شناسهٔ خبر: 66005 - سرویس کتاب و نشر

چرا هگل امپراتوری هخامنشی را نخستین امپراتوری تاریخ می‌داند؟

هگل، فیلسوف مشهور آلمانی ایرانیان را نخستین ملت تاریخی و امپراتوری هخامنشی را نخستین امپراتوری تاریخ می‌داند و می‌گوید: «از دیدگاه سیاسی، ایران زادگاه نخستین امپراتوری راستین و حکومتی کامل است که از عناصری ناهمگن [بی‌گمان به معنای نسبی] فراهم می‌آید.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا، کتاب «هخامنشیان در حافظه سیاسی جهان باستان» به کوشش جیسون ام. سیلورمن و کارولین ورزِخرس منتشر شد. جیسون ام. سیلورمن دکترای خود را در کالج ترینیتی دوبلین ایرلند به پایان رساند. او دو مجموعه، سرزمینی مانند خودت (۲۰۱۰) و متن، الهیات و ماله (۲۰۱۱) را ویرایش کرده است.

هخامنشیان در تاریخ ایران باستان گستره جغرافیایی وسیعی را در برمی‌گیرد، از مرزهای ایران و افغانستان در شرق تا شام و آناتولی و از دریای سیاه در شمال تا مصر در جنوب. این منطقه دارای تنوع فرهنگی، سیاسی و زبانی بسیار بود. هخامنشیان نخست پادشاهان بومی پارس و سپس انشان بودند ولی با شکستی که کوروش بزرگ بر ایشتوویگو واپسین پادشاه ماد وارد ساخت و سپس فتح لیدیه و بابل پادشاهی هخامنشیان تبدیل به شاهنشاهی بزرگی شد. از این رو کوروش بزرگ را بنیانگذار شاهنشاهی هخامنشی می‌دانند.

به پادشاهی رسیدن پارسی‌ها و دودمان هخامنشی یکی از رخدادهای برجسته تاریخ باستان است. این امپراتوری دنیای باستان را به استثنای دو سوم یونان زیر فرمان خود در آورد. شاهنشاهی هخامنشی را نخستین امپراتوری تاریخ جهان می‌دانند. پذیرش و بردباری دینی از ویژگی‌های امپراتوری هخامنشی به شمار می‌رفت.

تاریخ‌پژوهان بر این باورند که سلسله هخامنشیان به عنوان یکی از دیرینه‌ترین سلسله‌های پادشاهی در تاریخ، موضوع پژوهش محققان بسیاری بوده است. یکی از ویژگی‌های کم نظیر هخامنشیان قلمروهای وسیعی بود که بر آنها حکمرانی می‌کردند. این قلمروها از هند تا مصر را در برمی‌گرفته است. همین ویژگی توجه محققان را به خود مشغول کرده است.

امپراتوری هخامنشیان با سقوط دولت ماد به دست کوروش هخامنشی تأسیس شد. از همان نخستین نبردی که به سقوط مادها منجر شد، اساسی‌ترین اصل سیاست خارجی و داخلی یعنی تسامح و مدارا پایه‌گذاری شد. پادشاهان بعدی کمابیش این سیاست را ادامه دادند. کمبوجیه، سیاست توسعه ارضی پیش گرفت و پس از تسخیر مصر همان سیاست ملایم پدرش را دنبال کرد.

کامیاب شهریاری، مترجم کتاب در مقدمه کتابش چنین نوشته است: «هخامنشیان به مدت ۲۳۰ سال (از ۵۳۹ تا ۳۳۱ قبل از میلاد) حکومت کردند و شاهنشاهی‌ای را بنیان نهادند که گستره وسیعی از ترکیه و مصر امروزی در غرب تا افغانستان در شرق را دربرمی‌گرفت. امپراتوری هخامنشی تأثیری ماندگار بر میراث و هویت فرهنگی آسیا و خاورمیانه و به طور کلی بر جهان بر جای نهاد و بر توسعه و ساختار امپراتوری‌های آینده اثر گذاشت. در واقع یونانیان و بعداً رومیان از بهترین ویژگی‌های حکمرانی هخامنشیان را برای حکومت بر یک امپراتوری بهره بردند.

سلسله هخامنشی در تاریخ غرب به عنوان خصم و رقیب دولت شهرهای یونان در طول جنگ‌های یونان و ایران و همچنین به دلیل نقشی که در رهایی یهودیان تبعیدی در بابل ایفا کردند مورد توجه قرار گرفته‌اند. نشانه تاریخی این امپراتوری بسیار فراتر از تأثیر سرزمینی و نظامی آن بود و تأثیرات فرهنگی، اجتماعی و مذهبی را نیز در بر می‌گرفت. تأثیر فرمان کوروش در متون یهودی مسیحی ذکر شده است و این امپراتوری در گسترش دین زرتشتی تا شرق چین نقش بسزایی داشت.

هگل، فیلسوف مشهور آلمانی در کتاب «عقل در تاریخ» ایرانیان را نخستین ملت تاریخی و امپراتوری هخامنشی را نخستین امپراتوری تاریخ می‌داند: «از دیدگاه سیاسی، ایران زادگاه نخستین امپراتوری راستین و حکومتی کامل است که از عناصری ناهمگن [بی‌گمان به معنای نسبی] فراهم می‌آید. در اینجا نژادی یگانه، مردمان بسیاری را در بر می‌گیرد (ولی این مردمان) فردیت خود را در پرتو حاکمیت یگانه نگاه می‌دارند. این امپراتوری نه همچون امپراتوری چین، پدرشاهی و نه همچون امپراتوری هند، ایستا و بی‌جنبش و نه همچون امپراتوری مغول، زودگذر و نه همچون امپراتوری ترکان بنیادش بر ستمگری است.

برعکس، در اینجا ملت‌های گوناگون در عین آنکه استقلال خود را نگاه می‌دارند، به کانون یگانگی بخشی وابسته‌اند که می‌تواند آنان را خشنود کند. از این‌رو امپراتوری پارس، روزگاری دراز و درخشان را پشت‌سر گذارده است و شیوه پیوستگی بخش‌های آن چنان است که با مفهوم (راستین) کشور یا دولت، بیشتر از امپراتوری‌های دیگر مطابقت دارد. (هگل، عقل در تاریخ، ترجمه: حمید عنایت، ص ۲۰۴)»

همچنین تأثیر هخامنشیان را در اندیشه‌های سیاسی جان لاک اندیشه‌مند سیاسی قرن هفدهم انگلستان و همچنین بر دموکراسی غرب و قوانین اساسی و قانون حقوق مدنی آمریکا می‌توان جست‌وجو کرد. هنگامی که جان لاک اصول فلسفه سیاسی خود را می‌نوشت همواره «کوروش‌نامه» اثر گزنفون را مد نظر قرار می‌داد. در سال ۱۷۷۶ میلادی توماس جفرسون به همراه جورج واشنگتن و بنجامین فرانکلین با امضای بیانیه‌ای استقلال آمریکا را اعلام داشتند. نویسندگان قانون حقوق مدنی آمریکا با خواندن «کوروش‌نامه» گزنفون با اندیشه‌ها و اصول حکومتداری کوروش بزرگ آشنایی یافتند و از آن الهام گرفتند و بدون شک می‌توان رد پای نوشته‌های گزنفون درباره منش، کردار و حکومتداری کوروش را در قانون اساسی و قانون حقوق مدنی آمریکا یافت.»

در نوشته پشت جلد این کتاب، درباره روند تدوین آن توضیح داده شده است: در کتاب «هخامنشیان در حافظه سیاسی جهان باستان» که حاصل یک همایش بین‌المللی به همین عنوان در سال ۲۰۱۴ در لایدن هلند است، شماری از متخصصان تاریخ جهان باستان تأثیر و خاطره و یاد هخامنشیان را در شماری از منطقه‌های همجوار مانند لیدیه، نبطیه، بابِل، مصر، روم، یهودیه، یونان و نیز خود مرکز امپراتوری، در روایت‌هایی بسیار خواندنی و پُر اطلاع مورد بررسی و تحلیل دقیق قرار داده‌اند.

کتاب «هخامنشیان در حافظه سیاسی جهان باستان» به کوشش جیسون ام. سیلورمن و کارولین ورزِخرس با ترجمه کامیاب شهریاری در ۵۷۶ صفحه با شمارگان ۳۳۰ نسخه و بهای ۶۲۰ هزار تومان در انتشارات مروارید راهی بازار کتاب شده است.