فرهنگ امروز: نخستین رویارویی چین با قدرتهای سلطهجوی اروپایی در سده نوزدهم میلادی و سیر تحولات بزرگ نیمه دوم سده بیستم (انقلاب کمونیستی چین، تشکیل و فروپاشی اتحاد راهبردی میان چین و اتحاد جماهیر شوروی، جنگ کره، جنگ ویتنام، سفر تاریخی پرزیدنت ریچارد نیکسون به چین، مسئله تایوان، و چگونگی بازگشایی چین پس از دهها سال انزوا و پیوستن آن به نظام اقتصاد جهانی) در این کتاب مورد بحث و بازبینی قرار میگیرند.
نویسنده در بخشهای پایانی کتاب، ضمن بررسی ویژگیهای اصلی روند پرشتاب و حیرتآور پیشرفتهای اقتصادی چین، نقش آن کشور را در نظم نوین بینالمللی و چشمانداز همزیستی مسالمتآمیز آن با غرب و به ویژه آمریکا، را تحلیل کرده و میکوشد تصویری کارشناسانه از تبعات ظهور چین به عنوان یک بازیگر قدرتمند اقتصادی و میل آن به سوی بزرگترین اقتصاد جهان، به خواننده عرضه کند.
چین برخلاف اروپا، هرگز بر مبنای تساوی متقابل با هیچ کشور دیگری به نحو پایدار مراوده برقرار نکرد و دلیل آن هم این بود که هرگز با کشوری که از نظر بزرگی و فرهنگ با چین قابل مقایسه باشد مواجه نشد. در تفسیر چینی «استثناگرایی»، اندیشهها و ارزشهای چین صادراتی نبودند، بلکه این وظیفه بیگانگان بود که به چین سفر کرده و این اندیشهها و ارزشها را جستجو کنند. چینیها بر این باور بودند که ملتهای همسایه تا زمانی که حکومت مطلقه دربار چین را تصدیق میکردند میتوانستند به چین نزدیک شده و از فرهنگ پربار آن بهرهمند شوند.
برای چین که از پشتوانه چهارهزار سال استمرار تمدنی بیهمتا، و دو هزار سال دوام به عنوان یک کشور متحد و یکپارچه برخوردار بود، مقدور نبود که بتواند ماجراجوییها و تجاوزگریهای لجامگسیخته خارجیان برخوردی ملایم و مسالمتآمیز داشته باشد. در درازنای این دوران چندهزارساله، آنهایی که موفق به فتح یا اشغال چین شده بودند، یا به اختیار خودشان از نمودهای فرهنگ چین تغذیه و اقتباس کرده بودند، و یا بیاختیار در آن ادغام محو شده بودند. در جریان مناقشات سال 1860، شخص امپراتور به همراه آن دسته از درباریان که اصرار به مقاومت علیه بریتانیاییها را داشتند، از پایتخت گریختند.
در کشاکش تضاد بین نخوتهای یک کشور ضعیف از یک سو، و ادعاهای امپراتوری عالمگیر آن از سوی دیگر، اصلاحات در چین به کندی و بهصورت ناپیوسته ادامه یافتند. تا اینکه سرانجام در یک کودتا که از درون کاخ امپراتور طرح و هدایت شده بود، امپراتور را که تمایلات اصلاحطلبانه داشت وادار به کنارهگیری کرده و به جای او «امپراتریس دوآگر سیشی» را به تخت نشاندند و به این ترتیب سنتگراها بار دیگر کنترل دربار امپراتوری را به دست گرفتند. در این شرایط دیپلماتها تنها میکوشیدند دامنه آسیبهای احتمالی به کشورشان را محدود ساخته و از فرسایش بیشتر حق حاکمیت آن جلوگیری کنند.
کتاب «چین» نوشته هنری آ، کیسینجر و ترجمه حسین راسی در 18 فصل به دورههای مختلف تاریخی چین و وجوه مختلف اقتصاد و صنایع آن پرداخته است. این کتاب توسط نشر فرهنگ معاصر روانه بازار شده است.