شناسهٔ خبر: 66379 - سرویس کتاب و نشر

رنسانسی در تاریخ و ادبیات مزدیسنا

پورداود را باید از نادره‌کارانی برشمرد که همانندش به دشواری یافتنی است. بنیادی که او پی افکند، استوار و گزندناپذیر است. به‌ویژه آن‌که در کنار کوشش‌های سخت‌کوشانه‌ای، راه را برای پژوهش‌های دیگران هموار کرد و یاریگر شاگردان دانشمند و جوانش مانند بهرام فره‌وشی و جلیل دوستخواه شد.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا:

کتاب «آناهیتا» پنجاه گفتار ابراهیم پورداود با گردآوری و تدوین مرتضی گرجی و به اهتمام عبدالکریم جربزه‌دار از سوی انتشارات اساطیر منتشر شده است. پنجاه گفتار ابراهیم پورداود درباره فرهنگ و تمدن ایران باستان است و در واقع سومین جلد از مجموعه مقالات استاد پس از «فرهنگ ایران باستان» و «هرمزدنامه» است که در سال ۱۳۴۲ خورشیدی در ۴۵۶ صفحه از سوی انتشارات امیرکبیر منتشر شد.

گفتارهای این نامه چون گفتارهای دو نامه نامبرده در موضوع‌های گوناگون است، برخی تاریخی و برخی لغوی و برخی دیگر ادبی و اجتماعی است، هر چه هست از مرز ایران‌زمین بیرون نیست یا یک گونه پیوستگی با میهن دارد.

در این کتاب پس از سخن ناشر و پیشگفتار به چهارشنبه سوری، زندیق، جشن سده، سپندارمذگان؛ جشن پرستاران ایران، راهنمای سانسکریت، گاندی، رابیندرانات تاگور، مزدیسنا و تاثیر آن در ادبیات پارسی، پارسی باستان- اوستا-پهلوی، نامه پهلوی اندرز خسرو قبادان، فرهنگ لارستانی، اخلاق ایران باستان، روابط حکمت اشراق و فلسفه ایران باستان، رود هیرمند، نار و نارون، لشکرکشی خشایارشا به یونان، زرتشت و دین او، فرهنگ بهدینان، یادداشت‌های قزوینی، آذرگشسب، چرا ایرانیان از تاریان شکست خوردند، یزدگرد شهریار، بهار در «ویسو بهارتی» و… پرداخته شده است.

نهضت تازه‌ای که انتشار کتاب‌های پورداود در زمینه تمدن ایران باستان، شامل فرهنگ، لغات، ادبیات، تاریخ، آیین، آداب و رسوم به وجود آورد مشابه همان رنسانس است که در اثر دست یافتن و انتشار افکار و ادبیات رم و یونان قدیم، تحول بزرگی در علم و ادب اروپا پدیدار ساخت. تفسیر و انتشار اوستا و ادبیات مزدیسنا، مبدا یک تحول دامنه‌دار در فرهنگ ایران شد. ایرانیان در اثر انتشار نوشته‌های پورداود به تاریخ و فرهنگ نیاکان خود آشنا شدند و به واسطه قرار دادن فرهنگ ایران باستان و اوستا و فارسی باستان در برنامه‌های دانشگاه، فصل نوینی در تاریخ علم و ادب ایران آغاز شد.

پورداود شاگردان خود را قدم به قدم به سوی بنای عظیم تمدن فرهنگ ایران باستان پیش برد. پس از نخستین شاگردان وی، که اینک چند تن از آنان در کرسی دانشگاه‌های ایران، سرگرم تدریس فرهنگ ایران باستان و رشته‌های دیگر علمی هستند، گروهی از جوانان میهن با شور و هیجان به تحقیق در دین و تمدن و فرهنک نیاکان خود همت گماشتند.

رنسانسی در تاریخ و ادبیات مزدیسنا

کوشایی پورداود برای برگردان اوستا به زبان فارسی و آشنایی دیگر بار ایرانیان با این کتاب مینویی، در نوشته‌های بسیاری آمده است. او در این راه دشوار دست به کوششی زد که به‌راستی شگفت‌انگیز است. بدان اندازه که هم‌ترازی برای او نمی‌توان شناخت. هنوز هم پژوهشی‌های اوستاشناسی و باستانی ایران بهره‌مند از خوان گسترده پورداود است. از این رو در سال ۲۰۱۶ میلادی مرکز ایران‌شناسی دانشگاه یوسی‌ال‌اِی کالیفرنیا با کمک خانواده پورداود «مرکز ایران‌شناسی پورداود» را بنیاد گذاشت و در آوریل همان سال جشنی به بهانه بنیاد نهادن آن مرکز پژوهشی و دانشگاهی برپا کرد. سرپرستی مرکز ایران‌شناسی پورداود را دکتر رحیم شایگان بر دوش دارد.

پورداود در سال‌هایی که با سخت‌کوشی بسیار سرگرم انجام پژوهش‌های بنیادین و گسترده خود بود و دریچه‌ای نو بر روی ایرانیان گشود تا پیشینه دیرینه خود را بهتر بشناسند، از زخم زبان‌ها در امان نبود. زمانی که او در سال ۱۳۴۴ خورشیدی دو داستان از شاهنامه را به خواست شرکت نفت ایران چاپ کرد، جلال‌آل‌احمد به سختی بر او تاخت و آن مرد فرزانه و بی‌مانند را به «تعصب نژادی و فرهنگی» متهم کرد! در حالی که آل‌احمد شاگرد پورداود در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران بود و از دانش استادش نکته‌ها آموخته بود. هر چند آل‌احمد بعدها به لغزش خود و سخنان ناروایی که درباره پورداود گفته بود، پی بُرد و آن نوشتار تند و گزنده‌اش را در بازچاپ کتاب‌هایش برداشت.

پورداود به‌راستی دانشمندی یگانه بود. او را باید از نادره‌کارانی برشمرد که همانندش به دشواری یافتنی است. بنیادی که او پی افکند، استوار و گزندناپذیر است. به‌ویژه آن‌که در کنار کوشش‌های سخت‌کوشانه‌ای، راه را برای پژوهش‌های دیگران هموار کرد و یاریگر شاگردان دانشمند و جوانش مانند بهرام فره‌وشی و جلیل دوستخواه شد.

کتاب مزدیسنا و تاثیر آن در ادبیات پارسی یکی از مهمترین بخش‌های کتاب است در این بخش به تاثیر آیین ایران باستان پرداخته شده که نه فقط در منظومه‌هایی چون شاهنامه و گرشاسپ‌نامه و در آثار منثوری مانند قابوسنامه و سیاستنامه دیده می‌شود، بلکه در سراسر ادبیات هزار ساله فارسی چه نظم و چه نثر هویداست.

آنچه در سیر تاریخ بر این دیار گذشت و تحولاتی که در رفت و آمد بیگانگان روی داد و تندبادهای حوادث زمان که بدین مرز و بوم وزید، درخت تناور ملیت ایران را ریشه‌کن نکرد، فقط شاخه‌های نو از آن سرزده، اما خود تنه و ریشه همچنان پابرجاست و از سرچشمه دیرین خود سیراب است.

رنسانسی در تاریخ و ادبیات مزدیسنا

راهنمای سانسکریت در بخشی از نیز اهمیت بسیاری دارد. در سده نوزدهم میلادی برخی از دانشمندان برای دریافتن مفهوم درست اوستا به سانسکریت روی آوردند و از چهار دیوار گزارش سنتی نامه دینی ایرانیان که بنیاد استواری ندارد درآمدند. این چنین بسیاری از واژه‌ها و جمله‌های اوستا را که گذشت زمان و آسیب روزگار دور از فهم کرده بود دگرباره روشن کردند. برخی از دانشمندان اوستا و سانسکریت دان چون بارتولومه که در سال ۱۹۲۵ میلادی درگذشت، از برای نشان دادن خویشاوندی زبان دو گروه آریایی (ایرانیان و هندوان) با همدیگر، یک جمله سانسکریت را برگزیده در زیر هر کلمه معادل اوستایی آن را نوشته و همان قاعده صرف و نحوی آن جمله سانسکریت را با کلمات اوستایی اجرا کرده است.

ابراهیم پورداود زاده ۲۰ بهمن ۱۲۶۴ در رشت و درگذشته ۲۶ آبان ۱۳۴۷ در تهران، ایران‌شناس معاصر، اوستاشناس، نخستین مترجم فارسی اوستا و استاد فرهنگ ایران باستان و زبان اوستایی در دانشگاه تهران بود. در پنج یا شش سالگی به مکتب میرزا محمدعلی رفت که محل آن اکنون آرامگاه پدر و برادران و خود اوست. سپس تحصیلات مقدماتی فارسی و عربی را در مدرسه حاجی حسن رشت به مدیریت سید عبدالرحیم خلخالی انجام داد. زمانی که در مدرسه حاجی‌میرزاحسن در سلک طلاب درس می‌آموخت، به مرثیه‌گویی پرداخت و دوستانش به وی تخلص «لسان» دادند.

در ۱۲۸۴ ش، در ۲۰ سالگی، به همراه برادر و استادش عبدالرحیم خلخالی به تهران رفت و به آموختن طب قدیم پرداخت و از محضر محمدحسین‌خان سلطان‌الفلاسفه بهره برد. در سال ۱۲۸۷ از راه قم، سلطان‌آباد (اراک امروزی)، کرمانشاه، بغداد و حلب به لبنان رفت. در بیروت در مدرسه لوئیک به فراگرفتن زبان و ادبیات فرانسه پرداخت و در همان‌جا نام پورداود را بر خود نهاد. پس از دو سال و نیم اقامت در بیروت برای دیدار خانواده به رشت بازگشت و پس از مدتی در شهریور ۱۲۸۹ راهی فرانسه شد. در همان‌جا بود که با سید محمدعلی جمالزاده آشنا شد. سپس به ایران بازگشت و پس از اقامتی کوتاه در رشت، در رمضان ۱۳۲۸، از راه باکو و وین به فرانسه رهسپار شد و نخست در دبیرستان شهر بووه نام‌نویسی و خود را برای ورود به دانشکده حقوق آماده کرد، آنگاه در رشته حقوق دانشگاه پاریس به تحصیل پرداخت و از محضر درس شارل ژید و پلانول استفاده کرد.

کتاب «آناهیتا» پنجاه گفتار پورداود با گردآوری و تدوین مرتضی گرجی و به اهتمام عبدالکریم جربزه‌دار در ۵۶۰ صفحه و قیمت ۹۰۰ هزار تومان از سوی انتشارات اساطیر منتشر شده است.