فرهنگ امروز: ششمین نشست از سلسله نشستهای مجازی «دورنما» که به گفتوگو با اسلام پژوهان ایرانی خارج از کشور اختصاص دارد، شب گذشته بیست و دوم اردیبهشتماه با حضور بهمن ذکیپور، پژوهشگر فلسفه و ادیان تطبیقی دانشگاه میجی ژاپن برگزار شد.
در این نشست که با موضوع «ایزوتسو؛ اسلام پژوهی و فلسفه شرقی» برگزار شد، ذکیپور سخنان خود را با اشاره به جایگاه خدا در فرهنگ ژاپنی آغاز کرد. گزیده مباحث این جلسه را در ادامه میخوانید؛
معادل کلمه «خدا» در زبان ژاپنی واژه «کامی» است. اگر کلمه کامی را بر اساس خط تصویری تحلیل کنیم این کلمه دو شکل دارد یک شکل به معنای روح است یعنی در زبان چینی باستان در معنای روح به کار میرفته و شکل دوم به معنای انکسار نور است. اگر این دو را از نظر شکلی تحلیل کنیم به معنای شکست نور روحانی است. این کلمه چه معنی میدهد؟ منظور از شکست نور، شکست نور در زمان رعد و برق است که به انسان یک حالت روحانی و ترسآور میدهد. این معنای کامی است. در دین ژاپنی این کامی همهجا میتواند باشد و هر چیزی میتواند باشد؛ از یک سامورایی سلحشور تا یک تاجر موفق یا حتی موجودات غیر طبیعی. در این کلمه به هیچ وجه معنای خدا یا توحید در ادیان سامی وجود ندارد. این کلمه که در زبان ژاپنی به معنای خدای واحد تصور میشود مدیون جهد مسیحیانی است که سعی کردند کامی را با مفهوم خدا در مسیحیت منطبق کنند.
در اولین ترجمه قرآن که به زبان ژاپنی انجام شد، ساکاموتو که اولین مترجم قرآن به زبان ژاپنی بود وقتی به کلمه الله میرسد نمیداند چگونه الله را به زبان ژاپنی انتقال دهد و ناچارا کلمه کامی را به کار میگیرد و این ترجمه ماندگار میشود و الله برابر با کامی میشود. با این حال خود ایزوتسو در کتاب روش خواندن قرآن بحث جالبی دارد به نام «الله و کامی» و آنجا تاکید میکند این را بدانید کلمه کامی به هیچ وجه نمیتواند بار معنایی الله را به زبان ژاپنی انتقال دهد.
ما باز سر کلماتی مثل پیامبر هم مشکل داریم. در زبان ژاپنی از کلمه پیشگو و غیبگو برای اشاره به پیامبر استفاده میشود که دو شکل دارد؛ یکی اینکه پیشگو الآن هست و از آینده خبر میدهد، شکل دوم پیشگویی که در آینده خواهد بود. مسئله بعد در کلمه وحی است. وقتی ما درباره وحی صحبت میکنیم میگوییم وحی از طرف ملائکه الهام میشود ولی وقتی بودیسم را نگاه میکنیم، دقیقا رابطه معکوس است یعنی فرشتهای برای سیدارتا نیامد بلکه سیدارتا با تمرکزی که بر آگاهی خودش کرد از درون خودش روشن شد و آگاهی پیدا کرد و بودا شد. بنابراین نمیتوانیم با نگاه سامی به ادیان ژاپنی نگاه کنیم.
نگاهی به تاریخ دین در ژاپن
ایزوتسو از نظر تاریخی، سر پیچ تاریخی قرن بیستم متولد شد که تمام این اتفاقاتی که درباره آن صحبت خواهیم کرد به این آدم منتهی میشود. ابتدا توضیح دهم کلمه دین و اسلام از چه زبانی وارد فرهنگ و زبان ژاپن شد. تا قرن هجدهم کلمه دین در زبان ژاپنی وجود نداشت. در زبان قدیم کلمهای به صورت «دو» داریم که به معنای راه یا طریقت اشاره دارد. این «دو» پایه فرهنگ ژاپنی است. وقتی بودیسم به ژاپن آمد «بوتسو دو» نامیده میشد، یعنی باید راه بودا را طی کنیم تا به روشنایی برسیم. این راه، جای انتقاد و چندوچون کردن نیست، لذا نخستین متفکرانی که متون بودایی را مینوشتند نام خود را نمینوشتند. پس تا قرن هجدهم کلمهای برابر با دین در زبان ژاپنی وجود نداشت. در قرن هجدهم برای اولینبار وزیر آموزش و پرورش ژاپن از کلمه «ادیان متنوع» استفاده کرد و این کلمه را اختراع کرد.
در ادیان سامی برای اشاره به ادیان کلمه «ایسم» میآید. ایسم حالت مکتب دارد، لذا در فرهنگی ژاپنی هم مجبور شدند از کلمه «کیو» استفاده کنند. کیو به معنای آموزه است نه طریقت. این آموزه راه را برای کندوکاو در متون بودایی باز میکند و دیگر آیین بودایی طریقت و راه نیست بلکه متن تاریخی است که باید آن را جراحی کنیم. در همین فضا ژاپنیها برای اولین بار با دین اسلام آشنا میشوند.
چنانکه اشاره کردم ایزوتسو در یک نقطه بکر تاریخی حضور دارد و این خیلی مهم است. من ابتدا زمینه تاریخی ورود اسلام به ژاپن را بگویم. ژاپنیها و مسلمانها از گذشته ارتباطاتی داشتند مثلا یکسری ملوان اندونزیایی که مسلمان بودند در کشتیهای ژاپنی کار میکردند ولی در سال ۱۸۸۰ اولین برخورد جدی میان دنیای اسلام و ژاپن شکل میگیرد بدین ترتیب که ژاپنیها یک نظامی را به دربار عثمانی میفرستند، یک سال بعد عثمانی هم یک فرستاده به ژاپن میفرستد ولی کشتی او غرق میشود لذا دولت ژاپن به منظور دلجویی هدایایی به خانواده آنها اهدا میکند و همراه آن یک خبرنگار به درباره عثمانی میرود تا این موضوع را گزارش کند ولی به دلایل سیاسی در دربار عثمانی میماند و مسلمان میشود. بعد از آن یک ژاپنی دیگری به درباره عثمانی میرود و این دو نفر اولین مسلمانان ژاپن میشوند.
ایزوتسو که بود؟
ایزوتسو در چهارم مه ۱۹۱۴ متولد شد. پدرش از خانواده تجار برنجفروش ژاپن بود و بسیار ثروتمند، ولی بسیار سختگیر بود و ایزوتسو را وادار میکرد تعلیمات ذن را انجام دهد. یکی از ادلهای که موجب میشود ایزوتسو به سمت اسلام برود تنفر او از اجبار پدر بود. از مادرش هیچ کجا صحبتی نیست. مادرش آوازخوان بود و به دلیل اینکه چهره قدیس از ایزوتسو باقی بماند به مادرش اشاره نمیشود. به هر حال پدرش کمک کرد ایزوتسو زبانهای مختلف را یاد بگیرد.
وقتی ایزوتسو به دوران جنگ میرسد، مجبور به خدمت در نیروی دریایی ژاپن میشود ولی دوستش کمک میکند از یگان رزمی بیرون بیاید و به کارهای دفتری بپردازد. ایزوتسو به نظامیها که قرار بود به کشورهای اسلامی بروند زبان عربی تدریس میکرد. جالب اینکه وقتی ایزوتسو میخواست زبان عربی یاد بگیرد با یک مسلمان تاتاری به نام عبدالرشید ابراهیم برخورد میکند که میخواسته ژاپنیها را به اسلام دعوت کند. به همین جهت ایزوتسو در کنار عربی، اسلام را هم یاد میگیرد تا اینکه توسط عبدالرشید به اسلام ایمان میآورد. البته به نظر من این اسلام آوردن دینی نیست بلکه سیاسی و در جهت آرمانهای دولت ژاپن بوده است.
بعد از اینکه ایزوتسو این گرایشات را پیدا میکند، به موسی جارالله میرسیم. ایزوتسو پیش موسی جارالله زبان عربی خود را کامل میکند و جالب اینکه «الکتاب» سیبویه را به عنوان متن درسی انتخاب میکند. ایزوتسو در سال ۱۹۴۱ اولین کتاب خودش را مینویسد که اولین تاریخ فلسفی اسلامی به زبان ژاپنی است. او در سال ۱۹۵۶ اولین کار خود به زبان انگلیسی را مینویسد. نهایتا ایزوتسو در چهل و پنج سالگی دکتری خودش را میگیرد و به کانادا میرود.
آثار ایزوتسو در حوزه اسلامشناسی و قرآنپژوهی مشتمل بر سه رویکرد است. رویکرد اول، رویکرد زبانشناسانه است. دومین رویکرد این است که او فوق العاده تاریخی و بسته نگاه میکند. نکته سوم اینکه ایزوتسو وامدار متون اسلامی است و سعی میکند خودش را در متون اسلامی بسته نگه دارد. این امر به رویکرد نخستین شرقشناسان اروپایی برمیگردد که دروندینی موضوعات را بررسی میکردند. در همین راستا، از جمله متون دینی که ایزوتسو به آن توجه میکند آثار بازمانده عرب جاهلی و آثار متکلمان اسلامی به خصوص متکلمان سنی مذهب تمرکز است. این چکیده رویکرد ایزوتسو است که مطالعات قرآنپژوهی او را در بر میگیرد.