خواندن و نوشتن: این مقاله به دنبال یافتن دلیل ناتوانی اغلب دانشجویان ما در نوشتن به این گزاره پرمحتوا میرسد که: در برنامههای درسی ما درس فارسی درسی است که در آن چیزهایی یاد میدهند که هیچوقت به کار نمیآید و درس انشاء هم درسی است که از دانشآموز چیزی میخواهد که به او یاد ندادهاند. اشاره به عوامل اجتماعی و اقتصادی مساله نیز از چشم نویسنده دور نیست.
فرهنگ امروز: علی صلحجو ،این کتاب مجموعه جامعی است از مقالات درباره نوشتن، ویرایش و ترجمه که طی چهل و چند سال گذشته نوشته شده و قرار است جلدهای بعدی هم داشته باشد. در اینجا خلاصهای از مقالات این کتاب را، که در سه بخش فرهنگ، ترجمه، ویرایش تنظیم شده است، میخوانید. فرهنگ چیست: در این مقاله، یکی از دو مقاله ترجمهشده این مجموعه، سالوهمینی نشان میدهد برای اینکه بتوانیم خود را بافرهنگ بدانیم باید چه چیزهایی را و مهمتر از آن در چه اندازه بدانیم. خواندن و نوشتن: این مقاله به دنبال یافتن دلیل ناتوانی اغلب دانشجویان ما در نوشتن به این گزاره پرمحتوا میرسد که: در برنامههای درسی ما درس فارسی درسی است که در آن چیزهایی یاد میدهند که هیچوقت به کار نمیآید و درس انشاء هم درسی است که از دانشآموز چیزی میخواهد که به او یاد ندادهاند. اشاره به عوامل اجتماعی و اقتصادی مساله نیز از چشم نویسنده دور نیست. اخلاق نوشتن: معصومی میگوید نظر غالب میان زبانشناسان این است که زبان نظامی است که درون خود یک سازوکار ترمیمی دارد که میتواند هر صدمهای را تحمل و هر ضربهای را خنثی کند، زیرا وسیلهای است ارتباطی و همین امر مانع از آن میشود که بتوان آنقدر به آن آسیب رساند که نقش ارتباطیاش را از دست بدهد. سپس این ساز و کار را با مشابهش در طبیعت مقایسه میکند و میگوید تا همین چند دهه گذشته انسان فکر میکرد هر بلایی هم که سر طبیعت بیاید آسیب جدی به آن نمیرسد چون که طبیعت نیز دارای همان سازوکار خودترمیمی زبان است، اما دیدیم که چنین نبود و بلایی به سر طبیعت آوردهایم که ظاهرا جبرانناپذیر است. معصومی میگوید این جبرانناپذیری درواقع انتقامی است که طبیعت دارد از ما میگیرد. نویسنده با درنظر داشتن ظرفیت زبان در راستگویی و به همان اندازه در دروغگویی به گونهای فلسفی هشدار میدهد که بیاییم با زبان خوب تا کنیم و آن را طوری نپیچانیم که زمانی برسد که او هم ما را بپیچاند. همزبانی و همدلی را از ما بستاند. فساد زبانی: وقتی نخواهیم زبان را برای بیان واقعیت به کار بریم به گندهگوییها و قلنبهگوییهایی میافتیم که به تدریج زبان را به فساد میکشاند. در دشواری و ضرورت تالیف: معصومی نشان داده است که در یافتن راهحل مناسب در مناقشات طولانی تواناست. در بحث بین طرفداران تالیف و ترجمه، نویسنده به جای روبه رو قرار دادن این دو و دفاع بیفایده از یکطرف، آنها را در رابطهای سازنده و خلاق با یکدیگر قرار میدهد و نشان میدهد که این رویکرد چگونه به ارتقای کیفیت هر دو میانجامد. دفاع از ژورنالیسم فرهنگی: دفاع از مواضعی که کمتر مدافع دارد از خصوصیات معصومی است. در اینجا نیز او طرف مظلوم را میگیرد و مستدلانه میکوشد ضعف و نادرستی آرای پیشداورانه علیه ژورنالیسم را نشان دهد، به خصوص آنجا که به خطر ورود نوشتههای آکادمیک به عرصه ژورنالیسم- که کارش چیز دیگری است - هشدار میدهد. واژهگزینی و استقلال زبان فارسی: نویسنده در این مقاله با شرح تمایل و تبحر دانشمندان ایرانی در نوشتن به عربی و این احتمال که از این طریق زبان عربی، زبان علم در ایران بشود عوامل دور شدن از این خطر و جان گرفتن زبان فارسی به عنوان زبان علم را بسیار خوب مینماید و در این میان به نقش شعر و شاعری بهای درخور میدهد. در این مقاله گویی ما با نویسنده در حال سفریم و ضمن عبور از فراز و نشیبهای زبان فارسی سیاحت کنان در یک چشم بههم زدن از قرن اول هجری به قرن چهاردهم و تاسیس فرهنگستان میرسیم و تصویری کلی و همهجانبه از این مسیر در ذهنمان باقی میماند. ترجمه متون علمی به زبان فارسی: معصومی در این نوشته با مرور جریانی که به تکوین ترجمه در اروپا شکل داد و اشاره به مشابهاتی که از ملزومات این راه است به نارساییهای ترجمه متون علمی و علت آن میپردازد و نتیجه میگیرد که بدون نوشتن به زبان علمی نمیتوان ترجمه خوب از علم به دست داد. ترجمه متون ریاضی و تاثیر آن بر زبان فارسی: جامعالاطراف بودن معصومی غنیمتی است. نکتهای که معصومی در این نوشته به آن اشاره و درواقع آن را کشف میکند، مطرح کردن عبارت «فرکانس بالا» و مشابهات آن و تاثیرش در «بالا»های دیگر است. شاکریم که ترجمهپژوهی داریم که اینقدر ریاضی میداند. چند نکته درباره ترجمه متون فلسفی: نویسنده موضوع تحول اصطلاحات فلسفی را پیش میکشد و مشکلی که این تغییر برای ترجمه آنها ایجاد میکند. معصومی به درستی مینویسد وقتی مثلا علم فیزیک تحول پیدا میکند آثاری را که به دنبال آن نوشته میشود به آسانی میتوان خواند بدون اینکه به گذشته آن توجه کرد. میگوید اما در فلسفه چنین نیست. در فلسفه نمیتوان به فرآورده نهایی اکتفا کرد بلکه کل فرآیند باید مطالعه شود و همین تغییر فرآورده در طول فرآیند است که در ترجمه اصطلاحات متن فلسفی مسالهآفرین میشود. خط فارسی و رایانه: احتمالا اولین نوشته فارسی است که به مسائل سختافزاری خط فارسی پرداخته است. لب کلام درباره رسمالخط: منطق بیمنطق. فقط قرارداد و رعایت آن. بیماریهای ویراستاری: نویسنده با مشخص کردن چند بیماری در ویراستاران (ویراستار عیبجو، خطاپوش، مبتلا به کتاب لغت، هیچندان، همهچیزدان، واژه باز و زبانآفرین) آفتهای اساسی ویراستاری را با زبانی پرکشش توضیح و بایدها و نبایدهای آن را نشان میدهد. در حاشیه: مقاله جامعی است در باب انواع پانوشت در تالیف و ترجمه و امتیازش این است که مثل بسیاری از اینگونه نوشتهها مثلا فقط نگفته است «پانوشت نالازم ندهید» بلکه نشان داده است پانوشت نالازم چیست. پاسخ دندانشکن: توصیف روانشناختی دقیق و هنرمندانهای است از محیطهای ناسالم و پرسوءتفاهم نقدنویسی که متاسفانه مواردش در مطبوعاتمان کم نیست. سفر داوران: نوشته باربارا ریت سیاهه جامعی فراهم کرده است برای ارزشیابی اثر از جنبههای گوناگون. پرسشها چنان دقیق و باریک است که هیچ نوشته معیوبی از صافیاش رد نمیشود. دعوا بر سر حق مولف: معصومی با شرح دعوایی بین سالینجر بدقلق و نویسندهای که از نامهای از او در نوشتهاش استفاده کرده و ماجرای شکایت بردنش به دادگاه نشان میدهد که نقل از اثر دیگران در کشورهای دیگر حساب و کتاب دارد. معصومی در حوزه ویرایش و نشر و زبان فارسی تاثیرگذار بوده است نه فقط از راه قلم بلکه با حضورش در محیط نگارش روشنفکری. او ظریفترین نکتهها و نغزترین گفتهها را که هر یک میشود هسته نوشتن مقاله ارزشمندی قرار گیرد، در همین جلسههای خودمانی بدون خست پراکنده است. وجود و حضورش مستدام باد.