 ] دوره فراز معرفت علمی: جهان اسلام و غرب؛[5 ] دوره فرود معرفت علمی:غرب و جهان اسلام؛[6 ] فضای فرهنگی علم – تکنولوژی در ایران :آستانه رنسانس غرب.
بخش دو: کاوش تاریخی – اجتماعی
*فصل سوم: واقعیت اجتماعی علم وتکنولوژی درایران[سده 18 -19 میلادی]
[7] نو اندیشی علمی: اندیشه گران ایرانی؛[8 ] نوخواهی علمی:سیاست ورزان ایرانی؛[9] نو گرایی تکنولوژیکی: کارآفریدههای ایرانی؛[10] نوسازی علمی تکنولوژیکی: کارآفرینان ایرانی
*فصل چهارم: مسایل اجتماعی علم وتکنولوژی درایران[سده 18 -19 میلادی ]
[11 ] چالشهای انتقال علم و تکنولوژی؛[12 ] پیامدهای انتقال علم و تکنولوژی.
بخش سه :کاوش اجتماعی – فرهنگی
*فصل پنجم: فضای اجتماعی علم در ایران - دوران گذار[سده 19 -20 میلادی]
[13 ] فضای اجتماعی علم و تکنولوژی.
*فصل ششم: مسائل فرهنگی فضای اجتماعی علم درایران- درآستانه عصر شبه مدرن[سده 20 میلادی]
[14] مسایل فرهنگی علم و تکنولوژی؛[15 ] آثار فرهنگی علم و تکنولوژی؛[ 16 ] تلاشهای فرهنگی بومی؛[17 ] دستاوردهای اجتماعی ملی؛[18 ] مصایب سیاسی اجتماعی.
**پی گفتار /کتاب شناسی.
هم چنین به منظور تسهیل بیشتر در فهم و انتقال دادهها و یافتههای جامعهشناختی که معمولا سخت و پیچیده و مطول هستند و عمدتا برای خوانندگان غیر متخصص ممکن است ایجاد مشکل کند، تلاش شده تا حد امکان و حسب مورد از ابزارهای هندسی مرسوم در منطق پژوهش اجتماعی ( دیاگرا م و جدول و شکل ) هم استفاده شود.به این منظور شکلهایی با عناوین زیر طراحی و ارائه شده اند :
تیپولوژی معرفتهای علمی- فلسفی- دینی از دیدگاه ماکس شلر.
(2) مقایسه وضع و شرایط علم در دو ساخت اجتماعی سنتی و صنعتی.
(3) ساخت اجتماعی و مدلهای رشد و انحطاط علم.
(4) بررسی آماری برخی مؤلفههای علمی برجسته مرتبط با وضعیت رشد علم در ایران قبل از رنسانس غرب (1450- 800).
(5) بررسی آماری برخی مؤلفههای علمی برجسته مرتبط با وضعیت رکود علم در ایران پس از رنسانس غرب (1782- 1500.
جمعبندی دیدگاهها و مباحث نظری اندیشه گران نواندیش ایران عصر قاجاریه در ارتباط با انتقال علم و تکنولوژی.
(7) مشخصات کاخانههای صنعتی ایران در اواخر دوران قاجاریه (1925).
(8) مشخصات کارخانههای صنعتی متعلق به خارجیها در ایران اواخر دوران قاجاریه(1925).
(9) استخدام نیروی انسانی در بخش صنعت سنتی ایران – اواخر دوران قاجاریه درتهران(1925.
(10)عوامل اجتماعی و معرفتی تعیین کننده سطح توسعه یک علم.
(11) مدل تحلیلی بررسی مکانیزم اجتماعی انتقال علم و تکنولوژی و فضای اجتماعی علم و تکنولوژی: ایران عصر قاجاریه.
در بخش پیگفتار کتاب هم آمده است: «به نظر میرسد که می توان بصورتی گذرا به ارزیابی کارنامه عصر قاجاریه و ترازنامه انتقال علم و تکنولوژی به ایران در عصر قاجاریه اشاره کرد.بزعم ما، مکانیزم انتقال علم و تکنولوژی به ایران در عصر قاجاریه علیرغم محدودیتها، بی برنامه گریها و کاستیهایی که داشته است و تنگناهایی که با آن مواجه بوده است؛ نسبتاً عملکرد موفقیت آمیزی داشته است.
واقعیتهای تاریخی-اجتماعی بیانگر این است که نخبگان نظریه پرداز و عملگرای ایران در عصر قاجاریه به وظیفه تاریخی خود در قبال توسعه اقتصادی-سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ایران و سوق دادن ایران به سمت پیشرفت، در چهارچوب شرایط تاریخی و امکانات عینی و مقتضیات ذهنی قرن 19، عمل نمودند. با این وجود این واقعیت تاریخی-اجتماعی را نبایستی نادیده گرفت که تبدیل فکر و اندیشه و نظریه به عینیت و عمل در جامعه سنتی مانند ایران عصر قاجاریه براحتی میسر و فراهم نبوده است.
ایران در عصر قاجاریه روابط ژئوپلیتیکی گستردهای با غربیها داشته است؛ تنازعات ژئوپلتیکی نیز وجود داشته است؛ تعارضات درونی میان مردم و روحانیون با دولت و میان خرده فرهنگهای متصوفه و بهائیت با متشرعه مساله ساز بوده است؛ استبداد شرقی بصورتی هولناک وجود داشته است؛ رجال و شخصیتهای ذی نفوذ و دوگانه از قبیل مذهبی-انگلوفیل- روسوفیل-ژرمانوفیل و غیره در متن اجتماعی حضور داشته اند؛ ماشین سیاسی درگیر رفتارهای روان شناختی متلون و ایستارهای تنش زا از قبیل حسادتها، کینهها، تملقها، خیانتها، دسیسه چینیها، ریاکاریها و... بوده است؛ در ساخت اجتماعی دوگانگی بصورت نابرابری اجتماعی، فقر و غنا، بی سوادی و جهل وجود داشته است. در چنین جامعه ای با چنین خصوصیاتی، علم و تکنولوژی در ایران عصر قاجاریه، خود تنگناهای بنیادین رشد و گسترش علم و تکنولوژی بوده است.
برای ما که از ورای رو قرن گذشت تاریخ به عصر قاجار و حوادث تاریخی-اجتماعی آن نظر میافکنیم هر چیزی ممکن است سهلالوصول باشد و یا حداقل اینطور جلوه کند- از اینرو برای ما ممکن است انتقال علم و تکنولوژی، پذیرش پدیدههای جدید، تن دادن به مدرنیزم و... عادی و معمول باشد.
اما اندکی تأمل در مسائل اجتماعی ایران معاصر پس از عصر قاجاریه تا کنون می تواند این واقعیت را بازتاباند که پس از گذشت حداقل چند نسل نخبگان نظریه پرداز و عملگرای ایران معاصر، در زمینه انتقال علم و تکنولوژی به ایران با همان تنگناهایی مواجه هستند که افرادی چون امیرکبیر و امین الضرب با آنها در چالش بوده اند (؟!).
این واقعیت تلخ به معنای چه چیزی است؟ آیا بدین معنا نیست که بافت اجتماعی ایران پس از گذشت حدود دو سده از زمان امیر کبیر هنوز نتوانسته است در جهان مدرن شرایط لازم و هماهنگ با انتقال علم و تکنولوژی و گسترشهای علمی را در جامعه ایران و دربافتار بسیار رقابتی جهان مدرن - هم در سطح منطقه جهان اسلام و هم آسیا و سطح بین المللی - در سده 21 میلادی به خوبی و درستی که متناسب با شان تاریخی تمدنی چند هزار ساله ایرانی اسلامی ما باشد فراهم سازد؟!
پاسخ جامعهشناختی به این پرسش نیز مستلزم مطالعه و پژوهش مستقلی شبیه این مطالعه برای شناخت جامعه شناختی« وضعیت علم – جامعه – تکنولوژی درایران معاصر:1300 تا 1400 خورشیدی » ( دوران پهلوی و جمهوری اسلامی ایران ) است. مولف امیدوار است بتواند به سهم خود در انجام این مطالعه تاریخی اجتماعی نسبتا کلان سهم علمی پژوهشی در خور مساله متناسب با توان فکری خود ایفا نماید.»
کتاب «علم، جامعه و تکنولوژی در ایران: مطالعه تاریخی - اجتماعی - فرهنگی عصرقاجار [1800-1925 میلادی]»، نوشته سید محمود نجاتی حسینی توسط مرکز آینده پژوهی جهان اسلام در 208صفحه منتشر شده است.