شناسهٔ خبر: 65719 - سرویس اندیشه

پرسش‌هایی در باب توتالیتاریسم

توده کیست؟

رفتارشناسی توده، جست‌وجوی پردامنه‌ای می‌طلبد تا این انبوه متراکم و بی‌چشم و گوش واضح‌تر دیده شوند.

فرهنگ امروز: محمدجواد لسانی ، لازم است پیش از ورود به کتاب اصلی هانا آرنت، به عبارت مهمی اندیشیده شود؛ «توده، علت تامه پیدایش توتالیتاریسم» چکیده معتبری است که این نظریه‌پرداز خواسته تا در آن غور صورت گیرد. رفتارشناسی توده، جست‌وجوی پردامنه‌ای می‌طلبد تا این انبوه متراکم و بی‌چشم و گوش واضح‌تر دیده شوند. آرنت از آن با تعریف زیست جهان یک توتالیتر، یاد کرده. اما چندان برای شناخت توده بسنده نیستند. به‌طور قطع از نظرگاه اندیشه‌وران دیگر، مطالب آگاهی‌بخشی وجود دارد. در میان آنان می‌توان به یک عصب‌شناس اشاره کرد که ‌زاده ۱۸۵۶ میلادی در اتریش است. زیگموند فروید، خود با همه محدودانگاری میل بشری، تنها از راه غرایز جنسی، برداشت‌هایی درباره توده دارد. او بعدها شاگرد ارزشمندی چون کارل گوستاو یونگ را به جهان اندیشه ارایه داد. فروید در کتاب «روان‌شناسی توده‌ای و تحلیل اگو»، به چرایی اطاعت جمع از یک پیشوا پرداخته است. در دیباچه این کتاب آمده: «فروید کتاب روان‌شناسی توده‌ای و تحلیل اگو را در سال ۱۹۲۱ میلادی نوشت. دوازده سال پیش از 
به قدرت رسیدن هیتلر و پیش از شکل‌گیری جنبش نازیسم در آلمان. این کتاب را می‌توان پیشگویی‌ ظهور فاشیسم و نازیسم در اروپا دانست. فروید، پیوندهایی که منجر به شکل‌گیری توده می‌شود را ترسیم کرده است.» عنوان‌هایی چون توصیف ذهن توده‌، فرآیند تلقین، نگرش پادگانی، خودیکی‌انگاری، غریزه گله‌ای و رمه آغازین در کتاب به چشم می‌خورد. این نویسنده راه‌هایی را جست‌وجو می‌کند که یک اقتدارگرا از طریق آنها در پی ارضای محرک‌های غریزی خود است تا ذهنیت انبوه بی‌نام و نشانی را هدف قرار دهد که به دنبال الگو، ابژه و حامی هستند.
 در میان سایر اندیشمندان هم می‌توان سیری کرد تا به سامان درستی برسید. حسین بشیریه، استاد ایرانی به حلقه گمشده‌ای می‌پردازد که در تقابل با این انبوه بی‌هویت است: «از منظر جامعه‌شناسی سیاسی، جامعه توده‌ای درست در مقابل جامعه مدنی قرار می‌گیرد. در جامعه توده‌ای نوعی همسانی، میان افکار و عقاید توده‌ها وجود دارد و یک رابطه همبستگی و ارگانیکی میان توده‌ها برقرار و حاکم است. از منظر زمانی و چگونگی ظهور و بروز، جامعه توده‌ای در شرایط انتقال و گذار جامعه سنتی به جامعه مدرن یا حتی می‌تواند در خود جامعه مدرن ظهور پیدا کند و پدیدار شود. خصلت بارز جامعه توده‌ای آن است که اساسا در چنین جوامعی، تمایزات گروهی و صنفی سنتی کم‌رنگ و در مقابل نوعی همسانی میان افراد پیدا می‌شود. در واقع می‌توان گفت که گذار از جماعت به جامعه همواره متضمن گرایش به پیدایش وضعیت توده‌ای است».۱ و یک اندیشمند غربی به نام آنتونی گیدنز به این ویران‌سازی هویت فردی و محلی اشاره فکورانه‌ای دارد: «از منظر جامعه‌شناسی امیل دورکیم، جامعه توده‌ای مظهر و نماد وضعیت آنومی یا بی‌هنجاری است. در فرآیند سازوکارهای جامعه توده‌ای اساسا هویت‌های متمایز قومی، محلی، مذهبی و صنفی دستخوش فروپاشی می‌شوند و میزان همسانی و شباهت در آنها افزایش می‌یابد.»۲
نقشی که در این میان شایان توجه است و چون سلسله اعصاب عمل می‌کند یک‌سویگی یا ایدئولوژیک شدن ذهن توده است که بدون چون و چرا فرمان‌هایی ولو بر ضد اخلاق را برای اجرای تام و تمام از بالا می‌پذیرد. در بخش دیگری، بشیریه به این ابتلای جمعی و پشتیبانی رسانه‌ای اشاره کرده: «خصلت و ویژگی بارز جامعه توده‌ای این است که اساسا در چنین جامعه‌ای، همبستگی اجتماعی سنتی از میان رفته و جامعه عمیقا در حال گسیختگی و سرگشتگی اخلاقی و معنوی به‌ سر می‌برد. لیکن جنبش توده‌ای، همبستگی سیاسی تازه‌ای در جامعه ایجاد می‌کند که ‌گرچه از لحاظ عاطفی شدید است لیکن کاذب، سطحی و گذراست. اساس این همبستگی، نه علایق گروهی و صنفی بلکه روابط غیرشخصی ایدئولوژیک است. از همین رو همبستگی تصنعی جامعه توده‌ای شکننده است. جامعه توده‌ای استعداد ویژه‌ای برای ایدئولوژیک شدن دارد، زیرا ایدئولوژی و جنبش توده‌ای باتوجه به ویژگی‌های چنین جامعه‌ای دارای خصلتی التیام‌بخش است. وسایل ارتباط توده‌ای نیز لازمه ایجاد همبستگی ایدئولوژیک هستند.»۳
همچنین می‌توان به دیدگاه‌های ویلیام کورن هاوزر درباره جامعه توده‌ای اشاره داشت که در اثر وی زیرعنوان «سیاست یک اجتماع توده‌ای» بازتاب یافته. این استاد دانشگاه برکلی و شیکاگو در تحلیل پیدایش جامعه توده‌ای مدرن بر آن است که تحولات سده‌های اخیر، زمینه پیدایش اجتماع توده‌ای و توتالیتاریسم را در قرن بیستم فراهم آورده. وی جامعه مردم‌سالار و پلورالیست را در برابر اجتماع توده‌ای قرار می‌دهد. طبق نگاه این شخص هم، در غیاب جامعه مدنی است که نهادها، فرمایشی و توده‌ای می‌شوند. باور کورن هاوزر، جامعه توده‌ای، برآیند یک‌دست شده از فروپاشی همبستگی‌ها حتی در خانواده است که پیش از آن، هویت‌مندی مستقلی داشته‌اند.۴
در مجموع می‌توان، صدای پای توده‌گرایی را در قبرستانی به گوش شنید که همه نظرات مستقل شخصی و گروهی تشکل‌های مدنی مدفون شده باشند. این وضعیت ممتازی است که یک توتالیتر می‌تواند به راحتی در آن اقلیم نشو و نما کند و سالیان متمادی، به سلطه‌گری خود تداوم بخشد. 

۱ و ۳ بشیریه، حسین، کتاب «تاریخ اندیشه‌های سیاسی قرن بیستم، لیبرالیسم و محافظه‌کاری»، تهران، ۱۳۸۵ نشر نی.
۲. گیدنز، آنتونی، دورکیم، ترجمه یوسف اباذری، تهران ۱۳۶۳ انتشارات خوارزمی
۴. ویلیام کورن هاوزر
W.Kornhauser
کتاب سیاست در اجتماع توده‌ای 
the politics of mass society.
newyork.free